لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
https://t.me/baranitor/1130
کاملش:
«بارها زیر باران خواستمت، الان هم زیر باران دارم میرم که ببینمت..»
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
«اون لحظه که..وسط جمعیت عباتو میکشی رو سرت و آروم گریه میکنی.»
یا مداحی بزاری و به کوله پشتی ات تکیه بدی و تو دفتر خاطراتت، حس اون لحظه ات رو می نویسی.
«به زبانهای بسیاری دوستت دارم،
و عمیقترینشان نگاه است.»