🇮🇷
🔊گفتگوی صوتی
🍃🌹🍃
🎙سخنران: دکتر قاسم حبیب زاده - کارشناس مسائل سیاسی
🖋موضوع: بررسی اغتشاشات اخیر و تاثیر رسانه های بیگانه بر مدیریت افکار عمومی
🕣 تاریخ: چهارشنبه ۴ آبان ساعت ۲۱:۰۰
🔶لینک ورود به نشست
https://rubika.ir/nasl_zoohor
: 🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨
ملت مومن و انقلابی
ما را چه شده که یک خیزش و توسل و دعای اساسی، همچون زمان جنگ ۳۳روزه ی لبنان نمی کنیم؟
آیا نگران اسلام و انقلاب و ناموس ها نیستید؟
آیا دندان های تیزِ گرگها را در اطراف مرزهای ایران نمی بینید؟
آیا نیازی نیست که همچون آن زمان، دعای جوشن صغیر و سوره ی حشر را به نیت برگشت شرّ دشمنان اسلام به خودشان و شکست آنها بصورت همگانی و وسیع بخوانیم؟!؟!
بیدار شویم.
*سهم هر نفر، یک دعای جوشن صغیر و سوره ی حشر در روز جمعه، در سراسر ایران*
تا روز جمعه در گروهها انتشار دهید.
✳️ دعای سیفی صغیر
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ*
🔵 *رَبِّ أَدْخِلْنِى فِى لُجَّةِ بَحْرِ أَحَدِيَّتِكَ، وَطَمْطَامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ، وَقَوِّنِى بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ، حَتَّىٰ أَخْرُجَ إِلىٰ فَضَاءِ سَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَفِى وَجْهِى لَمَعاتُ بَرْقِ الْقُرْبِ مِنْ آثارِ حِمايَتِكَ، مَهِيباً بِهَيْبَتِكَ، عَزِيزاً بِعِنايَتِكَ، مُتَجَلِّلاً مُكَرَّماً بِتَعْلِيمِكَ وَتَزْكِيَتِكَ*
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ پروردگارا مرا در ژرفای دریای یگانگیات و در میان اقیانوس یکتاییات وارد ساز و با نیروی چیرگی سلطنت فرد و تنهایت، توانمند گردان تا به فضای بیکران رحمتت درآیم، درحالیکه در چهرهام درخشندگیهای پرتو قرب از آثار حمایتت فروزان باشد و به شوکتت پرشکوه باشم و به توجهت توانمند باشم و به آموزش و پرورشت بزرگ و بزرگوار باشم،
🔵 *وَأَلْبِسْنِى خِلَعَ الْعِزَّةِ وَالْقَبُولِ، وَسَهِّلْ لِى مَناهِجَ الْوُصْلَةِ وَالْوُصُولِ، وَتَوِّجْنِى بِتاجِ الْكَرامَةِ وَالْوَقارِ، وَأَلِّفْ بَيْنِى وَبَيْنَ أَحِبَّائِكَ فِى دارِ الدُّنْيا وَدارِ الْقَرارِ، وَارْزُقْنِى مِنْ نُورِ اسْمِكَ هَيْبَةً وَسَطْوَةً تَنْقادُ لِىَ الْقُلُوبُ وَالْأَرْواحُ، وَتَخْضَعُ لَدَىَّ النُّفُوسُ وَالْأَشْباحُ*
خدایا لباسهای توانمندی و قبولی را بر من بپوشان و برایم راههای پیوند و پیوستگی را هموار کن و به تاج کرامت و وقار تاجدارم نما و میان من و شیفتگانت در دنیا و آخرت پیوند انداز و از نور نامت شوکت و قوّتی به من عطا کن که دلها و جانها مطیع من گردند و نفوس و بدنها نزد من فروتن شوند،
🔵 *يَا مَنْ ذَلَّتْ لَهُ رِقابُ الْجَبابِرَةِ، وَخَضَعَتْ لَدَيْهِ أَعْناقُ الْأَكاسِرَةِ، لَامَلْجَأَ وَلَا مَنْجٰا مِنْكَ إِلّا إِلَيْكَ، وَلَا إِعانَةَ إِلّا بِكَ، وَلَا اتِّكاءَ إِلّا عَلَيْكَ؛ ادْفَعْ عَنِّى كَيْدَ الْحاسِدِينَ، وَظُلُماتِ شَرِّ الْمُعانِدِينَ، وَارْحَمْنِى تَحْتَ سُرادِقَاتِ عَرْشِكَ يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ، أَيِّدْ ظاهِرِى فِى تَحْصِيلِ مَراضِيكَ، وَنَوِّرْ قَلْبِى وَسِرِّى بِالاطِّلاعِ عَلىٰ مَناهِجِ مَساعِيكَ*
ای آنکه گردن گردنکشان برایش خوار گشته و پادشاهان در پیشگاهش فروتن شدهاند، پناهگاه و راه رهایی از تو جز به تو نیست و کمکی نیست جز بهوسیله تو و تکیهگاهی نیست جز بر تو؛ خدایا! بداندیشی حسودان و تیرگیهای شرّ دشمنان را از من دور کن و به من زیر سراپردههای عرشت رحمت آر، ای گرامیترین گرامیان، ظاهر هستیام را در به دست آوردن خشنودیات نیرومند کن و قلب و نهادم را با آگاهی بر راههای رسیدن به پیشگاهت روشن ساز.
🔵 *إِلٰهِى كَيْفَ أَصْدُرُ عَنْ بابِكَ بِخَيْبَةٍ مِنْكَ، وَقَدْ وَرَدْتُهُ عَلىٰ ثِقَةٍ بِكَ ؟! وَكَيْفَ تُؤْيِسُنِى مِنْ عَطائِكَ وَقَدْ أَمَرْتَنِى بِدُعائِكَ ؟!*
خدایا چگونه از در خانهات مأیوس و ناامید بازگردم درحالیکه با اعتماد به تو وارد آن شدم و چگونه از عطایت ناامیدم میکنی درحالیکه مرا به دعا در پیشگاهت فرمان دادی،
🔵 *وَهَا أَنَا مُقْبِلٌ عَلَيْكَ، مُلْتَجِئٌ إِلَيْكَ، باعِدْ بَيْنِى وَبَيْنَ أَعْدائِى كَما باعَدْتَ بَيْنَ أَعْدائِى، اخْتَطِفْ أَبْصارَهُمْ عَنِّى بِنُورِ قُدْسِكَ وَجَلالِ مَجْدِكَ، إِنَّكَ أَنْتَ اللّٰهُ الْمُعْطِى جَلائِلَ النِّعَمِ الْمُكَرَّمَةِ لِمَنْ نَاجَاكَ بِلَطائِفِ رَحْمَتِكَ، يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا وَنَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ*
اینک به تو روی آوردهام و از تو پناه میجویم، بین من و دشمنانم دوری انداز، چنانکه بین دشمنانم دوری انداختی، به نور پاک و عظمت و بزرگواریات دیدگان دشمنانم را از دیدن من نابینا کن، به یقین تو، خدای عطابخش نعمتهای بزرگ و باارزش به بندگان رازو و نیاز خویش هستی که با لطائف رحمتت تو را میخوانند، ای زنده، ای پاینده، ای صاحب بزرگی و مهماننوازی و درود خدا بر مولای ما و پیامبر ما محمّد و بر همه خاندان پاک و پاکیزهاش.
یاعلی🌹:
ملت مومن و انقلابی
ما را چه شده که یک خیزش و توسل و دعای اساسی، همچون زمان جنگ ۳۳روزه ی لبنان نمی کنیم؟
آیا نگران اسلام و انقلاب و ناموس ها نیستید؟
آیا دندان های تیزِ گرگها را در اطراف مرزهای ایران نمی بینید؟
آیا نیازی نیست که همچون آن زمان، دعای جوشن صغیر و سوره ی حشر را به نیت برگشت شرّ دشمنان اسلام به خودشان و شکست آنها بصورت همگانی و وسیع بخوانیم؟!؟!
بیدار شویم.
سهم هر نفر، یک دعای جوشن صغیر و سوره ی حشر در روز جمعه، در سراسر ایران
تا روز جمعه در گروهها انتشار دهید.
#قسمت_ششم
#سه_دقیقه_در_قیامت 🌹
اما مربيان خواهر، كار اردو را پيگيري ميكنند، فقط برنامه تغذيه و توزيع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نكن.
من سه وعده در روز با ماشين حامل غذا به محل اردو ميرفتم و غذا را ميكشيدم و روي ميز ميچيدم و با هيچكس حرفي نميزدم.
شب اول، يكي از دختراني كه در اردو بود، ديرتر از بقيه آمد و وقتي احساس كرد كه اطرافش خلوت است، خيلي گرم شروع به
سلام و احوالپرسي كرد. من سرم پايين بود و فقط جواب سلام را دادم.
روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اينكه با ظروف غذا از محوطه اردوگاه خارج شوم، مطلب ديگري گفت و
خنديد و حرف هايي زد که... من هيچ عكس العملي نشان ندادم.
خالصه هربار كه به اين اردوگاه ميآمدم، با برخورد شيطاني اين دختر جوان روبرو بودم. اما خدا توفيق داد که واکنشي نشان ندادم.
در بررسي اعمال، وقتي به اين اردو رسيديم، جوان پشت ميز به من گفت: اگر در مكر و حيله آن زن گرفتار ميشدي، به جز آبرو، كار و حتي خانواده ات را از دست ميدادي! برخي گناهان، اثر نامطلوب اينگونه در زندگي روزمره دارد.
يكي از دوستان همكارم، فرزند شهيد بود. خيلي با هم رفيق بوديم و شوخي ميكرديم. يكبار دوست ديگر ما، به شوخي به من گفت: تو بايد بروي با مادر فلاني ازدواج كني تا با هم فاميل شويد. اگه ازدواج
كنيد فلاني هم پسرت ميشود! از آن روز به بعد، سر شوخي ما باز شد. اين رفيق را پسرم صدا ميكردم و... هر زمان به منزل دوستم
ميرفتيم و مادر اين بنده خدا را ميديديم، ناخودآگاه ميخنديديم.
در آن وادي وانفسا، پدر همين رفيق من در مقابلم قرار گرفت.
همان شهيدي كه ما در مورد همسرش شوخي ميكرديم.
ايشان با ناراحتي گفت: چه حقي داشتيد در مورد يك زن نامحرم و يك انسان اينطور شوخي كنيد؟
از ديگر اتفاقاتي كه در آن بيابان مشاهده كردم، اين بود كه برخي بستگان و آشنايان كه قبلا از دنيا رفته بودند را ديدار كردم. يكي از آنها عموي خدا بيامرز من بود. او در بيمارستان هم كنار من بود. او را ديدم كه در يك باغ بزرگ قرار دارد. سؤال كردم: عمو اين باغ زيبا
را در نتيجه كار خاصي به شما دادند؟
گفت: من و پدرت در سنين كودكي يتيم شديم. پدر ما يك باغ بزرگ را به عنوان ارث براي ما گذاشت. شخصي آمد و قرار شد در باغ ما كار كند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد.اما او با چند نفر ديگر كاري كردند كه باغ از دست ما خارج شد.
آنها باغ را بين خودشان تقسيم كردند و فروختند و... البته هيچكدام آنها عاقبت به خير نشدند. در اينجا نيز تمام آنها گرفتارند.
چون با اموال چند يتيم اين كار را كردند. حالا اين باغ را به جاي باغي كه در دنيا از دست دادم به من داده اند تا با ياري خدا در قيامت
به باغ اصلي برويم. بعد اشاره به در ديگر باغ كرد و گفت: اين باغ دو در دارد كه يكي از آنها براي پدر شماست كه به زودي باز ميشود. در نزديكي باغ عمويم، يك باغ بزرگ بود كه سر
سبزي آن مثال زدني بود. اين باغ متعلق به يكي از بستگان ما بود. او به خاطر يك وقف بزرگ، صاحب اين باغ شده بود.
همينطور كه به باغ او خيره بودم، يكباره تمام باغ سوخت و تبديل به خاكستر شد!
اين فاميل ما، بنده خدا باحسرت به اطرافش نگاه ميكرد. من از اين
ماجرا شگفتزده شدم. باتعجب گفتم: چرا باغ شما سوخت؟!
او هم گفت: پسرم، همه اينها از بلایی است كه پسرم بر سر من ميآورد. او نميگذارد ثواب خيرات اين زمين وقف شده به من برسد.
اين بنده خدا با حسرت اين جمالت را تكرار ميكرد. بعد پرسيدم:
حالا چه ميشود؟ چه كار بايد بكنيد؟
گفت: مدتي طول ميكشد تا دوباره با ثواب خيرات، باغ من آباد شود، به شرطي كه پسرم نابودش نكند. من در جريان ماجراي او و
زمين وقفي و پسرناخلفش بودم، براي همين بحث را ادامه ندادم...
آنجا ميتوانستيم به هركجا كه ميخواهيم سر بزنيم، يعني همين كه اراده ميكرديم، بدون لحظه اي درنگ، به مقصد ميرسيديم!
پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهيد شده بود. يك لحظه دوست داشتم جايگاهش را ببينم. بلافاصله وارد باغ بسيار زيبايي شدم.
مشكلي كه در بيان مطالب آنجاست، عدم وجود مشابه در اين دنياست. يعني نميدانيم زيباييهاي آنجا را چگونه توصيف كنيم؟!
كسي كه تا كنون شمال ايران و دريا و سرسبزي جنگلها را نديده و هيچ تصوير و فيلمي از آنجا مشاهده نكرده، هرچه برايش بگوييم،
نميتواند تصور درستي در ذهن خود ايجاد كند.
حكايت ما با بقيه مردم همينگونه است. اما بايد طوري بگويم كه بتواند به ذهن نزديك باشد.
من وارد باغ بزرگي شدم كه انتهاي آن مشخص نبود. از روي چمن هايي عبور ميكردم كه بسيار نرم و زيبا بودند. بوي عطر گلهاي
مختلف مشام انسان را نوازش ميداد. درختان آنجا، همه نوع ميوهاي را در خود داشتند. ميوههايي زيبا و درخشان..
من بر روي چمنها دراز كشيدم. گويي يك ت
خت نرم و راحت و شبيه پر قو بود. بوي عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صداي شرشر آب رودخا
ه فعاليت ميكرد و در مسجدي شدن ما هم خيلي تأثير
داشت.
اين مرد خدا، يكبار كه با ماشين در حركت بود، از چراغ قرمز عبور كرد و سانحه اي شديد رخ داد و ايشان مرحوم شد.
من اين بنده خدا را ديدم كه در ميان شهدا و هم درجه آنها بود! من توانستم با او صحبت كنم.
ايشان به خاطر اعمال خوبي كه در مسجد و محل داشت و رعايت دستورات دين، به مقام شهدا دست يافته بود. در واقع او در دنيا شهيد زندگي کرد و به مقام شهدا دست يافت.
اما سؤالي كه در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعايت قانون و در واقع علت مرگش بود.
ايشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشين سكته كردم و از دنيا رفتم و سپس با ماشين مقابل برخورد كردم. هيچ چيزي از صحنه تصادف دست من نبود.
در جايي ديگر يكي از دوستان پدرم كه اوايل جنگ شهيد شده بود و در گلزار شهداي شهرمان به خاك سپرده شده بود را ديدم. اما
ً او خيلي گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت! تعجب كردم. تشييع او را به ياد داشتم كه در تابوت شهدا بود و...
اما چرا؟!
خودش گفت: من براي جهاد به جبهه نرفتم. من به دنبال كاسبي و خريد و فروش بودم كه براي خريد جنس، به مناطق مرزي رفتم که آنجا بمباران شد. من کشته شدم. بدن مرا با شهداي رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمندهام و...
اما مهمترين مطلبي كه از شهدا ديدم، مربوط به يكي از همسايگان ما بود.
خوب به ياد داشتم كه در دوره دبستان، بيشتر شبها در مسجد محل، كلاس و جلسه قرآن و يا هيئت داشتيم. آخر شب وقتي به سمت منزل ميآمديم، از يك كوچه باريك و تاريك عبور ميكرديم. از همان بچگي شيطنت داشتم. با برخي از بچهها زنگ خانه مردم را ميزديم و سريع فرار ميكرديم!
يك شب من ديرتر از بقيه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان
كوچه بودم كه ديدم رفقاي من كه زودتر از كوچه رد شدند، يك چسب را به زنگ يك خانه چسباندند! صداي زنگ قطع نميشد.
يكباره پسر صاحبخانه كه از بسيجيان مسجد محل بود، بيرون آمد. چسب را از روي زنگ جدا كرد و نگاهش به من افتاد او شنيده بود كه من، قبلا از اين كارها كردهام، براي همين جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت: بايد به پدرت بگويم که چه كار ميكني..
❌این داستان واقعی است❌
ادامه دارد
کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
نه به گوش مي رسيد. اصلا نميشود آنجا را توصيف كرد. به بالای سرم نگاه كردم. درختان ميوه و يك درخت نخل پر از خرما را ديدم. با خودم گفتم: خرماي اينجا چه مزهاي دارد؟
يكباره ديدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم را بلند كردم و يكي از خرماها را چيدم و داخل دهان گذاشتم. نميتوانم
شيريني آن خرما را با چيزي در اين دنيا مثال بزنم.
در اينجا اگر چيزي خيلي شيرين باشد، باعث دلزدگي ميشود. اما آن خرما نميدانيد چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم. ديدم چمنها
به حالت قبل برگشت. به سمت رودخانه رفتم. در دنيا كنار رودخانه ها،
زمين گل آلود است و بايد مراقب باشيم تا پاي ما كثيف نشود.
اما همين كه به كنار رودخانه رسيدم، ديدم اطراف رودخانه مانند بلور زيباست! به آب نگاه كردم،آنقدر زلال بود كه تا انتهاي رود
مشخص بود. دوست داشتم داخل آب بپرم.
اما با خودم گفتم: بهتر است سريعتر به سمت قصر پسر عمه ام بروم.
ناگفته نماند. آن طرف رود، يك قصر زيباي سفيد و بزرگ نمايان بود. نميدانم چطور توصيف كنم. با تمام قصرهاي دنيا متفاوت بود. چيزي شبيه قصرهاي يخي كه در كارتونهاي بچگي ميديديم، تمام ديوارهاي قصر نوراني بود. ميخواستم به دنبال پلي براي عبور
از رودخانه باشم، اما متوجه شدم، اگر بخواهم ميتوانم از روي آب عبور كنم! از روي آب گذشتم و مبهوت قصر زيباي پسر عمه ام شدم.
وقتي با او صحبت ميكردم، ميگفت: ما در اينجا در همسايگي اهل بيت :هستيم. ما ميتوانيم به ملاقات امامان برويم و اين يكي
از نعمتهاي بزرگ بهشت برزخي است. حتي ميتوانيم به ملاقات دوستان شهيد و شهداي محل و دوستان و بستگان خود برويم.
سال 1388 توفيق شد كه در ماه رجب و ماه شعبان، وارد مسجدالحرام شديم. زائر مكه و مدينه. وارد حرم شديم و بعد از اتمام اعمال، به محل قرار آمدم. روحاني كاروان به من گفت: سه تا از خواهران الان آمدند، شما زحمت بكشيد و اين سه نفر را براي طواف ببريد.
خسته بودم، اما قبول كردم. سه تا از خانمهاي جوان كاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها افتاد، سرم را پايين انداختم.
يك حوله اضافه داشتم. يك سر حوله را دست خودم گرفتم و سر
ديگرش را در اختيار آنها قرار دادم. گفتم: من در طي طواف نبايد
برگردم. حرم الهي هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر اين حوله را بگيريد و دنبال من بياييد. يكي دو ساعت بعد، با خستگي فراوان به محل قرار كاروان برگشتم. در كل اين مدت، اصلا به آنها نگاه نكردم و حرفي نزدم.
وظيفه اي براي انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط براي رضاي خدا
اين كار را انجام دادم. در روزهايي كه در مكه مستقر بوديم، خيلي ها مرتب به بازار ميرفتند و... اما من به جاي اينگونه كارها، چندين بار براي طواف اقدام كردم. ابتدا به نيت رهبر معظم انقلاب و سپس به نيابت شهدا، مشغول شدم و از فرصتها براي كسب معنويات استفاده كردم. در آن لحظاتي كه اعمال من محاسبه ميشد، جوان پشت ميز به اين موارد اشاره كرد و گفت: به خاطر طواف خالصانه اي كه همراه آن خانمها انجام دادي، ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد!
بعد گفت: ثواب طوافهايي كه به نيابت از ديگران انجام دادي، دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت ميشود.
اوايل ماه شعبان بود كه راهي مدينه شديم. يك روز صبح در حالي كه مشغول زيارت بقيع بودم، متوجه شدم که مأمور وهابي دوربين يک پسر بچه را که ميخواست از بقيع عکس بگيرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربين را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحويل دادم.
بعد به انتهاي قبرستان رفتم. من در حال خواندن زيارت عاشورا بودم كه به مقابل قبر عثمان رسيدم. همان مأمور وهابي دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه ميكرد. يكباره كنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسي و با صداي بلند گفت: چي گفتي!؟ لعن ميكني؟
گفتم: نه خير. دستم رو ول كن. اما او همينطور داد ميزد و با سر و صدا، بقيه مأمورين را دور خودش جمع كرد. در همين حال يكدفعه به
من نگاه كرد و حرف زشتي را به مولا اميرالمؤمنين زد.
من ديگر سكوت را جايز ندانستم. تا اين حرف زشت از دهان او خارج شد و بقيه زائران شنيدند، ديگر سكوت را جايز ندانستم. يكباره
كشيده محكمي به صورت او زدم. بلافاصله چهار مأمور به سر من ريختند و شروع به زدن كردند. يكي از مأمورين ضربه ي محکمي
به كتف من زد كه درد آن تا ماهها اذيتم ميكرد. چند نفر از زائرين جلو آمدند و مرا از زير دست آنها خارج كردند و سريع فرار كردم.
اما در لحظات بررسي اعمال، ماجراي درگيري در قبرستان بقيع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علي با آن مأمور درگير شديد و كتف شما آسيب ديد. براي همين ثواب جانبازي در ركاب مولا علي در نامه عمل شما ثبت شده است!
در اين سفر
كوتاه به قيامت، نگاه من به شهيد و شهادت تغيير كرد. علت آن هم چند ماجرا بود:
يكي از معلمين و مربيان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده اي
داشت كه بچهها را جذب مسجد و هيئت كند. او خالصان
صدقه اول ماه فراموش نشود
با دادن صدقات در کار خیر شرکت کنید. کمک به خرید داروی بیماران. تهیه سبد کالا، پخش گوست قربانی، کمک به تحصیل فرزندان نیازمند، کمک به تهیه خرید وسایل برای نیازمندان؛ کمک هزینه برای جهیزیه و سیسمونی،......
پیشاپیش بابت کمکهای شما عزیزان سپاسگزاریم. بابایی ( مسئول پایگاه الزهراس) شماره کارت مجازی 6273817010172785 به نام گروه جهادی هلیسایی
یا علی
🌹🌹🌹🌹
May 11
🇮🇷
📝#صرفا_جهت_اطلاع | شهادت دو نیروی سپاه سلمان در زاهدان
🍃🌹🍃
🔻دقایقی پیش سرهنگ پاسدار مهدی ملاشاهی و برادر بسیجی جواد کیخا از پرسنل سپاه سلمان سیستان و بلوچستان در میدان تامین اجتماعی زاهدان هدف اصابت گلوله افراد ناشناس قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
🔺شناسایی عامل یا عاملان این اقدام در حال پیگیری است.
#برخورد_قاطع | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | آرمان ۲ تاست؟!
🍃🌹🍃
❌ امروز یک دانشجوی اصفهانی توییت کرده بود که "سلف دانشگاه صنعتی اصفهان رو گرفتیم، تکرار می کنم سلف صنعتی اصفهان آزاد شد" یعنی آرمان و هدفشون غذا خوردن در سلف دانشگاه به صورت مختلط بوده و البته چیزهای دیگر در همین راستا!
✅ همزمان گروهی دیگر از جوانان ایران در شمال غرب کشور در حال رزمایش بودند که مبادا جمهوری آذربایجان با تحریک ترکیه و کمک آمریکا منطقه حائل بین منطقه خودمختار نخجوان و آذربایجان که مرز مشترک ما با ارمنستان است را اشغال نکنند و مرز ما با ارمنستان مسدود نشود، تا چند سال بعد نسل همین فاتحان سلف دانشگاه اصفهان! دچار بن بست راهبردی در مرزهای شمال غرب نشوند.
👌به واقع آرمان دوتاست یکی صیانت از مرز ارس و یکی هم غذا خوردن در سلف سرویس مختلط در دانشگاه! ولی این کجا و آن کجا؟!
✍دکتر قاسم حبیبزاده
#روشنگری | #ثامن | #برخورد_قاطع
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
♦️طائب: سازماندهی اغتشاشات اخیر با موساد بود
🔹رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه: طرح و برنامهریزی اسرائیلیها برای ایجاد اغتشاش در ایران این بود که این برنامه با دو موضوع «حجاب» و «مسائل معیشتی» از مهرماه شروع شود و حتی در این طرح، یگانها را هم مشخص کرده بودند. جریانهای مارکسیستی در دانشگاهها موضوع حجاب و جریانهای فتنهگر مسائل معیشتی را مطرح کنند و موضوع را از دانشگاهها شروع کنند و به میان فرهنگیان و سپس میان سایر اقشار ببرند تا به این ترتیب، موضوع را از «قشری» به «قومی» و از قومی هم به «مذهبی» تبدیل کنند و در انتها هم حمله به مراکز حساس را انجام دهند.
🔹ما در عمل حادثه درگذشت مهسا امینی روی داد. در این ماجرا شاهد غفلتی در روایت ماجرای صحنه حادثه بودیم و دشمن، این روایت را به دست گرفت، روایت را به دروغ انجام داد و با فریبکاری به تحریک احساسات مردم پرداخت و آن طرحی را که قرار بود از دانشگاهها شروع کند به جلو انداخت. سپس آنها مسائل را به حوزه قومی کشاندند و از قوم کرد به لر و از قوم لر به بلوچ و سپس به قوم ترک با موضوعی که در اردبیل درست کردند، کشاندند
🔹آخرین پرده از این نمایش هم قرار بود در اهواز انجام شود و طی آن در صحنهای یک فرد عرب را هدف قرار بدهند؛ البته خوشبختانه دو سه روز پیش تیمی که مجری این توطئه بود، دستگیر شدند
🔹زمان بازگشایی دانشگاهها رسید و دشمنان، طرح خود را در دانشگاهها انجام دادند و سپس قرار بود ماجرا را به مدارس برسانند. آنها قرار بود در انتهای ماجرا به سراغ بازداشتگاهها بروند و به عنوان نماد پیروزی بگویند که درب بازداشتگاهها را هم باز کردیم. دشمنان برای چند بازداشتگاه در چند شهر برنامهریزی کردند که یکی از آنها اوین بود؛ اما آنها در نهایت در اجرای این نقشه شکست خوردند
🔹آمریکاییها گفتند که در این ماجرا برآورد ما نسبت به توانمندی خودمان در داخل کشور ایران و در خصوص فضای حاکم بر ایران اشتباه بود. آنها شکست را میپذیرند، ولی نه پایان ماجرا را و میخواهند آن را تا پایان انتخابات اسرائیل و آمریکا طول بدهند؛ لذا آن را رها نمیکنند و مابقی بستگی به ما دارد که چگونه با آنها برخورد کنیم. ما باید برخورد مناسبی با غرب داشته باشیم تا برای ما بازدارندگی ایجاد کند و آنها مجبور شوند که این ماجرا را رها کنند؛ وگرنه آنها خیال رها کردن آن را ندارند/ تسنیم
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
🇮🇷
📝#پرسش_و_پاسخ (۶۶)| در جنگ شناختی علیه مردم ایران چه انگاره هایی ترویج میشود؟
🍃🌹🍃
🔻در جنگ شناختی کنونی علیه مردم ایران غالباً انگاره ها و پیش فرض های زیر دائما ترویج میشود:
▪️در همهی انتخابات ها تقلب صورت میگیرد!
▪️مسئولین میخواهند روزی اینترنت را ببندند!
▪️ایران جهنم است و خارج از ایران بهشت!
▪️همهی انتخابات های کشور نمادین است و افراد از قبل انتخاب شده اند!
▪️صدا و سیما همه چیز را سانسور میکند!
▪️هر چیزی که بنگاه های خبر پراکنی داخلی بگویند، دروغ است!
▪️همهی مسئولین جمهوری اسلامی دزدند!
▪️اسلام جلوی تمام لذت ها را گرفته!
▪️فرزندان مسئولین همگی آن ور آب اند!
▪️#شبکه_ملی_اطلاعات نباید راه اندازی شود ، چون ارتباطمان با دنیا قطع میشود!
▪️باید برای حفظ دین، سیاست را از دین جدا نمود!
▪️برای پیشرفت و زندگی نرمال، باید به خارج از کشور مهاجرت کرد!
▪️این نظام دیکتاتوری است!
▪️آزادی بیان در کشور وجود ندارد!
▪️حکومت پهلوی به مراتب از جمهوری اسلامی بهتر بوده!
▪️جوانان ایرانی روز به روز بی دین تر میشوند!
🔹یکی از آفات سلطهی چند سال اخیر دشمن بر فضای مجازی کشور به وسیلهی پیام رسان هایی مثل اینستاگرام و واتس اپ و تلگرام، تغییر نگرش افراد و دست اندازی به شناخت مردم نسبت به محیط اطراف، و ایجاد نگرشهایِ سطحی و کليشه ای در اذهان عمومی و در نتیجه تلاش برای تولید افرادی شکّاک، خود کمبین، ناامید و عمدتاً گارد گرفته است!
🔺بی تردید بزرگ نمایی اقدامات و بی کفایتی های موجود در برخی مسئولان هم در سالهای اخیر بر تاثیر حملات این جنگ شناختی افزوده است.
#روشنگری | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
❌ دور و بر بلوار کشاورز کلی نیروی گارد و بسیجی ایستاده بودن، یک مرد در حالی که سعی میکرد عصبانی شون کنه متلک گویان از جلوشون رد شد.دیدم طبق معمول مظلومنمایی و چیزی نمیگن.ایستادم جلوس مرده راهش را بستم.گفتم چته؟ با من حرف بزن.اینها که جواب نمیدن.مردد گفت با این دلقکها ... #رشتو
بودم.چادر نپوشیده بودم.هنوز لبخند مسخره اش رو صورت اش بود.خیلی قاطع و بلند گفتم دلقک که تویی، اینها سرمایه های کشورن. شادی را تو صورت نیروها دیدم.
مرده چهره اش رفت تو هم گفت خفه شو
صدام رفت بالاتر بدون ذره ای ترس گفتم اونی که باید خفه شه تویی.
صدای خنده گاردی ها رفت بالا، تو اون منطقه که هر کی از جلوشون رد میشه فقط متلک می اندازه یادشون افتاد که تنها نیستن روحیه گرفتن.میدونستم اگر بهم حمله کنه مداخله نمیکنن اما این کمترین کاریه میتونستم براشون بکنم.متاسفانه هر چقدر اونها به عملیات
روانی اهمیت میدهن ما رها کردیم.بچه ها گاردی ها هم آدمن! نیاز به پشتیبانی روانی دارن.استوری های غم انگیزشون را دیدی؟؟خسته ایم از مردمی که دزد را از پلیس بیشتر دوست دارن.جو را بشکنید..لطفا بدون خدا قوت و خسته نباشید از جلوی گاردی ها رد نشید...
✍️ 🎀دیکتاتور صورتی🍕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آرتین خانوادهاش را در حادثه شاهچراغ از دست داد
🔹بعد از انتقال مجروحان حادثه تروریستی حرم شاهچراغ به بیمارستان، در همان لحظات اولیه ویدئویی در گفتگو با یک کودک با نام «آرتین سرایداران» به سرعت در فضای شبکههای اجتماعی بازنشر شد.
🔹با انتشار اعلام اسامی شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ، مشخص شد که تلخی و سوزناکی این حادثه برای آرتین بسیار بیشتر از سطحی است که او تا به این ساعت متوجه آن شده است.
🔹متأسفانه پدر، مادر و برادر آرتین در این حادثه تروریستی جان خود را از دست داده و به شهادت رسیدهاند
#ایران_تسلیت
🇮🇷
🖼#عکس_نوشت | موضع گیری چند نفر ارزشی ندارد
🍃🌹🍃
🌺 برخی چهرههای ورزشی و هنری هم موضعگیریهایی کردند؛ به نظر بنده هیچ اهمّیّت ندارد... جامعهی ورزشی ما جامعهی سالمی است، جامعهی هنری ما هم جامعهی سالمی است... حالا چهار نفر هم یک حرفی میزنند؛ حرف آنها ارزشی ندارد.رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۴۰۱/۷/۱۱
#حجاب | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
سخنگوی دولت:
🔹علی کریمی میتواند به داخل کشور برگردد، کسی با او مشکلی ندارد؛ اجازه نمیدهند صدای حقیقت به گوش ورزشکاران برسد.
🔹 دولت سیزدهم هیچ وقت اینترنت را قطع نکرده، بلکه برخی پیام رسانهای خاص فیلتر شدند.
🔹 جمهوری اسلامی در برابر دیکتاتوری رسانهای حاکم در اینستاگرام خواهد ایستاد
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
🇮🇷
🖼#عکس_نوشت(۲) | کاش آن نادان بجای پرچم ایران من را ۱۰ با آتش می زد
🍃🌹🍃
🌺 #شهید_سلیمانی: وقتی صحنه نابخردانه آن نادان را در آتش زدن پرچم ایران دیدم خیلی دلم سوخت. گفتمای کاش به جای پرچم، من را ۱۰ بار آتش میزدند... چون ما برای نشاندن پرچم بر سر قله دهها شهید دادیم.
#حجاب | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #کلیپ | با ایران مخالفاند!
🍃🌹🍃
#ایران_قوی | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #کلیپ | نماهنگ | اشتباه میکنند
🍃🌹🍃
#ایران_قوی | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥«من دخترم را بخاطر تحریم ظالمانه دارو توسط ایالات متحده از دست دادم قطعا بیشتر از همه این موضوع را درک میکنم»
🔸پاسخ سخنگوی دولت به دانشجویی که در دانشگاه قم درباره کمبود دارو سوال کرده بود: باید دید که آیا کمبود دارو بخاطر فناوری ماست یا تحریم ها؟
🔺در تاسیسات هسته ای سیمان می ریزند تا به رادیو داروها دسترسی پیدا نکنیم.
#برخورد_قاطع | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥دروغهای بیپایان رسانههای معاند
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش رئیسجمهور به مسئله کمبود داروها/ مدیران متخلف باید برکنار شوند
🔹رئیسجمهور در واکنش به کمبود دارویی اخیر: کسی که مسئول سلامت جان مردم را دارد باید پیشبینی کمبودهای احتمالی را میکرد.
🔹شرکتهای دارویی که موظف به تولید بودند، چرا تولید نکردند؟ اگر مدیران این دو شرکت تخلف کردهاند قطعا باید از کار برکنار شوند.
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥#کلیپ | از جامعه جنسی تا جامعه الهی
🍃🌹🍃
✅ سخنرانی بیش از ۴۰ سال پیش شهید دکتر بهشتی چقدر زنده، چقدر به روز و چقدر مناسب این روزهای ما...
#برخورد_قاطع | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشریح پدر «آرنیکا قائم مقامی» از نحوه فوت دخترش
قائم مقامی:
🔹علت فوت دخترم حادثه سقوط بوده و در شرایطی که دخترم زنده بود گفتند فوت کرده است.
🔹مطابق پروتکل اورژانس آرنیکا باید به نزدیکترین بیمارستان منتقل میشد.
🔹تمام ادعاهایی که منتشر شده است کذب است.
🔹نمیدانم چه کسی از دخترم در آی سی یو عکس گرفت و از بازپرس خواستهام موضوع را پیگیری کند.
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥جواب شعارنویسی رو اینطوری باید داد👌
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #لبیک_یا_خامنه_ای
┅•••➰🍃🌱🌸🌱🍃➰•••┅
رسول در روبیکا👇
https://rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
https://eitaa.com/rasul313
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🔰🔰این کلیپ خییییییییلی مهم را فقط انقلابیون ببینند
🔰 روزی ۳ مرتبه ببینند😱🤔😔😭‼️
#لبیک_یا_خامنه_ای