eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
596 ویدیو
62 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب جواب پیام ناشناس رو اینجا بخونید: @pimlahn راه ارتباطی https://daigo.ir/secret/3411742195 حرف:
مشاهده در ایتا
دانلود
«اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ» خدايا ما به شدت مشتاقِ ظهور ولّیِ تو هستيم.
«تشنه بودیم که باران نجف را دیدیم.»
«خوشبحالت اگه تو این شب های ماه رمضان،تمام سعیت رو برای بندگی خدا کردی و احساس خسران نمیکنی..»
«آمین به دعایی که به خاطر اون زیر بارون ایستادی:)»
. «دارم مرور میکنم. چقدر امسال خوب بود.متفاوت بود. خودم هم جورِ دیگه ای بودم. اوایلش پر از تلاش و استرس و نگرانی بودم،اما چند ماه بعدش همون تلاش ها به ثمر نشست.همنشین بچه هایی شده بودم که از صبح تا شب کنار هم زندگی می کردیم و بزرگ می شدیم. نام و نشانم معلم بود اما هر روز بیش تر از بچه ها، خودمو دانش آموز اون مدرسه می دیدم. از تک تک بچه ها درس می آموختم.درس معرفت،بخشش،سخاوت،در لحظه زیستن و به غم فردا فکر نکردن./پیشاپیش سال نو مبارک.» .
«عایش علی الله و شوفتک...» به امید بر خدا و دیدن تو زنده‌ام.
نحنُ نتيجة ما نصمت عنه...mp3
2.88M
«یادته ؟اونجا که تموم وجودت تَرَک برداشت اما نشکست،اونجا که پر از بغض بودی ولی خندیدی،اونجا که روحت درد داشت اما به روی خودت نیاوردی.به یاد بیار کسی رو که ازش انتظار نداشتی اما تنهات گذاشت،اونجا که بهش امید داشتی اما ناامیدت کرد،به یاد بیار آدمایی که توروزهای کم امید،‌از دلِ ناامیدی برات امید می آفریدند،‌همونا که روی پوست سرد وبی روحت،‌لبخند طراحی ‌میکردن،میدونم گاهی تموم شدی،اما باز ادامه دادی.خواستم بگم تو یک سال سخت روگذروندی اما شدیداً رشد کردی.»