فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️صبح زمستونی چهارشنبه تون بـخیر
❄️ امروزتـون مملو از شـادی و آرامـش
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
#سلام_امام_زمانم❣️
بیا، ڪه بیتو به جان آمدم ز تنهایی
نمانده صبر و مرا بیش ازین شڪیبایی
بیا، ڪه جان مرا بیتو نیست برگ حیات
بیا، ڪه چشم مرا بیتو نیست بینایی..
🤲اللّٰهُمَّ عَجِّلِ لْوَلیِّکَ الْفَرَجْ🤲
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹
🌺🌷🌹
🌺🌷 منتظران ظهور 🌷🌺
🇮🇷
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
#طرح_مهدوی
#عاشقانه_مهدوی
صبرم از پای در آمد، تو مرا دست بگیر...
اللهم عجل لولیک الفرج
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🟩 هرکس میخواد بدونه «ظهــور» کِی هست، به این علامت نگاه کنه . . .*
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*∷ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
*∷ او خواهد آمد ...♥️*
*∷ استاد پناهیان*
*∷ استاد شجاعی*
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🟩 علت اصلی «غیبت»، «شیعیان» هستند*⚠️
➖ چرا علت اصلی غیبت شیعیان هستند؟؟؟
➖ چه کنیم با امام زمان عج محشور بشیم؟؟؟
➖ منتظر به چه کسی می گویند؟؟؟
*【 پیشنهاد مشاهده 】*
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*∷ استاد شجاعی*
*∷ وظایف منتظران*
*∷ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
*🟥 گزارشPressTV: ژنرال ایرانی قول پاسخ قاطع و گسترده به هرگونه حمله ~اسرائیل~ به سایت های هسته ای و نظامی داد . . .*
➖ علاوه بر مبداء حمله، "فضای استفاده شده" را هم مورد هدف قرار میدهیم.
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*∷ غده سرطانی*
*∷ بیت العنکبوت*
*∷ کووید1948*
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
*🟥 سرلشکر باقری (فرمانده ستاد کل نیرو های مسلح): طرح «حذف ~اسرائیل~» روی میز مقامات عالیرتبه ایران است . . .*
*➕ پی نوشت:* ایشان رسما از آماده بودن طرح نابودی ~اسرائیل~ در چند مرحله سخن گفت که به مرحله اجرا درآمده است.
سخنی در این سطح (فرمانده کل نیروهای مسلح ایران) بسیار بار سیاسی و نظامی دارد.
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*∷ نابودی ~اسرائیل~ = ظهور*
*∷ نبرد نهایی*
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
✅دو دیدگاه مختلف مسئولین ایران در نحوه مواجهه و زمان جنگ با اسرائیل
🖐فقط برای مطالعه 🖐
👈دیدگاه اول: جنگ آنی و فوری
🔹این جریان کسانی هستند که در طول سالهای گذشته همواره خواستار پاسخ شدید نظامی و فوری به رژیم صهیونیستی بوده و دست بر قضا دارای قدرت بسیاری هم هستند، در این طیف از یک ستوان فرمانده یک آتشبار موشک تا سرداری که 40 سال است لباس از تن در نیاورده، حضور دارند. جوانها تا ژنرالهای پیری که در قامت پدربزرگ این جوانها به شمار میروند همه و همه اصرار به پاسخ نظامی دارند که اوج مطالبه آنان از مقامات عالی رتبه نظام پس از شهات سردار سلیمانی و نیز بعد از ترور شهید فخریزاده روی داد.
🔸گروه اول کسانی هستند که نقشهای مبنی بر انهدام کامل پایگاههای امریکا در منطقه را در تلافی ترور سردار سلیمانی روی میز مقامات ارشد کشور گذاشتند و تاکید کردند که اگر قرار است امریکاییها پس از حمله ما، 52 نقطه کشور را هدف قرار بدهند، پس ما بهگونهای بزنیم که نتوانند حتی یک نقطه را هم هدف قرار دهند. هر چند این استدلال منطقی به نظر میرسید اما عالیترین مقام برای آنکه به آنها اطمینان دهد که حتی یک گلوله هم به سمت ایران شلیک نمیشود، برای اولین بار کلاس درسش به صورت زنده از تلویزیون پخش شد.
👈دیدگاه دوم: جنگ در زمان موعود
🔹اما جریانی که برخی از بزرگان کشور در آن قرار گرفته و حامی «صبر راهبردی» برای رسیدن به «روز موعود» هستند با استدلالهای خود تا این لحظه طیف متمایل به حمله را قانع کردهاند. خبر موثق دارم که طیف اول شب و روز دعا میکنند تا رژیم صهیونیستی یک جنگنده را در آسمان ایران بفرستد، چرا که در این صورت آنها دیگر نیازی به جلسه و دستور ندارند، دستور از سالها پیش صادر شده، اهداف مشخص شدهاند، حتی تعداد موشکهایی که باید شلیک شود، فقط هر دو سه سال یک بار در نوع موشکها تغییراتی ایجاد شده است.
🔸مثلا روزگاری موشک شهاب3 در تیراژ صدها فروندی آماده شلیک بود، اما امروز موشکی مانند حاج قاسم اولین ضربات کاری را وارد میکنند. موشکی که هیچ یک از سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی قادر به رهگیری آن نبوده و نیستند. افسران جوانی که خدمه این موشک هستند امیدوارند که نامشان در تاریخ به عنوان کسانی که اولین ضربه را به رژیم صهیونیستی وارد کردهاند، ثبت شود. در کنار این گروه، افسرانی قرار دارند که متخصص شلیک موشکهای کروز هستند، کسانی که بارها موشک کروز شلیک کرده و هیچکس نتوانست رد آنها را بزند.
🔹این گروه دوم که بیشتر مسوولان رده بالای حکومتی هستند و دستورات نهایی را آنها صادر میکنند این روزها دستور آمادهباش موشکی را صادر کردهاند. واقعنگری این گروه دوم در طول سالهای گذشته باعث خنثی شدن بسیاری از طرحهای دشمنان ایران شده است.
🔸حالا هم داستان از همین قرار است. مردان موشکی ایران برای اینکه ثابت کنند آنچه در اختیار دارند ویرانگر است (و به همه یادآور شوند که رژیم صهیونیستی بیچارهتر از آن چیزی است که بتواند در برابر شرارههای آتش برخواست از ایران زمین مقاومت کند بیتابی میکنند و در فلسطین اشغالی اما صهیونیستهای ابله، شوی بزرگ حمله به تاسیسات هستهای ایران را راه انداختهاند، آن هم با 100 جنگنده) موشکهای آماده شلیک است و اگر دشمن حماقتی کرد، مردم غرب ایران تنها گروهی در جهان خواهند بود که شلیک همزمان بیش از صدها موشک را خواهند دید.
🔹در کنار آمادهباش موشکی، اعلام خبر آماده شدن ایران برای پرتاب یک ماهواره که در واقع تست شلیک کوشکی قارهپیما است پیامهای ریز و درشتی به طرفهای غربی است که سر میز مذاکره زباندرازی نکنند و حقیقت قدرت ایران را بپذیرند. آنها باید بدانند که در جایگاهی نیستند که بخواهند در مورد قدرت موشکی ایران صحبت کنند (لینک).
👈تحلیل حدیثی
#سوال: حق با کدام دو دیدگاه است؟
🔸در صورت قبول خواستههای جریان اول، محور مقاومت شیعی، قبل از فرا رسیدن روز موعود، وارد جنگ بیپایان با غربیها و حتی کشورهای منطقه میشد و اجماع جهانی علیه ایران شکل میگرفت و قدرت شیعی برای همیشه افول میکرد.
🔹آری، جریان دوم که در راس آن، امام خامنه ای قرار دارند و تاکنون با تدبیر و درایت، از وقوع «جنگ فراگیر» جلوگیری کردند. زیرا زمان، زمان جنگ نیست بلکه طبق احادیث باید و ناگزیر حامیان اسرائیل تضعیف شوند (هرج الروم).
🔸البته در این میان حماقت آمریکا و اسرائیل در قالب «آتش مشرق» و تقابل نظامی در آینده نزدیک بعد از دو مرحله مطالبه حق، متصور است و البته برای اولین بار در تاریخ، ناو اتمی آمریکاییها در قعر دریا خواهد بود.
#صبح_صادق
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
*🟥 ~مهدوی کیا~ تیتر شبکه ~اسرائیلی~ شد . . .*
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*: : به چه قیمت*
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
* ایا کسی نیست مهدوی کیا تبعه و ساکن آلمان را بازخواست و تذکری دهد؟*
یعنی در کشور ما با اینهمه مربی فهیم و نخبه، قحط الرجال است؟
مثلا مهدوی کیا میخواهد برای نوجوانان و امیدهای ملی پوش ما چه کند؟
انصافا مسخره نیست.
مهدوکیای تبعه و ساکن آلمان اینجوری با بی اعتنایی به مقررات، پروتکلها، و خط قرمزهای چهل ساله ایران صرف نظر از صحت و سقم آنها دهن کجی می کند و کسی نیست اقدامی کند؟
یعنی ساده انگاری و بی توجهی به شعور مردم تا کی؟
یکی نیست بهش بگه که هر عقیده شخصی داری برای خودت، ولی تو در مقام سرمربی تیم ملی هستی و به قوانین و مقررات کشور باید احترام بزاری.
هیچ الزامی هم در پذیرش حضور شما نبود. صرفا یک دعوت معمولی و البته از پیش طراحی شده برای شروع عادی سازی و به رسمیت شناختن جنایتکاران در منطقه بود.
شما بایستی اول تحقیق میکردی، بعد به احترام کشور سابق خود که آنجا بدنیا اومدی و با پول و یارانه بیت المال و رسانه ملی و تشویق مردم خون داده اش به شهرت و ثروت رسیدی؛ استعلامی بعنوان سرمربی تیم ملی اش میگرفتی، بعد با ذوق زدگی جهت دیده شدن بیشتر به کارزار میدانی جهت تایید و همبستگی با رژیم و قاتل ۷۰ ساله کودکان و آوراگان، که فوق ستاره تاریخ فوتبال جهان رونالدو به احترام آنها به تل آویو نرفت؛ میکردید جناب .... کیا!!!
حیف از اسامی محمد و مهدی و مهدوی که در شناسنامه شماست.
انصاف و غیرت داشته باشد و احترام بزار به حقوق بشری که در محل سکونت و تابعیتت زیاد تو بوق و کرناست.
توبه رضا
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا
سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم
از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد
همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت
اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم
تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه
اما داشت به من ميگفت
ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت
منم رانندگي ميکردم.... واردخونه شدم
ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت
تو خانواده مون فقط لات من بودم
تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده
صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند
من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم
پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير
یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير
من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم.
کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم
گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم....
نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند
تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن
گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین عزاداری کردم همه ازتعجب مات مونده بودن مادرم گریه میکرد وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و.....
افتادم به پای پدر و مادرم، گريه.... تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید
من اشتبا
ه کردم
بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام....
صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون.
تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم
همه یه جوری نگام میکردن
سرپرست هيئت آدم مسنیه
آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم...رفتم تودسته و
هي زنجير ميزدم وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم
هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم
جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد
گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!
گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت
هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟
زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟
اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم.....
سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده
خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم
گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!!
خلاصه دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم
یه مدتی، دو سالی گذشت
همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف
مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟
گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم
رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری
پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود.
منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم.
منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.
گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید
گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه
عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت:
یا زهرا!!!!!
سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین...
مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق
من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده
همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!!
منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟
گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟
گفتم چی میگه؟
گفت: مادر میگه که....
دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده....
به خاطر من ردش نکن
مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده....
به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده
ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر... یازهرا...
🌀🌀🌀🌀🌀
*نشرهمراه باذکر صلوات*
الهم عجل لولیک الفرج
ه کردم
بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام....
صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون.
تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم
همه یه جوری نگام میکردن
سرپرست هيئت آدم مسنیه
آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم...رفتم تودسته و
هي زنجير ميزدم وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم
هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم
جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد
گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!
گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت
هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟
زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟
اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم.....
سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده
خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم
گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!!
خلاصه دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم
یه مدتی، دو سالی گذشت
همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف
مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟
گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم
رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری
پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود.
منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم.
منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.
گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید
گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه
عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت:
یا زهرا!!!!!
سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین...
مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق
من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده
همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!!
منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟
گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟
گفتم چی میگه؟
گفت: مادر میگه که....
دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده....
به خاطر من ردش نکن
مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده....
به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده
ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر... یازهرا...
🌀🌀🌀🌀🌀
*نشرهمراه باذکر صلوات*
الهم عجل لولیک الفرج
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
توبه رضا
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا
سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم
از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد
همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت
اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم
تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه
اما داشت به من ميگفت
ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت
منم رانندگي ميکردم.... واردخونه شدم
ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت
تو خانواده مون فقط لات من بودم
تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده
صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند
من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم
پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير
یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير
من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم.
کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم
گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم....
نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند
تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن
گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین عزاداری کردم همه ازتعجب مات مونده بودن مادرم گریه میکرد وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و.....
افتادم به پای پدر و مادرم، گريه.... تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید
من اشتبا
*♦️شهادت پدرم منجر به بیچارگی بیشتر بن سلمان پسر ابوسفیان خواهد شد*
☑️توییت دختر شهید ایرلو:
*🔹همانطور که شهادت حاج قاسم منجر به بیچارگی ترامپ شد. شهادت پدرم هم ان شاءالله منجر به بیچارگی بیشتر بن سلمان پسرِ ابوسفیان خواهد شد.*
*🔸اگر از حال ما بپرسید خوشحالیم که حضرت زینب (س) مارا به خیمه اش راه داد. سر و جان ما و پدرمان فدای سید علی؛ تا زنده ایم در رکابت هستیم آقا جان.*
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
🏳️یمن
*🔴مناطق مرزی عربستان در خطر سقوط*
*🔴سعودیها مزدوران خود در یمن را فرا خواندند*
🔻منابع نظامی وابسته به دولت مستعفی یمن خبر دادند که عربستان سعودی چند تیپ از مزدوران خود را که در یمن حضور دارند را به شهرهای مرزی خود فرستاده است.
*💢این منابع به "یمن نیوز" گفتند: این اقدام ریاض در حالی صورت گرفته است که نیروهای دولتی یمن در حال پیشروی در شهرهای "جیزان" و "نجران" و تسلط بر مناطق گستردهای در عمق عربستان هستند.*
👈این منابع خاطر نشان کردند: قرار بود نیروهای مذکور به کمک مزدوران وابسته به ریاض در مأرب بروند، ولی متغیرهای جدید نظامی باعث شد که ریاض در پی حمایت از شهرهای مرزی خود با یمن باشد؛ شهرهایی که خطر سقوط آن را ته چوندید میکند.
#یمانی_موعود
#جنبش_یاران_یمانی
#پیشروی_تا_فتح_مکه
#یاران_یمنی_امام_مهدی
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
🔻در منطقه:
*👈پیروزی های یمن*
*👈اوضاع داخلی عربستان*
*👈اوضاع ناپایدار اسرائیل و سودای حمله به مناطق حساس ایران*
*👈فتنه شیعی در عراق و تصمیم قاطع مقاومت بر اخراج آمریکا از عراق*
*👈اوضاع ناپایدار لبنان*
*👈حملات روز افزون اسرائیل به سوریه*
*👈اوضاع نابسامان ترکیه*
🔻و در جهان:
*👈اقتصاد فروپاشیده آمریکا و اروپا در پسا کرونا و اعتراضات روز افزون ملتها در پی اوضاع اقتصادی و محدودیتهای کرونایی*
*👈پیدایش سویه های جدید کرونا یکی پس از دیگری...*
*👈تزلزل و فروپاشی قریب الوقوع اتحادیه اروپا*
و...
🔺همه و همه نشان از وقوع حادثهای در ساعت صفر دارد، ساعتی که طراحان نظم نوین جهانی آنرا ریسِت بزرگ و ما آنرا ظهور مینامیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
🌹نسیم مهدوی🌹
سروش
🆔sapp.ir/nasimmahdav
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*خط لیبرالیزم فکری هاشمی زنده است،تا این انقلاب زنده است👈راه را گم نکنید👆* 🌎مرکز گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رسانههای خارجی: ایران توان موشکی خود را به نمایش گذاشت
🔹رسانههای خارجی از جمله رویترز، اسکاینیوز، راشاتودی و جروزالمپست با تمرکز بر برگزاری رزمایش مشترک «پیامبر اعظم (ص) ۱۷»، گزارش کردند ایران در این رزمایش انواع موشکهای خود را به نمایش گذاشت.
#رزمایش
🔴 نشت اطلاعاتی پایگاه حفاظت شده عین الاسد...
🔹یک رسانه مقاومت عراقی پس از انتشار تصویری عجیب از تسلیحات آمریکایی ها گفت: ما از آنچه اشغال تصور می کند به ما نزدیکتر است، بیشتر قول میدیم...
#عراق
#نفوذ
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ماجرای تسبیحی که حاج قاسم به مسافر هواپیما داد.
#حاج_قاسم
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انتقال تیپ ویژه صابرین به منطقه رزمایش
🔹 انتقال شبانه و روزانه تیپ نیروهای ویژه صابرین از تهران به منطقه رزمایش پیامبر اعظم ۱۷
#رزمایش
#ایران_قوی
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🟩 سرباز امام زمان عج باشیم در فضای مجازی*
➖ نقشی داشته باشیم در برطرف کردن موانع ظهور
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*: : وظایف منتظران*
. 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021