eitaa logo
Lena|لِنا
3.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
918 ویدیو
0 فایل
• • لِنا؟ پرتو نور . . کاش کارواني با بارِ لبخند برسه:)>>> روزمرگی های منو مامانم:)> نیمچه عکاس:)> کپی؟! نه گیانَم:).. تبلیغات:) @lena_ir آنلاین شاپمون:) @Reyhaneh_SAdAt_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
458.6K
برشی از کتاب برای زینب...(پارت نوزدهم) روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی.. روایت از زبان خواهر شهید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای زندگی✨
Lena|لِنا
و گاهی بی آنکه بفهمی؛ در طول زمان آدم دیگری میشوی(:🌱
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(قال امیرالمومنین)
وضعیت ما وقتی گرسنه ایم و نون داغ میبینیم😂
و‌َ خداۍ‌لبخند‌هاۍاز‌تہ‌دل:))"
_
408.8K
برشی از کتاب برای زینب...(پارت بیستم) روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی.. روایت از زبان خواهر شهید
27.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوش کنیدخالی از لطف نیست🥺
یعنی من میمیرم براش .🥺 درس هاش تموم شد سریع رفت دوتا چایی ریخت واسه جفتمون اونی که کمتر مال خودش چون اهل چای خوردن نیست و فقط واسه همراهی با من واسه خودش ریخته یسنا رو میگم☺️♥️
شاهکار هنریِ من وقتی دارم چند ساعت با تلفن صحبت میکنم😂 چرا هر چیزی به ذهنم رسیده نوشتم اینجا😐😂
و‌َ خداۍ‌لبخند‌هاۍاز‌تہ‌دل:))"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اما جهان به من فهماند که شادمانی تنها با صبر مرا پیدا خواهد کرد...
431.5K
برشی از کتاب برای زینب...(پارت بیست و یکم ) روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی.. روایت از زبان خواهر شهید
Shahriar-PiroozfarMan-Delam-Roshane-128.mp3
782.5K
من دلم روشن آسمون با من...
تو که غریبه نیستی مامان. من همین الانشم تو رودربایستی تو که زنده ام...
و‌َ خداۍ‌لبخند‌هاۍاز‌تہ‌دل:))"
528.9K
برشی از کتاب برای زینب...(پارت بیست و دوم ) روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی.. روایت از زبان همسر شهید
هیچ کس‌در هیچ‌ جای زمین بقچه ای همراهش نیست که برایمان حال خوب بیاورد... هنر این است که بلد باشیم شاد باشیم و شادی بیافرینیم...
شب‌ها به همه چیز فکر می‌کنم. به اینکه کاش ما آدم‌ها با هم قدری مهربان‌تر بودیم. به این‌که کاش همدیگر را بیشتر می‌فهمیدیم و خوبِ هم را بیشتر می‌خواستیم. من فکر می‌کنم؛ به اینکه کاش سیاست وجود نداشت و کاش رقابت وجود نداشت و کاش حسادت وجود نداشت و کاش هرکس در جهان، به مسیر و نردبان و مقصد خودش قانع بود و با نردبان و مقصد دیگری کاری نداشت و کاش آدم‌ها به موازات هم، از شادی و خوشبختی و موفقیت سهم می‌بردند و به سهم و نصیبشان راضی بودند و از جهان لذت می‌بردند. من زیاد فکر می‌کنم؛ به این‌که این‌روزها چقدر سخت شده معاشرت کردن و تناقض‌ها را فهمیدن و رابطه‌ها را ادامه دادن و لبخند زدن و هیچ نگفتن! من زیاد فکر می‌کنم، به این‌که کاش روزهای خوب، زودتر از راه برسند و صدای شادی و لبخند از تمام پنجره‌ها و خیابان‌های شهر شنیده شود. من فکر می‌کنم، من زیاد فکر می‌کنم...