هدایت شده از حسینی
در #نگاهت چیزیست
ڪه نمیدانم چیست ؟
مثل #آرامش بعد از یڪ غم
مثل پیدا شدن یڪ لبخند
مثل بوی نم بعد از #باران
در نگاهت چیزیست
ڪه نمیدانم چیست ؟
من به آن #محتاجم.
✨﷽✨
🌸 دستورالعمل مرحوم قاضی برای رفع مشکلات دنیوی و اخروی:
✅علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم قاضی هستند ، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که : در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟
📌 سید علی قاضی در جواب فرمودند:
🌟 ”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی ، در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:
💎«اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ»“. إ ن شاء الله گشایش یابد.
✅علاّمه انصاری فرمودند:من در مواقع گرفتاری های صعب و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب گرفتم.
14.mp3
3.84M
🔻جز چهاردهم قرآن کریم
🔸به روش تندخوانی (تحدیر)
🔹با صدای استاد #معتز_آقايی
@lahzaei_da_sh
#چادرانه🌸🍃
اگر چادر زینب🍃
لباس یاری امام زمانش بود🕊
پس چادر من نذر زینب است🌾
ما در اینراه پشتسر زینب میرویم☁️
@lahzaei_da_sh
چند نکته قابل تامل در مورد حجاب ‼️📢
⬅️هیچ کس با نام «آزادی» دیوار خانهء خود را برنمی دارد❗️
و شبها در حیاطش را باز نمیگذارد.
گوهر عفاف و پاکی، کمارزشتر از پول و جواهرات نیست.
کسی که «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه میبرد و به تماشا میگذارد،روزی هم پشت دیوار ندامت، اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت.
⬅️حجاب همچون یک توری، مانع ورود حشرات نگاههای مسموم است. کسی که راه نگاههای مزاحم را میبندد خود را بیشتر «مصون» ساخته است تا «محدود».
⬅️اگر به دختران میآموختند که خوببودن ارزشمند است، نه داشتن ظاهر،
فکر میکنم آنها میتوانستند تعریف بهتری از خودِ واقعیشان ارائه کنند.
اگر درک میکردند که بدنشان به همین شکلی که هست، مشکل ندارد
و آنچه آنها را منحصر به فرد میکند شخصیت آنهاست،از دختر بودن خود احساس رضایت بیشتری داشتند خوشگلی دختر ملاک نیست بلکه خوش عقلی اوست که او را بالا میبرد و باعث برتری او بر دیگران میشود.
هدایت شده از لحظهای باشهدا
🔸ورود مستقیم رهبری به موضوع #تجاوز_به_دانشآموزان، هوشمندی ایشون در مدیریت رسانهای یک جنجال گسترده حول این جنایت رو نشون میده.
درسی بزرگ برای مسئولین قوه قضاییه و سایر نهادهای بیاعتنا به افکار عمومی.
@lahzaei_da_sh
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌷شهادت🌷 ، نوعی " مدیریت " است
آدمهای " معمولی " ،
خیلی هم که " موفق " باشند ،
" زندگی " خود را " مدیریت " می کنند !
امــا 🌹شـــــهــــــــــــــــــــدا🌹 ،
" مـــــرگـــــ " خود را نیز ، "" مدیریت "" میکنند ...
" شــــــــــهــــــــــــــــــــادت " ، یعنی ،
"" زندگی مان "" را کجا ، " خرج کنیم "
که " زندگی دیگران" " معــــــــــنــــــــــے" پیدا کند...
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک...
التماس دعای فرج......
4_5992271129371214189.mp3
4.44M
مداحے حجاب
👌 مداحی فوق زیبا
🌴 میگفتی این برای زن بهترینه
🎤 میثم #مطیعی
♻️
چندی پیش ملکه انگلستان به عروسش هشدار داده بود.‼️👇
دیگر حق ندارد لباس های بدن نما،
از جمله پالتو و دامن کوتاه و جوراب های ساپورت به تن کند!!!😕😳
میدانید چرا؟
نه اینکه فکر کنید این پیرزن،خداجو،مذهبی و پیرو احکام الهی ست.😒
خــــیر.😕
دلیلش فقط یک چیز است:
♥ೋღ☃ღೋ♥
ملکه انگلیس و خاندانش از بقیه مردم سر تر هستند😠
در شأن و شخصیت این خانواده نیست
که مردان دیگر بدن آنها را دیده و تحریک شوند.😳
❣ای مـــــاه بــانــــــوی ایـــــرانی❕
مگر غیر از این است که تو خود را پیرو مکتب پر افتخار اسلام میدانی؟!!
اصلا منظر دین را کنار که بگذاریم از روزنه ی عقل...
یک بانوی آزاده و اصیل همچون تو...☺️
سزاوار نیست ملکه ایی برای سرزمینش باشد؟
باور کن ارزش تو از عجوزه ی انگلستان و عروسش به اندازه ی یک دنیا بیشتر است.👌
تو باید برای مردان این سرزمین ملکه باشی😇
نه اینکه ابزاری باشی برای لذت دادن بیشتر.😰
💓تمام زیبایی های تو فقط برای شاهزاده ی زندگی توست،نه برای همه‼️
🔹دعاے روز چہاردهــم ماه مبارڪ رمضان
بسم اللہ الرحمن الرحیم
أللہمّ لا تؤاخِذْنی فیہ بالعَثراتِ،
و أقِلْنی فیہِ من الخَطایا والہفَواتِ،
و لاتَجْعَلْنی فیہ غَرَضاً للبلایا و الآفاتِ،
بِعِزّتِڪَ یا عزّ المسْلمین.
خدایا مؤاخذه نڪن مرا در ایـن روز، بہ لغزشها؛
و درگذر از من در آن، از خطاها وبیهودگےها؛
و قرار مده مرا در آن، نشانہی تیر بلاها و آفات؛
ای عزت دهندهی مسلمانان.
out.mp3
3.12M
💥درمیزنه دلم تامشهدت یه نذری دارم
💥دلم میخوادبیاموسر رو زریت
بزارم
✨﷽✨
🌹گاهی خدا را صدا کن؛🌹
بی آنکه چیزی بخواهی...
بی آنکه گله ای کنی...
بی آنکه بگویی چرا... کاش... اگر
بی آنکـه تمـام آنـچه کـــــه نیست را به او نسبت دهی...
بی آنکه حتی بخواهی توبه کنی...
گاهی فقط خدا را صدا کن؛
او برای جنبیدن حروف نامش روی زبان تو؛
انتظار می کشد ...
شخصى مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که بر می گرداند 20 پنی اضافه تر می دهد! می گفت: «چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنی اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنی را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی.»
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: «آقا از شما ممنونم.»
پرسیدم: «بابت چی؟»
گفت: «می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!»
تعریف می کرد: «تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می فروختم...!»