eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
383 دنبال‌کننده
181 عکس
353 ویدیو
87 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله بند١ ای مافوقِ بشر از ملائک چه خبر؟! میگه زیر لب حیدر: فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(س) (علت خلقِ افلاکی شرحِ حدیثِ لَولاکی از دنیایِ بدون تو میشم طلبکار و شاکی) ٢ با عشقِ پیوسته مادرم زار و خسته دستم و داده دستِ فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(س) بند٢ بعدِ اسم ِ خدا از بچگی تاحالا میزنم تو رو صدا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(س) (عاشقی رو یادم دادی وقتی از نفس افتادی با همه-وجودت مادر پای امامِت ایستادی) ٢ ای یاورِ علی(ع) ای همسنگرِ علی(ع) شدی لشکرِ علی(ع) فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(س) بند٣ وای از دردایِ شب از زخم ِ پهلو و تب گفتم گریون زیرِ لب یارالی یارالی یارالی یارالی (آرزویِ ممکِنِت رو مسافرِ باطنت رو میخ داغ و در و دیوار گرفت از تو محسنت رو) ٢ خیلی آزُردنت صد لعنت به دشمنت پیش حسن(ع) زدنت یارالی یارالی یارالی یارالی (سلام الله علیها) 🤲
بسم الله بند١ چقد خوبه که مادر، همش هستی کنارم گره خورده به کار من ولی غصه ندارم یه کاری کن عزیزم که خیلی بیقرارم دلم خیلی گرفته آخه جز تو کیو دارم؟! نوکر خوبی نبودم این و خودم خوب میدونم میخوام دُرُس شم اما چااره چیه؟! خودت بگو خودت بگو... دوباره دستام و بگیر قلبم و بگیر نشونه من و دوباره زنده کن با نگاهِ مادرونه دستم و بگیر که اومدم خستم از تموم دنیا از درِ خونه ت ردم نکن، یا حضرت زهرا(س) بند٢ دوباره بیقرارم، غم ِ دل بی حسابه دوباره فاطمیه اومد و حالم خرابه میونِ روضهٔ تو، ببین چشمام پُرآبه آخه داغت سوزونده قلبمو از بسکه نابه پرچم مشکی و زدم گریه کنون توو کوچه مون کوچه سوزونده مادر قلبم و... از غمت بگو غمت بگو... بگو که فکر و ذکر تو تنهااییِ ولی بود به خدا که قلبت زخمی از داغ ِ غربتِ علی(ع) بود بغض ِ زینبت(س) وقتی سرش به رویِ زانو بود خیلی بدتر و کاری تر از، زخمای بازو بود بند٣ یه چند روزه که دستام، دیگه بالا نمیاد علی(ع) پامیشه میشینه میگه ای دادِ بیداد به اشکای حسینِم(ع)، نگاهم تا که افتاد آروم گفتم خدایِ من سرِ بچه م چی میاد؟! نیمه شبا خواب می بینم لحظهٔ جون دادنش و با خنجر کُند قاتل سر می بُره حسینم و😭 حسینم و... 😭 دلم براش شور میزنه سخته چشم ازش بگیرم نفسش تا زیرِ نیزه ها کم میشه منم می میرم خاکِ تشنهٔ کرب و بلا، پُر می شه از خونش با سنگ و چوب میزَنَنِش، ماادر به قربونش 🤲 🤲
بسم الله بند١ وای از دیوار و در لعنتِ خدا به آتیش ِ شعله ور مادر افتاده بازم توو دردسر وای از دیوار و در واسش دلشوره داشت دستای لرزونش و هی روو هم میذاشت علی(ع)چشماش و از زهرا(س) برنداشت واسش دلشوره داشت (چل نفر بی حیا حرف ناروا میزدن قلبش کنده میشد حسن ع ) ٢ بند٢ آه از مسمارِ داغ رفت تویِ پهلوش، وای از این اتفاق غم نداریم بیشتر از این غم سراغ آه از مسمارِ داغ وای فضه می دوید خورد زمین زهرا(س)رنگ از چهره ش پرید پشتِ در محسن جون داد و شد شهید وای فضه می دوید (درِ این خونه رو کاش نامرد نمیزد لگد زهرا(س) ضربه خورد خیلی بد زهرا(س) ضربه خورد خیلی بد) ٢ بند٣ وای از کرب و بلا از حسین(ع)تشنه-لب زیرِ نیزه ها از تنی که چیدنش تویِ بوریا وای از کرب و بلا آه از گودالِ خون آسمون شد از این ماتم روضه خون ذوالجناح اومد با زینِ واژگون آه از گودالِ خون (دم مغرب شد و کارم اشکِ پیوسته شد دستِ زینب(س) بسته شد دستِ زینب(س) بسته شد) ٢ بند۴ ای... وای از شهر شام میزدن با کینه سنگ از روو پشت بام کاروان مونده معطل توو ازدحام ای... وای از شهر شام آه از بزم شراب چوب خیزران به لب می‌خورد و رباب(س)- -سر و توو بغل گرفت با حالِ خراب آه از بزم شراب وای از تشتِ طلا سرِ بابا رو رقیه(س) دید بیهوا چه کنه آخه بااین رگهای رها؟! وای از تشتِ طلا (لب کوچیکش و روو لبهایِ بابا گذاشت دق کرد و دیگه جون نداشت دق کرد و دیگه جون نداشت) ٢