سلام وعرض ادب به تک تک دوستان شهادت حضرت زينب عمه سادات رابه همه دوستان تسليت عرض میکنم التماس دعا از همگی 🙏🙏🙏🖤🖤🖤🖤
جای خالی آدمها در واقع جای خالی بودنشان نیست. جای خالی تکهای از قلبمان است که روزی خانهشان بوده، به نامشان بوده، و بوقت سفر آن تکه را هم با خود بردهاند. این است که همیشه با مرور خاطرات کسی، گوشهای از قلبمان تنها میشود، درد میگیرد، میسوزد...
یکی گفت
چه دنیای بدی
حتی شاخه های گل هم خار دارند
دیگری گفت
چه دنیای خوبی
حتی شاخه های پر خار هم گل دارند
عظمت در تفکر است
نه در چیزی که میبینیم
واحد اندازه گیری #انسانیت
دست هایی است
که گرفتیم..
گره هایی است
که از مشکلات دیگران باز کردیم
دلهایی است که
به دست آوردیم....
⠀
به سلامتی اونایی که هم دل دارن هم معرفت اما کسی رو ندارن🍷
به سلامتی اونایی که تک پرن و با هر آشغالی نمی پرن🍷
به سلامتی تلخی روزگار که خیلی چیزا رو میشه خواست اما نمیشه داشت...🍷
😔🥀💔❤️😘
هر وقت از همه دنیا ناراحت بودی و فکر کردی این دیگه تهشه، یادت بیوفته
خدا بعضی وقتا میندازتت ته چاه
که عزیز مصرت کنه
جا نزن فقط بهش تکیه کن💔🤲💔🤲خدایا شکرت بابت همه چی ❤️🤲🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواستم بگم خدایی که اینقدر قشنگ
دونه های انار رو کنار هم میچینه،
امکان نداره از حال ما غافل باشه...
به حکمتش دل بسپار…♥️🍂
روزتون بخیر دوستانم
🆔@mooojezeeshokrgozari
✍حکایت زیبا و آموزنده
تاآخرش حتما بخون اگه خوشت اومد واسه دیگران هم بفرست.❤️
مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد.
جلوی آنها یک جلد قرآن مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا پول را...؟!
اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کنید:
نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم
پس پول را میگیرم که فایدهی آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و پول را انتخاب کرد.
سپس از کشاورزی که پیش او کار میکرد خواست یکی را انتخاب کند:
کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم
اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا پول را انتخاب میکنم.
سپس از آشپز پرسید که قرآن را انتخاب میکنید یا پول را؟
آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم
بنابراین پول را بر میگزینم...
نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود[این پسر خیلی فقیر بود]
مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب میکنی تا غذا بخری یا به جای این کفش پارهی خود کفش جدیدی بخریپسر گفت: درست است که من نیاز دارم کفش نو بخرم یا اینکه مرغی بخرم و با مادرم میل کنم ؛ ولی من قرآن را انتخاب میکنم ، چرا که مادرم گفته است:
*یک کلمه از جانب خداوند تبارک و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرینتر است*
قرآن را برداشت ؛ بوسهای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن دو پاکت دید:
در یکی از آنها ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت
در دیگری وصیتنامهای بود که ایشان را وارث تمام اموال و دارایی مرد ثروتمند قلمداد میکرد.
مـــــــرد ثروتمند گفــــــت:
*هر کسی گمانش نسبت به خداوند خوب باشد خدا او را ناامید نمیکند.*
گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟!؟
خوشا به حال آنانکه کالای بی دوام دنیا را بر بهشت ماندگار خداوند ترجیح نمی دهند .
و این خیلی سخت است
و چه بسا انسان نماهایی که حق و انسانیت را زیر پا می گذارند تا به پول برسند👌
@Loveyoub
گاهی نه آشنا درد را می فهمد .!!!
نه حتی صمیمی ترین دوست .!!!
گاهی باید تنهایی ، درد را فهمید .!!!
تنهایی ، خلوت کرد .!!!
تنهایی ، آرام شد .!!!
وتنها خدا می داند .!!!
چه می گذرد در دلت ....❤️