.
يا مُطْلَقاً فِي وِصالِنا، اِرْجِع !
وَ يا مُحلفا عَلي هجرنا، كَفَر
إنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُد لَكَ،
فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحته وَ هَجَرتَنا
ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد! و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای ، سوگند خود را بشكن! ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد. پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای :)
[حدیث قدسی]
.
«یه روزایی که اصلا صبر آسون نبود اما صبر کردی رو خدا به بهترین نحو ممکن برات جبران میکنه..»
amir motevallii.mp3
14.08M
.
مینشنیم مقابل ایوان ، درست سمت راست باب الساعه . زانو میزنم و خط نگاهم را از زمین، تا بالای ایوان و بعد آسمان حرکت میدهم . ابرها در حال حرکت، پرنده ها در حال خواندن، و نسیم مطبوعی حرم را پرکرده است. دفترم را باز میکنم و مینویسم ، مینویسم چیزهایی را که از زبان جاری نخواهد شد . اما چگونه بنویسد قلم ، مقابل عظمتی که زبانت را بند آورده ، گویی تمام سخنانم را پشت درب حرم جا گذاشتم ... چشمانم را میبندم و سخنان قلبم را از میان دل مشغولی ها بیرون میکشم . بنویس ! که حسرتش به دلت خواهد ماند ...
.
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
. مینشنیم مقابل ایوان ، درست سمت راست باب الساعه . زانو میزنم و خط نگاهم را از زمین، تا بالای ایوا
به زیر بارگاهِ تو ، نشسته ام من ای علی
بر حرمت مینگرم ، وَه چه معظمی علی
به ماهِ خود نظر کنم ، تو ماه خُرّمی علی
فقط تو پادشاهِ این ملکِ مطهری علی
عطر حرم مست کند تمام زوار ِ تو را
تو خود بهانهی همین عطرِ معطری علی
و پیشِ شمسِ گنبدت خورشید زانو میزند
تو شمس عالمی و خود نورِ منوّری علی
[عبدي]
.
اغلب نظرات ما از قدم زدن در فضای مجازی سرچشمه می گیرند،نه مطالعه ی کتاب ها..
میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند،شادی بسیار، قلب را..ترکمن میگوید:با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو، چاروق نو نپوش.کمال، غصه میآورد!
آتش بدون دود
نادر ابراهیمی
.
چشماتُ ببند و میون نخلا قدم بزن . گاهی به آسمون نگاه کن و هلال باریک ماهُ ببین که از بین شاخهها میدرخشه.. گاهی هم دستاتو باز کن و نفس عمیق بکش. چشماتو ببند و به این فکر کن که همین لحظه و همین جا، نزدیکتر از رگت خدایی داری که تمام احساسات درونی و بیرونیتو میدونه و اونقدر براش مهمی ، که زمانی که جلوش به نماز میایستی ، طوری متوجه توئه که انگار فقط همین یه بنده رو داره :)
.
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
حسرت میخوری، خیلی زیاد شک نکن، حسرتی عمیق! در جانت شعله میکشد، که چرا از آنهمه چیزی که داشتی ، حت
اگه حاجتی دارید
از مشارکت در این امر
غافل نشید.
.
هیچ قطره ای در نزد خدای عزوجل دوستداشتنیتر از قطرههای اشکی که در تاریکی شب ، و از خوف خدا ، با اخلاص کامل ریخته میشود نیست.
[ امام باقر علیه السلام ]
.
.
ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شماكوتاهی نورزیده ،و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدودهایم. كه اگر جز این بود، موج سختیها بر شما فرود میآمد و دشمنان بدخواه و كینهتوز، شما را ریشه كن میساختند .
[ حضرتصاحبالزمان ]
.
«آنچه باید به آن ملتفت باشیم این است که باید اهداف زندگی مان با اهداف کربلا همسو شود تا سرنوشت ما کربلایی و عاقبت به راه امام حسین علیه السلام شویم.»
خدا رحمت کند نویسنده ای را که نوشت:
«اگه همیشه از شب بگی و از تاریکی بنویسی
سرانجام تاریک میشی،اگه از صبح بگی و از روشنایی بنویسی،سر انجام صبح میشی و اگه از امام حسین بگی و بنویسی سرانجام حسینی میشی.»حرفش جای انتقاد و تأمل داره اما زیباست و امیدواری از دریچه ی جملاتش می باره.