🍃در دنیای زهیرها و شمرها تو زهیر باش! استاد #رحیم_پور_ازغدی #سخنرانی .

هرقدمی‌که‌در‌راه‌ استواری‌این‌انقلاب‌اسلامی‌برمیدارید، یک‌قدم‌به‌ظهور‌حضرت‌مهدی ‌ . ‌. نزدیک‌تر‌میشوید🖤🌿 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @labeik_ya_mahdi ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯

🎥 سخت‌گیری #امام_زمان عج برای مردم نیست، برای یه عده علف‌ هرز است.... 🎙سخنرانی استاد عالی ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @labeik_ya_mahdi ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯

ای هشتمین شمس ولا حاجت روا کن قسمت زواران خود کرببلا کن این دل خسته‌ی مرا تو مبتلا کن #سید_محمد_الحسینی🎙 #چهارشنبه_های_امام_رضایی🌷 #کلیپ| #ریلز| #استوری📲 .

امام على عليه السلام: چه بسيارند دوستان به هنگام چيده شدن كاسه ها،‌ و چه اندكند به گاه گرفتارى هاى زمانه! #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان #اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @labeik_ya_mahdi ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯ #لبیک_یا_مهدی رابه عشق امام زمان به دیگران معرفی کنید👆🙏

آرزو بر من آلوده روا نیست، ولی کاش یک روز ببینم که ز انصار توأم #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان #اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @labeik_ya_mahdi ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯ #لبیک_یا_مهدی رابه عشق امام زمان به دیگران معرفی کنید👆🙏

♦️سلام امام زمانم❣ 🔹درد فراق، ساده مداوا نمی شود باید به هم رسید،وَ اِلّا نمی شود 🔹مثل منِ گدا سر کویت زیاد هست امّا کریم مثل تو پیدا نمی شود ...

🔹 معنای انتظار چیست؟ 🔸استاد قرائتی .

🔹ذکری که ملائکه از نوشتن ثواب آن عاجز می‌شوند! 🔸 استاد فرحزاد .

🍀پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که بر من یک مرتبه صلوات بفرستد خدا بر او ده صلوات می فرستد و ده بدی وسیئه را برای او محو می کند و بجای آن ده حسنه برای او می نویسد و دو ملک بر هم سبقت می گیرند که سلام او را به من برسانند. جامع الاحادیث الشیعه ج ۱۵ صفحه ۴۶۸ 🪻🌺💐🪷🌿🌸 از بعد از ظهر پنجشنبه تا شام جمعه، هر چقدر میتونید صلوات بفرستید. 🌷با پیوستن به لینک کانال صلوات دلهای خود را به نور صلوات روشن کنید.🌷 👇👇👇 🌻@FAZILAT_SALAVAT🌻

🔸گلایه #امام_زمان(عج) از شیعیان 🤲اللهم عجل لولیک الفرج #سخنرانی استاد انصاریان. .

#یک‌داستان‌یک‌پند ✍️حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود .حاکم بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد. 🔸به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید حاکم از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند. 🔹حاکم پرسید : مرا می شناسی؟ بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. 🔸حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل با دوستی به پابوس سلطان کرامت و جود حضرت رضا (ع) رفته بودی؟ دوستت گفت خدایا به حق این آقا مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل! من سالهاست از آقا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟ 🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده تلافی همان کشیده ای که به من زدی. 🔸فقط می خواستم بدانی که برای آقا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. ✍️#أللَّهُمَّ‌اجْعَلْنَا‌مِنَ‌الشَّاکِریِنَ‌یَا‌کَریِم @