eitaa logo
لَعلنَا
137 دنبال‌کننده
52 عکس
2 ویدیو
21 فایل
تاملاتی طلبگی در مسیر اعتلای ایران اسلامی ( امید است این نوشته ها زمینه ای در ما ایجاد نماید برای تفکر و عزم)(این یادداشت ها هر چند بعضا جهت عام می توانند داشته باشند لکن بیشتر ناظر به فضای فرهنگی شهر زرین شهر است) یاسر مرکزی
مشاهده در ایتا
دانلود
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب: ✅ خون دلی که لعل شد ..‌ ✅ «إنّ مع الصّبر نصراً» (خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...) جلسه پنجم چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
۱۴۰۲-۰۸-۱۷ خون دلی ک لعل شد.mp3
49.09M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب "خون دلی که لعل شد" موضوع بحث : جایگاه روحانیت در دنیای امروز جلسه پنجم ۱۷ ابان ۱۴۰۲
خون دل. ۱۴۰۲.۸.۲۴.mp3
36.78M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب "خون دلی که لعل شد" جلسه ششم ۱ ۲۴ آبان ۱۴۰۲
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب: ✅ خون دلی که لعل شد ..‌ ✅ «إنّ مع الصّبر نصراً» (خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...) جلسه هفتم چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
خون دلی ک لعل شد۱۴۰۲۰۹۱۵.mp3
49.6M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب "خون دلی که لعل شد" موضوع بحث : عالم شهادت چگونه عالمی است؟ جلسه هفتم ۱ ۱۵ آذر ۱۴۰۲
خون دلی که .._1.m4a
36.58M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب "خون دلی که لعل شد" موضوع بحث : خواندن این کتاب چه تاثیری بر انقلابی گری ما دارد؟ جلسه هشتم ۱ ۲۲ آذر ۱۴۰۲
خون دل ۲۹ آذر.mp3
52.28M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب "خون دلی که لعل شد" موضوع بحث : یاس رسل و انقلابی گری جلسه نهم ۱ ۲۹ آذر ۱۴۰۲
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب: ✅ خون دلی که لعل شد ..‌ ✅ «إنّ مع الصّبر نصراً» (خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...) جلسه دهم چهارشنبه ۶ دی ماه۱۴۰۲ ساعت ۴۵ : ۱۵ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
خون دلی که لعل شد ۱۰.m4a
40.25M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب "خون دلی که لعل شد" موضوع بحث : جمع سادگی و کیاست جلسه دهم ۶ دی ماه ۱۴۰۲
به مناسبت چهارمین سالگرد شهادت 🇮🇷حاج قاسم سلیمانی🇮🇷 برگزار می گردد: نشست گفتگو با محوریت کتاب : 📚از چیزی نمی ترسیدم📚 چهارشنبه ۱۳ دی ماه ساعت ۴۵ : ۱۵ حوزه علمیه امام خمینی (ره)
خون دلی که لعل شد ۱۱.m4a
28.67M
همزمان با سالروز شهادت حاج قاسم موضوع بحث : (شهادت حاج قاسم نفحه الهی) رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا
انقلاب ِ زبان پیرامون بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مداحان می خواستم در باب جلسه ای که با دوستان ِخانه طلاب برقرار شد چند جمله ای بنویسم. جلسه با محوریت بیانات اقا با مداحان در سالروز میلاد حضرت زهرا «سلام علیها» بود. اما حقیقتا نوشتن سخت است. چون ما وقتی می نویسیم غالبا قصد داریم چیزی را توضیح داده و از ابهام بیرون آوریم. حال آنکه این سخنرانی در نهایت وضوح و آشکارگی بود. پس می توان به نوع دیگری از نوشتن فکر کرد. گاهی باید نوشت تا ببینیم چه نسبتی و چه فهمی از متن روبرو داریم. من آنچه که در مواجهه با این سخنرانی برایم رخ داده است را در چند جمله خلاصه می کنم؛ @khanehtolab
🖌 انقلاب امام در واقع انقلاب در زبان ِ دین بود. نه اینکه امام دین جدیدی آورده باشد اما او توانست زبان دین را به صحنه بیاورد. شاید اینکه در برخی روایات در باب حضرت ولی عصر (عج) گفته شده : "یَاتِی بِدِینٍ جَدید" به همین معنای زبانی مراد باشد. 🖌زبان ابزار و وسیله ای نیست که ما بخواهیم با آن معانی را منتقل کنیم. اساساً آدمی چیزی غیر از زبان نیست. و در زبان است که هست و شدنش رخ می دهد. به معنایی دیگر در زبان است که انسان با همه چیز نسبت می گیرد و جهان خویش را می سازد. وقتی زبان پریشان و بی بنیاد باشد ، آدمی آواره است و راهی به آینده برای رفتن نمی یابد. 🖌تکلیف ما روشن است. مساله ما زبان است. و اینکه چگونه می توان زبان انقلاب اسلامی را جستجو و به صحنه آورد. به مدد زبان است که می توان مسائل مان را طرح کنیم و امکان گفت و گو و تفکر را فراهم آوریم. بار دیگر فرازی از این بیانات رهبری را با هم مرور کنیم : « در زمان ما، بزرگ‌ترین کسی که «جهاد تبیین» کرد امام راحل بود، و بزرگ‌ترین کاری که با «جهاد تبیین» انجام گرفت، کاری بود که امام بزرگوار ما انجام داد. امام راحل با «جهاد تبیین» کاری کرد که دیگران با هیچ وسیله‌ی سخت‌افزاری و نرم‌افزاریِ دیگری، نه می توانستند بکنند، نه امیدش را داشتند که بکنند؛ امام با زبان و با منطق [این کار را کرد]؛ «جهاد تبیین» این است. [امام] از روز اوّل نهضت شروع کرد به حرف زدن، تا روزی که آمد اینجا در بهشت زهرا گفت من تو دهن این دولت میزنم و دولت تعیین می کنم؛ همه با «جهاد تبیین» بود. با «جهاد تبیین» چه کار کرد؟ با «جهاد تبیین» حکومت دیرپای فاسد ننگین دیکتاتوری و مستبدّانه‌ی سلطنتی ارثی را ازاله کرد و حکومت مردم‌سالاری اسلامی و دینی را سر کار آورد؛ مسئله‌ی «جهاد تبیین» این است، اهمّیّتش این است. خب این درس فاطمه‌ی زهرا «سلام الله علیها» است که در طول زمان ادامه پیدا کرد و رسید به امام بزرگوار. در زمان مبارزات روحانیّت و نهضت روحانیّت، جریان های دیگری بودند که تلاش می کردند، کار می کردند، دوندگی می کردند، با سلاح وارد میدان می شدند، [امّا] هیچ کار نتوانستند بکنند؛ یا سرکوب شدند یا منحرف شدند.» یاسر مرکزی @khanehtolab
لَعلنَا
سلسله گفتگوهای سیاسی "جایگاه مردم در جمهوری اسلامی" جلسه اول : زبان سیاست
14021026.mp3
25.34M
سلسله گفتگوهای سیاسی "جایگاه مردم در جمهوری اسلامی" جلسه اول : زبان سیاست (قسمت اول) سوال محوری گفتگو : زبان سیاست چه زبانی است؟ آیا با زبان قدرت و زور می توان با مردم از انتخابات گفت؟ یا زبان حق و تکلیف زبان نافذی است؟ آیا مردم برای حضور در انتخابات دچار شبهه اند و باید به شبهاتشان پاسخ مناسب دهیم؟ زبان سیاست زبان "دعوت" است یا زبان اجبار؟
14021026..mp3
16.47M
سلسله گفتگوهای سیاسی "جایگاه مردم در جمهوری اسلامی" جلسه اول : زبان سیاست (قسمت دوم) سوال محوری گفتگو : زبان سیاست چه زبانی است؟ آیا با زبان قدرت و زور می توان با مردم از انتخابات گفت؟ یا زبان حق و تکلیف زبان نافذی است؟ آیا مردم برای حضور در انتخابات دچار شبهه اند و باید به شبهاتشان پاسخ مناسب دهیم؟ زبان سیاست زبان "دعوت" است یا زبان اجبار؟
سلسله نشست های سیاسی با موضوع : ✅جایگاه مردم در نظام اسلامی✅ چهارشنبه ها ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی (ره)
۱۴۰۲-۱۱-۱۱.m4a
26.75M
سلسله گفتگوهای سیاسی جلسه دوم "جایگاه مردم در نظام اسلامی" مباحث مطرح شده در جلسه : - انتخابات شب قدر جمهوری اسلامی - مردم فراموش شده اند - چگونه حضور مردم مشکلات بزرگ کشور را حل می کند؟ - سیاست زدگی و فراموشی نقش و مسئولیت مردم - چرا مردم احساس مسئولیت نمی کنند؟ ... حوزه علمیه امام خمینی (ره) زرینشهر
انتخاباتی بدون "نماینده" و "نمایندگی" این روزها همه مشارکت پایین این دوره از انتخابات را به مشکلات اقتصادی و معیشتی و در نتیجه دلسردی مردم از اصلاح این اوضاع نسبت می دهند. این البته حرف نادرستی نیست اما وقتی به مشارکت بالای ۵۰ درصد برخی استان های محروم کشور دقت می کنیم بایستی در این قضاوت تردید کنیم. اما حقیقتا مشارکت پایین ریشه در کجاها دارد؟ چگونه این ماجرا را ببینیم که به خودمان و مخاطب مان ادرس غلط ندهیم؟ مسایل اقتصادی و معیشتی هر چند بسیار مهم و تاثیرگذار است اما حتی در دوران حاضر که دوران غلبه ساحت تمتع مادی انسان است، نمی تواند پیشران اصلی مسائل انسانی باشد. آدمی حتی در دوران نیست انگار کنونی نمی تواند یکسره در چنگال مادیات گرفتار آید. دلسردی و یاس وجود دارد اما مختص به ایران نیست. در جهان کنونی در هیچ کجا افقی روشن در برابر مردمان وجود ندارد. دوران کنونی حتی از اصل اولیه خود یعنی "اصل پیشرفت" روی گردانده و عنان کار خویش را به تکنیک و تکنولوژی سپرده است. و تکنولوژی راه خود را می رود و کاری به انسان ندارد. در چنین اوضاعی کجا می توان به سیاست و سیاست مداران امید بست؟ کدام سیاست مدار است که بتواند حقیقتا "نماینده" مردم باشد. نماینده در واقع آشکارکننده وضعیتی است که ان را نمایندگی می کند. اگر مرد میدان سیاست "زبانی" درخور این وضع نداشته باشد چگونه به خود اجازه می دهیم که نماش را نماینده بنامیم. او چه چیزی را نمایندگی می کند؟ به زبان اوردن مشتی شعار و حرف های رایج و کلیشه ای که در مجلات و صفحات مجازی به کرات پخش و تکرار می شود کسی را نماینده مردم نمی کند. بماند که حضرات از پس همین تکرار مکررات هم بر نمی آیند. غالبا نمی دانند و نمی توانند علت حضور خود را به درستی توضیح دهند. اساسا بیشتر از انکه زبان حال داشته باشند به تبلیغات و پروپاگاندا امید بسته اند که همان را هم در نازل ترین سطح ممکن در اختیار دارند. خیلی هنر کنند بعد از مدتی که به مجلس رفت و آمد کنند اندکی به قوانین واقف می شوند و وا اسفا که نماینده فهم درستی از ماهیت قانون نداشته باشد و الا با درک غلط از قانون به ورطه مهلک محافظه کاری خواهد افتاد. طبیعتا مراد از این بیان بی قانونی و هرج و مرج و زیر میز زدن نیست. کسی که چنین برداشتی از این حرف دارد شاید بیشتر باید به فلسفه وجود قانون بیندیشد. اگر قرار بود انقلاب که یک تحول مستمر و دائمی است در بند و چنگال قوانین اسیر آید دیگر دوام و استمرار انقلاب شعاری بیش نخواهد بود. و شاید عده ای که گاه و بی گاه از تضاد و تعارض انقلاب و نظام گفته اند هم دچار همین کج فهمی از قانون بوده اند. حتی انهایی که همچنان شعار شفافیت شان به کوس رسوایی بی عقلی شان مبدل گشته هم نمی دانند با مردم چه بگویند. شفافیت که البته امر مطلوبی است اما از خود بپرسیم آیا در هر زمانی می توانیم با شعار شفافیت مردم را دعوت به حضور کنیم؟ آیا همه امور حسن در هر زمانی می توانند پیشران مردم باشند و آنان را به حرکت وادارند؟ وقتی شفافیت سرایان زبان و توانایی به صحنه کشاندن مردم را ندارند آنها که سعی می کنند خود را در مقابل پدرخوانده ها جلوه دهند هم به طریق اولی کاری از پیش نمی برند. همانهایی که تمام هم و غم شان عبور از اصول گرایی سنتی است. می توان از انها پرسید مگر شما چه مزیتی نسبت به اصول گرایان دارید؟ که اینچنین به خود می بالید و از این پیروزی دلسرد کننده خوشحالید؟ اری دلسردی وجود دارد حتی آنهایی که رای داده اند هم دلسردند اما از سر احساس تکلیف و وظیفه رای داده اند. ای کاش می توانستیم این دلسردی را نوید بخش طلب و انتظاری در میان جامعه بدانیم که چشم به راه "زبانی نو در سیاست" است. انتخابات صحنه حضور مردم است. حضور با رای دادن فرق دارد. مثل روزهای راهپیمایی است که حس و حال خاصی به ما دست می دهد و ما برای هیچ غرضی بیرون نیامده ایم. بلکه بیرون امده ایم که بیرون امده باشیم. کدامین زبان است که بتواند مردم را به صحنه حضور بیاورد؟ و احساس حضور و نشاط را در انها به غلیان بیاورد؟ ما معمولا روز انتخابات را اولا و بالذات روز انتخاب اصلح می انگاریم هر چند در لفاظی ها و حرافی هایمان به "حضور حداکثری" تاکید می کنیم. در همین تاکید هم تاکیدمان بر "حداکثری" است تا "حضور". حال انکه خود حضور مردم و حس و حالی که آنها از این حضور دارند می تواند حرکت ایجاد کند. ما چشم انتطار چنین زبانی در سیاست هستیم و البته می دانیم که دوران طلوع سیاستمداران بزرگ گذشته است چه در شرق و چه در غرب. ما به سیاست فعلی امیدی نداریم. سیاستمداران ما کوتوله شده اند. و البته ما هم شاید به طلب مان واقف و خوداگاه نباشیم و اگر کسی اگر از مردم بپرسد که دقیقا چه می خواهند؟ نتوانند جوابی روشن بدهند تا جایی که حتی ممکن است در اصل وجود چنین طلبی شک نماییم.
📜قرآن هنر است📜 خود قرآن هنر است؛ خود قرآن یک اثر هنریِ خدایی و الهی است؛ یک اثر هنری‌ است. حالا افرادی که صاحب نظرند و صاحب دقّتند و صاحب تدبّرند، بتدریج یک چیزهایی از گوشه کنارهای این اثر هنری را در طول تاریخ فهمیده‌اند؛ از جمله اینکه مثلاً قرآن هنر تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ [مثل] این کتابی که نوشته‌اند: التّصویر الفنّی فی القرآن؛(۱۴) تصویر هنری در قرآن. قرآن وقتی خیلی چیزها را میخواهد بیان کند، یک منظره‌ای را، مثلاً منظره‌ی قیامت را، شما ببینید در قرآن با چه بیانهای متنوّع و متعدّدی قیامت و صحنه‌های قیامت و عرصه‌ی قیامت جلوی چشم انسان تصویر شده؛ یا عرصه‌ی جهاد تصویر شده: «وَ العادیاتِ ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحاً»؛(۱۵) این تصویر است، دارد نشان میدهد. میشود گفت که خب سوار اسب شدند، اسب‌سوار رفت طرف میدان، امّا اینکه در این آیه می‌آید قسم میخورد به آن اسبی که دارد نفَس‌نفَس میزند، قسم میخورد به آن اسبی که سُمش به سنگ میگیرد و مثلاً جرقّه میزند، این [دارد] تصویر میکند منظره را. در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره در وصف منافقین این آیه‌ی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۶) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۷) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سوره‌ی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۸) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند]. خب این را شما میخواهید بیان کنید، شما میخواهید این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید؛ این خیلی هنر بزرگی است، هنر عظیمی است. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار با قاریان قران ۱۴۰۲/۱۲/۲۲)
✅نوروز و روز نو ✅ معلّی‌بن‌خنیس خدمت حضرت می‌رود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است، حضرت به او می‌فرمایند : «أتدری ما النیروز؟»(۲) آیا می‌دانی نوروز چیست؟ بعضی خیال می‌کنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است! که در این روز، هبوط آدم اتّفاق افتاد، قضیه‌ی نوح اتّفاق افتاد، ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام اتّفاق افتاد و چه و چه. برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور می‌فهمم که حضرت، «روز نو» را معنا می‌کنند. منظور این است: امروز را که مردم، «نوروز» گذاشته‌اند، یعنی روزِ نو! روزِ نو یعنی چه؟... روزی که شما در آن بتوانید اتّفاق بزرگی را محقَّق کنید، نوروز است. بعد، خود حضرت مثال می‌زنند و می‌فرمایند: آن روزی که جناب آدم و حوّا، پا بر روی زمین گذاشتند، نوروز بود؛ برای بنی آدم و نوع بشر، روز نویی بود. روزی که حضرت نوح - بعد از توفان عالمگیر - کشتی خود را به ساحل نجات رساند، «نوروز» است؛ روز نویی است و داستان تازه‌ای در زندگی بشر آغاز شده است. روزی که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویی برای بشریت است - حقیقت قضیه همین است؛ روزی که قرآن برای بشر نازل می‌شود، مقطعی در تاریخ است که برای انسانها روز نو است - روزی هم که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به ولایت انتخاب شد، روز نو است... بحث این است که هر روزی که این طور خصوصیاتی در آن اتّفاق بیفتد، روز نو و «نوروز» است؛ چه اوّل فروردین، چه هر روز دیگری از اوقات سال باشد. (آقا ۱۳۷۷/۱/۱)
📢اگر سرّ «لیله القدر» و سرّ «نزول ملائکه» را در شبهای قدر بدانیم، همه مشکلات ما آسان می‌شود.📢 ماه مبارک رمضان که ماه مبارک است ممکن است برای این باشد که ماهی است که ولی اعظم؛ یعنی رسول خدا واصل شده است و بعد از وصول، ملائکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او ملائکه نازل می‌شوند؛ به قدرت ولی اعظم است که قرآن نازل می‌شود و ملائک نازل می‌شوند. ولیّ اعظم، به حقیقت قرآن می‌رسد در ماه مبارک و شب قدر، و پس از رسیدن، متنزل می‌کند به وسیله ملائکه- که همه تابع او هستند- قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست. قرآن سرّی است بین حق و ولیّ الله اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل می‌شود تا می‌رسد به اینجایی که به صورت حروف و کتاب در می‌آید که ما هم از آن استفاده ناقص می‌کنیم. و اگر سرّ «لیله القدر» و سرّ «نزول ملائکه» در شبهای قدر- که الآن هم برای ولیّ الله اعظم حضرت صاحب- سلام الله علیه- این معنا امتداد دارد- سرّ اینها را ما بدانیم، همه مشکلات ما آسان می‌شود. تمام مشکلاتی که ما داریم برای این است که، ما محجوبیم از اینکه واقعیت را آن طور که هست و نظام هستی را به آن طوری که تنظیم شده است، مشاهده کنیم. ما گمان می‌کنیم که حیاتِ در اینجا چیزی است و نبودن در اینجا نقصی است، در صورتی که حیات در اینجا نازله آن حقیقتی است که از عالم غیب آمده است و موت- اگر چنانچه موت انسانی باشد- رجوع به همان مرتبه‌ای است که در اول بوده است، و البته مراتب مختلف و شئون مختلف است. و ما امیدواریم که از فیض ماه مبارک و فیض عید ماه مبارک- که عید وصال است- ما هم حظّی ببریم که بتوانیم در این مشکلاتی که بر ما وارد می‌شود، سرفراز بیرون بیاییم. تمام چیزهایی که انبیا آوردند، مقصود آنها به ذات نبوده است؛ تشکیل حکومت مقصود به ذات نیست برای انبیا. دعوتها هر چه می‌شود مقدمه است برای اینکه انسان را بیدار کنند، انسان را بفهمانند به‌ «او»، ارائه بدهند به «او» که چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالی. و ما دستمان از این مسائل کوتاه است و امیدواریم که به برکت اولیای خدا، ما هم یک آشنایی ضعیفی پیدا بکنیم و بعض از حجب، از پیش چشم ما برداشته بشود. خدای تبارک و تعالی که می‌فرماید که: اللهُ نُورُ السَّموات وَ الْاَرْض و هُوَ الاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظاهِرُ وَ الباطِن، این را ما با قلبمان، با وجودمان ادراک کنیم، نه ادراک علمی، مشاهده، ادراک علمی‌اش آسان است، لکن رسیدن به آنجایی که انسان دریابد این مسائل را، این کار مشکلی است و محتاج به مجاهدت، و انبیا و اولیا با مجاهدات خودشان به این مسائل رسیده‌اند. (صحیفه امام ج۱۹ ص۲۸۴)