eitaa logo
کنگره ملی سرداران و۱۲۰۰۰شهیداستان تهران
377 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
276 ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعار کنگره ملی سرداران و12000شهید استان تهران((راست قامتان جاودانه تاریخ)
ولادت : ۱۳۳۴ شهادت : ۱۳۶۰/۰۲/۰۸ بخشی از وصیت شهید: هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 پیش به سوی قدس ✅ در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با رمز مبارک "یاعلی‌ ابن‌ ابیطالب" با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش در محور اهواز ــ خرمشهر ــ دشت آزادگان با هدف آغاز شد این عملیات در آغازین روزهای بود و به همین مناسبت نام مبارک مولود ماه رجب بر تارک این عملیات میدرخشد... @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 مواضع لشگر 16 زرهی قزوین تصرف شده ✍🏿✍🏿✍🏿 به روایت : سردار فضلی فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) 🔷روز دهم اردیبهشت سال 65 به پادگان سیدالشهدا(ع)(شهید کلهر) در دو کوهه آمدیم که در آنجا به ساخت و ساز پادگان برای عقبه تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) مشغول شده بودیم و در آنجا دو موضوع را رصد می‌کردیم که اولین آنها نیازمندی‌های جبهه جدیدمان در منطقه پد مرکزی جزیره خیبر و نیاز گردان حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) را تامین کنیم و دومین موضوع جلسه‌ای برای پادگان‌سازی پیش‌بینی شده بود، ساعت 3 بعد ازظهر خبر رسید که دشمن در جبهه دومی به نام باز کرده و به آمده و قریب به 28 تا 30 کیلومتر دو طرف جاده آسفالتی را به تصرف درآورده و به خط نیروهای 16 زرهی قزوین تک زده است. جلسه با شنیدن این خبر تعطیل شد و ما به سمت فکه حرکت کردیم و به دلیل کمبود وقت در طول مسیر جلسات و فراخوانی‌های خود را انجام دادیم و حدود ساعت 5 به دفتر قرارگاه 16 زرهی قزوین رسیدیم، سرهنگ جمشیدی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین به ما گفت که دشمن به ما تک زده و حدود 30 کیلومتر را تصرف کرده است. با اخبار و اطلاعاتی که به دست آوردیم همان شب دوگردان را فراخوان کردیم که به فکه بیایند و در دو جناح جاده فکه مستقرشوند تا از پیشروی احتمالی دشمن جلوگیری کنندو مافرصت پیدا کنیم ابعاد پیشروی جغرافیایی دشمن را شناسایی کنیم، رزمندگان عزیز (ع) با توجه به استعداد زیاد گردان‌هایش در دو جبهه به آنها داده بودیم و باید در جبهه سوم یعنی فکه نیز حضور پیدا می‌کردند، کارشناسایی همان شب توسط شهید کیانپور و یاران صدیق ، آغاز شد و چون زمان اندکی در اختیار داشتیم از هر گردان هم بر اساس پیش‌بینی که در جلسات فشرده خط و حدهای اولیه‌ای تعیین شده بود تعدادی از فرماندهان دسته، گروهان و بعضی از فرماندهان گردان برای شناسایی رفته بودند. 🔶 ما آماده عملیات هستیم ولی مهمات در اختیار نداریم مطلع شدیم لشکر یک مکانیزه عراق در این جبهه حمله کرده و قصد ادامه عملیات را به سمت سایت 4 و 5، رادار و جبهه فتح‌المبین الی سه راه قهوه‌خانه تا خود جسر نادری را دارد و آن شب مانع از پیشروی احتمالی دشمن شدیم و فرصت برای شب 11 اردیبهشت مهیا شد و تاکنون سابقه ندارد برای منطقه‌ای با وسعت 30 کیلومتر در جلوی یک لشکر مکانیزه با یک شب شناسایی عملیات انجام دهیم، وقتی که رصد کردیم دیدیم که ذاقه مهمات ما به دلیل دو جبهه ای که داشتیم مهمات ذخیره برای بار مبنا و بار همراه برای شب عملیات در اختیار ندارد و به عزیزان ارتش و لشکر16 زرهی نیز عرضه داشتیم که متاسفانه آنها نیز مهمات کافی برای عملیات 11 اردیبهشت نداشتند که در اختیار ما قرار دهند. و حمله به دشمن برای فراهم شدن به فردا موکول شد تا مهمات برسد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ دشمن به فکه حمله کرد مرخصی ها لغو شد 🟢 10 اردیبهشت ماه 1365 در خطر است @alvaresinchannel
اردیبهشت سال 1360 سر پل ذهاب ارتفاع 1050 ارتفاعی بود که ماموریت تصرف آن به نیروهای دانش و واگذار شد و این دو شهید با جوانمردی در حالیکه جراحت بر بدن داشتند خود را بالای قله رساندند و فاتح بازی دراز شدند. 🔷 شهید محسن وزوایی سال بعد حکم تاسیس تیپ 10 سیدالشهداء(ع) را گرفت اما در 10 اردیبهشت سال 61 به شهادت رسید و بعد از او همرزمش شهید علی موحد دانش تیپ سیدالشهداء(ع) را در اواخر تابستان سال1361 تشکیل داد. @alvaresinchannel
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃🌺 🍃🌺 منطقه عمومی فکه روز پنجشنبه 13 اردیبهشت در مقتل شهدای (یادمان شهیداسکندرلو) مراسم بزرگداشتی با حضور خانواده و این عملیات وبا خاطره گویی فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) در دفاع مقدس برگزار خواهد شد. چند سالی است که مراسمی به همت حماسه سازان این عملیات و همکاری (ع) استان تهران و (ع) استان البرز در سالگرد شهدا عملیات سیدالشهداء(ع) در منطقه عمومی فکه برگزار میگردد. 🔷 🍃🌺 🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 @alvaresinchannel
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️ 🔷 و آن را هم تقدیم آستان دوست نمود چهلمین روز عروج حاجیه خانم فاطمه برزگر والده در جوار مزارش در قطعه 25 گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها برگزار گردید. ✅ شهید احد قلی زاده تنها فرزند این مادر بود که 18 فروردین 1366 در حالیکه 18 بهار از عمرش میگذشت در با گردان حضرت قاسم(ع)لشگر10 سیدالشهداء(ع) به مصاف دشمن رفت و شربت شهادت نوشید و از شلمچه آسمانی شد .. @alvaresinchannel
43.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🔶 به یاد روزهای حماسه که همه خاکی بودن فرشش زمین و سقفش آسمان 🔴 محل شهادت و شهدای پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 در هوای بارانی جمعی از پیشکسوتان لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام همه رفتند و تنها مانده ام من زهمراهان خود جا مانده ام من @alvaresinchannel
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرکز خوزستان از سی و هشتمین سالگرد عملیات سیدالشهداء(ع) در 13 اردیبهشت سال 1403 با سخنرانی سردار فضلی فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع) با حضور خانواده شهدا و رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس ✅ عملیات سیدالشهدا(ع) با حضور رزمندگان لشگر10 در نیمه شب 13 اردیبهشت سال 65 در منطقه فکه با حمله به دشمن بعثی انجام شد و در این عملیات بیش از 180 نفر به شهادت رسیدند و همه ساله در این تاریخ حماسه سازان آن دوران با حضور در محل شهادت شهدا یادشان را گرامی میدارند. 🔷 در این عملیات 5 شهید تقدیم نمود. @alvaresinchannel
29.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات والفجر مقدماتی غروب روز جمعه 14 اردیبهشت جمع خانواده شهدا و رزمندگان و پیشکسوتان لشگر10 سیدالشهداء(ع) سلام بر پیکرهای به جا مانده سلام بر استخوان های شکسته و خورد شده سلام بر شهیدان گمنام و... سلام بر فاطمه سلام الله علیها و سلام بر حسین(ع) و سلام یر علی ابن الحسین(ع) و...... @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 منطقه عملیاتی پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 یادمان شهید اسکندرلو به روایت حاج محمد هادی فرمانده گردان المهدی(ع) و یکی از فرماندهان حاضر در عملیات سیدالشهداء(ع) ✅ یاد و خاطره بیش از 180 شهید این عملیات رو گرامی میداریم. @alvaresinchannel
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🔷 و بعد روز پنجشنبه 13 اردیبهشت1403 🔶 اینجا کجاست این سرزمین میعادگاه مومنین است اینجا الوارثین است روایت معبری که در اینجا زده شد و یاران شدند یاد و خاطره همه ی شهدای تخریبجی را گرامی میداریم. @alvaresinchannel
که چهل روزه بود بابایش رفت و 13 ساله بود که بازگشت... تنها یادگار دختری که روی بابارو ندید تو خیالش عکس باباشو کشید همه خاطرات زندگیش شده درد دل کنار یک عکس شهید روز ولادت بی بی فاطمه معصوه(س)مبارکباد @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تصاویری از میدان مین منطقه عملیات سیدالشهداء(ع) و گردان حضرت زهیر(ع) در سمت راست جاده فکه به سمت پاسگاه فکه عملیات کرد و در همین نقطه ای که یادمان شهدا ساخته شده است با دشمن درگیر شد و معبر عبور رزمندگان این گردان باز شد و تخریبچی هایی که معبر باز نمودند به شهادت رسیدند و احتمال قوی تصویر به جامانده از پیکر شهید داخل معبر مربوط به تخریبچی شهید اصغر کاظمی است... همسنگران عزیز اگر اطلاعاتی دارند اعلام نمایند 🔷عملیات سیدالشهدا(ع) در شب 12 و سحر 13 اردیبهشت 1365 توسط رزمندگان لشگر10 در منطقه عمومی فکه انجام شد. 🔷تصاویر فوق از کانال آقای داوود آبادی برداشته شد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 چهل و دو سال گذشت کسی که با انقلاب امام ، عاقبتش به شهادت ختم شد.. تصویر بالا عکس یادگاری با مقام معظم رهبری در شهادت : 22 اردیبهشت سال 1361 محل شهادت : @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 42 سال قبل کسی که با انقلاب امام عاقبتش به شهادت ختم شد.. احمد رو از دوران کودکی میشناختم من مدرسه مهدوی میرفتم اون مدرسه توی کوچه کاشانی نزدیک میدون شهرری بود خونه ما توی خیابون آردایران بود که الان به نام شهیدان شیر محمدی است صبح که میخواستم مدرسه برم توی پیاده روی خیابون با دیدن احمد بیابونی مسیر رو عوض میکردم و یا بدو رد میشدم و ظهر هم که از مدرسه میومدم احمد رو توی خیابون میدیدم. ما که بچه بودیم اون هیبت رو میدیدیم ترس میکردیم .قد بلند ،شلوار لی ،موهای فرفری و پیراهن مانتی گل قرمز که اون روزها میگفتند این مانتی گلها ضد قمه است و لات ها میپوشند که توی دعوا قمه نخوردند... منزل مادری احمد تقریبا انتهای خیابون بود و تا به خونه برسه اوضاع خیابون خوب نبود من یکی دو دفعه دعواهاش رو دیدم بودم آخه بعد از ظهر ها مغازه لحاف دوزی محله مون شاگرد بودم و احمد از مقابل اون مغازه راهش رو به سمت خونشون کج میکرد...سرکوچه یک زمین خاکی بود که مصالح ساختمونی توش انبار شده بود و چند تا سگ هم داشت که بچه هایی مثل من خیلی میترسیدند و شنیده بودیم که یک سگ اونجاست که چهارتا چشم داره... احمد چند بار اینجا دعوا کرد و دست به تیغ شد و از پس همشون براومد... البته به کاسب ها احترام میگذاشت. این احمد بیابونی بود تا انقلاب شد و بعد از انقلاب اون احمد قدیم نبود... یواش یواش همراه شد و وقتی هم اومد مردونه اومد پای کار.... تا اینکه ناامنی های غرب کشور شروع شد و احمد با چندتا جوون دیگه راهی شدند... چندین بار رفت و برگشت... اون روزها در جنوب عملیات شده بود و همه سرگرم تشییع شهدای بودند که خبری در محل پخش شد که احمد بیابونی هم به شهادت رسیده ..اونایی که خبر رو شنیدند بلافاصله میگفتن: خوشبحالش عاقبت بخیر شد. تشییع شهید احمد همه ی شهرری رو به خیابون آردایران کشوند. پیکر نیمه سوخته ی احمد ، روی دستان مردم شهرری تا حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تشییع شد و در قطعه 26 گلزار شهدای تهران در خاک آرام گرفت روحش شاد باشه... خدا عاقبت ما رو هم ختم به شهادت کنه..مثل احمد (جعفرطهماسبی) 🔷 (قطعه 26 ردیف 25 شماره 51)روز 22 اردیبهشت ماه سال 61 به همراه فرمانده جبهه غرب (قطعه 26 ردیف 29 شماره 52)و (قطعه 26 ردیف 25 شماره 50) در حال شناسایی منطقه ، مورد هجوم دشمن بعثی قرار میگیرند و با اصابت تیر مستقیم تانک دشمن به خودروی اونها به شهادت رسیده و پیکرشان در آتش میسوزد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 مقابل گلوله تانک بخوانید عملیات شرهانی اردیبهشت 1365 ✍🏿✍🏿 به روایت خادم حسینی بهار سال 1365 بود که دشمن در هجومش که به عملیات دفاع متحرک معروف شد به خطوط نبرد ما در جنوب حمله کرد و لشگر سیدالشهداء (ع) را برای مقابله با پیشروی و مقابله با حمله دشمن ماموریت دادند. لشگر مامور به مقابله با لشگر طلایی دشمن در منطقه شرهانی شد. گردان حضرت علی اکبر علیه‌السلام به خط زده بود و الحاق با گردان دیگر حاصل نشده بود و تقریبا گردان در محاصره قرار گرفته بود. عملیات از اول شب شروع شده بود. درگیری خیلی سختی بوجود آمده بود و کار گره خورده بود. تمام نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام در آستانه شهادت یا اسارت بودند. چیزی به سپیده صبح نمانده بود. من به عنوان فرمانده گردان حضرت زینب(س) رفته بودم قرارگاه لشگر که از حاج علی فضلی کسب تکلیف کنم. نیروهایم در منطقه دیگری در حال انجام ماموریت بودند. دقیقا همان لحظه که من در قرارگاه بودم، لحظات بحرانی بود. چهار پنج ساعت از درگیری شدید گردان علی‌اکبر علیه‌السلام می‌گذشت. برای فرمانده تیپ لحظات سختی بود. او باید تصمیم می‌گرفت که چه کار کند. ناامیدی بر همه ما مستولی شده بود و هیچکس راه نجاتی را برای گردان علی اکبر در ذهنش نبود. دقیقا همان لحظات، یکباره حاج علی فضلی تصمیمش را گرفت. بلند شد ایستاد و خطاب به آن حدود ۲۰ نفری که در محل قرارگاه حضور داشتند، گفت: همگی آماده شوید برویم بزنیم به خط! ما باید خودمان این گردان را از محاصره دربیاوریم و صحنۀ جنگ را عوض کنیم. سر و صدای همه بلند شد. مسئول ادوات، مسئول توپخانه، مسئول بهداری، مسئول اطلاعات، فرمانده گردانهایی که آنجا بودند و… همه شروع کردند به مخالفت. همه می‌گفتند: حاج آقا! شما بمان. ما می‌زنیم به خط. حاج علی اما قبول نکرد و گفت: نه. بنظرم می‌رسد که الان باید خودمان وارد صحنۀ جنگ شویم. هرچه بقیه اصرار می‌کردند، بی فایده بود. یکی دو نفر، که بعدها خودشان به شهادت رسیدند، رفتند جلو و دستهای حاج علی را گرفتند تا مانع رفتنش شوند، اما او با سماجت، دست آنها را پس زد و رفت سوار ماشین شد. حاج علی به راننده گفت: حرکت کن راننده هم مثل بقیه، نمی‌خواست ایشان را به خط مقدم ببرد. گفت: من نمی‌روم حاج آقا! حاج علی هم راننده را کنار زد و با آنکه یک چشمش جانباز بود و بخصوص در تاریکی خوب نمی‌دید، خودش نشست پشت فرمان و ماشین را روشن کرد. فرماندهان که دیدند، نمی‌توانند جلودار ایشان شوند، خودشان را رساندند و سریع پریدند توی ماشین تا حداقل همراهی‌‌اش کنند. من هم ازجملۀ کسانی بودم که پریدم پشت ماشین و حاج علی فضلی هم شروع کرد به رانندگی و رفت تا دل آتش. درگیری خیلی شدید بود… هوا کم کم داشت روشن می‌شد. حاج علی با همان یک چشم و دید محدودش، می‌تازید و می‌زد به قلب دشمن. همین طور که مسیر ناهموار و پر از پستی و بلندی را پیش می‌رفتیم، در حین بالا رفتن از تپه با همان تویوتا بودیم که از روبرو هم تانک دشمن مقابلمان قرار گرفت. لولۀ تانک درست مقابلمان بود. شلیک هم کرد اما چون تویوتا پایین تر از آن بود، بهمان اصابت نکرد. حتی در همان لحظات هم ذره‌ای ترس در وجود حاج علی وجود نداشت. ما هم وقتی صحنۀ مواجهۀ تویوتا با تانک را دیدیم، دست به کار شدیم و هرکسی با هر چه که به دستش رسید، شروع کرد تیراندازی به سمت تانک و توانستیم به مدد شجاعت سردار فضلی و به فضل خدا، آن تانک و تانک‌های بعدی را منهدم کنیم. در طول آن ۲۰ دقیقه که شاید ۲۰ بار درگیری شدید از همه جهت داشتیم، حتی لحظه‌ای تردید و ناامیدی در چهرۀ فرمانده تیپ ندیدیم. و به این ترتیب، معبری باز شد و باقیماندۀ نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام را توانستیم بکشیم عقب. @alvaresinchannel
با شیر مرد حاج آقا دهقان منشادی بازمانده دلاورمردانی که با دستور حاج احمد متوسلیان برای ماموریت ویژه بعد از مرحله ی دوم انتخاب شدند ماموریت اونها دشمن بعثی روی بود او میگفت : نیم ساعت به اذان صبح روز سوم خرداد 1361 بود و هنوز هوا روشن نشده بود که بچه ها تخریب با 200 پوند TNT روی پل رفتند و بعد............. @alvaresinchannel
امروز توفیقی بود که روایت حاج آقا دهقان منشادی رو بشنویم تازه از بیمارستان اومده بود به سختی صحبت میکرد امابا تعصب خاصی روایتگری میکرد و او تنها بازمانده و رزمنده تخریبچی روایتگر حماسه انفجار پل مواصلاتی دشمن توسط برروی رودخانه ی عرایض است. از روزی برای ما گفت که باعصا دراردوگاه انرژی اتمی دارخوین بعداز مرحله ی دوم عملیات بیت المقدس نیروی داوطلب تخریبچی برای ماموریت ویژه طلب میکرد. ازروزدوم خرداد61 و اتفاقات پشت خاکریز نقطه رهایی گفت. برای ما گفت: که ما7 نفر به راه افتادیم برای ماموریت انفجار پل. وقت رفتن رو به بچه های تیم تخریب کرد و گفت: برادرها اگر من شهیدشدم برادر اردستانی مسوول تیم است واگر ایشون شهید شد آقای منشادی تیم رو فرماندهی میکنه. برای ماروایت کرد که تا به محل ماموریت رسیدیم دراون آتش سنگین 3 نفراز بچه ها مجروح شدند و من قبل از رفتن روی پل مجروح شدم و باچفیه زخم مرا بست و 4نفر به سمت پل خیز برداشتندو چند لحظه بعدیکی از بچه های که رفته بود در حالی که به شدت مجروح شده بودبرگشت و حامل پیامی ازسوی برای من بود و ماندند 3 نفر که روی پل بودند با 200 پوند TNT.من مشغول ذکر دعا و مناجات با خدا برای موفقیت بودم که صدای انفجارمهیبی اومد و ستونی از دود و آتش به آسمان بالا رفت و باموج انفجاراز بالای خاکریز به گوشه ای پرت شدم.پل که منفجر شد همه ی صداها خوابید. هنوز اذان صبح نشده بود وهوا تاریک بود که پل مواصلاتی دشمن روی نابود شد و بعددشمن بعثی نا امید شد و شد انشا الله مفصل روایت شنیدنی آقای دهقان منشادی برای بعد..... @alvaresinchannel
23.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اردوگاه روبروی پادگان دوکوهه رزمندگان به جا مونده از لشگر10 سیدالشهداء(ع) چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 🔷عزاداری جامانده گان از شهدا به یاد یاران شهید مثل جوونی هاشون.. غیرتی سینه میزنن درسته موهاشون سفید شده اما دلهاشون جوان است یاد اون روزهای خوب بخیر جبهه بودیم و جنگ میکردیم در سکوت شبانه ی سنگر درد و دل با تفنگ میکردیم شب و سنگر چه با صفا بودند وقتی آدم شتاب رفتن داشت از نگاهش چقدر گل میریخت حرفهایش چقدر گل میکاشت یاد شبهای حمله می افتم یاد آن لاله هایی که پژمردند و زمین رابه آسمان بردند چشمهاییکه خوب یادم هست بامن از سنگ وشیشه می گفتند زیر باران بی امان تیر از نفسهای ریشه می گفتند یاد آن آشنای پیر بخیر که نگاهش همیشه روشن بود شب که درآسمان دعا می کاشت نگران ستاره من بود. @alvaresinchannel