فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا به تو توکل میکنم
و حس داشتنت پناهگاهی میشود
همیشگی در اوج سختیهایم
لحظههایم را با رحمتت بخیر بگردان
دعا میکنم امشب
زیر این سقف بلند
روی دامان زمین
هر کجا خسته شدی
دستی از غیب به دادت برسد
و چه زیباست که آن
دست خدا باشد و بس
با آرزوی بهترینها برای شما
شبتـ🌙ـون خـدایی🌟
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟
خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سرآشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستانهایی که مردم از تو میگویند چیست؟
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم زخویش
چاره معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
چند روز از عمر گلهای بهاری مانده است
ارزش جان کندن گلها در این یک چند چیست؟
عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟
صبـــــح یعنۍ بنشینم و
ازخـــوابِ بوسہ هاے دیشبت
شعرۍ دَم ڪنم و در تمامِ پس
ڪوچہ هایِ شهرتعاࢪفت ڪنم ،
بفࢪمایید، شعـــــرۍ قند پهلو...
صبـــــح یعنۍ بنشینم و
ازخـــوابِ بوسہ هاے دیشبت
شعࢪۍ دَم ڪنم و دࢪ تمامِ پس
ڪوچہ هایِ شهࢪتعاࢪفش ڪنم ،
بفࢪمایید، شعـــــࢪۍ قند پهلو...
هر صبح
دست میکشم بر عطر بيدها،
بر مرز شانههای زمين،
خُنکای نامت
در دهانم مستی میآفریند!
ومن از زیباییهای آفتاب،
تنهاچشمان وگيسوان تورا ترانه مۍکنم....
🔴 #غیرت چیست؟
🔰«وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیرَتِهِ»؛ این کلمه غیرت از آن واژههای کمنظیر است که ما در فارسی هیچ معادلی نداریم. ما غیر را هر چه بخواهیم معنا کنیم ناچاریم سه چهار کلمه بیاوریم تا کلمه غیرت را معنا کنیم.
👌 غیرت از پرفضیلتترین فضایل نفسانی است و حضرت امیر (ع) میفرماید به اینکه #عفت هر کسی به اندازه غیرت اوست، غیرت یک واژهای است که از سه عنصر دقیق تشکیل میشود؛ یعنی تا این سه عنصر پیدا نشود معنای غیرت ظهور نمیکند.
📌 غیرت یعنی:
(۱) آدم در حریم غیر دخالت نکند،
(۲) غیر را به حریم خود دخالت ندهد و مجموع این جمعها هم فرع است بر اینکه:
(۳)حریمشناسی کند.
🔺این سه عنصر که جمع شد، این مرد میشود #اهل_غیرت
🔷 اگر کسی بیگانه را به داخل منزل راه داد، غیرت ندارد و اگر خود از حریم خود تجاوز کرد غیرت ندارد!
📌 این است که حضرت در نهجالبلاغه فرمود: «مَا زَنَی غَیورٌ قَطُّ»؛ هرگز آدم باغیرت نامحرم را نگاه نمیکند. این یعنی چه؟ یعنی دارد از مرز خودش تجاوز میکند.
وقتی که دلخوری ازش ولی با اومدنش
همه چیو فراموش میکنی مثل سعدی
بهش بگید :
گفته بودم چو بیایی
غم ِدل با تو بگویم
چه بگویم
که غم از دل بِرود
چون تو بیایی ♥
برید مثل ابتهاج براش بنویسید :
بمان که عشق
به حالِ من و تو غبطه خورَد
بمان که یارِ توام
عشق کن که یارِ منى♥
مثل عطار دلبری کنید و بگید :
اﯼ ﺟﺎﻥِ ﺟﺎﻥِ ﺟﺎنم
ﺗﻮ ﺟﺎﻥِ ﺟﺎﻥِ ﺟﺎنی
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯِ ﺟﺎﻥِ ﺟﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺁﻧﯽ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ فوق العاده زیبا🌹🍃
گاهی اوقات ؛ فکر کردن به بعضی ها " ناخودآگاه لبخندی روی لبات میآره
دوست دارم این لبخندهای بیگانه را و آن بعضی ها را . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم غم تو دارم
چیزی نگفت و بگذشت
حافظ خوشا به حالت
یارم گذشت و یارت
گفتا غمت سرآید...
فصلی کوتاه از زندگی شهید اصغر وصالی و همسر ایشان:🌹👇
تا منو دید گفت: «باور کن هرکاری از دستم برمیآمد کردم ولی نشد.»
کم کم داشت من را آماده میکرد.
گفت: «تیر ناحیهای از سر خورده که حتما کور خواهد شد.»
گفتم: «تا آخر عمر باهاش میمونم.»
گفت: «احتمال فلج بودنش بسیار زیاده.»
گفتم: «هستم.»
گفت: «زندگی خیلی سخت میشه براتون.»
گفتم: «اصلا حرفشو نزن. همینجا میایستی و نگهش میداری.»
ایشون هم نرفت حتی بخوابه. خیلی دلم سوخت. بهش گفتم اگر کاری بود صدایتان میکنم.
لباسهای اصغر را درآورده بودند. جالب بود که هرکس به بدنش دست می زد، هیچ واکنش نداشت اما وقتی من دستش را می گرفتم، آروم دست من را خم می کرد. یا اینکه تا من گفتم: «چطوری؟»، یه قطره اشک در گوشه چشمش جمع شد.
دکتر انصاری گفت اینها نشانه های خوبیه اما اگر هم امشب را بتواند رد کند، باز همان خطرهایی که گفتم، وجود دارد. منم گفتم: «هرطور که شود، تا آخر کنارش می مانم.»
نیمههای شب 28 آبان بود. نگاه به دستش کردم، دیدم هنوز حلقهاش دستش هست. آقای آزاد گفت هرچه کردیم که حلقه را دربیاوریم، انگشتش را خم کرد و اجازه نداد.
من هنوز هم ارتباط با اصغر را حس می کنم. اما اینقدر دچار روزمرگی شدم که از این ارتباط گاهی غافل میشوم. هنوز هم وقتی خواب می بینم، به او می گویم: «کجایی؟ خیلی وقته ندیدمت.» اون هم بارها اینو به من میگه که «من هستم. تو کجایی؟».
#شهید_اصغر_وصالی
#مریم_کاظم_زاده
آنها هستند ما کجاییم؟!😔
Door Tarin Nazdik - Ali Yasini.mp3
7.75M
#علی_یاسینی
دورترین نزدیک من
اونجا که شاملو به آیدا میگه:
"نفسى که مىکشم تو هستى
خونى که در رگهایم مى دود و حرارتى که نمىگذارد یخ کنم"💭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوزم مثل قدیما وقتی چشماتو میبندی از تو آرامش میگیرن هنوزم وقتی میخندی...
💋💋:💋💋
صفر عاشقی
تا دل نشود عاشق
دیوانه نمی گردد
تا نگذرد از تن جان
جانانه نمی گردد
گریان نشود چشمی
تا آنکه نسوزد دل
بیهوده بگرد شمع
پروانه نمی گردد . . .
❤️❤️:❤️❤️
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجها قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجها
یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنیِ فردا
من و دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم
عشق یعنے ڪه تو باشے و من و بوسه و لب
عشق یعنے ڪه نفس هاے تو وخلوت شب
تو ڪه باشے همه جا عطر تعشّق جاریست
عشق یعنے ڪه نباشے ، منم و حسرت و تب
طعم لبهاے تو از بس ڪه حلاوت دارد
چه به ڪار آید از این لحظه مرا قند و رطب
عشق یعنے ڪه تو من باشے و من هم همه تو
همه ے ایل و تبارم شَوے و اصل و نسب
بنویس دوستت دارم،
همین طور که مینویسی
بخوان و آرام تکرارش کن
دوباره و دوباره
بنویس بوسه
بخوان
بوسه،
تعجب نکن
میخواهم لبهایت را عادت دهم به این
که فقط ببوسند مرا
که تنها بگویند دوستم داری
و مدام تکرارش کنند،
خب باقی کلمات لیاقت لبهایت را ندارند.