eitaa logo
امام رضایی ها
117 دنبال‌کننده
689 عکس
480 ویدیو
42 فایل
همه خادم الرضائیم☺️💝 کانالی پر از 🌺حال خوش معنوی 🌺کمک به هم نوع 🌺پر از ثواب 6280231362190422 شماره کارت جهت کمک های مومنانه👆👆👆 🔴کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات @S_tazehkam ارتباط با مدیر کانال 🟢 @Yazahra136162 ارتباط با ادمین کانال🔵
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا، بین راه یکی از منزلها ناامن بود، شبانه از منزل قبلی راه افتادیم، یک فرسخ نرفته برف گرفت، رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم! همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم. از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب، باغی به چشمم آمد ؛ باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟ قصّه را گفتم. فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی. نافله شب را خواندم. دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟ گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان. نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم، ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!! باز آمد و پرسید: نرفتی؟ اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم. فرمود: عاشورا بخوان! آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ، با همه ی لعن ها و سلام ها و دعای علقمه. برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد. دست روی زانوی من گذاشت و فرمود: " چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله... چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه... چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ " چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می گرفتند. از مرکب پیاده شدم. به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟ این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می شود نه مسلمانی! همه مسیحی هستند و ترک زبان! سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم. 📚نجم الثاقب ج2 ص712. 📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره. ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╮ @lmam_Rezaeiha ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╯
وقتی خودت با کفش وارد خونه‌ات بشی نفر بعدی هم پشت سرت با کفش میاد... وقتی تو ماشین خودت تخمه بخوری و پوستشو بریزی تو ماشین، اون نفری هم که کنارت نشسته همین کارو انجام میده وقتی خودت وسط خونه‌ات سیگار بکشی، مهمونی که اونجا نشسته هم نمیره کنار پنجره یا بیرون سیگار بکشه وقتی خودت به خودت احترام نمیذاری، خودتو دوست نداری، وقتی برای خودت ارزش قائل نیستی... از دیگران هم توقعی نداشته باش که بهت احترام بذارن و دوستت داشته باشن. پس اینو یادت باشه، این خود ماییم که به دیگران و اطرافیانمون یاد میدیم چطوری باهامون رفتار کنن.... ✍️ مهرداد عباسی
از دوستی با احمق بپرهیز ، چرا که می‌خواهد به تو نفعی رساند اما دچار زیانت می‌کند ! از دوستی با بخیل بپرهیز ، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز داری از تو دریغ می‌دارد ! و از دوستی با بدکار بپرهیز که با اندک بهایی تو را می‌فروشد ! و از دوستی با دروغگو بپرهیز که او به سراب ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را دور می‌نماید ! " امام علی (ع)" ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╮ @lmam_Rezaeiha ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╯
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°قُول‌دَاده‌ام‌مُنتظرت‌بَاشم°🥀° یِک‌نَفریِک‌خَبرازیَارنَداردبِدهد؟ دلِ‌مَاخَیلی‌ازاین‌‌بِی‌خَبری‌سُوخته‌اَست ●يااَباصالحَ‌الْمَهدي‌عَلَيهِ‌الْسَـّـلاٰم ●اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ •💚.
نمی دانم در این "شب زیبا" هم اکنون در کجا مشغول لبخندی فقط یک آرزو دارم: که در دنیای شیرینت میان "قلب تو با غم" ، نباشد هیچ پیوندی ...💚 شبتون سرشار از آرامــــش💫 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎
🌸🌸🌸🌸
بسم رب الرضا
من‌دلم‌راهم‌امانت‌داده‌ام‌دستِ‌شما کفش‌داری‌هایِتان‌دل‌راامانت‌می‌برند گفته‌بودنددرخراسان‌پادشاهی‌هست‌که بی‌پناهان‌پیش‌اوعرض‌شکایت‌می‌برند چهارشنبه های امام رضایی .
19.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گنبدت دل می‌برد وقت ملاقاتی بده😭 🔸احوال خادم سعادتمند بر روی گنبد هنگام تعویض پرچم ((بر روی گنبد زرد طلا، خود خدا، نوشته دست خالی از این خونه هیچ‌کسی برنگشته ))
زنـدگی، یک پاداش است، نه یک مکافات.. فرصتی است، کوتاه تا ببالی، بدانی، بیندیشی. بفهمی، وزیبا بنگری. ودرنهایت در خاطره ها بمانی.. پس زندگیت را خوب زنـدگی کن.. ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╮ @lmam_Rezaeiha ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╯
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╮ @lmam_Rezaeiha ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╯
♻️ خاطره‌ای از آیت الله مصباح/ اگر یادمان رفت چه کنیم؟ ✍نوه آیت الله مصباح یزدی نقل می‌کنند:تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند. ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه می‌کردند. بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند. ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╮ @lmam_Rezaeiha ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅─╯