eitaa logo
لاله های ایل لری جنوب کرمان
312 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
167 ویدیو
30 فایل
شهدای ایل لری جنوب استان کرمان کانال معرفی ستارگان ایل لری دیار مالک ارتباط با ما از طریق آیدی زیر: @Mapsh66
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمد حيدري يكم ارديبهشت 1344، در روستاي بي‌زنوئيه از توابع شهرستان رابر به دنيا آمد. پدرش بهرام و مادرش قمر (فوت 1353) نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي تحصيل كرد، به‌عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم آذر 1360، در كرخه ‌نور بر اثر اصابت تركش خمپاره به‌ شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش واقع است. @laleha_lori_kerman
شهید کاکاجان حیدری یکم خرداد ۱۳۴۲، در شهرستان رابر چشم به جهان گشود. پدرش خدامراد و مادرش فاطمه (فوت۱۳۴۵) نام داشت. خواندن ‌و نوشتن را می‌دانست. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یکم تیر ۱۳۶۴، در شوش غرق شد و به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای‌روستای بی‌زنوئیه تابعه شهرستان زادگاهش  واقع است. عشق و علاقه زیادی به امام و انقلاب داشت و همیشه از امام سخن می گفت و به نماز اهمیت زیادی می داد اقوام و خویشان را دوست میداشت و صله رحم از خصوصیات بارز اخلاقی او به شمار می رفت. سرانجام عازم خدمت سربازی شد و جهت دفاع از حریم مقدس اسلام وارد جبهه های جنگ حق علیه باطل شد و در اول تیرماه ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی جنوب به فیض شهادت نائل آمد. روحش شاد و یادش گرامی باد @laleha_lori_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید: حسین کمالی فرزند: قربانعلی تاریخ تولد: 1352 محل تولد: روستای سیه بنوئیه تاریخ شهادت: 1381 محل شهادت: ارتفاعات سیرچ وضعیت تاهل: متاهل محل دفن: گلزار شهدای کرمان خلاصه ای از زندگینامه شهید: کنار گذر تقویم یکم اسفند سال 1352 هجری شمسی را نشان میداد که در منزل محقر و ساده حاج قربانعلی کمالی که با تولد حسین که سومین فرزند خانواده بود حال و هوای تازه ای یافت. حاج قربانعلی کمالی از  ایل کمالی که ایلی بنام و مشهور در منطقه رابر بود سالها برای کسب روزی حلال تلاش میکردند. اقا حسین دوران کودکی را در دامان مادری که از شیفتگان خاندان اهل بیت اطهار علیهم السلام بود گذراند و بتدریج با ملکات اخلاقی یک خانواده مسلمان وشیعه که اهل کار و تلاش بودند خو گرفت و آشنا شد با توجه به اینکه سالها در رژیم ستمشاهی مورد ظلم وستم فراوان قرار گرفته بود و هرگز تسلیم ظالم نشدند، همین امر سبب شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عشایری را کنار گذاشته ودر روستای سیه بنوئیه ساکن شوند و آقا حسین به دبستان رفت. دوران تحصیلی دبستان و راهنمایی ایشان مقارن با هشت سال دفاع مقدس شد و همین امر سبب گردید که پس از خدمت مقدس سربازی، در سال 1373جذب نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شوند. آموزشهای لازم را در مشهد وسپس تبریز فرا گرفت و به خدمت صادقانه خود در لشکر همیشه پیروز 41 ثارالله معاونت آماد و پشتیبانی ادامه داد. تا لحظه نوشیدن شربت شهادت فرا رسید و همراه با جمعی از سبزپوشان سپاهی لر بلندای کوههای سیرچ به دیدار خالق خود شتافت. روحش شاد وراهش پررهرو باد  خصوصیات بارز شهید که میتواند برای هر مسلمانی الگو و سرمشق باشد: 1⃣ دارای ایمان راسخ و نفوذ ناپذیر بودند. 2⃣ برپاکننده نماز به معنای واقعی کلمه 3⃣ ولایت مدار و حافظ خون شهدا 4⃣ امانتدار در حقوق بیت المال ودشمن ظالم و حامی مظلوم 5⃣ ساده زیست و قانع که شخصیت فردی و اجتماعی خود را هیچگاه فدای مطاع ناچیز دنیا نکرد 6⃣ عاشق ائمه بود و ارادت خاصی به امام رضا(ع) داشت 7⃣ خانواده دوست و مردمدار بود و مراقبت میکرد تا از جانب ایشان به کسی آسیبی نرسد. @laleha_lori_kerman
باسلام و احترام از اعضای محترم کانال، همچنین افراد ایل لری و سایر عزیزان خواهشمندیم اگر زندگی نامه، خاطره، تصویر، کلیپ و ...از شهیدان ایل لری جنوب استان کرمان دارید به آیدی: @mapsh66 ارسال نمایند تا در کانال لاله های ایل لری جنوب کرمان جهت شناخت و آشنایی با این شهدا در فضای مجازی منتشر شود. با تشکر کانال لاله های ایل لری جنوب استان کرمان @laleha_lori_kerman
قبر مشهدی شیرزاد جد طایفه ایل لری نوشته روی سنگ قبر ایشان: هو الحی الذی لایموت تاریخ وفات مرحمت و مغفرت پناه و جنت علیین آرامگاه الواصل الی بهار رحمت الله الملک الواحد مشهدی شیرزاد بن مرحمت و مغفرت پناه بارانی لُری ....فی شهر رمضان سنه۱۲۰۲ @laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
قبر مشهدی شیرزاد جد طایفه ایل لری نوشته روی سنگ قبر ایشان: هو الحی الذی لایموت تاریخ وفات مرحمت و
شیرزاد خیری گمنام حتی در میان نوادگانش! آبادی اشکان ارتباطی با سلسله اشکانیان (247 پیش از میلاد تا 224 پس از میلاد) داشته وقدمت آن به دوره حکومت اشکانیان بر میگردد که برخی اشیا تاریخی مربوط به آن دوره متاسفانه در دوره پهلوی توسط بیگانگان به غارت رفته است. یکی از قدیمی ترین کتیبه های موجود در گنبد جبلیه مربوط به بنای مسجد متعلق به اوایل قرن پنجم هجری در آبدر اشکان رابر بوده که روی قطعه سنگی طبیعی و به خط کوفی حک شده و ورودی این آبادی قبرستانی وجود دارد که مدفن جد و نیای ایل لری(شمس الدینی) به نام شیرزاد می باشد که ایشان به دلیل مخالفت با سیاست های حکومت توسط نادرشاه به شیراز تبعید شد. او پس از قتل نادرشاه و روی کار آمدن کریم خان زند از آنجا که با کریم خان رابطه خویشاوندی داشت به اتفاق خانواده اش به کرمان آمد و در جنوب استان مستقر شد. قراین و آثار به جای مانده مبین این است او فردی با فکر، آینده نگر، خیر ، متدین و کوشا و بلند نظر بوده است. کاروانسرای شیرزاد که در بالای آبادی آبدر(بعد از اشکان) که 250 سال قبل در مسیر راه ارتباطی آن زمان، جنوب به مرکز استان کرمان توسط ایشان برای رفاه حال مسافرین و نجات جان رهگذران از سرما و وحوش بنا شده است و از افراد بی بضاعت به رایگان پذیرایی می کرد. در ساخت این سازه کوهستانی از مصالح بومی از قبیل قلوه سنگها ی رودخانه استفاده شده وهفت فضای جدا و مرتبط با هم داشته است. مسافرین بعداز عبور از مسیر کوهستانی صعب العبور در این کاروانسرا اتراق میکردند. آثار و بقایای این بنای در حال تخریب هنوز به چشم می خورد. باتوجه به مطالب بالا بنظر این حقیر با کمک بزرگان ایل و کمک و همت همه طوایف ایل چند گام ضروری جهت پاسداشت یاد شیرزاد(جد همه طوایف ایل) بردارند، از جمله: ۱- اقدام مهم و موثری که برای مرمت بنای تاریخی کاروانسرای شیرزاد انجام شود و ایجاد زیرساخت‌های گردشگری مناسب در اطراف آن ۲_ساخت مقبره ای در خور مقام و شأن ایشان تا یادی از ایشان گرامی بداریم و از چنین ظرفیتهایی برای معرفی مفاخر ایل گام برداریم. @laleha_lori_kerman
سنگ قبر محمدعلی خلف شیرزاد @laleha_lori_kerman
یادگاری از (شهید) رحمان ابن حمزه لری سال 2537 شاهنشاهی @laleha_lori_kerman
شهید رحمان شمس الدینی در لباس دامادی https://t.me/laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
شهید رحمان شمس الدینی در لباس دامادی https://t.me/laleha_lori_kerman
شهید رحمان شمس الدینی فرزند: حمزه تاریخ تولد: 1/7/1337 تاریخ شهادت:8/9/1360 محل شهادت: بستان در سال ۱۳۳۷ ازپدر ومادری به نام های حمزه و گل افشان از عشایر طایفه غلامرضایی ایل لری، کودکی به دنیا آمد که نامش را رحمان گذاشتند. رحمن در ۴ سالگی مادرش را ازدست داد در هفت سالگی به مکتب خانه رفت و قرآن فرا گرفت ، ازسن ۱۰ سالگی نماز و روزه­اش قضا نمی شد. ایام نوجوانی رحمن مقارن با راهپیمایی مردمی علیه حکومت عقب مانده پهلوی بود و او در خط اول فعالیت های انقلابی در منطقه به شمار می رفت. با شروع جنگ تحمیلی عراق، جزء اولین جوانمردانی بود که برای بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک عزیز کشورمان به جبهه ها شتافت .در سال ۱۳۶۰ به اصرار خانواده ازدواج کردو ۱۸ روز پس از ازدواج در حالی که برادرش حاج رحیم به دلیل از دست دادن هردو پای خود مجروح و در بستر بود، رحمان خود را به جبهه ها رساند ودر تاریخ ۸/۹/۱۳۶۰ روحش روح بلندش به ابدیت پیوست. پیکر مطهر این عزیز به مدت شش ماه مفقود بود تا این که مشخص شد در کسوت شهدای گمنام در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران دفن شده است. این شهید عزیز درتاریخ ۰۳/۰۹/۱۳۶۰ برای پدرش نامه ای نوشته و پدر را برای فراق خود اینگونه آماده می کرده : «ابوی مکرم؛ از راه دور خدمتتان سلام دارم. در پناه امام زمان محفوظ باشید. پدرجان … مرگ، صددرصدی است، انسان یکدفعه [یک بار] بیشتر نمی میرد،چه بهتر که این یک دفعه در راه خدا باشد. امیدورام عفوم کنی.» @laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
شهید رحمان شمس الدینی فرزند: حمزه تاریخ تولد: 1/7/1337 تاریخ شهادت:8/9/1360 محل شهادت: بستان
اطاعت از نائب امام زمان(عج) واجب شرعی است در ادامه وصیت نامه شهید رحمان شمس الدینی رو مرور می کنیم: درود بر امام امت خمينى بت شكن و درود بر شهيدان راه اسلام، درود برهمه رزمندگان اسلام كه اين چنين براى اسلام و ميهن عزيزمان دفاع مي كنند، امروز كه عازم مي شوم لازم است چند كلمه بازگو كنم بلكه ما به سراغ مرگ مي رويم، مگر انسان يك دفعه بيشتر مى ميرد چه بسا آن يك دفعه هم در راه خدا باشد . امروز كه ماه محرم است ماه خون بر شمشير است ماهى كه فرزند مظلوم زهرا امام حسين بلقاء الله پيوست اميد وارم كه ما بتوانيم ادامه دهنده راه حسين و راه شهيدان گلگون كفن انقلابمان باشيم. ما ايرانى ها مثل مردم كوفه بي وفا نيستيم كه در كوفه حضرت مسلم (ع) و در صحراى كربلا امام حسين (ع) را تنها گذاشتند، اكنون وقت انجام وعده اى كه من براى خود داده ام فرا رسيده است، با پيام حسين زمان خمينى كبير ديگر نتوانستم طاقت بياورم و براى احياء اسلام عزيز و انجام وعده خود داوطلبانه به جبهه رفتم. مى خواهم در اين دنياى بي وفا كه هر لحظه خونى بيگناه بدست اربابان مزدورى چون كارتر و صدام يزيد و ديگران بر زمين مى ريزد، در پى نورى الهى كه در جسمى بنام روح الله خمينى بز مين ما تابيده است با آغوش باز بروم يا شايد شهادت را نصيب خود گردانم. از شما مى خواهم كه قدر اين نايب مهدى را بدانيد كه اطاعت او واجب شرعى است، اميد وارم اين انقلاب زمينه ساز انقلاب مهدى (عج ) باشد پدرم درود بر تو كه چنان ابراهيم فرزند خويش را به فرمان خداى بزرگ به قربانگاه فرستادى بدان و آگاه باش كه اسماعيلت هرگز از فرمان باريتعالى سر باز نمى زند. مرگ در راه خدا را جز سعادت نمى داند و زندگى را جز جهاد در راه عقيده درست نمى داند و شهادت را جز بهترين نعمتهاى خداوند مى داند درود بر برادرمظلوم كه در راه خدا مبارزه كرديد پاى خود را در راه اسلام فدا كرديد. برادرم راه خدا بهترين و برترين راههاست پوينده و كوشنده در اين راه باش اجر تو با خداست همسرم زندگى يك كلاس بيش نيست كه انسان بايد دير يا زود امتحان پس بدهد و اگر من داوطلب جبهه براى اسلام عازم شدم شايد موقع امتحانم فرا رسيده است.
شهیدی که جراحت های متعدد شیمیایی مانع حضورش در جبهه نشد @laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
شهیدی که جراحت های متعدد شیمیایی مانع حضورش در جبهه نشد @laleha_lori_kerman
شهید « جانمراد شمس الدینی» سال 1343 در منطقه عشایر نشین حومه شهرستان رابر در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود، نامش را جانمراد گذاشتند، به مکتب خانه رفت تا قرآن یاد بگیرد. جانمراد به دلیل هوش و ذکاوتی که داشت درکمتر از مدتی که ملای مکتبخانه فکرش را می کرد قرآن را فراگرفت، ولی به دلیل فقرمالی خانواده ومحرومیت عشایر از نعمت آموزش، امکان تحصیل برایش فراهم نبود، بنابراین مشغول همکاری با پدر در نگهداری گوسفند ها شد و از این طریق کمک خرج خانواده بود . شهیدی که جراحت های متعدد شیمیایی مانع حضورش در جبهه نشد سن نوجوانی جان مراد، مصادف با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر رهبری امام خمینی بود، و او به دلیل علاقه ای که به ائمه وخط ولایت داشت در مجالس مذهبی و فعالیت های انقلابی حضور پیدا می کرد. جانمراد با وجود سن پائین وجثه ریز که او را از سنش، پائین ترنشان می داد با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان عازم جبهه های نبرد شد، هنگامی که درآبادان مشغول دفاع ازکیان اسلامی بود، به سختی مجروح شد و او را جهت درمان به تهران منتقل کردند، هنوز سلامتی اش را به دست نیاورده بود از بیمارستان به جبهه برگشت و هنوز زخمهایش التیام نیافته بود، دوباره مجروح شد. این بار او را در شیراز بستری کردند. جانمراد سال 1363 ازدواج کرد و تشکیل خانواده هیچ گاه نتوانست حضورش را در جبهه های نبرد کمرنگ کند، او در اکثر عملیات هایی که لشکر 41 ثارالله عمل کننده بود به عنوان تخریب چی خط شکن حضور موثری داشت، بارها مجروح شد و جراحت های شیمیایی در عملیات او را تا مرز نابینایی کشاند. سال 1365 خدا به او دختری عطاکرد، هنوز فرزندش را سیر ندیده بود،در 4/10/1365 درعملیات کربلای 4 ،جزیره ام الرصاص به فیض عظمای شهادت نائل آمد . سرکارخانم دکتر شمس الدینی به عنوان با قیات الصالحات، از جانمراد به یادگار مانده است، ایشان به دلیل کسب رتبه 2 رقمی کنکور از افتخارات شهرستان رابر است 4 فرزند دیگر حاج مرید از رزمندگان دفاع مقدس هستند و امیرآقا برادر دیگر جانمراد جانباز70% جنگ تحمیلی است. @laleha_lori_kerman
شهيد دادمولا شمس الديني محل شهادت:دشت عباس تاريخ تولد:1339 تاريخ شهادت:1361 اي كساني كه مسئول دفن من هستيد،جنازه ام را در مكاني باز قرار دهيد،درب صندوق راباز بگذاريد ودستهايم اگر در بدن بودند بيرون بياوريد وبه همگان نشان دهيد كه من از اين دنياي فاني هيچ چيز نبردم به جزء يك دست لباس خاكي وخوني…. منبع: صبح رابر @shohadaes https://t.me/laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
شهيد دادمولا شمس الديني محل شهادت:دشت عباس
شهید دادمولا شمس الدینی فرزند : اسدالله تاریخ تولد: ۱/۲/۱۳۳۸ تاریخ شهادت: ٠٢/۱/۱۳۶۱ محل شهادت : دشت عباس دادمولا، زمستان سال ۱۳۳۹ در شهرستان رابر به دنیا آمد. پدرش اسدا… و مادرش سکینه نام داشت، به دلیل علاقه زیادی که به حضرت امیر المومنین (ع)داشتند کودک را هدیه مولا می دانسته و نام دادمولا را برایش انتخاب کردند و ازهمان کودکی به همراه پدر در مراسم مختلف مذهبی شرکت می کرد. در سن ۷ سالگی به مکتب خانه های مرسوم آن زمان رفت و قرآن را فراگرفت و به دیگران نیز آموزش می داد. دادمولا از نوجوانی رساله علمیه حضرت امام (ره)را در اختیار داشت و بنا به گفته بستگان، آن قدر از خبر ورود حضرت امام (ره) به میهن اسلامی خوشحال شده بود که هیچگاه چنین شادی و نشاطی را در چهره او احساس نکردند. با تجاوز ارتش بعثی به خاک کشورمان، دادمولا در بسیج سپاه رابر ثبت نام کرد و در ۱۶/۱۲/۶۰ عازم جبهه شد و بعد از حضوری موثر در جبهه ها سرانجام در جریان عملیات فتح المبین در دشت عباس در حالی که از ناحیه دست مجروح شده بود اصرار دوستان راکه می خواستند برای درمان به پشت جبهه منتقل شود نپذیرفت. زمانی که به محاصره دشمن افتادند در یک نبرد تن به تن با دست دیگرش به مصاف دشمن رفت و سرانجام با شلیک مستقیم تیر به سرش سبک بال تا آسمان ها پرواز کرد، پیکر مطهرش سه شبانه روز زیر آفتاب، زیر چکمه عراقی ها ماند و سرانجام در بهشت زهرای روستای نمونه گنجان آرمید. خاطره ی ذیل که اززبان یکی همرزمان در زمینه نحوه شهادت این عزیز گفته شده شنیدنی است: – حلقه محاصره هر لحظه تنگ تر می شد یک دستش مجروح شده بود آن را با چفیه اش بسته بود با دست دیگرش می جنگید کلافه ام کرده بود هرچه اصرار می کردم برگردد قبول نمی کرد. ناگزیر خودم را از مهلکه خارج کردم، تیربارچی عراقی خودش را به خاکریزی که چند ده متری دادمولا بود رساند. بعد از صدای تیر بار خبری از دادمولا نبود. پس از سه شب وقتی منطقه به دست نیروهای خودی افتاد، بالای سرش رفتم چهار تیر پیشانیش را شکافته بود. _._._._._🌷♡🌷_._._._._ به کانال در ایتا بپیوندید👇 🆔 @laleha_lori_kerman
🔰 اطلاعیه 🔳 اقامه عزای رئیس مذهب تشیع امام جعفر صادق (ع) 🔹سخنرانان: حجت الاسلام دکتر رفیعی حجت الاسلام هاشم پور 🔹مداحان: حاج جواد حسینخانی کربلایی رحمان مهدی پور ⏰زمان: سه شنبه ۲۶ اردیبهشت، ساعت ۱۶/۳۰ 🔹مکان: گلزار شهدای بین المللی کرمان
32.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 انیمیشن فوتبالی⚽️😍 🔅تقدیم به فرزندان شهدای مدافع حرم و امنیت 🇮🇷 @laleha_lori_kerman 😇
شهیدیحیی شمس الدینی یحیی، دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۰ در روستای گنجان واز پدر و مادری به نام های اکبر و عرب ناز دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان روستای گنجان به پایان برد، دوره راهنمایی را در مدرسه بلال حبشی همین روستا مشغول به تحصیل شد و سپس در سال ۱۳۶۹ به استخدام سپاه در آمد و در لشکر ۴۱ ثارا.. مشغول خدمت شد. چندین نوبت برای فراگیری آموزشهای وی‍ژه نظامی عازم شهرهای تهران- تبریز و اهواز شد و در سال ۱۳۷۳ ازدواج کرد. وی که یکی از نیروهای منضبط و کار آمد سپاه به حساب می آمد، جهت انجام ماموریتی ویژه به استان سیستان و بلوچستان اعزام گردید و سرانجام هنگام برگشت از این ماموریت، در تاریخ ۳۰/۱۱/۸۱ در منطقه سیرچ کرمان به همراه ۲۷۵ کبوتر سبز پوش سپاه در جریان سانحه هوایی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. تکه هایی از پیکر مطهرش در گلزار شهدای شهر کرمان به خاک سپرده شد. یحیی ، از سیزده سالگی مرتب پی گیر اعزام به جبهه بود ولی ممانعت می کردیم ، چند مرتبه که جهت ثبت نام در سپاه رابر حاضر شده بود وقتی متوجه موضوع شدم او را به منزل برگرداند م و از این بابت چندین بار به گریه افتاد. بعد از شهادت او، این کلام مقام معظم رهبری را مرور می کردم که فرموده بود« آن روزها دروازه شهادت داشتیم و حالا معبری تنگ و هنوز هم برای شهادت وقت هست باید دل را صاف کرد.» به این حقیقت پی بردم که دلیل تکاپوهای یحیی و هدفش از رفتن به جبهه رسیدن به شهادت بود و نگرانی اش به این دلیل بود که جبهه و جنگ تمام می شود و شانس شهادت کمتر می شود امروز خدا را شکر می کنم که به آرزویش رسید. @laleha_lori_kerman
شهید فرج الله زمزم در سال 1336 در یکی از روستاهای شهرستان رابر در خانواده ای از عشایر ایل لری دیده به جهان گشود. او نزدیک 24 سال عمر خود را با سربلندی گذراند. شغل او از کودکی دامداری بود و همراه اقوام خویش ییلاق و قشلاق می نمود و در این مدت سختیهای زیادی را متحمل شد. پس از چندی در معدن مس سرچشمه استخدام شد و دو سال در آنجا خدمت نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ترک آنجا نمود و در محل و جاهای دیگر به کارگری پرداخت. برای جبهه روحش پرواز می کرد و عاشق شهادت بود. روی همین اصل پس از دیدن دوره کوتاه آموزشی از طرف بسیج سپاه کرمان عازم جبهه شد. پس از بازگشتن از جبهه عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بافت شد. پس از سه ماه اقامت در سپاه دوباره برای فتح بستان عازم جبهه شد و در عملیات طریق القدس مردانه جنگید و همچون سید مظلومان حسین (ع) دعوت حق را لبیک گفت. لاله های ایل لری در ایتا https://eitaa.com/laleha_lori_kerman
شهید جعفرشمس الدینی جعفر، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ به دنیا آمد. پدرش محبعلی نام داشتت. تحصیلات ابتدایی وراهنمایی را در شهرستان رابر و دوره ی دبیرستان را در دبیرستان مکتب المهدی (عج) کرمان در رشته تجربی گذراند. در آزمون ورودی دانشگاه ها درسال ۱۳۷۸، در رشته کاردانی اموراداری دانشگاه امام حسین (ع) پذیرفته شد و پس از فارغ التحصیلی، در لشکر ۴۱ ثارا… مشغول به کار شد و و در خرداد ۱۳۸۱ ازدواج کرد ونه ماه پس از ازدواج در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۸۱ در ارتفاعات سیرچ کرمان همراه با ۲۷۵ کبوتر خونین بال همرزمش در سانحه هماپیما ایلیوشین سپاه و در سودای عشق به ولایت امر مسلمین به فیض عظمای شهادت نائل آمد. حاصل زندگی مشترک جعفر و همسرش فرزند پسری است به نام محمد حسین که چند ماه پس از شهادت پدر به دنیا آمد. اهمیت فوق العاده به شرکت در مراسم مذهبی و نمازهای جمعه و جماعت بویژه مداومت در قرائت دعای کمیل و کمک واحترام فوق العاده به پدر از خصوصیات بارز این عزیز بوده است. @laleha_lori_kerman
شهید علیرضا شمس الدینی علیرضا، سال ۱۳۵۶ در خانواده ای مذهبی و عشایری پدرش به نام احمد که از مردان مومن و متعهد تیره بارانی ایل لری بود، دیده به جهان گشود. پدرش وی را در سن ۵ سالگی به مکتب خانه فرستاد. ظرف مدت یکسال قرآن را به طور کامل فرا گرفت و سپس در مدرسه سیار عشایری، دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. وی همواره مقیّد به عمل به دستورات الهی بود به طوری که قبل از اینکه به سن تکلیف برسد نمازهای یومیه و روزه هایش را بجا می آورد. به دلیل شور انقلابی و روحیه شهادت طلبی که در وجود علیرضا بود، مهرماه ۱۳۷۰ وارد دبیرستان مکتب الهمدی (عج) سپاه کرمان شد و در این دوره با عزم و اراده آهنین در کنار کسب علم و دانش به خود سازی معنوی و روحی مشغول شد. پس از اخذ دیپلم در چندین رشته تحصیلی در دانشگاه های مختلف پذیرفته شد که از میان همه آنها دانشکده افسری اصفهان را برگزید. او دوره کارشناسی را با موفقیت به پایان برد و در تیپ سوم زرهی ذوالفقار لشکر ۴۱ ثارالله کرمان مشغول به خدمت شد و با دختر شهید سهراب شمس الدینی ازدواج کرد و سرانجام شب عید غدیر سال ۱۳۸۱ هنگام برگشت از یک ماموریت به همراه ۲۷۵ کبوتر خونین بال سپاه در جریان سانحه هوایی به شهادت رسید. علاقه ی وافر به مقام معظم رهبری( مدظله ) و نمادهای دفاع مقدس ازجمله چفیه، ازویژگی های برجسته این عزیز است. @laleha_lori_kerman
شهیدمهدی ستوبر مهدی ، سال ۱۳۳۲ در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محیا و دُرخاتون دیده به جهان گشود. درسن ۷سالگی به مکتبخانه رفت وقرآن را آموخت در دوران نوجوانی وجوانی ناگزیر به فعالیت های عشایری و کمک به پدر پرداخت و در ادامه درکنار کارهای عشایری مکتب خانه ای راه انداخت و شاگردان قرآنی زیادی تربیت نمود. مهدی، سال ۱۳۴۵ ازواج کرد و با شروع مبارزات مردمی علیه حکومت سرسپرده پهلوی از فعالین منطقه بود. بارها مأمورین ساواک برای پیدا کردن رساله حضرت امام جاهایی که فکر می کردند توسط ایشان رساله ها پنهان شده ،تفتیش می کردند که به یُمن زیرکی و ذکاوت مهدی هر بار دست از پا درازتر برمی گشتند. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، مهدی شهریورماه ۱۳۶۲ عازم جبهه ها شد و لباس سبز سپاه را به تن کرد. شجاعت، جسارت و تعصب شیعی- انقلابی ازشاخصه های اصلی زندگی مهدی بود. مهدی بعد از شرکت در چندین عملیات دفاع مقدس و حضور مؤثر در خطوط مقدم جبهه سرانجام مورخه ۰۵/۰۵/۱۳۶۷ در تک نفوذی دشمن در حالی که ذکر مولایش امام حسین(ع) را بر لب داشت با لب تشنه به شهادت رسید. کانال لاله های ایل لری جنوب استان کرمان در ایتا https://eitaa.com/laleha_lori_kerman
لاله های ایل لری جنوب کرمان
شهیدمهدی ستوبر مهدی ، سال ۱۳۳۲ در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محی
بخشی ازوصیت نامه: امام خمینی وارث۱۴۰۰ سال رنج و زحمت، خون دل، شلاق، شکنجه، و اعدام شیعیان علی(ع) است قدر این مرد به خدا رسیده و تکیه زده برمسند پیامبر را بدانید تمام عمرم فدای یک لحظه عمر این پیرو خدا. بنا به دستور خداوند، قدم به راه جهاد و شهادت گذاشته ام امیدوارم اگر شهادت نصیبم شد به راه پر عظمت شهادت عارف شده باشم. همسرم ! دختران و پسرانم را زینب گونه و حسین وار تربیت کنید مبادا از خط امام و خط سرخ شهدا فاصله بگیرند. دولت مردان و مسئولان به خدا قسمتان می دهم از یاد مستعضفان و مردم محروم غافل نشوید تمام عمر را صرف بهبود وضع زندگی این مردم عزیز و بی نظیر کنید مبادا از آرمانهای امام فاصله بگیرید و طرز زندگی و رفتارتان مثل طاغوتیان قبل ا زانقلاب شود در این صورت شهدا در قیامت شما را بازخواست خواهند کرد. مجالس و مراسم مذهبی را گرم نگه دارید سنگر تشکیلات فرهنگی، مذهبی و سیاسی را به نفع فرصت طلبان خالی نکنید اوامر ولی فقیه نشات گرفته از امر فرزند پاک زهرا (س) حضرت مهدی صاحب الزمان است از آن پیروی کنید.
شهدای کرمان در جنگ تحمیلی به روایت سردار دلها قسمتی از صحبت های شهید سلیمانی که در ارتباط با شهدای کرمان در جنگ تحمیلی در جشنواره فرهنگی اقتصادی کرمان در برج میلاد تهران در مرداد 94 را بازنشر کنیم: ما افتخار می کنیم شهسواری مال ما بود. شهسواری که با دست های بسته در محاصره دشمن فریاد زد مرگ بر صدام ضد اسلام. این خیلی ارزش دارد و قابل قیمت گذاری نیست. ما افتخار می کنیم میرحسینی مال ما بود. انسانی که به تنهایی یک لشکر بود. وقتی در تنگنای جنگ در طول این خط جنگی که بعضی وقت ها جنازه ها و مجروحین و زنده ها آنقدر در هم تنیده بود و قابل تفکیک نبود، وقتی صدای میر حسینی شنیده می شد مثل این بود که یک لشکر وارد می شد. افتخار می کنیم که حسین عالی مال ماست. او نوجوان بود. ما افتخار می کنیم که علی حاجبی مال ماست. جلوه زیبای ارزشمندی که در خلوص بی همتا بود. ما افتخار می کنیم که مغفوری امروز قبرش امامزاده شهر ماست، مال ماست و در هیچ شبی نافله شب او قطع نمی شد. ما افتخار می کنیم به مغفوری که در حفظ بیت المال موقع وضع حمل همسرش برای انتقال او از موتورسیکلت سپاه استفاده نکرد. افتخار می کنیم که حسین یوسف الهی مال ماست. او که عارف بود و مدعی شد حضرت فاطمه پیروزی والفجر ۸ را به او بشارت داده بود. ما افتخار می کنیم که مشایخی مال ماست و در شب خوف کربلای ۵ گفت چراغ ها را روشن کنید تا در روشنایی حرف بزنم . گفت برادران اگر من خواستم عقب نشینی کنم من را با تیر بزنید. ما افتخار می کنیم حاج علی محمدی مال ماست. ما افتخار می کنیم جمع عظیمی از آن ۲۳ نفری که دشمن را به سخره گرفتند مال ما بودند. ما افتخار می کنیم به عظیمی. آن عارفی که دعای او دل ها را می سوزاند. ما افتخار می کنیم به شیخ عباس شیرازی شهید ماست. ما افتخارات بزرگی داریم و افتخار می کنیم داشتیم جوانانی را که عمر خودشان را در انتظار و در کمین رسیدن به محبوب گذر کردند. مثل بادپا، ا… دادی و جمالی که پس از ۲۵ سال خود را به قافله شهدا رساندند. ما افتخار می کنیم به بی بی سکینه که جز یک فرزند هیچ قومی نداشت و ندارد. او مادر شهید ماست. ما افتخار می کنیم عباس ماریچی مال ماست که پدر او از فقر فرار کرد. ما افتخار می کنیم پیرمرد ۷۰ ساله شمس الدینی غواص لشکر ماست. ما افتخار می کنیم به مادران شهید. این ها افتخارات شهر ماست. افتخارات ابدی کرمان ماست. ما افتخار می کنیم به تاجیک که او از روی پل کانال ماهیگیری در حال عبور بود و از یک فاصله هزار متری از گردان سیصد نفری صد نفر شهید شدند و او کمر خم نکرد و ایستاده می دوید و خود را به طرف دیگر کانال رساند. @laleha_lori_kerman
شهیدمهدی ستوبر مهدی ، سال ۱۳۳۲ در منطقه عشایر نشین گشکین از توابع شهرستان رابر در خانواده مذهبی محیا و دُرخاتون دیده به جهان گشود . درسن ۷سالگی به مکتبخانه رفت وقرآن را آموخت در دوران نوجوانی وجوانی ناگزیر به فعالیت های عشایری و کمک به پدر پرداخت ودر ادامه درکنار کارهای عشایری مکتب خانه ای راه انداخت و شاگردان قرآنی زیادی تربیت نمود. مهدی ، سال ۱۳۴۵ ازواج کرد و با شروع مبارزات مردمی علیه حکومت سرسپرده پهلوی از فعالین منطقه بود . بارها مأمورین ساواک برای پیدا کردن رساله حضرت امام جاهایی که فکر می کردند توسط ایشان رساله ها پنهان شده ،تفتیش می کردند که به یُمن زیرکی و ذکاوت مهدی هر بار دست از پا درازتر برمی گشتند. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان , مهدی شهریورماه ۱۳۶۲ عازم جبهه ها شد.و لباس سبز سپاه را به تن کرد. شجاعت،جسارت و تعصب شیعی- انقلابی ازشاخصه های اصلی زندگی مهدی بود . مهدی بعد از شرکت در چندین عملیات دفاع مقدس و حضور مؤثر در خطوط مقدم جبهه سرانجام مورخه ۰۵/۰۵/۱۳۶۷ در تک نفوذی دشمن در حالی که ذکر مولایش امام حسین(ع) را بر لب داشت با لب تشنه به شهادت رسید.از این شهید عزیز ، ۶ فرزند (۴پسر و ۲ دختر)به یادگار مانده است . بخشی ازوصیت نامه: امام خمینی وارث۱۴۰۰ سال رنج و زحمت، خون دل ، شلاق ، شکنجه، و اعدام شیعیان علی(ع) است قدر این مرد به خدا رسیده و تکیه زده برمسند پیامبر را بدانید تمام عمرم فدای یک لحظه عمر این پیرو خدا . بنا به دستور خداوند ، قدم به راه جهاد و شهادت گذاشته ام امیدوارم اگر شهادت نصیبم شد به راه پر عظمت شهادت عارف شده باشم . همسرم ! دختران و پسرانم را زینب گونه و حسین وار تربیت کنید مبادا از خط امام و خط سرخ شهدا فاصله بگیرند. دولت مردان و مسئولان به خدا قسمتان می دهم از یاد مستعضفان و مردم محروم غافل نشوید تمام عمر را صرف بهبود وضع زندگی این مردم عزیز و بی نظیر کنید مبادا از آرمانهای امام فاصله بگیرید و طرز زندگی و رفتارتان مثل طاغوتیان قبل ا زانقلاب شود در این صورت شهدا در قیامت شما را بازخواست خواهند کرد. مجالس و مراسم مذهبی را گرم نگه دارید سنگر تشکیلات فرهنگی ، مذهبی و سیاسی را به نفع فرصت طلبان خالی نکنید اوامر ولی فقیه نشات گرفته از امر فرزند پاک زهرا (س) حضرت مهدی صاحب الزمان است از آن پیروی کنید . @laleha_lori_kerman
شهید سلیمان شمس الدینی سلیمان، زمستان سال ۱۳۴۳ در منطقه قشلاقی جنوب شهرستان بافت به دنیا آمد. پدرش مصیب ومادرش شاه نسا نامداشت کودکی را در طبیعت آزاد و سبز، همراه با مشقت های و سختیهای زندگی عشایری که فقر خانواده چاشنی آن بود سپری کرد. سال ۱۳۵۶ به کرمان عزیمت کرد و مشغول فعالیت های بنّایی و ساختمانی شد که همزمان با تظاهرات و اعتراضات مردمی علیه حکومت سر سپرده پهلوی بود که او نیز همانند بسیاری از همشهریانش از انقلابیون پر پا قرص بود که به همین دلیل در سال ۱۳۵۷ توسط ساواک دستگیر و چند روز زندانی شد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، جزو اولین گروه از جوانان منطقه بود که همکاری اش را با سپاه آغاز کرد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد. سال ۱۳۶۲در جهت برقراری امنیت استان و سیستان بلوجستان عازم این استان شد و سرانجام غروب روز ۲۵/۱۱/۱۳۶۲ در درگیری با اشرار و ضد انقلاب در منطقه ی پیشین به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در گلزار شهدای روستای گنجان آرام گرفت. فرازی از وصیت نامه شهید سلیمان شمس الدینی: برادران و خواهران مسلمان ، خمینی عزیز و رزمندگان را تنها نگذارید و به آنها کمک کنید، هرکس توانایی دارد به جبهه ها بشتابد و هرکس توانایی جنگیدن ندارد در پشت جبهه رزمندگان را یاری کند. کارهایتان را خالص و برای خدا انجام دهید خداوند از لحظه لحظه عمر شما سوال خواهد کرد که در چه راهی و چه مقصدی صرف نموده اید کاری کنید که درآن روز روسفید باشید. @laleha_lori_kerman