eitaa logo
لب المیزان
5.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
32 ویدیو
169 فایل
🔸 گروه فرهنگی المیزان 🔸استاد اصغر طاهرزاده 💎ارتباط با مدیر کانال @modir_lobolmizan 🔹سروش: Sapp.ir/lobolmizan 🔹ایتا:Eitaa.com/lobolmizan 🌐www.lobolmizan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 🔰موضوع وماه 📚نه آنچنان کم بخوریم که امکان ادامه‌ی کار نداشته باشیم و نه آنچنان زیاد بخوریم که سنگین شویم 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال4810: با سلام شما فرمودید ابهت غذا را بشکنید وزیاد به غذا نیاز ندارید استاد عزیز افق کمترین مقدار غذا چقدر است که افراط نکنیم وکارمان نتیجه بدهد. ✅جواب: باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود فرد دارد باید نه آنچنان کم بخوریم که امکان ادامه‌ی کار نداشته باشیم و نه آنچنان زیاد بخوریم که سنگین شویم. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/4810 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🔰موضوع وماه 📚کار خودتان را بکنید 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال4811: با سلام استاد عزیز در دوران جوانی مقداری از روزه هایم قضا شده والآن روزه هایم را در ماه رجب 31 روز پشت سر هم می‌گیرم ودر محیط کار همکاران متوجه شده اند و دایم التماس دعا میگویند متوجه شده ام خوشم می آید و مغرور شده ام چکار کنم از جهتی واجب است و از جهتی می‌ترسم بدبخت بشم و نتیجه ای نگیرم ✅جواب: باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خودتان را بکنید و بگویید: «ای بابا! دارم قضای روزه‌هایی که نگرفته‌ام را می‌گیرم؛ التماس دعا که خدا از من بپذیرد». موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/4811 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه102 💎 ✅عموماً عادت‌هاي ما در رابطه با نظر به حقايق دو مشکل ايجاد مي‌کنند. يکي اين‌که مي‌خواهيم حقايق را با ساحت عقلِ استدلالي پيدا کنيم که مسلّم در اين ساحت حقيقت به حجاب مي‌رود. مي‌گوييم به اين دليل نور هست که اين ديوار را مي‌بينم در حالي‌که شما از اين طريق نور را نديديد بلکه به نور فکر کرديد، بدون آن‌که نفس ناطقه‌ي شما با نور مرتبط شود. ✅مشکل ديگر گرفتارشدن در ساحت حسّ است. وقتي مي‌پرسيد نور کو؟ به اين معنا است که مي‌خواهيد از ساحت حسّ باصره نور را ببينيد در حالي‌که باصره فقط حدود را درک مي‌کند. وقتي مي‌پرسيد کو ديوار؟ از موضوعي سؤال کرده‌ايد که شکل و حدود دارد و چشم به کمک قوه‌ي باصره آن شکل را - که نور به آن مي‌خورد و منعکس مي‌شود- مي‌بيند، در حالي‌که نور مثل ديوار نيست، به همين جهت وقتي نفس ناطقه به آن نظر کرد مي‌تواند آن را بيابد. اين نشان مي‌دهد شما يک استعداد ديگري غير از قوه‌ي باصره داريد که آن استعداد مي‌تواند ذات روشنايي را ببيند. ✅روشن‌ترين چيز براي هرکس منِ او است. همين‌که بخواهد آن را در ساحتي بنگرد که اشياء را مي‌نگرد خواهد گفت: «منِ مَن کو؟» 🔺همين‌که در حضور باشيد من با تمام ادراکاتش در صحنه است و از آن‌ها بهره مي‌گيرد 🔺اگر به وجودِ خود نظر کرد و فقط رجوع کرد - نه اين‌که فکر کند- منِ او در حضور است و او همان حضور خواهد بود. 🔺در رابطه با نظر به خدا - خدايي که از نفس ناطقه‌ي هرکس برايش حاضرتر است- نيز موضوع از اين قرار است. همين‌که انسان خود را در حضور آورد با خدا روبه‌رو است و با نور عظمت مرتبط است. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه104 💎 ✅با طرح موضوعات اسماء الهي جاهلانه‌‌ترين فکر، فکري است که به حضور خداوند و تجليات نوري حضرت حق شک کند. شک‌ها و شبهه‌ها به جهت آن است که افراد را از اول در حجاب راه برده‌ايم. 👈وقتي راه ارتباط با نور عظمت را يافتيد، آن نور را به خوبي در جمال اميرالمؤمنين علیه السلام مي‌بينيد، عمده آن است که اسم عظيم را بشناسيد تا در حرکات و سکنات حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام آن را بيابيد و براي هميشه متوجه باشيد عادت به ديدن نور در موضوعاتِ حسّي و يا يافتن آن از طريق استدلال، ما را گرفتار «کوکو؟» مي‌کند. 👈در مورد اسم عظيمِ خداوند کافي است خودتان را بدون هرگونه ذهنيتي، در حضور نور عظمت بيابيد تا آن نور بر جان شما تجلي کند. هر اسمي قاعده‌اش همين است. 👈اين‌که شريعت الهي مي‌فرمايد گناه نکنید براي اين است که با رفع صفات رذيله إن‌شاءالله به حضور ‌رويد. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
🔰موضوع وماه 📚در روزه دلواپس ضعف غیر استاندارد نباشید 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال4737: سلام استاد عزیز خدا خیرتان بدهد و اما بعد سؤالم این بود که ماه رمضان در پیش است و روزها بلند و شب ها کوتاه بنابراین افطار که می کنیم تا سحر فاصله ای نمی ماند و وقتی سحر می شود خوب گرسنه نیستم حال اگر غذا بخورم که مصداق پرخوری و از دست رفتن توانایی برای بهره بری بیشتر از این ماه عزیز اگر نخورم شاید به دو ساعت نکشد که احساس گرسنگی کنم و دیگر این امکان نیست که غذا بخورم که این هم فکر می کنم بعد از مدتی بدن دچار ضعف غیر استاندارد شود چکار باید انجام دهم؟ اصلا اگر سحر در حالی که گرسنه نیستم غذا بخورم مشکلی برای سلوک دارد در این شرایط؟ با تشکر بسیار از شما ✅جواب: باسمه تعالی: سلام علیکم: طوری غذا خوردن خود را مدیریت کنید که در حدّ معقول افطار کنید و در همان حدّ که در سحر گرسنه‌اید غذا بخورید حتی در حدّ خوردن چند خرما و دلواپس ضعف غیر استاندارد نباشید. در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» عرض شده: «قوت جبریل از مطبخ نبود». إن‌شاءالله در چنین شرایطی با قوت‌های معنوی بدن خود را تدبیر می‌کنید. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/4737 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🔰موضوع وماه 📚ورع وچگونگی حفظ نورانیت ماه رمضان 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال2270: بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همون جوانم که تغییرم دادید(سوال 22 35)،استاد همه اون زمان، تغییر منو محال و معجزه دونستن ما قدر ندونستیم،الحمد لله جواب اون سوالم که فرمودید شب قدر 23 به ما رسید و برای ما ساخت و تکمیل شدیم و انشاالله منتظریم ببینیم عید فطر چی قراره بدن. . . ولی استاد یه چی هست اونکه یه غمی اومده تو دلمون از بقیه ماه رمضان که داره تموم میشه نمیدونیم بعدش چیکار کنیم،یعنی میمونه نمیمونه راستش این دعای 45 رو که فرازاش رو میخونیدیم دیدیم راسته والا. . . خلاصه استاد یه چیزی بگید ببینیم با این غم باید چه کنیم؟چه کنیم که بعدش بتونیم شکمو دست بگیریم،زبونو کنترل کنیم،تحملو زیاد کنیم و . . . از بقیه برکات ماه برامون دائمی بشه؟اگر منبع مطالعاتی هست بفرمایید؟(استاد وقتی جوابمون رو میدید این دلمون با بعضی حرفاتون صفا میشه،وقتی رو جوابتون فکر میکنیم میبینیم انگار این جواب قبلش تو دلمون بود اما توجه نداشتیم. . . استاد وقتی جامعه رو گرفتن ازمون به شدت ناراحت شدیم و با خدا درگیر شدیم،آقا رو تحدید کردیم که دیگه جامعه نخونیم خب استاد سخته بخدا بگیرن،به درو دیوار میزنید تا بخونید اما نمیشه،البته نه اینکه ایشون محتاجن،خواستیم ارواح عممون این بحر رحمت دل آقا رو به جوشش در بیاریم تا اینکه شب قدر که سخنرانی 40 حب اهل البیت رو گوش دادیم رسیدیم به اینکه و " بالمومنین رعوف رحیم" آره میدونستیم،اما اون شب با اون جواب شما و اون بخش از ابوحمزه که فرمودید و یه فراز از ابوحمزه انتخاب کردیم که در این فراز از قضا همون حرف شما بود. . . دیگه آخر شبمون ساخته شد و شرمندگی گرفت تمام وجودمون رو و سوختیم از بی غیرتی. . .خدا کنه انشاالله خداوند به حقیقت صاحب الامر علیه السلام برای تمام مسلمانان جهان بهترین تقدیر رو رقم بزنه از جمله شما استاد عزیز و بقیه علماء و بخصوص رهبر عزیزمون و انشاالله نظام اسلامی رو برای ما حفظ کنه. . . ) موفق باشید. ✅جواب: باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حفظ روحانیّت ماه رمضان با ورع ممکن است و ورع به آن معنی است که نه تنها از گناهان فاصله‌ بگیریم، از شبهات نیز باید فاصله بگیریم. امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: «إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ» سخت‌ترین عبادت ورع است. معلوم می‌شود «ورع» چیزی بالاتر از عمل به اعضاء و جوارح است، بلکه باید در سخت‌ترین میدان که میدان قلب است وارد شد و در آن حوزه عمل نمود و شخصیت خاصی را برای خود شکل داد. در واقع «ورع» بیش از آن که یک عمل باشد ایجاد یک «عالَمی» است برای خود که خصوصیات خاص خود را دارد. حضرت صادق علیه السلام برای رسیدن به عالَم «وَرع» می‌فرمایند: «الْمُتَوَرِّعُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثَةِ أُصُولٍ، الصَّفْحِ عَنْ عَثَرَاتِ الْخَلْقِ أَجْمَعَ وَ تَرْکِ خَوْضِهِ فِیهِمْ وَ اسْتِوَاءِ الْمَدْحِ وَ الذَّم» شخصی که اهل ورع است باید سه اصل اساسی را رعایت کند، از لغزش‌های مردم کاملاً چشم‌پوشی کند، در امور مردم دخالت و تجسس نمی¬کند و مدح و نکوهش مردم برایش مساوی است. حضرت در ادامه می‌فرمایند: «أَصْلُ الْوَرَعِ دَوَامُ الْمُحَاسَبَةِ وَ صِدْقُ الْمُقَاوَلَةِ وَ صَفَاءُ الْمُعَامَلَةِ وَ الْخُرُوجُ مِنْ کُلِّ شُبْهَةٍ وَ رَفْضُ کُلِّ عَیْبَةٍ وَ رِیبَةٍ وَ مُفَارَقَةُ جَمِیعِ مَا لَا یَعْنِیهِ وَ تَرْکُ فَتْحِ أَبْوَابٍ لَا یَدْرِی کَیْفَ یُغْلِقُهَا وَ لَا یُجَالِسُ مَنْ یُشْکِلُ عَلَیْهِ الْوَاضِحُ وَ لَا یُصَاحِبُ مُسْتَخِفِّیالدِّینِ وَ لَا یُعَارِضَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَا یَحْتَمِلُ قَلْبُهُ وَ لَا یَتَفَهَّمُهُ مِنْ قَائِلٍ وَ یَقْطَعَ مَنْ یَقْطَعُهُ عَنِ اللَّه» اصل ورع آن است که انسان همواره به حساب خود برسد و راست سخن بگوید و ارتباط خود را با مردم نیک سازد، از شبهات دورى کند، شک و شبهه و عیبها را از خود جدا سازد، از هرگونه لغوی خوددارى نماید، درهائى را به روى خود باز نکند که بعد نتواند آن‌ها را ببندد، با کسى که او را خوب نمىشناسد همنشین نگردد. با کسانى که دین را سبک مىشمارند رفاقت نداشته باشد، در مسائلى که تحمل آن را ندارد و دلش آن‌ها را قبول نمىکند معارضه نداشته باشد، اگر سخنى را از گویندهاى نفهمید با او مخالفت نکند و گفته‌ی کسى را که از خدا قاطعانه سخن مىگوید بشنود.
وقتی انسان در چنین عالَمی که روایت فوق متذکر آن است قرار گرفت، در عالَم «ورع» وارد شده و نتیجه‌ای نصیب او می‌شود که همه‌ی اسلام برای تحقق آن نتیجه آمده است. رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌فرمایند: «مَن لَقَی اللّهَ سُبْحانَهُ وَرعاً أعْطاهُ اللّهُ ثَوابَ الإسلام کُلّه»هرکس در حالی‌که دارای ملکه‌ی «ورع» است، خدا را ملاقات کند خداوند ثواب تمامی اسلام را به او عطا می‌فرماید. به همین جهت حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْوَرَع» بر شما باد که «ورع» پیشه کنید زیرا به دست نمی‌آید آنچه نزد خدا است مگر از طریق «ورع». این یک قاعده است که با «تمرکز» بر پاکی‌ها و نظر به عالم معنویت و دوری از گناه، آرام‌آرام ملکه‌ی وَرع در جان انسان ظهور می‌کند. «ورع» بالاتر از تقواست و حالتی از حذر است که اگر در انسان شکل گرفت او را بسیار محتاط می‌نماید تا آنجا که نه‌تنها از گناه که حتی از شبهه هم بیمناک و فراری است و حریمی را در اطراف خود ایجاد می‌کند که روایات در وصف آن به سپر نام برده‌اند و امیرالمؤمنین در این رابطه می‌فرمایند: «الْوَرَعُ جُنَّةٌ مِنَ السَّیِّئَات» ورع همچون سپر است در مقابل گناهان و زشتی‌ها. در حالی‌که برای تقوا تعبیر لباس را به کار می‌برند و می‌فرمایند: «لِباسُ التَّقْوَی» یعنی تقوا لباس است. اصل قضیه از این قرار است که ابتدا باید با تمرکز و توجه قلب بر روی وظیفه و اوامر و نواهی الهی، روحیه‌ی نگهداریِ خود از لغزش‌ها در ما ایجاد شود. اگر توجه انسان بر روی حرام الهی شدید شد و مواظب بود گرفتار گناه نشود آرام‌آرام ملکه‌ی «ورع» در او ظهور می‌کند. ورع دریچه‌ای است بسیار متعالی و آنچنان انسان را از حجاب‌های بین خود و پروردگارش آزاد می‌کند که تا ملاقات خداوند و نظر به اسماء حسنای او جلو می‌برد. تا تمرکز قلبی و روحیه‌ی نگهبانی از خود نسبت به محارم الهی در انسان پیدا نشود، «ورع» شروع نمی‌شود در همین رابطه در حدیث قدسی داریم: «ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مَا حَرَّمْتُ عَلَیْکَ تَکُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس» ای فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام شده اجتناب کن تا با ورع ترین مردم باشى. یک وقت ممکن است ما قالب و صورت ظاهری گناهان را بشناسیم و انجام ندهیم، مثل آن که دزدی نمی‌کنیم، ولی یک وقت دل ما بر دوری از گناه تمرکز دارد و از خود طوری نگهبانی می‌کند که به گناه نزدیک نشود، در این حالت است که «وَرع» ظهور می‌کند. با توجه به مجموعه‌ی روایات می‌توان این طور نتیجه گرفت که «ورع» آن توانایی و قدرتی است که به توفیق حق، اجتناب از گناه و دوری از محرمات را در نفس انسان پدید می‌آورد تا انسان بتواند در ساحت آن ورع، مراتب ترقی و کمال را با سرعت طی کند و به کسب فضائل بیشتری نائل آید و به مقام قرب الهی برسد. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/2270 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه106 💎 ✅عرض بنده در رابطه با اسماء الهي اين است که ابتدا بايد مشخص شود کجا بايد به دنبال حقيقت بگرديم، اگر راه مشخص شد همه‌ي شما تلاش لازم را خواهيد کرد. اول بايد بدانيم خودمان را در بيراهه‌ها خسته مي‌کنيم، کافي است در ساحت حضور قرار گيريم در آن صورت مي‌يابيد که با حق مرتبط هستيد و عملاً حق به سراغ شما مي‌آيد. اگر خداوند به نور عظمت تجلي فرمود يک‌مرتبه به طرز خاصي احساس تواضع مي‌کنيد. احساس تواضعي که در مقابل حق داريد مژده‌‌اي است که حق به اسم عظمت بر جان شما تجلي کرده است. ✅همين‌که خداوند بر قلب شما عظمت خود را انداخت، با عظمت وَهمي و دروغينی که قوه‌ي واهمه برايتان ساخته، درگير مي‌شويد. مطابق نور خدا عمل کردن موجب مي‌شود که آن عظمتِ وَهمي برود و انسان حق را از باطل تشخيص دهد. اين مقام، مقام کسانی است که پس از ايمان به حق با عملي که مطابق آن انجام مي‌دهند به مقام «عَمِلُوا الصالحات» مي‌رسند که خداوند در وصف آن‌ها مي‌فرمايد: «فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى» آن‌ها را درجات عالي هست. ✅براي قلب شما هم همين‌طور است که وقتي نور اتمِّ خدا تجلي کند مي‌فهميد زشتي‌هايي داريد، زيرا انوار الهي حقيقت هرچيزي را روشن مي‌کند. 🔺در راستاي آن‌که ائمه علیهم السلام مظاهر کامل اسم نور الهي هستند، اميرالمؤمنين علیه السلام در معرفي خود مي‌فرمايند: «مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلََّ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّة». شناخت من به نورانيت، شناخت خداي عزّ و جلّ است و شناخت خداي عزّ و جلّ شناخت من به نورانيّت است. 🔺وقتي متوجه شديم «هُوَ نورٌ» او فقط نور است نظر به حقيقتي معنوي انداخته‌ايم که در حرکات و سکنات اهل‌البيت علیهم السلام مي‌توانيم آن را ببينيم، ديگر نمي‌گوييم آن نور چيست. مثل آن است که بگوييم جنس تري چيست؟ از طرز سؤال معلوم مي‌شود که متوجه نيستيم در ديدن تري با ذاتي روبه‌روئيم که تماماً تري است و جنسِ ديگري ندارد. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌼بیانات حضرت 🌼دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها ۱۳۹۷/۰۳/۲۰ 🌐http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=39872 🌹باید رویکرد «مصرف‌کنندگی علم» را به رویکرد «تولید علم» تبدیل کنیم. ننگمان نمی‌آید شاگردی کنیم؛ اما تقلید حرف دیگری است. 🌹چرا تا گفته می‌شود به علوم انسانی اسلامی فکر کنیم، بعضی می‌گویند آقا این علم است؟/ از علم دیگران استفاده می‌کنیم اما دائمی نمی‌تواند باشد چون گاهی علم درست و به روز منتقل نمی‌شود. 🌹شمر زمان، نخست‌وزیر کودک‌کُش می‌رود اروپا مظلوم‌نمایی می‌کند که ایران می‌خواهد ما را نابود کند. آن مخاطب اروپایی هم نمی‌گوید شما الان در غزه و قدس این جنایت‌ها را می‌کنید. 🌹جمال عبدالناصر شعار می‌داد که یهودی‌ها را در دریا می‌ریزیم؛ اما ما می‌گوییم برای تعیین تکلیف فلسطین از مردم فلسطین نظرسنجی شود، هرچه آن‌ها گفتند. این نظر بدی است؟ اروپایی‌ها این را حاضر نیستند بفهمند؟ 🌐www.lobolmizan.ir 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه112 💎 ✅انسان از طريق عبادات الهي ابتدا با نور حق روبه‌رو مي‌شود و إن‌شاءالله به حضور نور پروردگار مي‌رود، هرچند ممکن است بعضي در چنين حالتي قرار گيرند و آن را نشناسند. يک مرتبه در مکه يا در حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه‌ي هدي علیهم السلام متذکر مي‌شود که خوب است چنين کاري را انجام دهم و يا بروم حقِّ آن آقا را بدهم. از خودتان نمي‌پرسيد اين شعور و بصيرت کجا بود که حالا در شما پيدا شد؟ در آن حالت نور حضرت پروردگار تجلي کرد و شما را منور به چنين تصميمي نمود و در همين رابطه فرموده‌اند وقتي زائرِ بيت‌الله و يا زائر امامان معصوم علیهم السلام از زيارت برگشت، ملائکة الله با او برمي‌گردند، ملائکة الله همان انوار الهي‌اند که بر قلب او تجلي کرده و او با بصيرتي بيشتر به منزل و مأواي خود رجوع مي‌کند و از آن به بعد در سعه‌ي صدر ديگري به‌سر مي‌برد. ✅آري خيلي پهلوان مي‌خواهد که بتواند به جايي برسد که در هر صحنه‌اي عالي‌ترين جلوه‌ي حضرت رب العالمين را ببيند. ولي وقتي انسان موضوع را شناخت آرام‌آرام پيش مي‌رود. مثل اين‌که وقتی خطري برايمان پيش مي‌آيد و مي‌بينيم چه اندازه خداوند حفظمان کرد و مي‌گوئيم خدا رحم کرد. در حالي‌که وقتي آن خطر پيش نيامده بود که خداوند بيشتر رحم ‌کرده بود. چون ما در حالت طبيعي متوجه حضور خداوند در صحنه نيستيم تازه وقتي لطفش را کمي عقب کشيد متوجه مي‌شويم چه خطرهايي ما را تهديد مي‌کرده و خدا حفظ مي‌کرده است. به جهت آن است که آن نيّر را نمي‌بينيم. وقتي يک اشتباهي مي‌کنيم و او کمي عقب مي‌رود نورش را حسّ مي‌کنيم و متوجه مي‌شويم چقدر او در جاي‌جاي زندگي ما به نور حفيظِ خود حاضر بوده است. و بر اين اساس اظهار مي‌داريد: «اللّهم إِنِّي أَسْأَلُكَ بِنُورکَ کُلِّه» و از حضرت حق هرگونه نوري را طلب مي‌کنيد به اين اعتبار که هر نوري از حضرت مطلق، أنور است. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
🔰موضوع وماه 📚روحیه و امید در شب قدر 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال2235: بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همان کسی هستم که بواسطه آثار شما از اوج هلاکت نجات پیدا کرد الحمد لله. . . 3 سال پیش که تغییر کردم ماه رمضانی نصیبم شد که اصلا نه توانایی حرف زدن داشتم نه زیاد خوردن،اینقدر آرام بودم،از هر اذان وقت افطار لذت میبردم،اما بخدا هیچی نمیدونستم که الان میدونم این دله یه چیزیش بود که تفسیرشو نمیدونستم،اون موقع هیچی نمیدونستم اما الان میدونم ولی دیگه حالتی ندارم،الان فقط تفسیر اون حالتای قدیممو میدونم،اون موقع حالت داشتم اما این ماه رمضان اولش با امیدواری شروع شد،3 روز اول تقریبا خوب بود. . . 1- قصد کردم جامعه بخونم هر روز،قبلا هفته ای 2 دفعه جامعه میخوندم بخدا لذت میبردم اما در این ماه نمیدونم چرا گرفتن،دیگه کار به جایی رسید که با خدا درگیر شدم. . . استاد بخدا سخته اون جامعه رو بچشید بعدش بیاید این جامعه رو بهتون بدن با مشت میزیدم تو سرم که خدا من که همون گناهکارم،ماهم که ماه توئه پس کجا رفت جامعه ها. . . گفتم شاید عادت کردم به هر روز خوندن گفتم یک روز در میون بخونم،اما هی دلم پیش جامعه بود باز که میام بخونم میبینم دلم میره. . .بخدا قبلا گناهام بیشتر بود،این ماه هر چند ناقص گفتیم سعی کنیم کنترل کنیم جامعه بدن دیدم گرفتن،زدیم تو سرمون.داغون شدیم،دیگه صبر نداریم،عزیزمون بمیره برامون آسونتره. . . حتی فکر گرفتنش داره دیوانم میکنه. . . چکار کردم که شیطانو باز کردن؟ . . .استاد بخدا چه چه میزدیم وقتی جامعه میخوندیم 2- استاد غذایی که میخورم بخدا اینقدر کمه که خودمم تعجب میکنن،از یه بچه هم کمتره اما بازم معده لعنتی اذیت میکنه،تا افطار میکنم معده کمی بازیمون میده این زبون باز میشه. . . استادم 2 شب مونده به قدر. . . به شدت ترس تمام وجودم رو برداشته،من که توی این 3 ماه گفتم بندگی کنم اینقدر ضعیف عمل کردم الانم هیچی ندارم،گناها رو برداشتم برای شب قدر. . . نمیدونم استاد. . . ای که دلم لک زده یه دفعه دیگه اون نمازی که پشت عالم اصفهانی خوندم دوباره بدن،ای استاد همه لحظاتشو همین الان یادمه،ولی نماز صبحمم که امروز خوندم یادم نیست. . . استاد یه چی بگید ببینیم این دلمون رو باید بزنیم به کدوم دیوارم تا ازش خلاص بشیم. . .(استاد تاکید میکنم ترس از شب قدر و شرمندگی خرابم کرده دیگه روم نمیشه بگم به آقا که همون برکاتی که به اولیاء مرحمت میکنید به ماه هم بدید) موفق باشید. ✅جواب: باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر نگفت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» هم می‌دهند تا راه را بنمایانند و هم می‌گیرند تا راهمان بیاندازند و مگر عبدالله مبارک مروزی نگفت: «السکون حرام علی قلوب الاولیاء»؟ حرام است بر قلب دوستانش که همواره به یک منوال باشد. دوستانش در دنیا مضطرب‌اند در حال طلب و در آخرت مضطرب‌اند در حال طرب. در دنیا به غیر حق سکونت بر ایشان روا نیست و در عقبی به حضور حق، قرار بر ایشان روا نمی‌باشد. ریشه‌ی‌سکونت یا رسیدن به محبوب است و یا غفلت از آن ، در حالی که رسیدن به محبوب دل در دنیا روا نیست و غفلت از او هم شأن دوستان خدا نیست. در تعجّبم که چرا طوری سخن می‌گویید که گویا می‌خواهی قضیه شکل دیگری داشته‌باشد. خدا می‌داند چه‌کار کند، شما به او عرضه بدار «سیّدی لو انْتَهَرتَنی عنْ بابِک ما بَرحْتُ» اگر از درگاهت بیرونم کنی بیرون نمی‌روم. با همین روحیه و امید در شب قدر به خداوند رجوع کنید و از خدا غیر از این انتظار نداشته‌باشید، او شیفتگی و شیدایی بنده‌اش را دوست دارد. ابو حمزه خراسانی می‌گوید «عارف زندگی خویش همواره دفع کند ـ‌روز به روز‌ـ و زندگانی همی ستاند ـ‌روز به روزـ». 🌐http://lobolmizan.ir/quest/2235 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🔰موضوع وماه 📚عبادت زنان 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال2187: سلام علیکم استاد گرامی، از خدا می خواهم که بر درجه و مقام شما بیفزاید که در سرگشتگی این دوران مایه پشت گرمی و قوت قلب ما هستید. آیا زنان که به علت عذر شرعی ماهانه، عبادتشان ناقص است، بهره شان هم از نتیجه عبادات ناقص است؟ خصوصا در ماه مبارک رمضان آیا نتایجی که شما در کتاب «رمضان، دریچه رؤیت» برای عبادت سی روزه در این ماه ذکر کرده اید نصیب زنانی که عبادتشان سی روز نیست می شود؟ آیا خداوند به زنان توانایی دیگری داده است که با وجود نقص در عبادت به نتایجی برابر مردان برسند؟ ✅جواب: باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاک عبادت، بندگی خداست. پس وقتی زنان به حکم خدا در بعضی از اوقات ماه رمضان نباید روزه بگیرند همان قدر در مقام عبادت خدا هستند که در موقعی که روزه دارند.و ماه رمضان خود را سراسر با بندگی خدا به انتها رسانده اند موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/2187 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🔰موضوع وماه 💎استاد اصغرطاهرزاده ❓سوال319: "هوالودود" سلام علیکم 1-چگونه میتوان تمام سال را ماه رمضان کرد؟2-چگونه میتوان در طول سال همانند ماه رمضان پاک زندگی کرد؟3-چگونه میتوان از سرمایه به وجود آمده در ماه رمضان محاحفظت کرد؟ ✅جواب: آری! نور که جلو آمد انسان قدم‌هایش را درست برمی‌دارد. دستورات اخلاقی ؛ نور به جان انسان می‌افشاند. کم‌حرفی، نداشتن کینه، دوری از آرزوهای بلند دنیایی، تواضع و امثال آن‌ زمینه‌ی حفظ نور ماه رمضان و تجلی عشق الهی است. پیشنهاد می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را نصب‌العین خود قرار دهید و در امور اخلاقی با آن زندگی کنید. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/319 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه117 💎 ✅مومن در ذيل تجلي نور رحمت يک غصه دارد و آن اين‌که حضرتِ رحمت رُخ برگرداند لذا در تمام دعاهاي دهه‌ي آخر ماه رمضان يک تقاضا را تکرار مي‌کنيد که: «أن تَهَبَ لي يقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبي» خدايا! به من يقيني را ببخش که آن يقين همواره همراه قلبم باشد. 🔺رحمت واسعه‌ي حضرت رب‌العالمين گاهي به صورت بلا مي‌آيد تا انسان را از مشکلي خارج کند. امر به معروف مي‌کنيد از اداره بيرون‌تان مي‌کنند، در نتيجه از حرام نجات پيدا مي‌کنيد، چون رحمت واسعه‌ي حضرت رب‌العالمين در همه جا هست و در اين‌جا به اين صورت ظهور کرد. 🔺هر وقت خواستيد رحمت واسعه‌ي حضرت رب العالمين را ببينيد در آن‌جاهايي که ضربه خورده‌ايد بهتر مي‌توانيد بيابيد، به شرطي که جهت اصلي انسان اُنس با خدا باشد، سختی ‌هاي پيش‌آمده در راه خدا، صورت رحمت خاص به خود مي‌گيرد. هميشه خداوند با اسم رحمت شروع مي‌کند چون در حديث قدسي فرمود: «سَبَقَت رَحمتي غَضَبي» رحمت من از غضبم جلوتر است. با همين حساب آن‌جا که ظاهراً سختي و غضب در ميان است رحمت واسعه‌اش در ميان است. 🔺چون شروع کارها از خدا است و او با رحمت خود شروع مي‌کند بعد از ده سال مي‌بينيد چه لطفي در آن محروميت بود و چقدر آن رحمت وسيع بود، در انتها سالک متوجه مي‌شود هر رحمتي که از حضرت حقّ مطلق صادر شود چنين است و لذا عرض مي‌کند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّهَا» ✅در فرازي که اظهار مي‌داريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِمَاتِكَ» و با نظر به کلمات الهي از حضرت حق مي‌خواهيد که با آن نور بر شما نظر کند، متوجه‌ايد حضرت حق همان‌طور که اسمائي دارد که آن اسماء حُسنا هستند، کلماتي دارد که آن کلمات، تامّات‌اند. 🔺به گفته‌ي علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» به يک اعتبار تمام عالم کلمات الله‌اند. چون «کلمه» عبارت است از آنچه حکايت از باطن کند. همين طور که کلمات بنده حکايتي است از آنچه در ضمير من مي‌گذرد. کلمات من و شما، جمله‌اي می شود که جمع آن‌ جملات کتابي را تشکيل مي‌دهد، سلسله‌ي وجود نيز کتاب‌هاي متعددي در طول هم هستند. هر عالم از عوالم وجود کتاب مستقلي است با ابواب و آيات و کلمات. 🔺در اين فراز مي‌خواهيم با خدا از طريق کلماتش روبه‌رو شويم و هر مخلوقي را کتاب مبين الهي بنگريم که حامل کلمات و حروف معنوي است و در اين صورت است که متوجه مي‌شويم ذاتي در صحنه است که عين کلمات است و با آن کلمات با ما تکلم مي‌کند و در نتيجه ما با او به نور اسم کليم مأنوس مي‌شويم. 🔺از آن‌جايي که تمام بودن هرچيز به حسب خود آن چيز است و متناسب با آن، مثلاً تمام بودن علم به خالص‌بودن آن از هر جهلي است، تمام‌بودن کلام و کلمه نيز به آن است که دلالتش واضح بوده و هيچ‌گونه اجمال و ابهامي در آن نباشد. به حسب درجه‌ي سالک بعضي از کلمات الهي تمام و بعضي اتمّ و تمام‌تر است و هرچه جنبه‌ي مرآتي کلام در نماياندن حقيقتِ غيب بيشتر باشد آن کلمات تمام‌تر خواهند بود. رسيدن به مرتبه‌اي که انسان بتواند کلمات الهي را با جامعيت بيشتر بنگرد به تعالي روح او بستگي دارد. از خداوند تقاضا مي‌کني خداوندا! با آن جنبه‌ي تمام‌تر و اتمِّ کلماتِ خود با ما برخورد بفرما. عملاً از اين طريق تقاضا مي‌کني تا خداوند را در جلوه‌هاي عوالم برترِ وجود مثل عقول مجرده بنگري که از هرگونه ماده منزه است. تا آن‌جايي که مي‌فهمي انوار غيبي و ملائکه‌ي الهي هرکدام مظهر و آينه‌ي يک صفت و يک اسم‌اند و هيچ‌کدام مصداق کامل تمام‌ترين کلمه نيستند مگر انسان کامل که حامل «عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها» است و آينه‌ي تمام‌نماي صفات و اسماء الهي يعني همان کتاب مبين الهي مي‌باشد 🔺همان‌طور که کلام، «هوايي» است که از حنجره‌ي انسان خارج مي‌شود و با برخورد با مخارجِ ناي و گلو به صورت حروف و کلمات در مي‌آيد، اراده‌ي الهي چون نسيمي بر اعيان ثابته و امکان ذاتي مخلوقات برخورد مي‌کند و آن‌ها را به ظهور و وجود منوّر مي‌کند تا محل نمايش کلام الهي باشند و ما را متوجه حضرت حق کنند و از حجاب‌هاي شيطاني برهانند تا مشغول ظاهر عالم نشويم. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه125 💎ادامه ی ✅پس از فرازي که گذشت به نور کمال الهي نظر مي‌کنيد که هر چيزي را به درجه‌اي که بايد برسد، مي‌رساند و از خدا مي‌خواهيد با همان اسم با شما برخورد کند، به همان صورتي که در فرازهاي قبلي گذشت و پس از آن از خداوند مي‌خواهيد به نور اسماء، آن هم به اکبر آن اسماء بر شما نظر کند تا عالي‌ترين صفات الهي شما را به ميهماني خود ببرد و در سايه‌ي آن اسم با خدا زندگي کنيد و سطر به سطر دفتر سلسله‌ي وجود را بخواني و با اسم اعظم که انسان کامل است آشنا شوي و ببيني هر مخلوقي که با اسمي ظهور کرده، آن اسم به صورت اعظم نزد انسان کامل است و عالَم همه در مقام جامعيت انسان کامل به نور انسان کامل موجودهستند(همان‌طور که شما با ديدن يک گُل آن گُل را به صورت مجرد و علمي در نزد خود داريد و آن گل در شما به شما هست و نه به خودش.) و اگر خداوند خواست به اسم کبير و اکبرِ خود بر شما نظر کند همان نظري را بر ما ارزاني مي‌کند که نظر مبارک حضرت صاحب‌الأمر عجل الله تعالی فرجه بر افراد است. 👈انسان کامل همان اسم اعظم است . ✅در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَ كُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّهَا» نظر به نور اسم عزيز داري و آن نحوه از حضور حق در عالم که غالب و قاهر بر هر چيزي است و سلسله‌ي وجود سراسر مسخّر امر اوست و از اين منظر بر او مي‌نگريد و متوجه مي‌شويد همه‌ي مبادي تأثير، مظاهر قدرت و عزت اوست و با تجلي آن نور بر جان سالک از يک طرف سالک براي خود قدرت و عزتي نمي‌بيند و از طرف ديگر همه‌ي عزت را در خدا مي‌يابد آن هم به صورتي «اَعَزّ». ✅در فرازي که اظهار مي‌داريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَ كُلُّ عِلْمِكَ نَافِذٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ» نظر به علم نافذ الهي داريد که هيچ حجابي در مقابل آن نيست و از خدا مي‌خواهيد بهره‌اي از آن علم بر جان شما بيفشاند تا متوجه حضور حق در همه‌ي عالم شويد. علم نافذ خدا اقتضا مي‌کند که او با همه‌چيز به فيض منبسطِ خود همراه باشد به همان معني که در قرآن مي‌فرمايد: «وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِله» و از آن‌جايي که مخلوقات همه تجليات نور وجود خداوند‌اند، علم خداوند به خودش، علم اوست به همه‌ي اشياء به همان نحوي که به خود علم دارد. اين نوع علم را در اين فراز از خدا طلب مي‌کنيد و شرط آن نفي هرگونه نظر به خود و انانيت خود است تا خداوند ما را با بقاي خود باقي دارد و علم شهودي الهي براي ما حاصل شود. ✅همه‌ي عالم در امکان ذاتي خود عين اتصال به وجوب ذاتي حق‌اند و چون هرگز ممکن‌الوجود از امکان ذاتي خود خارج نمي‌شود، هرگز اتصال به حضرت واجب‌الوجود منقطع نمي‌گردد و لذا دائماً متصل به فيض حق است. در احاطه‌ي سلطنت مطلقه‌ي او تقاضاي تجلي چنين حقيقتي را بر قلب خود داريد تا بتوانيد اظهار کنيد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِسُلْطَانِكَ كُلِّهِ» و همواره در هرجا سلطنت مطلقه‌ي او را بيابيد. ✅قرآن در وصف خداوند مي‌فرمايد: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» حضرت حق در هر آني در شأني است و متجلي به اسمي است. سالک به حکم ظرفيت انساني خود طالب تجلي همه‌ي شئونات الهي است و مي‌خواهد تا حق تعالي با يک‌يک اسماء‌اش بر او تجلي کند و به مقام هر يک از آن اسماء محقق شود و قلبش قابليت اسم جامع را پيدا کند تا همه‌ي جبروت و سلطان الهي را درک نمايد. در آن صورت شأن و جبروت الهي هرکدام جدا جدا در حال انسان بسط و تفصيل مي‌يابد و اين همان «صحو» بعد از «محو» و يا «بقاء» بعد از «فنا» است. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه133 💎ادامه ی ✅ملاحظه فرمودید که: در هر فرازي از فرازهاي دعاي سحر ابتدا نظر به نورِ اسمي از اسماء الهي ‌کرديد تا خداوند بر اساس آن اسم بر جان شما تجلي کند، سپس دل را به جنبه‌ي متعالي آن اسم معطوف ‌داشتيد تا ‌جايي که دل آنچنان شکوفا ‌شود که از هر جنبه‌اي از جنبه‌هاي آن اسم متوجه جنبه‌ي متعالي آن اسم گردد چون با توجه به نور توحيد و وحدت تشکيکي وجود، متوجه مي‌شويد هر جلوه‌اي از جلوات نور اسماء الهي، مرتبه‌اي کامل‌تر را در باطن خود دارد و جهت اُنس با آن مرتبه‌، طالب رفع حجاب‌ايد و اظهار کردید: «هر جلوه‌اي که از تو باشد، کامل‌ترين و شديدترين است.» سالک در نتيجه‌ي چنين سيري در پرتو نورِ آن اسم، به حقِ مطلق مي‌رسد و در نهايت اظهار مي‌دارد: «خدايا از تو به نور آن اسم تو، به صورت کلي تقاضاي توجه دارم.» سالک در اين قسمت نظر به حقِّ مطلق نموده، تا حقِّ مطلق به نور آن اسم بر قلب او تجلي کند. در مسير توحيدي از اين هم جلوتر مي‌آيد و از اسم خاص به اسم الله می رسد و حقيقت جامعِ همه‌ي اسماء يعني حضرت «الله» را در هر منظري مي‌نگرد. ✅در روش حضوري و انکشافي، قلبِ انسان با «وجود» يا «ذات» روبه‌رو مي‌شود و هرجا ذات در ميان باشد قلب انسان بدون هيچ واسطه‌اي از نور آن بهره‌مند مي‌شود. عمده آن است که بتوانيم قلب را طوري تربيت کنيم که هنر ذات‌بيني پيدا کند، در آن حالت خودِ ذات، دليل خود است . ✅ذات خدا با صفاتش متحد است پس خدا، خدايي نيست که جمال دارد بلکه خداوند همان جمال است. پس حضور اسماي الهي در صحنه، عبارت است از حضور حق به صفتي خاص. مي‌گويي: «خدايا از تو خودت را به نور جمال مي‌خواهم» چون او همان جمال است. وقتي با نظر به جمال حق، آن نور بر قلب شما تجلي کرد طالبِ شدت بيشتري از آن نور شدید و به همين جهت نظر به «اَجمل» آن نور کرديد و در نهايت با فناي کامل مي‌يابيد که همه‌ي جمال او جميل است. «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته» 🌸پایان کتاب🌸 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
💎 🌸یک ماه زیر سایه‌ی حق و عید فطر ✅1- ابتدا باید فراموش نکنیم که یک ماه زیر سایه‌ی حقْ جای شکر دارد و شکر الهی به‌جای آوریم که: پروردگارا! چه لطف بزرگی بود که یک ماه ما را زیر سایه‌ی خاص خود قرار دادی، واین شکر را وسیله ادامه اُنس با منعِم قرار دهیم تا انشاء الله از نعمتی به نعمتی دیگر منتقل شویم. ✅2- آن ماه عزیر را به عید ختم فرمودي،عیدی که شرایط گشوده‌شدن درهای رحمت و سعادت است وموقع در یافت صله کامل یعنی لقاء الهی. ✅3- با خارج‌شدن از این ماه از گناهان خارج شدید، سعی کنید برنگردید و عزم خود را در حفظ پاکی استوار دارید تا صفای ماه رمضان بماند. ✅4- عیدِ موفقیت در انجام اعمال ماه رمضان را مقدمه‌ی عید موفقیت در بندگی خدا در طول زندگی دنیایی قرار دهید و دیگر هرگز چشم دل را از خدا باز نگیرید و به جای دیگر نیندازید. ✅5- توبه یا بازگشت به خدا و انصراف قلب از غیر خدا را که روی‌هم‌رفته در این ماه در شما ایجاد شد، مقدمه‌ی پایداری قلب در محضر خدا قرار دهید. یعنی رعایت همان توصیه‌ای که حضرت صادق«علیه‌السلام» به ما فرمودند: « فَاجْعَلْ قَلْبَكَ قِبْلَةً لِلِسَانِكَ لَا تُحَرِّكْهُ إِلَّا بِإِشَارَةِ الْقَلْبِ وَ مُوَافَقَةِ الْعَقْلِ وَ رِضَى الْإِيمَان»[1]. حضرت در توصیه‌ی فوق می‌فرماید همواره در هر کاری قلبت در صحنه باشد و نه‌تنها در نماز و عبادات، بلکه در سخن‌گفتن با حضور قلب در محضر حق سخن بگویید که البته مداومت بر این کار موجب برکات غیر قابل پیش‌بینی خواهد شد. ✅6- با رفتن ماه مبارک رمضان، شیطانِ به بند کشیده شده را آزاد می‌کنند، سعی کنید با نوری که از ماه مبارک رمضان گرفته‌اید با آن مقابله کنید و در مقابله با شیطان مانند قبل از ماه رمضان نباشید، خود را در فروافتادن در دنیا و کثرات آن کنترل کنید. قلبی که در مقابله با شیطان، یاری‌شده می‌تواند با هرچه بیشتر دوری‌ از شیطان زمینه‌ی نظر حق را بر جان خود فراهم نماید. ✅7- حضرت سجاد«علیه‌السلام» قبل از ورود به نماز عید فطر دعا می‌کردند که: « فَكُنْ بِي رَءُوفاً رَحِيماً وَ اقْبَلْنِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي وَ أَعْظِمْ لِي فِيهِ بَرَكَةَ الْمَغْفِرَةِ وَ مَثُوبَةِ الْأَجْرِ وَ أَرِنِي صِحَّةَ التَّصْدِيقِ بِمَا سَأَلْتُ وَ إِنْ أَنْتَ عَمَّرْتَنِي إِلَى عَامٍ مِثْلِهِ وَ لَمْ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي فَأَعِنِّي بِالتَّوْفِيقِ عَلَى بُلُوغِ رِضَاكَ وَ أَشْرِكْنِي يَا إِلَهِي فِي هَذَا الْيَوْمِ فِي جَمِيعِ دُعَاءِ مَنْ أَجَبْتَهُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ أَشْرِكْهُمْ فِي دُعَائِي إِذَا أَجَبْتَنِي فِي مَقَامِي هَذَا بَيْنَ يَدَيْكَ فَإِنِّي رَاغِبٌ إِلَيْكَ لِي وَ لَهُمْ وَ عَائِذٌ بِكَ لِي وَ لَهُمْ فَاسْتَجِبْ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ »[2] پس خدایا نسبت به رئوف و رحیم باش، و مرا بپذیر و از من قبول فرما، و برای من در این روز برکت و غفران و رسیدن به نتیجه را بزرگ بدار ... و اگر مرا تا سال دیگری مانند امسال زنده نگه‌داشتی، پس کمکم کن و در رسیدن به رضایتت توفیم ده و مرا در این روز در همه‌ی دعاهای مومنین و مؤمناتی که اجابتشان می‌کنی شریک کن و هرگاه در این جایگاهی که پیش روی تو هستم، به هنگام دعایم جوابم را دادی، آنان را نیز در دعای من شریک گردان، همانا من در موردخودم و آن‌ها به تو راغبم و برای خویش و آنان از تو پناه می‌جویم، پس اجابت نما ای الرّحم الرّاحمین. در دعای فوق از حضرت حق می‌خواهی رؤفانه بر تو بنگرد و روز عید را شرایط رفع موانع بندگی از یک طرف، و از طرف دیگر شرایط سیر به سوی مقصد اصلی‌ات قرار دهد و نهایت رضایت الهی را نصیب تو بکند. ✅8- عید فطر؛ روز اجازه‌ی گشودن دست گدایی به سوی کرم پروردگار است و با اطمینان از خدا در قنوت‌ها تقاضا می‌کنید و می‌گویی: اللَّهُمَّ أَهْلَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلَ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً وَ لِمُحَمَّدٍ ص ذُخْراً وَ مَزِيداً أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى عَبْدٍ مِنْ عِبَادِكَ وَ صَلِّ عَلَى مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ رُسُلِكَ وَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ عِبَادُكَ الْمُرْسَلُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا عَاذَ بِكَ مِنْهُ عِبَادُكَ الْمُرْسَلُونَ.
ای خدایی که در مقام کبریاییِ عظمت وجُود و جبروت و عفو، و رحمت و تقوی و مغفرت هستی، به حق این روز که آن‌را برای مسلمین عید قرار داده‌ای و زمینه‌ی ارتباط با مقام کبریایی وجود و جبروت و ... خود را برای آن‌ها فراهم نموده‌ای ،و زمینه‌ی پایداری و وسعت دین حضرت محمد«صلّی‌الله‌علیه‌وآله» و آل او را در این روز فراهم نموده‌ای، ضمن صلوات بر محمد و آل او مرا در همه‌ی خیرها یی که این خانواده را وارد کردی، وارد کن و از همه‌ی شرّها که این خانواده‌ی سراسر عصمت را از آن‌ها خارج کردی، خارج کن، پرودگارا از تو تقاضای آن کمالاتی از قرب به سوی تو را دارم که بندگان صالح تو از تو تقاضا می‌کنند، و به تو پناه می‌برم از انحرافات ا فساد در دین،که بندگان صالح تو از آن‌ها به تو پناه می‌برند. وسعت دعاهای در قنوت نماز عید فطر نشان می‌دهد که در آن روز شرایط بیرونی و درونی طوری فراهم است که زمینه‌ی نایل‌شدن به اوج کمالات را داری .غافل مباش و تکبیرات بین قنوت‌ها را با فروتنی کامل اداء کن تا إن‌شاءالله نور کبریایی حق بر قلبت تجلی کند و به‌کلی گناهان سوخته شده با شعله‌ی رمضان ریشه‌کن شود.[3] حال تو می‌مانی و خدا، هرچه می‌خواهی در راستای حفظ آن اُنس تلاش بکن. التماس دعا 🔺[1] - مستدركالوسائل ج 5 ص 397 🔺[2] - بحارالأنوار، ج 88 ، ص 9 . 🔺[3] - اَرْمَضَ= سوزاند 🌐http://lobolmizan.ir/post/1246 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
🌺شرح 🌺 💎استاد اصغرطاهرزاده 🌐http://lobolmizan.ir/hafez/1576 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌺 🌺 ✅عید فطر امکان نظر به مثال نورانی بسم الله الرحمن الرحیم سرِ ارادت ما و آستان[1] حضرت دوست که هرچه بر سر ما می‌رود ارادت اوست نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر نهادم آینه‌ها در مقابل رخِ دوست صبا ز حال دلِ تنگ ما چه شرح دهد که چون شکنج[2] ورق‌های غنچه تو برتوست نه من سبوکشِ این دیرِ رندسوزم و بس بسا سرا[3] که در این کارخانه خاکِ سبوست مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را که باد، غالیه‌سا[4] گشت و خاک عنبر بوست؟ نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است فدای قد تو، هر سروْ بن که بر لب جوست رخ تو در دلم آمد، مراد خواهم یافت چرا که حال نکو در قفای فالِ نکوست زبان ناطقه در وصف شوق نالان است چه جای کلکِ بریده‌زبانِ بیهوده گوست؟ نه این زمان دلِ حافظ در آتشِ هوس است که داغدارِ ازل همچو لاله‌ی خودروست 🌐http://lobolmizan.ir/hafez/1576 📱@lobolmizan 📱@sound_lobolmizan
🌺شرح 🌺 💎استاد اصغرطاهرزاده ✅عید فطر امکان نظر به مثال نورانی✅ 🌸 سرِ ارادت ما و آستان[1] حضرت دوست که هرچه بر سر ما می‌رود ارادت اوست 🔺در دل‌سپردن عاشق به معشوق ازلی که در بیت آخر این غزل بدان اشاره دارد، رسم آن است که تمام ارادت انسان به حضرت دوست باشد که محبوب ازلی ما است. می‌گوید: سر ارادت و دل‌سپردن ما و در آستانه‌ی حضرت دوست فرودآمدن، همه به جهت ارادتی است که از او شروع شده. 🔺او خواست که به عنوان «کنز مخفی» خود را به عالم و آدم بشناساند و لذا محبت به خلق را در این راستا آغاز کرد و راز محبتِ ما به او در تجلی او در وجود ما ریشه دارد و همان تجلی است که موجب ظهور صورت مثالی او در موطن خیال ما می‌شود و می‌توانیم - اگر در مسیری که جناب حافظ حرکت کرد، حرکت کنیم- او را و زیبایی‌اش را در جان خود به تماشا بنشینیم و در عید فطر که انسان تا حدّی توانسته در ماه رمضان راه اُنس با حضرت محبوب را بگشاید، عید لقای او گردد، باشد که با اشارات حافظ که مفتخر به این نوع رؤیت در حضرت خیال خود شده، ما نیز با خیال نورانی خود وجه ملکوتی خود را که ظهور حق در جان ما است را دریابیم. 🌸 نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر نهادم آینه‌ها در مقابل رخِ دوست 🔺او محبوبی بی‌نظیر است و کسی را نمی‌توان به جای او قرار داد. هرچند از ماه و خورشید آینه‌هایی ساختم و در مقابل رخ دوست قرار دادم و به مقایسه‌ی آن‌ها با محبوب جان خود نشستم، ولی باز محبوب من در زیبایی و درخشش بی‌نظیر بود. 🔺خیال فعّال یا خلاّق به عنوان قوه‌ای میانجی، شرط محبت کامل یعنی محبت عرفانی است. در این مرتبه، ساحت روحانی یا روحِ مطلق، خویش را در صورت جسمانی متجلی می‌سازد. این صورت می‌تواند یک شخص محسوس باشد که قوه‌ی خیال آن را تبدیل به یک مظهر می‌کند یا صورت مثالی باشد که قابل ادراک است. این محبوب حقیقی است که خویش را در قالب این مظهر متجلی می‌سازد. بنابراین محبوب حقیقی و نامرئی باید از طریق خیال فعّال در قالب یک صورت عینی مُمثّل شود. عارف از طریق خیال فعّال به نوعی از وجود که برای شهود آن نیاز به خیال فعّال است، دست می‌یابد، با چشمی که مناسب رؤیت آن حضرت است. 🌸 صبا ز حال دلِ تنگ ما چه شرح دهد که چون شکنج[2] ورق‌های غنچه تو برتوست 🔺چگونه باد صبا می‌خواهد از حال دل ما که به جهت بی‌صبری به تنگ آمده و سخت مانند غنچه، تو برتو است، شرح دهد و با ورزیدن‌های خود همان‌طور که غنچه‌ها را باز می‌کند، آن را باز کند. زیرا اگر کسی متوجه‌ی رابطه‌ی آغازین خود با خدا بشود که حضرت ربّ با تمام اسماء رابطه‌ی صمیمت خود را با ما آغاز کرد، می‌یابد که هیچ سخنی نمی‌تواند گزارش‌گر آن حالت تو بر تو شود مگر آن‌که خود انسان خودش به آن «وقت» دست یابد. 🌸 نه من سبوکشِ این دیرِ رندسوزم و بس بسا سرا[3] که در این کارخانه خاکِ سبوست 🔺تنها من نیستم که سبوکش و باده‌نوشِ این دیرِ رندسوز شده‌ام و نعره‌ی مستی عشق به محبوب را تا سوختن و فانی‌شدن سر داده‌ام، چه سرهایی که در این کارخانه به خاک سبو تبدیل شده و در پرتو آن عشق ازلی، چون به آن دست یافتند، فانی شدند. 🌸 مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را که باد، غالیه‌سا[4] گشت و خاک عنبر بوست؟ 🔺در نظر به محبوب ازلی و در خطاب به او می‌گوید: مگر زلف عنبرافشان را تو شانه زده‌ای که باد، بوی عطر می‌دهد و خاک، بوی عنبر دارد؟ چگونه ظهور کرده‌ای که عالم صفایی خاص یافته که باد، مشک می‌بیزد و خاک، عنبربو شده و هستی به‌کلی معطر گشته. این قصه‌ی هرکسی است که عالم را با حضور حضرت محبوب بنگرد و خلقت عالم را نوعی شانه‌زدن به زلف‌اش که همان تجلی نور اسماء است، بنگرد. 🌸 نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است فدای قد تو، هر سروْ بن که بر لب جوست 🔺آن‌چنان جمال تو زیبا است که من هر برگ گل که در چمن است را نثار روی تو می‌کنم. هم‌چنان که هر سروی که بر لب جوی است را فدای قد تو می‌نمایم، از بس که در این تجلیِ آغازین، خود را به زیبایی هرچه تمام‌تر متجلی کردی و خیال مرا با صورت زیبای خود آبادان نمودی. به همان معنایی که رسول خداf فرمودند: «رَأَيْتُ رَبِّي لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ»[5] من پروردگارم را به زیباترین صورتش مشاهده کردم. این رازِ خیال است که خدایِ متجلی‌شده بر نفس پیامبر را بر او آشکار کرد، مبتنی بر آن‌که «هرکس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است». زیرا حضرت ربّ به حکم آن‌که خواست شناخته شود و مخلوق را خلق کرد، تو را خلق کرد که او را بشناسی، پس کافی است درست به خود نظر کنی تا او را بیابی. 🌸 رخ تو در دلم آمد، مراد خواهم یافت چرا که حال نکو در قفای فالِ نکوست
🔺چون رخ تو و صورت متجلی‌شده‌ات در دلم جلوه کرد، به همه‌ی آن‌چه می‌خواستم رسیدم - خیالِ روی تو موجب می‌شود من به مرادم برسم- این فالی است نیکو که به دنباله‌ی خود، حال نیکی را به دنبال دارد. این جلوه‌ی زیبای رخ تو حکایت از آن دارد که به مقصود خواهم رسید. زیرا تأویل صورت‌های خیالی برای عارف، زمینه‌ای است تا او به مقام باطنی آن صُور نزدیک شود. 🌸زبان ناطقه در وصف شوق نالان است چه جای کلکِ بریده‌زبانِ بیهوده گوست؟ 🔺آن‌چنان در اُنسِ با تجلی تو به شوق آمده‌ام که زبانِ گویا از وصف آن نالان و ناتوان است. حال وقتی زبان که آزادی بیشتری در توصیف دارد برای وصف آن حالت ناتوان است، قلم چگونه می‌تواند شمّه‌ای از آن شوق را بیان کند؟ 🔺قصه، قصه‌ی یگانگی عبد با ربّ خویش است، وقتی انسانی مثل جناب حافظ توانسته باشد با صورت خیالیِ تجلی الهی در جان خود مأنوس گردد؛ می‌فرماید هیچ وسیله‌ای توان گزارش‌دادن آن را ندارد. 🔺ابن عربی در صفحه‌ی 325 جلد دوم فتوحات می‌گوید: «لقد بلغ بي قوة الخيال إن كان حبي يجسد لي محبوبي من خارج لعيني كما كان يتجسد جبريل لرسول اللَّهf فلا أقدر أنظر إليه و يخاطبني و أصغى إليه و أفهم عنه و لقد تركني أياما لا أسيغ طعاما كلما قدمت لي المائدة يقف على حرفها و ينظر إلي و يقول لي بلسان أسمعه بإذني تأكل و أنت تشاهدني فامتنع من الطعام و لا أجد جوعا و أمتلئ منه حتى سمنت و عبلت من نظري إليه فقام لي مقام الغذاء و كان أصحابي و أهل بيتي يتعجبون من سمني مع عدم الغذاء لأني كنت أبقى الأيام الكثيرة لا أذوق ذواقا و لا أجد جوعا و لا عطشا لكنه كان لا يبرح نصب عيني في قيامي و قعودي و حركتي و سكوني». 🔺قوه‌ی خیال من به مرتبه‌ای رسید که حبّ من، محبوبم را در خارج از من، وجودِ عینی می‌بخشید، درست همان‌طور که جبرائیل برای رسول خداf متجسم می‌شد، نمی‌توانستم در او نظر کنم و او با من سخن می‌گفت و من به او گوش می‌سپردم و سخن او را فهم می‌کردم. این تمثیل با من چنان می‌کرد که چندین روز غذایی تناول نمی‌کردم. گاه سر سفره قرار می‌گرفتم، او در طرف دیگر سفره می‌نشست و در من نظر می‌افکند و به زبانی که با گوش، سخنِ او را می‌شنیدم می‌گفت: آیا غذا تناول می‌کنید در حالی‌که نظاره‌گرِ من هستی؟ پس از طعام امتناع می‌ورزیدم، ولی احساس گرسنگی نمی‌کردم. و چنان از آن مشاهده پر می‌شدم که سیر می‌گشتم، و با مشاهده‌ی آن تشنه می‌شدم. پس این مشاهده جای غذا را برایم می‌گرفت. دوستان و خانواده از این‌که بدون غذا سیر شده‌ام، حیرت می‌کردند، زیرا روزهای بسیاری بر من می‌گذشت که هیچ غذایی را نمی‌چشیدم و احساس گرسنگی و تشنگی نمی‌کردم، ولی آن صورت شهودی هم‌چنان در قیام و قعود، و در حرکت و سکون، نصب‌العینِ من قرار داشت. 🌸نه این زمان دلِ حافظ در آتشِ هوس است که داغدارِ ازل همچو لاله‌ی خودروست 🔺این شیفتگی که دل حافظ را آتش زده، یک حادثه نیست که فعلاً اتفاق افتاده باشد، بلکه داغی است ازلی که همانند لاله‌ای خودرو، روئیده است. مثل نقطه‌ی سیاهی که لاله در دل دارد که «عین ثابت» گل لاله است. دل انسان نیز داغدار محبت و عشق الهی است و هرکس به درستی خود را شناخت، داغِ محبت الهی را در خود احساس می‌کند و جناب حافظ متذکر این امر است تا انسان‌ها از چنین زیستی غفلت نکنند، در حالی‌که در این روزگار، بیش از پیش به این نحوه از زندگی نیازمندیم. والسلام 🔺[1] - واو مفتوح و همزه به صورت وصل خوانده می‌شود. «واو» معنای معیت را افادت می‌کند. 🔺[2] - شکنج یعنی چین‌خورده 🔺[3] - یعنی چه بسا و چه بسیار سرها هست که در این کارخانه به خاک سبو تبدیل شده. 🔺[4] - غالیه‌سا، یعنی کسی که مشک را می‌ساید. 🔺[5] - عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج1، ص: 53 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
📚شرح کتاب #عقل_و_ادب_ادامه_انقلاب_اسلامی_در_این_تاریخ ⏱زمان:۴شنبه ساعت 18الی19 🌸جلسه 71 مکان:خ بزرگمهر-قصرگل-چشمه باقرخان -بسمت خ گلزار-روبروی کانون فکری کودکان ونوجوانان-مسجدقمر بنی هاشم 🌐http://lobolmizan.ir/sound/1156 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
ج71_نحوه ی درک ملکوت حضرت امام (ره) و برکات.mp3
7.03M
🔸 شرح کتاب #عقل_و_ادب_ادامه_انقلاب_اسلامی_در_این_تاریخ 💎نحوه ی درک ملکوت حضرت امام (ره) و برکات 🔮استادطاهرزاده ⏱جلسه71(97/3/16) 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱Eitaa.com/lobolmizan