با پیوندی که یاد او با همهی فصلها داشت،
برای فراموش کردنش باید همهی فصلها را از یاد میبردم.
👤مارسل پروست
📚در جستجوی زمان از دست رفته
🔊@lib_fajr_shoush
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
همسرم، این بانوی جوان اهل آذربایجان است، به قندان میگوید گندان، و به غروب میگوید گُروب. من لهجهی آذریاش را دوست دارم؛ یک روز اگر یاد بگیرد به قندان بگوید قندان، دیگر بانوی آذریِ من نیست.
👤نادر ابراهیمی
📚یک عاشقانه آرام
🔉@lib_fajr_shush
🔴اطلاعیه
💥برگزاری دوره رایگان فن بیان و مهارت های ارتباطی
🔸مدرس دوره: خانم ناصری
⏳زمان:روز یکشنبه 25 آذرماه ساعت ۱۶تا۱۸
🪑مکان برگزاری:کتابخانه فجر شوش
👤شرکت برای عموم آزاد است.
🔊@lib_fajr_shush
⭕اطلاعیه
💥کتابخانه عمومی فجر در روز یکشنبه مورخ 1403/09/25 به دلیل شرایط جوی ناسالم تعطیل است.
🔊@lib_fajr_shoush
⭕اطلاعیه
براساس تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوای خوزستان فردا دوشنبه ۲۶ آذر ماه کلیه کتابخانه های عمومی استان تعطیل می باشد.
🔊@lib_fajr_shoush
کتابخانه عمومی فجر شوش
⭕اطلاعیه براساس تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوای خوزستان فردا دوشنبه ۲۶ آذر ماه کلیه کتابخانه های عم
⭕اصلاحیه
کتابخانه فردا (دوشنبه) تا این لحظه دایر می باشد در صورت اعلام تعطیلی اطلاع رسانی خواهد شد
کتابخانه عمومی فجر شوش
.
📚 معرفی کتاب "شب یلدا" به مناسبت فرا رسیدن شب چله (یلدا)
📕 این اثر ضمن معرفی شب یلدا و برخی ویژگیها، آداب و رسومش به مخاطب کودک، به زیبایی، با لطافت و بیانی غیرمستقیم حامل یک پیغام مهم است؛ اینکه هر کس بداند، آنچه که دارد چقدر ارزشمند است! کودک در خواب بلند شب یلدا، در رؤیای خودش میبیند که اسم ندارد، به دنبال اسم خود میگردد، برادر میگوید تو دریایی، اما میبیند دریا چیزی نیست که دلش بخواهد باشد؛ خواهر میگوید تو درختی، اما میبیند که سکون درخت را نمیپسندد؛ پدر میگوید رود هستی، اما رود وطنی ندارد و همواره در حرکت است؛ مادر به او میگوید تو ستارهای، اما نمیخواهد همچون ستاره از زمین و عزیزانش دور باشد و ... در نهایت این پدربزرگ است که با صدایی مهربان، پسرک را با نام خودش صدا میزند، او بیدار میشود و شادمان است که خودِ خودش است و نام خودش را دارد و اینگونه است که او به داشتهاش شاد است ... .
در بخشی از کتاب میخوانیم:
خواب میدیدم برف میبارید. پدربزرگ را کنار پنجره دیدم. خواستم پدربزرگ را صدا کنم و بگویم که با همهی نامهای خوبی که در دنیا وجود دارد، من، بینام ماندهام ... اما، در همین هنگام با صدای گرم پدربزرگ از خواب بیدار شدم ... پدربزرگ من را صدا میکرد؛ من را با نامه واقعی خودم صدا میکرد؛ من را با نامی که دوست داشتم و خودم بودم صدا میکرد ... (ص۲۸ و ۲۹)
#معرفی_کتاب
#شب_یلدا
#احمدرضااحمدی
#کتاب_کودک_ونوجوان
#مسعوددیناروند
#کتابخانه_عمومی_فجرشوش
🔊@lib_fajr_shoush
غزل حافظ ۳
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
#کتابخانه_عمومی_فجرشوش
📕📘۱۰۱ قصه برای کودکان
روباه و بوته ی خار
لطفا برای کودکانتان بخوانید
#کتابخانه_عمومی_فجرشوش
#بهترین_متنهایی_که_خوانده_ام
پاییز دارد جان می کند، نمیداند ببارد یا بتابد، بماند یا برود.
این دست دست کردن ها، یعنی پاییز دارد جان می کند، بین بودن یا نبودن.
پاییز دلش، دل ماندن است، در گرمای سوزاننده ی تابستان.
تقدیرش، تقدیر رفتن است، به ابرهای پر از بغض زمستان، این هوا بی جهت بی قرار نیست، پاییز دارد جان می کند.
👤حاتمه ابراهیم زاده
🔊@lib_fajr_shoush
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشاپیش یلدا را که شب ستایش نور در ظلمت شب است را به همراهان گرامی تبریک می گوییم. #کتابخانه_عمومی_فجرشوش