eitaa logo
لاله های ایل لری جنوب کرمان
335 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
175 ویدیو
30 فایل
شهدای ایل لری جنوب استان کرمان کانال معرفی ستارگان ایل لری دیار مالک ارتباط با ما از طریق آیدی زیر: @Mapsh66
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید خسرو شمس الدینی 🌷 زندگینامه شهید🌷 ☘"شهید خسرو شمس الدینی " دهم خرداد 1360 ،در روستای سرگره از توابع شهرستان جیرفت به دنیا آمد. پدرش موسی، کشاورزی میکرد و مادرش ماه جبین نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ادبیات درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. سال 1388ازدواج کرد وصاحب 1پسر شد. بیست و ششم مهر 1388 ،در بخش پیشین سرباز بر اثر انفجار بمب و اصابت ترکش آن توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید. مزار مطهر وی در روستای دولت آباد اسفندقه تابعه شهرستان زادگاهش واقع است. شادی روح 🌷شهدا🌷 صلوات ┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄ کانال 👇 🆔 @laleha_lori_kerman
سالروز شهادت نواب شمس الدینی گرامی باد.
آرامگاه شهید وحدت پاسدار شهید خسرو شمس الدینی فرزند موسی که در تاریخ۸۸/۷/۲۶ درمنطقه پیشین زاهدان دراثر بمب گذاری عوامل استکبار جهانی به درجه رفیع شهادت نائل امد. https://t.me/laleha_lori_kerman
شهیدیحیی شمس الدینی شهید یحیی شمس الدینی فرزند: علی اکبر تاریخ تولد: 1/2/1350 تاریخ شهادت:30/11/1381 محل شهادت: سیرچ یحیی ، دهم اردیبهشت ماه سال 1350 در روستای گنجان و از پدر و مادری به نام های اکبر و عرب ناز دیده به جهان گشود .تحصیلات ابتدایی را در دبستان روستای گنجان به پایان برد ، دوره راهنمایی را در مدرسه بلال حبشی همین روستا مشغول به تحصیل شد و سپس در سال 1369 به استخدام سپاه در آمد و در لشکر 41 ثارا.. مشغول خدمت شد. چندین نوبت برای فراگیری آموزش های وي‍ژه نظامی عاز م شهرهای تهران- تبریز و اهواز شد و در سال 1373 از دواج کرد . وي كه یکی از نیروهای منضبط و کار آمد سپاه به حساب می آمد ، جهت انجام ماموريتي ويژه به استان سيستان و بلوچستان اعزام گرديد و سرانجام هنگام برگشت از اين ماموريت ، در تاريخ 30/11/81 در منطقه سیرچ کرمان به همراه 275 کبوتر سبز پوش سپاه در جريان سانحه هوايي به د رجه رفیع شهادت نایل آمد . تکه هایی از پیکر مطهرش در گلزار شهد ای شهر کرمان به خاک سپرده شد. یحیی ، از سیزده سالگی مرتب پی گیر اعزام به جبهه بود ولی ممانعت مي كرديم ، چند مرتبه که جهت ثبت نام در سپاه رابر حاضر شده بود وقتی متوجه موضوع شدم او را به منزل برگرداند م و از این بابت چندین بار به گریه افتاد. بعد از شهادت او، این کلام مقام معظم رهبري را مرور می کردم که فرموده بود« آن روزها دروازه شهادت داشتیم و حالا معبری تنگ و هنوز هم برای شهادت وقت هست باید دل را صاف کرد.» به این حقیقت پی بردم که دلیل تکاپوهای یحیی و هدفش از رفتن به جبهه رسیدن به شهادت بود و نگرانی اش به این دلیل بود که جبهه و جنگ تمام می شود و شانس شهادت کمتر می شود امروز خدا را شکر می کنم که به آرزویش رسید. https://t.me/laleha_lori_kerman
شهید فرج الله زمزم فرزند: حسن تاریخ تولد:1/1/1336 تاریخ شهادت: 8/9/1360 محل شهادت: بستان فرج ا… زمزم ، نوروز سال 1336 در روستای جواران از توابع شهرستان رابر ازپدر ومادری به نام های حسن و ماه سلطان دیده به جهان گشود. به دلیل محرومیتهایی که آنروز گریبانگیر عشایر بود فرج ا… با سختی و مشقت بزرگ شد و تنها امکان برای با سواد کردن کودکان عشایر مکتب خانه های سنتی بود که وی با همت و پشتکار ، دروس مرسوم مکتبخانه را پشت سرگذاشتت . فرج الله ابتدا پدرش را در زندگی دامداری کمک کرد ، سال 1356 در معدن مس سرچشمه مشغول به کار شد که این ایام مصادف با اعتراضات مردمی علیه حکومت سرسپرده پهلوی بود و او در راهپیمایی ها حضور فعال داشت.با شنیدن خبر ورود حضرت امام به میهن اسلامی برای زیارت ایشان به تهران رفت . در سال 1358 ازدواج کرد و با شروع جنگ تحمیلی معدن مس را ترک کرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و بلافاصله عازم جبهه ها شد ، در چند عملیات شرکت داشت و چندین بار جراحت ها بر پیکرش نشست ونهایتا در تاریخ 8/9/1360 در عملیات طریق الدقدس و در شهربستان به فیض در شهادت نائل آمد . ازاین شهید عزیز یک فرزند دختر به یادگار مانده است. فرازی ازوصیت نامه شهید فرج الله زمزم : سرورم حسین علیه السلام کشته شد تا دین مقدس اسلام پابرجا بماند من هم به نوبه خودم از آقا و سرورم حسین درس مبارزه آموختم و درس جهاد و شهادت گرفتم. زندگی ننگ بار و ذلت بار ، زندگی افراد خاموش و بی تحرک است. پدر، برادران و خواهران عزیزم از خداوند می خواهم که لیاقت خدمتگذاری امام زمان (عج) را داشته باشید. همسرم زندگی یک کلاس درس برای بشریت است و من با کمال میل به جبهه مقدس می روم زیرا درخت اسلام برای سیراب شدن نیاز به خون دارد. https://t.me/laleha_lori_kerman
ایل لری کرمان ایل لری کرمان، از ایلات بزرگ استان کرمان و ایلات رابُر است. لری‌ها مردمانی با ذکاوت و دانش دوست و سلحشور و شجاع باروحیه جنگ‌آوری بسیار بالا؛ و ازلحاظ اخلاقی مردمانی مهمان‌نواز، پاک‌دل، بی‌آلایش و اهل صفا هستند. ایل لری به‌صورت کوچ‌نشینی (قشلاق و ییلاق) زندگی را به سر می‌بردند. محدوده ییلاق آن‌ها مناطق اطراف رابُر، کوه رابُر، کوه لاله‌زار، میر احمد گنجان، سیه بنوئیه، اشکان، سغدی، آبدر کوه، جواران، باب گلوئیه، دودران، زمین انجیر، هنجام، بابید سفلی گشکین، مبارک شاد، هنگر قلعه دیلم، ابراهیم‌آباد است. محدوده قشلاق ایشان کوه زهمگان، سرگشتن، جعفرآباد، گدار توت، تنگ موردان، چاه افغان, بندر زردان، چناران، دولت‌آباد اسفندقه، سرخوئیه، دره گلی، کلوک است. عشایر لر که در سرزمین کرمان زندگی می‌کنند به دو گروه متمایز تقسیم می‌شوند. نخست لران کرمان که عموماً در نزدیکی بهر آسمان جیرفت و نواحی کوهستانی رابُر و جواران به سر می‌برند. بعدها دسته‌های از این لران به دشت سرسبز اسفندقه و دره «پندارت» مهاجرت کرده‌اند. دسته‌های از این ایل در تابستان به روستاهای باب گلو، سرخو، پیلوع، روسکین، هنجام، باغ مور، هنگر، دزون، زهمگون و تنگ چهل‌دختران می‌روند. دیگر ساکنان آنجا، چادرنشینان لر را «لر ده کمی» می‌گویند، شهیرترین رئیس آن‌ها درویش خان بوده است. عده‌ای دیگر از عشایر لر نیز ساکن کوهستان بهمنی [بَهمِیی / مَهَنیِ؟]، دشت آب و اسفندقه هستند که به «لر ولی اوشاغی» معروف شده‌اند. لُرهای ولی اوشاغی از لرهای ایل افشار به شمار می‌روند. گروه دیگر لران کرمان، عشایری هستند که حوالی کوه پنج، وکیل‌آباد و پاریز سکونت دارند. رئیس این طایفه در اواخر حکومت قاجاریه حاج سهراب خان لری بوده است. گدار «خانه سرخ» حائل میان این طایفه و بردسیر کرمان است. عده زیادی از مردم این طایفه حوالی دهات فریدون هندیز، گوئین، دو داران، چنار بری، بیدخون، موردین، درختی و نخودان در قسمت شرق و شمال شرقی سیرجان منزل دارند. لرهای این کوهستان در همسایگی ایلات بچاقچی، افشار، خراسانی، بارجی، کطی، آل سعد و … هستند. ایشان حدود بهمن‌ماه که حوالی حاجی‌آباد و بندرعباس سبز می‌شده گوسفندان را به آن‌سوی کوچ می‌دادند و همین‌طور در هنگام سردی هوا دوباره به‌طرف کوهستان رو می‌کردند و حوالی عید به قهستان و اردیبهشت‌ماه دوباره به کوهستان می‌رسیدند. بنا به روایات بزرگان و ریش‌سفیدان آنان، مردم این طایفه در دوران تیمور از استان لرستان کنونی به سرزمین کرمان کوچانیده شده‌اند. عشایر و ایلات لر، ساکن کرمان عبارت‌اند از: لری کوه پنجی شامل تیره‌های میرزا حسنی، رضایی، سهراب خانی. بعضی از لران منطقه کرمان، اصل خود را از یاسوج و از سرزمین کهکیلویه می‌دانند که به دلیل کمبود چراگاه و مسکن به منطقه حاصلخیز کرمان و نوعاً جیرفت کوچ کرده‌اند؛ اما همان‌گونه که ذکر شد و در ادامه خواهد آمد، بیشتر لر‌های کرمان اصالتاً از لرهای استان لرستان هستند که پیش از رسیدنشان به این منطقه، در استان لرستان ساکن بوده‌اند. اینکه ایشان دقیقاً چه زمانی از لرستان کوچانده شده‌اند و یا قبل از مهاجرتشان در کجای لرستان ساکن بوده‌اند خود رازی بزرگ است. آنچه از ایشان می‌دانیم روایتی است که بر طبق آن لرهای رابر تا پیش از اشغال لرستان به دست تیمور در موطن و سرزمین پدری خود ساکن بوده‌اند. «تیمور در جنگ با والی لرستان (اتابک لر) نیز چند زخم برداشت، دو انگشت دست راستش قطع شد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر می‌لنگید؛ … و به این دلیل به «تیمور لنگ» شهرت یافت». (گرانتوسکی، ادوین. تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز. ترجمۀ کیخسرو کشاورز. تهران: مروارید، ۱۳۸۵. شابک ‎۹۶۴-۸۳۸۸-۳۷-۲.) ازآنجاکه «مقصود او بلندی نام و فتح کشور بود و به جهت تحصیل اسباب این دو مطلب پروا نداشت که ملکی با خاک یکسان شود یا خلقی با تیغ بی‌جان شود … حیات و عافیت جمیع افراد بشر را در مقابل ترقی و استیفای خواهش خود… وقتی‌که لرستان را در ۷۸۷ ه. ق فتح کرد مبارزینی را که در خرم‌آباد و بروجرد در برابر او مقاومت کرده بودند زنده از پرتگاه‌های بلند به درون دره‌ها پرتاب کرد».(شرف‌الدین علی یزدی، از مورخین دوره تیمور. ظفرنامه تیموری) پس‌ازآنکه تیمور لرستان را اشغال کرد، چون ایشان نیز جزو ایلات مورد غضب تیمور بودند، وی آن‌ها را از لرستان کوچانده. با توجه به این گفته می‌توان تاریخ مهاجرت اجباری ایشان را حول‌وحوش و یا پس از سال‌ ۷۶۳ خورشیدی دانست. بااین‌همه تعداد زیادی از بزرگان و کهن‌سالان، ایل لری معتقدند که در دوره افشاریه دو برادر به نام‌های بدرالدین و فخرالدوله [فخرالدین؟] از طایفه بیرانوند، با دولت و حاکم وقت وارد جنگ می‌شوند که درنهایت ایشان مغلوب شده و ایشان به همراه طایفه و خانواده‌شان به استان کرمان تبعید می‌شوند. دارد...
شهید دادمولا شمس الدینی فرزند : اسدالله تاریخ تولد: 1/2/1338 تاریخ شهادت: 20/1/1361 محل شهادت : دشت عباس دادمولا ، زمستان سال 1339 در شهرستان رابر به دنیا آمد. پدرش اسدا… ومادرش سكينه نام داشت ، به دليل علاقه زیادی که به حضرت امير المومنين (ع)داشتند كودك را هديه مولا مي دانسته و نام دادمولا را برایش انتخاب کردند و ازهمان کودکی به همراه پدر در مراسم مختلف مذهبی شرکت می کرد. در سن 7 سالگی به مكتب خانه های مرسوم آن زمان رفت و قرآن را فراگرفت و به دیگران نیز آموزش می داد . دادمولا ازنوجوانی رساله علمیه حضرت امام (ره)را در اختيار داشت و بنا به گفته بستگان، آن قدر از خبر ورود حضرت امام (ره ) به ميهن اسلامي خوشحال شده بود كه هيچگاه چنین شادی ونشاطی را در چهره او احساس نکردند . با تجاوز ارتش بعثي به خاك كشورمان ، دادمولا در بسيج سپاه رابر ثبت نام كرد و در 16/12/60 عازم جبهه شد وبعد از حضوري موثر در جبهه ها سرانجام در جریان عملیات فتح المبین در دشت عباس در حالي كه از ناحيه دست مجروح شده بود اصرار دوستان راكه مي خواستند براي درمان به پشت جبهه منتقل شود نپذيرفت . زماني كه به محاصره دشمن افتادند در يك نبرد تن به تن با دست ديگرش به مصاف دشمن رفت و سرانجام با شليك مستقيم تير به سرش سبک بال تا آسمان ها پرواز كرد ، پيكر مطهرش سه شبانه روز زير آفتاب ، زير چكمه عراقي ها ماند و سرانجام در بهشت زهراي روستاي نمونه گنجان آرميد. خاطره ی ذیل که اززبان یکی همرزمان درزمینه نحوه شهادت این عزیز گفته شده شنیدنی است : – حلقه محاصره هر لحظه تنگ تر مي شد يك دستش مجروح شده بود آن را با چفيه اش بسته بود با دست ديگرش مي جنگيد كلافه ام كرده بود هرچه اصرار مي كردم برگردد قبول نمي كرد.ناگزير خودم را از مهلكه خارج كردم ، تيربارچي عراقي خودش را به خاكريزي كه چند ده متري دادمولا بود رساند . بعد از صداي تير بار خبري از دادمولا نبود . پس از سه شب وقتي منطقه به دست نيروهاي خودي افتاد ، بالاي سرش رفتم چهار تير پيشانيش را شكافته بود. https://t.me/laleha_lori_kerman
هنگامی‌که این دو برادر و همراهانشان به کرمان می‌رسند، بنابر دلایل نامعلومی و گویا براثر اجبار و فشارهای دولت وقت به‌ناچار، از هم جداشده و هر یک با همراهان خود به راهی می‌روند. بدرالدین با گروهی به سمت رابر رفته و در آنجا سکونت اختیار می‌کند. طایفه‌ی بزرگ شمس‌الدینی که از بزرگ‌ترین طوایف ایل لری هستند، نوادگان و از نسل بدرالدین می‌باشند. برادر دیگر که نام او فخرالدوله [فخرالدین؟] بوده، نیز به همراه خانواده و قیطول خود به سمت «کوه پنج» در اطراف سیرجان رفته و در آنجا رحل اقامت می‌افکند. تشکیلات سیاسی و اقتصادی ایل لری بر عهده افراد لایق و کاردان آن ایل بوده است، بزرگ آن‌ها در رابُر بدرالدین و پس از او فرزندش شمس‌الدین، ایل لری را رهبری می‌کرده که بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین طایفه این ایل به نام شمس‌الدینی را از نسل او می‌دانند. در زمان‌های بعد، مشهدی شیراز [شیرزا/ شیرزاد لُر بیرانوند؟] سر ایل بوده‌. مشهدی شیراز [شیرزا/ شیرزاد؟] ۵ فرزند پسر، به نام‌های کربلایی الله داد، محمدعلی، شفیع، شهمیرزا و محمد – که در جوانی فوت‌شده است و نسبی ندارد، داشته است. تیره‌های طایفه‌های شمس‌الدینی به نام هر یک از ایشان منسوب شده‌اند. طایفه شمس‌الدینی شامل تیره‌های، شهمیرزادی، محمدعلی، کربلایی و شفیعی است. از دیگر طوایف و تیره‌های این ایل می‌توان به طوایف شیخ حسینی و حیدری و تیره‌های مشهدی حسین، خدادادی، بارانی، عبداللهی، سهرابی، آقا رضایی، قنبری و غلام‌رضایی اشاره کرد. گروهی بر این عقیده‌اند که از این میان تیره‌های از طایفه حیدری، دارای نیا و نسب لری از استان لرستان نیستند؛ بلکه چون در قدیم مالیات آن‌ها را جز مالیات ایل لری محاسبه می‌کرده‌اند، پس از گذشت سالیان زیاد به دلیل مجاورت و مراودت با ایل لری به‌مرورزمان جزی از آن‌ها شده‌اند. طایفه شیخ حسینی نیز، اصالتاً از لری‌های لرستانی لری نیستند، اما به دلیل خویشاوندی‌های سببی و همراهی با لران به‌عنوان جزی از آن‌ها پذیرفته‌شده و به شمار می‌آیند. منابع: کتاب تاریخ بافت، هوشمند اسفندیار پور، ناشر: مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۸۴، شابک ۹۶۴-۶۴۸۷-۹۴-۷ جغرافیای تاریخی شهرستان‌های بافت و رابر، غلام عباس نجم الدینی، ناشر: مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۹۰، شابک: ۹۷۸-۹۶۴-۹۹۰۸-۶۹- تاریخ کرمان، محمدعلی وزیری و جغرافیای سیاسی کیهان قوم لر، سکندر امان‌اللهی بهاروند، ناشر: آگه https://t.me/laleha_lori_kerman
شهیدمهدی ستوبر شهید مهدی ستوبر فرزند: مجتبی تاریخ تولد: 1/1/1332 تاریخ شهادت: 5/5/1367 محل شهادت: خرمشهر مهدی ، سال 1332 در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محیا و دُرخاتون دیده به جهان گشود . درسن 7سالگی به مکتبخانه رفت وقرآن را آموخت در دوران نوجوانی وجوانی ناگزیر به فعالیت های عشایری و کمک به پدر پرداخت ودر ادامه درکنار کارهای عشایری مکتب خانه ای راه انداخت و شاگردان قرآنی زیادی تربیت نمود. مهدی ، سال 1345 ازواج کرد و با شروع مبارزات مردمی علیه حکومت سرسپرده پهلوی از فعالین منطقه بود . بارها مأمورین ساواک برای پیدا کردن رساله حضرت امام جاهایی که فکر می کردند توسط ایشان رساله ها پنهان شده ،تفتیش می کردند که به یُمن زیرکی و ذکاوت مهدی هر بار دست از پا درازتر برمی گشتند. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان , مهدی شهریورماه 1362 عازم جبهه ها شد.و لباس سبز سپاه را به تن کرد. شجاعت،جسارت و تعصب شیعی- انقلابی ازشاخصه های اصلی زندگی مهدی بود . مهدی بعد از شرکت در چندین عملیات دفاع مقدس و حضور مؤثر در خطوط مقدم جبهه سرانجام مورخه 05/05/1367 در تک نفوذی دشمن در حالی که ذکر مولایش امام حسین(ع) را بر لب داشت با لب تشنه به شهادت رسید.از این شهید عزیز ، 6 فرزند (4پسر و 2 دختر)به یادگار مانده است . بخشی ازوصیت نامه: امام خمینی وارث1400 سال رنج و زحمت، خون دل ، شلاق ، شکنجه، و اعدام شیعیان علی(ع) است قدر این مرد به خدا رسیده و تکیه زده برمسند پیامبر را بدانید تمام عمرم فدای یک لحظه عمر این پیرو خدا . بنا به دستور خداوند ، قدم به راه جهاد و شهادت گذاشته ام امیدوارم اگر شهادت نصیبم شد به راه پر عظمت شهادت عارف شده باشم . همسرم ! دختران و پسرانم را زینب گونه و حسین وار تربیت کنید مبادا از خط امام و خط سرخ شهدا فاصله بگیرند. دولت مردان و مسئولان به خدا قسمتان می دهم از یاد مستعضفان و مردم محروم غافل نشوید تمام عمر را صرف بهبود وضع زندگی این مردم عزیز و بی نظیر کنید مبادا از آرمانهای امام فاصله بگیرید و طرز زندگی و رفتارتان مثل طاغوتیان قبل ا زانقلاب شود در این صورت شهدا در قیامت شما را بازخواست خواهند کرد. مجالس و مراسم مذهبی را گرم نگه دارید سنگر تشکیلات فرهنگی ، مذهبی و سیاسی را به نفع فرصت طلبان خالی نکنید اوامر ولی فقیه نشات گرفته از امر فرزند پاک زهرا (س) حضرت مهدی صاحب الزمان است از آن پیروی کنید . https://t.me/laleha_lori_kerman
شهید « جانمراد شمس الدینی» سال 1343 در منطقه عشایر نشین حومه شهرستان رابر در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود، نامش را جانمراد گذاشتند، به مکتب خانه رفت تا قرآن یاد بگیرد. جانمراد به دلیل هوش و ذکاوتی که داشت درکمتر از مدتی که ملای مکتبخانه فکرش را می کرد قرآن را فراگرفت، ولی به دلیل فقرمالی خانواده ومحرومیت عشایر از نعمت آموزش، امکان تحصیل برایش فراهم نبود، بنابراین مشغول همکاری با پدر در نگهداری گوسفند ها شد و از این طریق کمک خرج خانواده بود . سن نوجوانی جان مراد، مصادف با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر رهبری امام خمینی بود، و او به دلیل علاقه ای که به ائمه وخط ولایت داشت در مجالس مذهبی و فعالیت های انقلابی حضور پیدا می کرد. جانمراد با وجود سن پائین وجثه ریز که او را از سنش، پائین ترنشان می داد با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان عازم جبهه های نبرد شد، هنگامی که درآبادان مشغول دفاع ازکیان اسلامی بود، به سختی مجروح شد و او را جهت درمان به تهران منتقل کردند، هنوز سلامتی اش را به دست نیاورده بود از بیمارستان به جبهه برگشت و هنوز زخمهایش التیام نیافته بود، دوباره مجروح شد. این بار او را در شیراز بستری کردند. جانمراد سال 1363 ازدواج کرد و تشکیل خانواده هیچ گاه نتوانست حضورش را در جبهه های نبرد کمرنگ کند، او در اکثر عملیات هایی که لشکر 41 ثارالله عمل کننده بود به عنوان تخریب چی خط شکن حضور موثری داشت، بارها مجروح شد و جراحت های شیمیایی در عملیات او را تا مرز نابینایی کشاند. سال 1365 خدا به او دختری عطاکرد، هنوز فرزندش را سیر ندیده بود،در 4/10/1365 درعملیات کربلای 4 ،جزیره ام الرصاص به فیض عظمای شهادت نائل آمد . سرکارخانم دکتر شمس الدینی به عنوان با قیات الصالحات، از جانمراد به یادگار مانده است ، ایشان به دلیل کسب رتبه 2 رقمی کنکور از افتخارات شهرستان رابر است 4 فرزند دیگر حاج مرید از رزمندگان دفاع مقدس هستند و امیرآقا برادر دیگر جانمراد جانباز70% جنگ تحمیلی است . https://t.me/laleha_lori_kerman
اولین و آخرین شهید روستای نمونه گنجان اولین شهید گنجان ، احمد ستوبر است که در روزهای آغازین جنگ ، در مناطق مرزی استان کرمانشاه به شهادت رسید و تاکنون اثری از پیکر مطهر این شهید به دست نیامده ، اما اولین شهید مدفون در روستای گنجان ، بسیجی قهرمان شهدوست شمس الدینی است که بیست و ششم در ماه سال ۱۳۵۹ در مصاف با گروههای ضد انقلاب در منطقه پیرانشهر ، پس از تحمل شکنجه ها یی که آثار آن بر بدنش پیدا بود ، به فیض عظمای شهادت نائل آمد . آخرین شهید ؛ یاسر شمس الدینی است که در سال ۱۳۸۴ عازم خدمت مقدس سربازی شد و سرانجام در تاریخ ۱۱/۰۵/۱۳۸۴ در نفت شهر به درجه رفیع شهادت رسید و در گلزار شهدای گنجان برای همیشه آرام گرفت . https://t.me/laleha_lori_kerman