eitaa logo
.لیھا🌱
84 دنبال‌کننده
80 عکس
8 ویدیو
5 فایل
۱٤٠١.١٠.١٣ ـــــــــــ ــ دختری شاید عاشق، ز قلمِ جنون برای تو مینویسد؛ که معشوقِ زمانے:)♥️ . رشته‌ای ز جبھه‌ی هور - @HuR_iR گوشِ جان - @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* کپے؟! صلوات و دعا برای ظھور و شھادتِ خادمین کانال، یادت نرھ رفیق😉 . لیھا: برای‌تو..
مشاهده در ایتا
دانلود
یاران! پای در راه نھیم،که این راه رفتنی است؛ و نه گفتنی.. 🌿 @leaha_ir
•اَللَّھُمَّ إنِّےٰ اَسْأَلُكَ حُسْنَ الخاتِمَةِ.♥️
بچه‌ها از خوابتون‌ بزنید؛ از تفریح‌تون‌ بزنید؛ از دنیا‌تون‌ بزنید، از خوشی‌‌ و رفیق‌بازی بزنید و به‌ داد اسلام‌ برسید!! جھاد یعنی‌ چشم‌پوشی‌ از خوشی‌ها برای انجام‌ کارهای‌ روی‌ زمین‌ موندھ خدا:)! 🌿 @leaha_ir
.لیھا🌱
اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنم، هرگز نمیخواستم نظامی شوم این راه را انتخاب نکردم که آ
دلتنگی واژھ‌ی پوچی‌ست در میانِ انوھ بی‌قراری قلبم برای کنارتان بودن..❤️‍🩹 | 🌿 @leaha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برا همتون آرزوی اون روزی رو میکنم که رو سنگ قبرتون بنویسند: - فرزند روح الله:)🫰🏻 🌿 @leaha_ir
•اَللَّھُمَّ إنِّےٰ اَسْأَلُكَ حُسْنَ الخاتِمَةِ.♥️
مدتےبود حسن مثل همیشه نبود. بیشتر وقت‌ها تو خودش بود؛ فهمیده بودم که دلش هوایی شده! تا اینکه یه روز اومد نشست روبروم؛ گفت: از بی‌بی زینب یه چیزی خواستم، اگه حاجتم بدن، مطمئن میشم راضین به رفتن من! ازش پرسیدم چی خواستی؟ گفت: یه پسر کاکل زری:) اگه بدونم یه پسر دارم که میشه مرد خونت، دیگه خیالم از شما راحت میشه. وقتے رفتم سونوگرافی فهمیدم بچه پسره، قلبم ریخت چون خودمم مطمئن شدم حسن باید بره سوریه. وقتی رسیدم خونه؛ پرسید بچه چیه؟! نگاهش کردم و گفتم : دیدارمون به قیامت..🥺💔 همسر 🌿 @leaha_ir
•اَللَّھُمَّ إنِّےٰ اَسْأَلُكَ حُسْنَ الخاتِمَةِ.♥️
همسرِ شھید روح‌الله‌ قربانی‌ میگه: وقتی روح‌الله شھید شد؛ چند وقت بعد خیلی دلم براش تنگ شدھ بود، به خونه خودمون رفتم؛ وقتی کتابی که روح‌الله به من هدیه دادھ بود رو باز کردم دیدم روی برگ گل رز برام نوشته بود: عشق من دلتنگ نباش:)❤️ 🌿 @leaha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرتضی میگفت: من به جايی برسم كه خدا من را با انگشتش نشان دهد و بگويد اين مرتضی را كه میبينيد عاشقش شدھ و خون‌بَھايش را با شھادت دادم! من هم شوخی میكردم و میگفتم: بنشين تا خداعاشقت شود.. میگفت: فاطمه، آخر می‌بينی خدا چه جور عاشقم میشود! من از مرتضی دعای شھادت نديدم. میگفتم: تو خودت را برای خدا میگيری:) میگفت: بله اين قشنگ‌ ست كه خدا بگويد از تو خوشم آمدھ، بيا پيش خودم.. إن‌شاءالله به جايی برسيم كه خدا بيايد سراغمان، چنان دلبری كنيم كه خدا بگويد اين برای من است.. همسر 🌿 @leaha_ir
•اَللَّھُمَّ إنِّےٰ اَسْأَلُكَ حُسْنَ الخاتِمَةِ.♥️
آقا سیدجلال هیچ وقت با صدای بلند با من صحبت نمی‌کرد؛ بسیار مهمان نواز بود، همیشه وقتی مهمان داشتیم صدام می‌کرد تا زودتر بیام سر سفره و تا نمی آمدم غذایش را شروع نمی‌کرد. وقتی مهمان‌ها می‌رفتند حتما از من بابت پذیرایی تشکر و قدردانی می‌کرد، مخصوصا اگر همکارانش مهمانمان بودند تشکر ویژه می‌کرد و حتی دستم را می‌بوسید. همسر 🌿 @leaha_ir
•اَللَّھُمَّ إنِّےٰ اَسْأَلُكَ حُسْنَ الخاتِمَةِ.♥️
غبارِ مزار تو، برات كربلای منِ..🇮🇷🥺 |
خدایا! عاشق‌ در برابر معشوق‌ آنقدر عشق‌ میورزد تا بمیرد من‌ هم ‌آنقدر عاشق ‌تو هستم که‌ میخواهم ‌در راه ‌تو تکه‌ تکه‌ شوم.. | 🌿 @leaha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رزق هفتگی🥹🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احمد آقا هر حجابے را قبول نداشت. من روز خواستگاری صداقت، صبوری و خوش‌خلقے مرد زندگےام را مطرح کردم و ایشان هم حجاب و همراهے همسرش در هیئت‌هایے که مےرفت، برایش مھم بود. مےگفت: از ازدواج به غیر از اینکه سنت پیامبر است مےخواهم با همسرم به خدا نزدیك‌تر شوم. به جرئت مےتوانم بگویم که حضور در هیئات و سفرهای زیارتے جزو لاینفك زندگے احمد آقا بود که زمان زیادی را هم به آن اختصاص مےداد؛ دوست داشت همسر آینده‌اش پا به پای او در هیئات حضور داشته باشد. همسر | 🌿 @leaha_ir