eitaa logo
کوثر ولایت( #همه‌ماخادم‌الرضائیم )
54 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
48 فایل
حضرت امام رضا(ع): خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را احياء كند، يكى از اصحاب سؤال كرد چگونه امر شما زنده میگردد؟ فرمود: دانش ما را میآموزد و به مردمان تعليم میدهد بدرستى اگر دانسته‏‌هاى زيباى ما را دريابند از ما پيروى میكنند. معانى الاخبار، ج 1، ص 174.
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀وفات خانم علیهاالسلام را تسلیت عرض می‌نمائیم. با کلامُ اللهِ ناطق هم‌کلام! ای سکینه! بر کراماتت سلام! مشعل روشن ز مصباح الهدی در عبادت غرق و مجذوب خدا... برترین زن‌های عصر خویشتن یادگار ماندگار پنج تن... در زنان هاشمی صاحب وقار خاندان فاطمی را افتخار آفتابی خود که عمری در حجاب بوده‌ای در سایه‌سار آفتاب... ای فصاحت بی ‌نوایت، بی‌نوا صد نوا از نای تو در نینوا... در اسارت نقش ایفا کرده‌ای پا به پای عمّه غوغا کرده‌ای در حرم، در خیمه‌گه، در قتلگاه در مسیر کوفه و شام سیاه می‌درخشد نام تو، گفتار تو اشک تو، ایمان تو، ایثار تو... خورده بر جان و دلت مُهر عطش شام غربت دیدی و ظُهر عطش از عطش گر چه ز پا افتاده‌ای سهم آب خود به طفلان داده‌ای در مصائب پایداری کرده‌ای عمّه را با صبر یاری کرده‌ای... در وداع آخرینت با حسین کز حرم برخاست بانگ یا حسین اوّلین کس را که مولا یاد کرد نام شیرین تو را فریاد کرد ای حامی ایتام باش! ای دل‌آرامِ حسین آرام باش! قطره‌های اشک بر سیما مزن شعله‌های درد بر دل‌ها مزن... پیش‌تر آ نزد بابا پیش‌تر گریه‌ها در پیش داری بیشتر... رفت در میدان و دیگر برنگشت برنگشت و از تن و از سر گذشت رفت و پنهان از نظر شد منظرش تا که دیدی بر فراز نی سرش... طاقت از کف داده و دل باختی خویش را بر خاک و خون انداختی... در وداع سینه‌سوز خویشتن دست بردی زیر آن خونین بدن تا گرفتی آن تن صد چاک را سوخت آهت خیمۀ افلاک را زان زیارت در فضا هنگامه شد پاره‌های دل زیارت‌نامه شد ماه محمل باز انجم را بخوان «شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان...
■دختری که خانه قلبش، روشن به محبت پدرش، حسین علیه‌السلام است، چشم‌هایش ازخودگذشتگی عمویش عباس علیه‌السلام را در کربلا دیده و گوشش به اذکار برادرش امام سجاد(ع) آشنا است. ■این است سکینه(س)، دختر آفتاب!   شاهد عروج پاک‌ترین خلایق خداوند از محشر کبرای کربلا!  ■پنجم ربیع‌الاول مصادف است با سالروز وفات یادگار سید و سالار شهیدان، سلام‌الله‌علیها  ■در کتاب «مقاتل الطالبیین» شعری به نقل از امام حسین علیه‌السلام روایت شده است که آن حضرت با عشق بسیار فرموده‌اند:  «خانه‌ای را دوست دارم که  و رباب من در آن خانه باشند. من آنها را بسیار دوست دارم و تمام اموال خود را صرف آسایش آنها می‌کنم. کسی حق ندارد مرا در این دوستی سرزنش کند؛ خواه در حیات من یا در ممات من.»
■در جلد چهارم از کتاب «مناقب آل ابی‌طالب»، روایت شده است که در یکی از آخرین جلسات وداع سالار شهیدان، امام حسین(ع) با اهل بیت، آنحضرت خطاب به (ع) فرمودند:  «ای سکینه! بدان که پس از من گریه‌ی تو طولانی خواهد شد وقتیکه مرگ بر من وارد شود. قلب مرا با گریه حسرت‌آمیز خود نسوزان؛ تا زمانی که روح در کالبد من است؛ و آن زمان که به شهادت رسیدم، تو سزاوارتر از دیگرانی که بر من گریه کنی، ای بهترین زنان!»  ■ (س) ستاره‌ای درخشان در آسمان دانش و زهد و ادب بود.  ایشان همچنین از کلامی بلیغ و شیوا برخوردار بود و در هر فرصتی و در برابر وقایعی چون: واقعه عاشورا، انقلاب مردم کوفه و شام، قتل عام مردم مدینه و آتش زدن مکّه، موضع‌گیری خود را آشکار میکرد و به راهنمایی مردم می‌پرداخت.   ■ سلام‌الله‌علیها سرانجام در پنجم ربیع‌الاول سال ۱۱۷ هجری قمری چشم از جهان فروبست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| بازگشایی ضریح مطهر امام رضا علیه السلام 🌺 ضریح مطهر امام رضا علیه السلام دیشب بعد از اذان مغرب بازگشایی شد. علیه‌السلام علیه‌السلام
السّلام علیک یا علیه‌السلام طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را دم عیسایی‌ات کفر شیاطین را در آورده که سلمان می‌کند لبخند تو هر نامسلمان را قنوتت عطر حُسن یوسف آورده‌ست و آغوشت اسیر مهر تو کرده‌ست زندانبان و زندان را ببارد یا نبارد، امر امر توست مولا جان! سپرده دست تو پروردگارت نبض باران را تویی «مَن عِندَهُ عِلمُ الکتاب» و گوشهٔ چشمت فقاهت یاد داد امثال «فضل» و «اِبن ریّان» را* حریف تو نشد دشمن، خودش هم خوب می‌داند به جام زهر می‌خواهد بگیرد از تو میدان را... کبوترهای صحنت می‌شویم هر شب پراکندی به عالم دم به دم عطر خراسان را ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * فضل بن شاذان و علی بن ریّان دو تن از شاگردان امام بودند.
💠ما هستیم یا (ع) ؟ 🔻پاسخ (ع) 🔻در کتاب تفسير منسوب به امام حسن عسکري عليه ‏السلام و نيز در کتاب مرحوم قطب الدين راوندي - به نقل از دو نفر از راويان حديث به نام يوسف بن محمد و علي بن سيار - آمده است: شبي از شب ها به محضر مبارک حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري عليه ‏السلام وارد شديم. همچنين والي شهر که علاقه ‏ي خاصي نسبت به حضرت داشت، به همراه شخصي که دست هاي او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه ‏السلام شد و اظهار داشت: يا ابن رسول الله! اين شخص را از دکان صراف در حال سرقت و دزدي گرفته ‏ايم. و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شکنجه و تأديب کنيم، اظهار داشت که از شيعيان حضرت علي عليه ‏السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خودداري کرديم و نزد شما آمديم تا ما را راهنمائي و تکليف ما را نسبت به اين شخص روشن بفرمائي. حضرت فرمود: به خداوند پناه مي‏برم، او شيعه علي عليه ‏السلام نيست، او براي نجات خود چنين ادعائي را کرده است. سپس والي آن سارق را از آنجا برد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع کردند بر بدنش شلاق بزنند؛ ولي هر چه شلاق مي ‏زدند روي زمين مي‏ خورد و به آن سارق اصابت نمي ‏کرد. بعد از آن، والي مجددا او را نزد امام حسن عسکري عليه ‏السلام آورد و گفت: يا ابن رسول الله! بسيار جاي تعجب است، فرمودي که او از شيعيان شما نيست، اگر از شيعيان شما نباشد پس لابد از شيعيان و پيروان شيطان خواهد بود و بايد در آتش قهر خداوند متعال بسوزد. و سپس افزود: با اين اوصاف، من از اين مرد معجزه و کرامتي را مشاهده کردم که بسيار مهم خواهد بود، هر چه مأمورين بر او تازيانه مي‏زدند بر زمين مي‏خورد و بر بدن او اصابت نمي‏ کرد و تمام افراد از اين جريان در تعجب و حيرت قرار گرفته ‏اند. در اين موقع عليه ‏السلام به والي خطاب نمود و فرمود: ای بنده ‌ی خدا! او در ادعای خود دروغ مي‏گويد، او از شيعيان ما نيست، بلکه از محبين و دوستان ما مي ‏باشد. والي اظهار داشت: از نظر ما فرقي بين شيعه و دوست نمي‏باشد، لطفا بفرمائيد که فرق بين آن‏ها چيست؟ حضرت فرمود: همانا شيعيان ما کساني هستند که در تمام مسائل زندگي مطيع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعي دارند بر اين که در هيچ موردي معصيت و مخالفت ما را ننمايند. و هر که خلاف چنين روشي باشد و اظهار علاقه و محبت نسبت به ما نمايد دوست ما مي‏باشد، نه شيعه ‏ي ما. سپس امام عليه ‏السلام به والي فرمود: تو نيز دروغ بزرگي را ادعا کردي، چون که گفتي معجزه ديده ‏ام؛ و چنانچه اين گفتار از روي علم و ايمان باشد مستحق عذاب جهنم مي‏ باشي. بعد از آن، حضرت در توضيح فرمايش خود افزود: معجزه مخصوص انبياء و ما اهل بيت عصمت و طهارت مي ‏باشد، براي شرافت و فضيلتي که ما بر ديگران داريم و نيز براي اثبات واقعيات و حقايقي که از طرف خداوند متعال به ما رسيده است. در پايان، امام عسکري عليه ‏السلام به آن مرد - متهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: بايد شيعه ‏ي علي عليه‏السلام در تمام امور زندگي، شيعه و پيرو او - و ديگر اهل بيت رسالت - باشد و ايشان را در هر حال تصديق نمايد؛ و نيز بايد سعي نمايد که هيچگونه تخلفي با ايشان نداشته باشد و خلاصه آنکه در همه ‏ي امور، خود را هماهنگ و مطيع ايشان بداند. [1] . ☑️ (1)1- تفسير الا مام العسكرى عليه السلام : ص 316، ح 161، الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 684، ح 3، مدينة المعاجز: ج 7، ص 2579. 📗 منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری،عبدالله صالحی، ص36-39
🏴السلام علیک یا علیه‌السلام مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد دنیا برای رحمت او جا ندارد آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد از شرح حال خود سخن می‌راند اما انگار در توصیف غربت می‌نویسد کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد غربت درِ این خانه را از پشت بسته‌ست مهمان ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد خمس و زکات شیعیان را می شمارد سهم فقیران را به دقت می‌نویسد در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش این بند را با اشک حسرت می‌نویسد پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد زندان به زندان با نماز و روزه و عشق دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد حتی برای خشم شیرانِ درنده با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد بعد از شکایت از جفای این زمانه در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ من زود دارم می‌روم اما میایم با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد با رعشه از آزار شربت می‌نویسد سر را به پای طفل گندم‌گون نهاده‌ست بر طالعش حکم امامت می‌نویسد فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد بازارهای سامرا خاموش و گریان بر در حدیثِ حفظِ حرمت می‌نویسد با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم نام پدر را روی تربت می‌نویسد
🌹اَلهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ 🤲 خدايا بزرگ شد بلا و گرفتارى و آشكار شد راز پنهانى 🌹وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ و انقطع الرَّجاء وَضاقَتِ الاَْرْضُ وَمَنَعَتِ السَّماءُ 🤲 و پرده از روى كار برافتاد و زمين (بر ما) تنگ شد و آسمان خوددارى كرد 🌹و انت المُستَعان و اِليك المُشتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ 🤲 و تو ياري دهنده اي ،و بدرگاه تو آوريم پروردگارا شِكوه را ، و بر تو اعتماد كنيم در سختى و آسانى ******
ای هم‌نفس غروب آدینۀ ما ای نور تو جلوه‌گر در آیینۀ ما ای وجه تو «سُرَّ مَن رَءا» سرداب محبت تو شد سینۀ ما و امامت مبارک🌹
💠مسابقه از 🔸️مهلت شرکت در مسابقه: از شب شنبه 24 مهر لغایت شب شنبه 8 آبان 1400 🔰جهت شرکت در مسابقه روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://ahlolbait.com/quest/ahd1400.php 🔺لطفاً این مسابقه را به دوستان خود نیز معرفی کنید تا در ثواب نشر آن سهیم باشید. ✅چه خوب است در نشر خوبی‌ها سهیم باشیم. 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 یادداشت کوتاه | افراط و تفریط ‼️ 🔻 افراط و تفریط دو عامل دارد؛ یکی و دیگری امت اسلام. 🔹 متاسفانه تفاسیر و قرائت‌های مختلف از برخی موضوعات اسلامی ضربات شدیدی به منافع امت اسلام و زده و می زند، یکی از این موارد روز نهم ربیع الاول است که برخی با احیای خطوط انحرافی انجمن حجتیه و...، اشعار و مطالبی در خصوص سالروز قتل یکی از خلفای اسلامی مطرح می‌کنند که هیچ سنخیتی با آموزه های اسلامی نداشته و ضربات مهلکی به امت اسلامی وارد می کند. 🔺 درحالی که دشمنان قسم خورده جهان اسلام از تا آمریکا کمر به نابودی اسلام بسته اند، افراط و تفریط در احزاب سیاسی و مذهبی ، ، ، و در مورد علامه تازه گذشته ایران و ...، همچون طاعونی به جان امت اسلامی افتاده و تنها در ایران است که با محوریت جلوی و سازمان یافته گرفته شده است، اما ممانعت کامل از این امر نیاز به و و دارد. ✍ دکتر قاسم حبیب زاده
🍃السلام یا یا علیه‌السلام🍃💚 آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای اما برگرد آن‌چه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا