eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.6هزار دنبال‌کننده
280 عکس
45 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
جالوت را کلوخی از پا انداخت و نمرود را پشه‌ای. موسی (ع) را تکه چوبی در نیل نجات داد و محمد (ص) را تار عنکبوتی در ثور. امداد الهی گاهی کلوخ و پشه را آلت قتّاله می‌کند و چوب و تار را آب حیات. خدا گردنکشی را با پشیزی تحقیر می‌کند و اولوالعزمی را به ارزنی گرامی می‌دارد. رجال الله، مسلّح به آلات قتّاله‌ی الهی‌اند و مؤیّد به آب حیات ربّانی. گنبد آهنین برای پهپاد حزب‌الله تار عنکبوت می‌شود تا سربازان صهیون تار و مار شوند. ایهاالناس! اسرائیل رفتنی است، چه با سطل آب، چه با انتفاضه‌ی سنگ. تا خانه ربّی دارد، ابابیل حریف فیل است. این سنت خداست؛ پابرهنه‌‌ی بیابان‌پروری که طعم شِعب ابی‌طالب را چشیده، مزّه‌ی حصر دریایی را به غاصب سرزمین‌های اشغالی می‌چشاند. این خون کودکان غزه نیست که بر زمین می‌ریزد؛ آبی است که به خوابگاه مورچگان می‌رود و ضیافتِ تکاوران کودک‌کش را «شام آخر» می‌کند. در دایره‌ی هستی، جفت و جور کردن پشیز و ارزن کار خداست، اما نصر الهی تنها از آنِ کسانی است که باریکه‌ی غزه را مثل تنگه‌ی اُحد رها نکنند. فتح قبله‌ی اول تنها در گِرو پشت کردن به قبله‌‌ی دنیا (ینگه دنیا) است. کور خوانده‌اند غاصبان خودخوانده‌ی درمانده؛ «نهر تا بحر» مِلک طلق بندگان مستضعف است، نه «ارض موعود» راندگان مستکبر. «النّصر بالرّعب» نصیب کسانی است که نترسند و نترسانند. باذن الله، پیروز این نزاع تمدنی جبهه‌ی مقاومت است. رمز نصرت فئه‌ی قلیله بر فئه‌ی کثیره، خدایی شدن است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🇵🇸در ستایش سنوار ای مجاهدِ مستورِ نشسته در میانه‌ی آوار سنگ و آهن و چوب! دستار از چهره باز کن و نقاب از رخ برافکن. چگونه اینچنین بی‌پروا جمجمه را به خدا داده‌ای و شتابان سودای خاک داری؟ لختی درنگ برادر! خدا را با تو کاری هست. گمان کردی خدای خلوتِ خرابه‌‌های باریکه‌‌ی غزه بنده‌ی خالص خود را رها می‌کند تا گمنام و پنهان جان دهد؟! خدای غیور را با بندگان صبور عهدی است که اخلاص را با افشا جزا دهد. باز کن چفیه را مؤمن تا ببینیم که کدام دلاور است که کاسه‌ی شکسته‌ی سر و بازو و زانو را پیشکش حضرت حق کرده تا حقیقت آرمان و ایمانش را فریاد زند. تو همان نیستی که آواره به دنیا آمدی و زیر آوار از دنیا رفتی و فاصله‌ی اردوگاه تا گذرگاه را با جهاد و شهادت پر کردی؟ مادرت تو را نام چه نهاد که حیاتت الهام‌بخش مبارزان قدس شد و مماتت حیات‌بخش مجاهدان اقصی؟ جوان، اسیر شدی و پیر، آزاده. اسارت، سرت را به سنگ نزد و انتفاضه‌ی سنگ، سودای مسلح کردن حماس را از سرت نینداخت. یا یحیی! قسم به صفحه‌ی آخر زندگی‌ات که صحنه‌ی باشکوه بندگی است؛ تو کتاب را به قوت گرفتی و سلاح را به قدرت. عصا را انداختی تا باطل‌السحر جادوی بنی‌اسرائیل شوی. ابو ابراهیم! تبر را زدی تا بت بزرگ صهیون را سرنگون کنی. طوفانی که در واپسین سال حیات طیبه‌ات به پا کردی، اسرائیل را به آغازین روزهای حیات خبیثه‌اش برگرداند. ضربه‌‌ی کاری‌ات، عادی‌سازی روابط شکمبارگان مسلمان با زرسالاران یهود را تا ابد تابو کرد. تو «نظم نوین» شیاطین را آشفته کردی. قبله‌ی اول را قضیه‌ی اول کردی. جاسوس اسرائیل نه، تو کابوس اسرائیل بودی. تو، خودِ تو بودی که دیوار مرزی را شکستی تا مرز بین حق و باطل و فاصله‌ی میان آدمیت و دنائت را شفاف کنی. غزه را کربلا کردی تا «کل یوم عاشورا» از یاد بشر نرود. حیثیت مرگ را به بازی گرفتی وقتی شهادت را در جنگ تن به تانک، گرم در آغوش کشیدی. سنوار! تو حسین‌وار زندگی کردی و ققنوس‌وار از خاکسترت برمی‌خیزی و تکثیر می‌شوی. ای آواره‌ی مجاهدِ اسیرِ آزاده‌ی جانبازِ شهید! لختی درنگ! خدا را با تو کاری هست... ✍🏼زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
ساحران، یک لحظه ریسمان جادو را با اژدهای درّنده‌خو قیاس کردند و عِقاب داعیه‌دار ربکم‌الاعلی را با رضای عالی اعلی تاخت زدند. فرعون، آنی پیش از آنکه پا به نیل تر کند، فرصت بازگشت داشت، اما آنکه غرّه می‌شود، لاجرم غرقه می‌شود. مجاهدان ساعتی از گردنه‌ی اُحد غفلت کردند و چیزی نمانده بود مشرکان گردن اسلام را بشکنند. حُر، در مرز مویین سعادت و شقاوت مردّد ایستاده بود و یک دم به نقطه‌ی ترجیح عزّت به ذلّت رسید. توّابین به ما آموختند که قیام دیرهنگام شاید هیچگاه غیاب نابهنگام را جبران نکند. زمان، همیشه حلّال مشکلات نیست؛ گاهی استدراج، عین ابتلاست. زمان‌شناسی کم از زمانه‌شناسی ندارد. گاهی علّت تضعیف جبهه‌ی ایمان، تعلّل اهل ایمان در عمل به تکلیف است. کتاب تاریخ، مملو از صفحات تکراری است. امروز غزّه و ضاحیه، صحنه‌ی مرگ و زندگی حق و باطل است. یک لحظه غفلت در تبیین و تبلیغ مظلومیت مردم فلسطین و لبنان، اژدهای حقیقت را لقمه‌ی چرب جادوی رسانه می‌کند. یک آن غرّه شدن به پیروزی‌های تاکتیکی، ممکن است غرقه شدن در شکست‌های استراتژیکی را در پی داشته باشد. ساعتی غفلت از گردنه‌ی غزّه، چه بسا گردن مقاومت را بشکند. تنها «وعده‌های صادق» بهنگام، «طوفان‌الاقصی» را امتداد می‌دهد. عملیات تلافی‌جویانه گاهی جای اقدام پیش‌دستانه را نمی‌گیرد. تعلّل در مواسات مؤمنانه‌‌ و کمک‌های بشردوستانه، نوشدارو بعد از مرگ سهراب می‌شود. تب طلا، علامت بالینی غفلت از مردم مبتلا است. در زندگی ما «آن»هایی است سرنوشت‌ساز؛ آنها را دریابیم. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴تابوی خاک 🔹تابوها مثل دومینو هستند. با یک خطای محاسبه یا سهو لامسه می‌ریزند و شکسته می‌شوند و با خیزی پیش‌رونده آوار می‌سازند. درست مثل قبح یک گناه یواشکی که اولش عذاب وجدان است و تکرارش به جسارتِ عریان می‌انجامد. دومینو به تلنگری فرو می‌ریزد و تابو گاهی گلوله‌ی برفی است که می‌افتد و می‌خزد و بهمن می‌سازد. انگار صغیره‌ای است که جرأت به آن و استمرار در آن کبیره می‌سازد. تابوهای مقدس را باید مثل بار شیشه با احتیاط از نسلی به نسل دیگر جابجا کرد. باید مثل آینه از ساحت آنها غبارروبی و ابهام‌زدایی کرد. 🔸تابو گاهی حریم است؛ مرز است، سد است؛ مثل پدافند است. باید قرص ایستاد و برای تابو ماندنش سینه سپر کرد. یک مشت خاک چه ارزشی دارد وقتی بالش میّتی می‌شود؟ اما یک وجب خاک، قیمت ندارد وقتی نام آن وطن است. سهم ما از خاک مستطیلی بیش نیست، اما وطن جان می‌دهد برای جان دادن. فلسطین می‌داند که با تابوی «خاک»، نمی‌توان شوخی کرد. برود، رفته است؛ چه یک وجب، چه صد وجب! مسلمانان، تابوی «امت واحده» را جدی نگرفتند و گسستند و تباهی پشت تباهی در ملل اسلامی به بار آمد. 🔹عملیات «روزهای توبه»، تابوشکنی بود. اسرائیل تلنگر اول را به دومینوی تعرض خاکی زد. به طمع بهمن، گلوله‌ای برفی سمت ایران انداخت. صغیره‌ای مرتکب شد که باب کبیره را باز کرد. تابوی خاک، سوژه‌‌ی فکاهی نیست. برای تابو ماندنش خون‌ها ریخته شده و خون دلها خورده شده. قواره‌‌ی مگس چه به هماوردی سیمرغ؟ فرمود «غلط اضافه» معادل تسطیح تلاویو و حیفا است. این باید در دایره‌ی محاسبه‌ی باند تروریستی می‌بود که نبود. چرا؟ چون ما بجای محاسبه‌گری، ملاحظه‌گری می‌کنیم و می‌خواهیم از جنگ حق و باطل مساوی بگیریم؛ این به آن در! چرا ملاحظه‌گری؟ چون به تاب‌آوری مردممان ایمان نداریم. چون برآورد ما از خودمان، ضعف است. به زبان نمی‌آوریم و گاهی خلاف آن را شعار می‌دهیم، اما بی تعارف، خمیرمایه‌ی مقاومت را در بافت جامعه‌ی ایرانی انکار می‌کنیم. خطای محاسباتی همین است. نقطه‌ی اتکای تابوشکنی اسرائیل، همینجاست. 🔸حال چه کنیم؟ باید زیراب این محاسبه را زد که زد و خورد ما و آنها پینگ‌پنگ‌وار ادامه می‌یابد و آخرش شخص ثالثی پرچم سفیدی بلند می‌کند و هر که رَود خانه‌ی خود. باید اسرائیل را از «روزهای توبه» به توبه کردن انداخت تا دیگر با خاک ما شوخی نکند. سخت است، اما باید این تابوی شکسته را رفو کنیم. برای خون‌خواهی ضربه نزنیم؛ به قصد خون‌ریزی قتال کنیم. موازنه‌ای در کار نیست. چشم در برابر چشم، موازنه‌ی حزب‌الله و حماس با صهیونیست‌هاست. ما آسیب ببینیم، با نابودی جبران می‌کنیم. دل‌نگران مردم نباشیم. عوام مردم کیلومترها از خواص سبقت گرفته‌اند. خسارت بزرگ، آسیب پدافند نیست؛ کوچک شمردن ایمان و توان مردم است. غفلت از مؤلفه‌های قدرت ایران است. باید محاسبات را اصلاح کنیم. باید تابوی خاک را بند بزنیم. ✍🏼زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
📌توهم پیروزی 🖌ایده و اجرا : سید رضا احمدی 🔸️تهیه شده در مرکز هنر و رسانه بارقه 🔹️آبان ماه ۱۴۰۳ @bareghehmedia
این وعده‌ی صادق ماست که موشک‌هایمان عمودی بخوابند و سربازان شما افقی. ابرفراصوت‌ها منظّم ببارند و کروزها شلخته درو کنند. بله عاقبت زمین‌خواران، زمین خوردن است. گوشی نه، این دسته‌ی بازی دنیاست که بازیچه‌ی دست یهود شده و تیغ تیز رسانه در دست زنگی مست، بدمستی می‌کند. اما باطل‌السّحر مقاومت کار خودش را کرده و با توییتِ برپای فرمانده هم جیک هیچ سربازی درنمی‌آید. دیگر حنای دروغ رنگ باخته و کلک رسانه نخ‌نما شده. واقعیت این است که جنگ ادراکی هم جلوی به درک رفتن شما را نمی‌گیرد. آنها که قدرت مقاومت را با سِحر رسانه وارونه‌نمایی می‌کنند، همان نوادگان فرعون‌اند که عصای موسی (ع) را فتوشاپ می‌خواند و شکاف نیل را گذرگاه فتح می‌دید! توهّم برتری، در ذات ابلیس آتش‌نهاد است. اما ارض موعود، ارث بندگان پاک‌طینت خداست. 🗒نویسنده متن: زهرا محسنی‌فر @bareghehmedia
26.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌گویند امامتِ عاطفه در سرشت زنان است و فضیلت قوام در جوهره‌ی مردان. از این‌رو مردان را قهرمانان جنگ می‌دانند و زنان را قربانیان آن. واقعیت این است که مرد، امتداد اجتماعی تربیت زن است. جهاد، میدان حضور مردان و عرصه‌ی ظهور زنان است. بذر حماسه را مادران در نهاد پسران می‌کارند و مردان به پشتوانه‌ی همسران، سلحشور و بی‌پروا می‌شوند. مرد، روحیه‌‌ی مقاومت دارد و زن، روح مقاومت است. مردهای بزرگ گاهی جاویدالاثر می‌شوند و زنان بزرگ همیشه مفقودالقصه‌اند. پشت هر مرد شهید، زنی است که شهادت را زندگی کرده است. 🔴فیلم: سخنان همسر شهید جهاندیده در دیدار با رهبر انقلاب ✍🏼 https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
برنده و بازنده‌ی جنگ‌ها را آمار جان‌باختگان طرفین تعیین نمی‌کند. نه، ما چون جاهلیت اول دچار تکاثر نمی‌شویم که سراغ شمارش مقابر برویم. پیروز و شکست‌خورده را از دل فراوانی ساختمان‌های آوار شده و برپاییِ پناهگاه‌های مستحکم بیرون نمی‌کشند. فرشته‌ی مرگ، دربان بهشت شدّاد است و شاه‌کلید بروج مشیّده را دارد. پیروزی همان لبخند رضایت و اشک شوقی است که بر لب و چشم مردم جنگ‌زده‌ی از آوارگی برگشته در خیابان‌های مملو از ساختمان‌های آوار شده می‌نشیند. و شکست همان ترس و واهمه‌ای است که تا ابد در جان مردم غاصبِ گریخته از شهرک‌ها و شهرها می‌نشیند. بَرنده‌ی جنگ‌ها را گاهی انگشت‌های بُریده رقم می‌زند، نه تیغ‌های بُرنده. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648