هییییییی هوووووو!
_سلام ملت!
صبح قشنگیه و خورشید داره با زمین روپایی میزنه☀️
اینجانب ستونتون، ناخدا فریبرز هستم، صاحب همون کشتی نازنینی که باهاش به این سفر اومدین.
_اکثر شماهایی که اینجا هستین؛ آدمای افسرده و بدبختی بودین که میخواستین از دنیای بی رنگ و خسته کنندهی خودتون فرار کنین و به سرزمین جادویی و خسته کننده ترِ دنیای لیگ آف لجندز پناه بگیرین. و به خیال خام خودتون خوشبخت تر زندگی کنین.. هه هه. چه مردم ساده ای
_شما کسایی بودین که فقط باعث شدین دندونای بیشتری رو توی دهن خودم و ملوانام طلا بگیرم_ ولی خب. دیگه مهم نیست(باید تشکر کنم؟ نمیدونم)😂❤️🔥
الان دیگه شما اینجایین.
(بطری شیر را سر میکشد و با استین دهنش را پاک میکند)🥛
به هرکدومتون موقع خروج از کشتی یک نقش داده میشه که با توجه به شخصیت خودتون توسط زئوسِ عزیزمون انتخاب شده.
این نقش:
1-یا چیزیه که دوست داشتید باشید،
2-یا چیزیه که هستید،
3-یا چیزیه که دیگران شمارو میبینن.
نقشاتونو بپذیرید و چونه نزنید، وگرنه غرقتون میکنم.
نفری یک کیسه طلا موقع خروج فراموش نشه
هاها! سفر سلامت⛵️
_سیروس. راهنماییشون کن
و اما نقشاتون..
همونطور که گفته بودم؛ وای منم.(زئوس هستم فن خانم وایولت)
و اینکه ممکنه دوتا کاراکتر رو به یه شخص داده باشم. یعنی ترکیبی از اون دوتاست
.
هییییییی هوووووو! _سلام ملت! صبح قشنگیه و خورشید داره با زمین روپایی میزنه☀️ اینجانب ستونتون، ناخدا
بچها منظورتون چیه که اینو فور میکنید🤣🤣
اینا پیامای وایبیه بخدا حقی گردن شما نیست برا فور😂
_ F.M : Code
https://eitaa.com/fmartist/2075
Welcome To The arcane land! Miss Pawder
-خوش اومدی به دنیای آرکین ، خانم پاودر🗺
آه. شما مبتکر و دوست داشتنی هستین و توجه هارو جلب میکنین. مگه نه؟
_ Pashmak Nadem : Code
https://eitaa.com/Citrus_aurantium_m/992
-welcome To The Arcane Land, Miss sky
خوش اومدی به دنیای آرکین، خانم اسکای🗺
-جالبه. شما از درون رنگارنگ و شکننده هستین، درست مثل یه برگ گل. مگه نه؟
_ Veritas : Code
https://eitaa.com/Hoponthegalaxy/8663
شما سیمون مِلودین هستید، پدر شما آهنگر سرسخت و متعصبی بود، و مادرتون هم در اثر گاز گرفتگی فوت کرده بود. اما پدرتون هر شب قصه ای از دنیاهای کشف نشده و موجودات خیالی شهرهای دور میگفت و شما شیفته اونها شدید. رویای این موضوع که بتونید ابزاری جادویی برای نبرد های مختلف بسازید در شما ایجاد شد و مغزتون رو مثل خوره تسخیر کرد. پس در ۱۶ سالگی زمانی که مدیریت مغازه آهنگری داشت به شما واگذار میشد؛ طی یک دعوای سخت با پدر متعصبتون که از تصور چیزهای جدید متنفر بود، اون رو رها کردید و به انجمن ناشران پیلتوور پیوستید. (چشم چپ شما در اثر سوزش در مغازه آهنگری آسیب دیده) پدرتون از غصه مریض شد و دیدار با شمارو ممنوع کرد اما شما خوندن کتاب رو ادامه دادید و فنون بیشتری رو یاد گرفتید و چندین بار با اساتید ساخت سلاح و جادوگران و حتی پرفسور هایمردینگر هم ملاقات داشتید. زمانی که به محل تولدتون برگشتید، پدرتون فوت کرده بود. ناراحت کننده بود، اما متوقف نشدید. چون حالا شما میتونستید اسلحه هایی با قدرت های فراطبیعی اختراع کنید و مدیرعامل شرکت شخصی خودتون با تاجرهای بسیار زیاد باشید.
(وضعیت جنگ: در اخرین نبرد مدیرعامل شرکت ساخت سلاح های لشگر کیتلین کیدرامن بود.)
-Welcome To The Arcane Land, Miss melodin
-خوش اومدی به دنیای آرکین، خانم ملودین🗺
شما با پشتکار و برنامه ریز هستین و به فرداهای بهتر باور دارین، مگه نه؟
_ Fatemeh : Code
https://eitaa.com/sabtahvall/712
-Welcome To The Arcane Land, Lady Medarda
-خوش اومدین به دنیای آرکین، مادمازل مداردا🗺
خدای من! شما سرسخت و قوی و خشمگین هستین، تقریبا شبیه به یک شیرِ خسته. مگه نه؟