🚩شب ششم# قاسم بن الحسن عليه السلام
🚩روز عاشورا حضرت قاسم علیه السلام خود را آماده جنگ كرد، به حضور امام حسين عليه السلام براى اجازه گرفتن آمد، امام او را در آغوش گرفت و مدتى با هم گريه كردند، سپس قاسم اجازه طلبيد، امام به او اجازه نمی داد، قاسم آنقدر پابپا نمود و مكرر طلب اجازه كرد، امام عليه السلام به او اجازه داد، او در حالى كه اشك از چشمانش سرازير بود به ميدان تاخت و چنين رجز مىخواند:
ان تنكرونى فانا بن الحسن سبط النبى المصطفى المؤتمن هذا حسين كالاسير المرتهن بين اناس لا سقوا صوب المزن
«اگر مرا نمىشناسيد من پسر حسن سبط پيامبر برگزيده و امين خدا هستم اين حسين عليه السلام است كه همچون اسير گروگان شده در بين مردم قرار گرفته، خدا آن مردم را از باران رحمتش سيراب نسازد».
حمله سخت بر دشمن كرد و با آن سن كم سه نفر يا بيشتر از دشمن را كشت.
حميد بن مسلم كه از سربازان عمر سعد بود نقل مىكند: از خيام حسين عليه السلام نوجوانى به سوى ميدان بيرون آمد كه چهرهاش مانند نيمه قرص ماه می درخشيد، شمشيرى بدست داشت و پيراهن بلندى پوشيده بود و وارد جنگ گرديد.
عمرو بن سعد ازدى (لعنة الله علیه) گفت: سوگند به خدا آنچنان سخت بر اين نوجوان حمله كنم، گفتم: عجبا! تو به اين نوجوان چه كار دارى سوگند به خدا اگر او مرا بزند به طرف او دست دراز نمی كنم، بگذار همانها كه او را احاطه كرده و با او می جنگند كار او را تمام كنند.
عمرو بن سعد گفت: سوگند به خدا من بايد بر او يورش برم، و جهان را بر او سخت گيرم، آن حضرت كه مشغول جنگ بود، عمرو بن سعد در كمين او قرار گرفت و چنان شمشير بر سر مبارك قاسم زد كه سر او شكافته شد و قاسم به صورت بر روى زمين افتاد و فرياد زد: «يا عماه!» (عمو جان به دادم برس).
وقتى كه صداى قاسم به گوش امام رسيد، آن حضرت مانند عقابى كه از بالا به زير آيد، صفها را شكافت و مانند شير خشمگين بر دشمن حمله كرد تا عمر بن سعد ازدى رسيد، شمشير به سوى او وارد كرد، او دستش را به پيش آورد و از آرنج قطع گرديد، آن ملعون نعره كشيد، دشمن براى نجات او حمله كردند، در همين ميان پيكر نازنين قاسم زير سم ستوران قرار گرفت، وقتى كه گرد و غبار فرو نشست ديدند امام حسين علیه السلام در بالين قاسم است و آن نوجوان در حال جان كندن است. و پاى خود را بر زمين می سايد و روحش آماده پرواز به سوى بهشت است.
امام فرمود:«عز و الله على عمك ان تدعوه فلا يجيبك او يجيبك فلا ينفعك».
«سوگند به خدا بر عمويت سخت است كه او را بخوانى، به تو جواب ندهد، يا اگر جواب دهد به حال تو سودى نداشته باشد».
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
ناگهان بر سر قتل تو چه دعوا شده است
بند بند بدنت آه زهم وا شده است
چه بلایی به سر صورتت آمد قاسم
وای این نیزه چه سان در دهنت جا شده است؟!
زانوانت چه شده حرف بزن قاسم جان
ساق پاهای تو برعکس چرا تا شده است ؟!!
سر انگشت تو را هم به غنیمت بردند
چه قدر روی تنت حادثه امضا شده است...!
مهره های کمرت دور و برت می ریزد
اینچنین ریختنت آه معما شده است...
الا لعنة الله على القوم الظالمين
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
▪️قاسم است و از همه شاهانِ عالَم او سر است
آنچنان شمشیر میزد گوییا که حیدر است
داد با یک جمله قاسم، درس عشق و انتظار:
«جان، فدای یار کردن، از عسل شیرینتر است»
» خداوندا!
به یتیمان امام حسن مجتبی سلام الله علیه،
سوگندت میدهیم
با ظهور ولیّت
به یتیمی ما پایان بده... 🤲
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
#روضه_مكتوب
🔳شب ششم محرم
📝حضرت قاسم ابن الحسن بن علی علیه السلام😭😭😭
💔|↫ #لطفا_با_وضو_وارد_شوید
♥️|↫ #امام_حسین
📝متن روضه شب ششم محرم – روضه
السلام علیک یا قاسم بن حسن بن علی علیه السلام💔😭
💔|↫ #محرم
♥️|↫ #امام_حسین
•┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈•
✔️ڪپےباذڪر صلوات بہنیتظہوࢪ🌤#امام_زمان
🚩شب ششم محرم؛ قاسم بن الحسن علیه السلام
🔲مقدمه
🔺(گریز)
در كتاب رجال كشى از زيد شحام نقل مي كند كه گفت: ما و گروهى از كوفىها در حضور امام جعفر صادق عليه السّلام نشسته بوديم كه جعفر بن عفان به حضور امام صادق عليه السّلام مشرف شد. حضرت صادق وى را نزديك خود جاى داد و به او فرمود:
اى جعفر! گفت: لبيك! خدا مرا فداى تو كند. فرمود: به من اين طور رسيده كه تو خيلى خوب در باره امام حسين عليه السّلام شعر ميگوئى؟ گفت: آرى فداى تو شوم. فرمودند: پس شعر بگو! وقتى وى شعر گفت: امام صادق عليه السّلام بقدرى گريه كرد كه اشكهاى آن حضرت به گونههاى صورت و ريش مباركش فرو ريخت و افرادى هم كه حضور داشتند گريان شدند.سپس حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اى جعفر! بخدا قسم ملائكه مقرب خدا شعر تو را كه در اينجا براى امام حسين گفتى شنيدند و بيشتر از ما گريه كردند.اى جعفر! خدا الساعه بهشت را بر تو واجب نمود و تو را آمرزيد.آنگاه فرمود: اى جعفر! آيا زيادتر از اين براى تو بگويم؟گفت: آرى اى مولاى من. فرمود: احدى نيست كه در باره مصيبت امامحسين شعر بگويد و گريه كند و ديگران را گريان نمايدمگر اينكه خدا بهشت را بر او واجب ميكند و او را مىآمرزد
💔|↫ #محرم
♥️|↫ #امام_حسین
🚩السلام علیک یاقاسم بن الحسن علیه السلام🚩
روزعاشوراقاسم بن الحسن علیهما السلام تادیدکه کارزارگشته کفن پوشید کلاه خود نبودبه جای آن عمامه ایی به سربست آماده میدان شد به برعموآمداذن میدان خواست عمو اذن نمی داد ولی دروایت هست آن قدرقاسم گریه کردودست پای امام رابوسید تاامام اذن به اوداد ازطرفی اذن دادازطرفی زبان حال حضرت این است که خدایا قاسم امانت برادرم حسن بود من هروقت دلم برای برادرم حسن تنگ می شد نگاه قاسم می کردم قاسم بوی برادرم رامی داد بعدازقاسم وای برمن درروایت هست عمووعموزاده یکدیگررابغل کرده وآنقدرگریه کردندتاکه غش کردند .قاسم سوی میدان حرکت کرد راوی که درلشکردشمن است می گوید:یک مرتبه بچه ایی رادیدم که سواربراسب شده وکلاه خود هم ندارد وپای اوهم به رکاب نمی رسد واردمیدان شد (کانّه قَلَقَه القمر )مثل ماه پاره ایی بود همان راوی می گوید رسم بود که جنگ آوران خودشان رامعرفی می کردند ،همه متحیرند که این بچه کیست لذاتادرمقابل مردم ایستاد فریادش بلند شد...😭😭😭
💔|↫ #محرم
♥️|↫ #امام_حسین
ان تُنکرونی فانابن الحسن
سبطُ النبی المصطفی الموئتَمن
مردم اگرمرانمی شناسید من پسرحسن بن علی بن ابی طالب هستم
هذا الحسین ُکالاسیرالمرتهن
بین اناس ٍ لاسقواصوب المزن
این مردی که دراین جا می بینید وگرفتارشما ست عموی من حسین بن ابی طالب است .حمله کردجنگ نمایانی کرد خیلی ازلشگریان دشمن رو به درک واصل کرد .نمی دونم چه بلایی سرقاسم اوردند که ناگهان صدای قاسم بلند شد یاعماه یاعماه
مرادریاب یاعمازروی مرحمت اکنون
که مرغ روح شوق دیدن بابم حسن دارد
ابی عبدالله علیه السلام خودش به سرعت به بالین قاسم رسوند قاسم آخرین لحضاتش طی می کنه (والغلام یفحصُ برجلیه)ازشدت دردقاسم پاهاشوروی زمین می کوبید آن وقت همه شنیدند که اباعبدالله میگفت(یعزُّوالله عمک ان تدعوه فلایجیبک اواویجیبک فلا ینفعک) پسربراردم چه قدرسخته که عموتوصدابزنی عمونتونه برات کاری انجام بده چقرسخته بربالین توباشم کاری ازدستم برنیاد .عرضه بداریم یااباعبدالله این جا اومدید بالای سرقاسم اما کاشی یک نفرپیدامی شد لحظات آخرسرشمارابه دامن بگیره
همه صدابزنیدیاحسین ......😭😭😭💔💔💔
💔|↫ #محرم
♥️|↫ #امام_حسین
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟اصحاب نور🌟
#قاسم_بن_الحسن
💥 کاری از جوانان مخلص و عاشق آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#اصحاب_نور
●┈••✾•●♡🖤♡●•✾••┈●
اشک چشمانم نذر فرج مولایم ...♥️🔗
ߊَܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐَܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊܠܦَ̇ــــܝَܥܼܢ🌤