🕛 خمینی به فارسی...
🕐 میزِ کارش، همین قدر ساده بود؛
🕑 نه به شمشیرِ اسکندر نیاز داشت، نه به خُدعهی یهود و نه حتی به ثروت نَمرود؛
🕒 اما ذهنش آمادهی جهان گشایی بود، نه جهانِ خشکی و دریا، که جهان ذهنها؛
🕓 ایمانش به وعدههای خداوند متعال در پیروزی حقیقت، باعث شد تا نه از کمیِ یارانش بهراسد و نه از زیادی دشمنان؛
🕔 نیازمند ارتباط بود، قلمی برداشت و با قلمش، غبار از فطرتِ انسانها زدود، دانه دانه!
🕕 و امروز، در کارخانههای ساختِ «آوازهگرِ شریعتِ غرب»، همان آوازهگران، شعارهای خمینی را به زبان خودش فریاد میزنند؛ شگفتا!
🕖 این است میوهی پیوستارِ ایمان و قلم در انسان؛
✍ ع.ر.بشیری
🕗 @Lantern313
💢 لحظهی پذیرش؛
🔻شاید برای شما سوال شود که این تصویر در کدام مراسم عزاداری برای ائمه اطهار علیهم السلام یا درگذشت بستگان رهبری به ثبت رسیده است؟
🔺هیچ کدام!
این تصویر در لحظه اعلام آرای اعضای مجلس خبرگان و انتخاب ایشان به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران به فاصله چند روز بعد از رحلت امام خمینی ره در تاریخ ثبت و ماندگار شد؛
✨ @Lantern313
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨تحلیل گر عرب پرسیده:.
🔻برایم سوال است و متحیر ماندهام که چرا رهبری ایران مانند سیسی و بن زاید و بن سلمان، به سمت آمریکا و غرب و اسرائیل نزدیک نمی شوند و قضیه فلسطین را فراموش نمی کنند و اجازه نمی دهند تا آمریکا از خاک آنها استفاده نظامی کند و در آن کشور پایگاه هوایی داشته باشد و شکیرا و که و که بیایند در آنجا کنسرت داشته باشند؟
🔺و پاسخ رهبری...
من خواب نمی شوم، دچار غفلت نمی شوم..
✨@Lantern313
جهان به مجلسِ مستانِ بیخرد ماند
که در شکنجه بُوَد هر کسی که هوشیار است
صائب تبریزی.
هدایت شده از فانوس🇵🇸
📖 داستانک؛ تنها یک چیز فهمیدم.
📌 برش اول
🔻نزدیک مدینهام. به اطراف مینگرم، کشتزارهای اطراف مدینه چه زیبا با باد هم آغوشی میکنند . آسمان چه پرنقش و نگار شده! امشب مدینه را بهاری دیگر است. چه شوری ازین شهر برمیخیزد.
دیگر وارد مدینه شدهام. عجیب است، امشب سریر شهر پیامبر را سروری دیگر است. کوچه هایش گونهای دیگرند، مردم گویی میخواهند از شدت شور کالبد رها سازند.
🔻اما این چه صدای نالهای است میان اینهمه شادی؟ انگار ابلیس نالهای دیگر برکشیده است.
- برادر؛ امشب چه خبر است؟
- نمیدانی؟! امشب عروسی زهرا و علی است.
من هم به طرف خانه رسول خدا راه کج میکنم چرا کج، راهم را راست میکنم؛
🔻در راه با خود میاندیشم، خدایا تو چقدر مرا دوست داری؛ نزدیک بود چه شبی را از دست بدهم؛ عجب شبی است امشب! پیوندی که در آسمان شکل گرفته و در زمین بسته میشود. امشب زهرا به خانهای پا میگذارد که خداوند بن مایه هدایت بشر را از همین مکان و اهل همین خانه سرچشمه خواهد گرفت.
🔻به خانه پیامبر که میرسم، ازدحام تنها چیزی است که ابتدا خودنمایی میکند! مردم تازه مسلمان مدینه النبی به شعف پیامبرشان مشعوفند، چه شور و شوقی!
🔻زهرا کجاست؟ آنجاست؛ زنی دارد چیزی در گوشش زمزمه میکند و ناگاه دختر پیامبر به خانه باز میگردد و مجلس را ترک میکند! جمعیت ساکت می شوند؛ چه شده؟
نزدیکتر میروم و به آن زن میگویم: چه گفتی؟
میگوید: گفتم یا فاطمه.....
🖋 نوشته: علیرضا بشیری
ادامه در کانال فانوس🔻🔻🔻
🇮🇷 «فانوس»؛ فرهنگ، تحلیل و بیشتر از آن 👌 👇
🌱 @Lantern313
هدایت شده از فانوس🇵🇸
داستاک: تنها یک چیز فهمیدم.
📌 برش دوم و پایانی
🔻نزدیکتر می روم و به آن زن می گویم:چه گفتی؟
میگوید: گفتم یا فاطمه! میدانم امشب برای تو شب بزرگی است اما زندگی مرا به تنگ آورده، چاره را در این دیدم که نزد تو بیایم و .....حرفش را قطع کردم و گفتم :آخر امشب .........؟!
که در خانه رسول خدا گشوده میشود و فاطمه بیرون میآید ،در دستان او لباس زیبایی است؛
🔻آنرا به زن بخشید .زن گفت: یا فاطمه! این لباس عروسی توست! چرا این را به من میدهی؟ جوابی رد و بدل می شود و زن می رود...
زن می رود و همه هوش و حواس اهل مدینه را هم با خود میبرد.جمله حاضرین همانند من مبهوت این واقعهاند.مدینهای که از شدت شور و شعف در حال رها ساختن قالب بود؛ اینک انگشت به دهان حیرت گرفته بود.
🔻جمع تاب نمیآورد و علت را جویا میشود و حضرت این آیه را تلاوت مینماید:
«لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون»
"هرگز به مقام نيکوکاران نخواهيد رسيد مگر از آنچه دوست میداريد در راه خدا انفاق کنيد."
🔻پيامبر فرمودند: «جبرئيل بر من نازل شد و گفت: خداوند به تو و فاطمه سلام رساند و فرمود به پاداش این عمل هرچه فاطمه بخواهد به او ميدهيم.»
حضرت فاطمه در جواب ایشان گفت:
«هيچ چيز جز توفيق خدمت در راه حق نمي خواهم و از خداوند طلب مي کنم که رحمتش هميشه باقي باشد.»
و من «تنها یک چیز فهمیدم»
که قرآن ناطق به چه معناست
همین
یاحق
🖋 نوشته: علیرضا بشیری
🇮🇷 «فانوس»؛ فرهنگ، تحلیل و بیشتر از آن 👌 👇
🕊 @Lantern313