eitaa logo
مطالب ادبی و طنز سياسی
294 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هوسِ سیبِ لبت فاجعه آورد  به بار؛ رسم بوده ست هوس، بنده ز  رضوان ببرد...
توی زندگیم اشتباهات زیادی انجام دادم اما درست‌ترین کارم دوست داشتن تو بود...
سلطنت کن که دلم سلطه‌پذیر است هنوز
مجنون اگرچه چندیست دست از جنون کشیده لطفا به او بگویید: «لیلا ادامه دارد...
ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم.. از لذت حضورت ، مى را نخورده مستم!! آيا تو ميپذيرى ، عشق خدائيم را ؟.. تا اين که بر نتابى ، ديگر جدائيم را؟!! آب روان به ماهى ، گفتا که باشد اما.. لطفا بده مجالى ، تا صبح روز فردا!! بايد که خلوتى با ، افکار خود نمايم.. اينجا بمان که فردا ، با پاسخت بيايم!! ماهي قبول کرد و ، آب روان گذر کرد.. تنها براى يک شب ، از پيش او سفر کرد!! وقتى که آمدش باز ، تا اين که گويد آرى.. يک حجله ديد و عکسى ، بر آن به يادگارى!! خود را ز پيش ماهى ، ديشب که برده بودش.. آن شاه ماهى عشق ، بى آب مرده بودش!! ناليد و يادش افتاد ، از ماهى آن صدايي.. وقتى که گفت با عشق ، ميميرم از جدايى!! ای کاش آب می ماند ، آن شب کنار ماهی.. ماهی دلش نمی مرد ، از درد بی وفایی!! آری من و شما هم ، مانند آب و ماهی.. یک لحظه غفلت از هم ، یعنی همین جدایی!!...
درصفرعاشقی 💜💜:💜💜 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ مرا سرمه ڪن به چشمهایت بگذار ببینمت نگاهت ڪنم بوسه باران بنوشمت... باور ڪن من عشق را همان اندازه ڪه تویی میخواهم... 💜00:00💜 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اندازه تمام دنیا دلم تنگه .. اندازه تمام دلتنگیم ، مشق دوست داشتنت به دلم نوشتم ..... اندازه تمام دنیا ازتو پُرم .... پُرم از جای خالیت دردنیام ... اندازه تمام شبها .. هوای تو به سرم زده ... هوای سرم پُراست از بودن ِ تو .... اندازه تمام دریاها دلشوره دارم .... دلشوره هایم .. جاریند از چشمانم ..... و ،، اندازه دلتنگیم ازم دوری اما ازخون به رگم نزدیکتری ...
دوستت دارم چو بوی تازه ی نان به وقت افطار دوستت دارم چو عطر تند پدربزرگ به وقت نماز دوستت دارم چو یاس های ترمه ی بی بی چو شب بو های باغچه ی حیاط چو گلبرگ آبی لای قرآن دوستت دارم و هر بار بجای گفتنش؛ بو میکشم تمام عطرهای جهان را که از تن ات بارها جا گذاشته ای . . .
تو را عاشقانه‌ میبوسم تا با گرمی نفس هايم به لبانت جان دهم " و با گرمی نفس هايت جانی دوباره گيرم دوستت دارم " با همه هستی خود ای همه هستی من " و هزاران بار خواهم گفت دوستت دارم را ..... نيما_يوشيج
به چه تشبیه کنم عطر تو در باران را نیمه شب رد شدن از گردنه ی حیران را؟ حاضرم بر سر چشمان تو امضا بکنم ترکمنچای ترین حالت یک پیمان را طعم شیرین لبان تو و قندش کافیست ببرد حاشیه خرمای بم کرمان را جبرییل آمده از جانب حق بار دگر در شب چشم تو تکرار کند قرآن را میزدی با هیجان بوسه ی داغی به لبم تا بگیرم زِ تنت سخت ترین تاوان را در کنار تو من از مرگ ندارم ترسی مَلَک چشم تو آرام بگیرد جان را شهر احساس مرا ریخت بهم چشمانت در دلم کاش بیایی بدهی سامان را