⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⵿〬 ⵿〬⸽⵿〬🇮🇷 ⸽🇮🇷 ⸽🇮🇷 ⸽ ⵿〬🇮🇷⸽ ⵿〬⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽ٜ
••بِسْمِـ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقین..••
•°•رمان جذاب و عاشقانه شهدایی
•°•جلد سوم ؛ #پرواز_شاپرک_ها
•°•قسمت ۱۱ و ۱۲
پاهایش از بس داخل پوتین و چکمه بود،
ورم کرده و دردناک بود. فشاری که راهرفتن و ایستادن طولانی مدت آن هم در گِلولای، به کمرش آورده بود، آن را دردناک کرده بود. آنقدر خسته بود که به دقیقه نکشیده روی زمین بدون زیرانداز خوابش برد.
آیه که به اتاق آمد،
دلش لرزید از این #مظلومیت_خاموش. آیه این مرد را دیگر خوب میشناخت. مظلوم بود و آرام. اهِل خانه و زندگی. همسر و فرزندش همیشه اولویت اولش بودند. تمام زندگی اش در آن دو خلاصه میشد. آیه این مرد را خوب میفهمید، این مرد، مرد این روزهای آیه بود.
(دوستت دارم با همه سختیها.
دوستت دارم با همه اختلاف نظرها.
دوستت دارم با همه نداشتهها.
دوستت دارم...)
آیه پتوی سبکی روی همسرش انداخت. لبخندی به پدرانههای ارمیا زد،که دخترش را روی رختخواب خوابانده و خودش روی زمین بدون حتی بالشی زیر سر خوابیده.
از اتاق خارج شد و رو به حاج علی گفت: _خوابش برد.
فخرالسادات که برای دیدن او آمده بود بلند شد و گفت:
_خیلی خسته است. من فردا صبح میام دوباره. اگه مزاحم نیستم!
زهرا خانوم بلند شد و دست فخرالسادات را گرفت:
_مزاحم چیه؟شب اینجا بمون. کجا میخوای بری؟
فخرالسادات: _محمد و سایه میخوان بیان. برم خونه بهتره!
حاج علی: _آقا سید هم میاد همین جا. تعارف نکنید سیده خانوم!
آیه: _بمونید دیگه مامان. زینب و ارمیا خوشحال میشن صبح شمارو ببینن!
همین دورهمی ها بود،
که حال و هوای فخرالساداتِ همیشه تنهای آن خانهیِ خاکِ مرده پاشیده، را عوض میکرد.
***************
سید محمد کنار ارمیا نشست، و اشک چشمانش را پاک کرد:
_خیلی مامان رو تنها گذاشتم. اگه اون روز خونه بودم،این اتفاق نمیافتاد.
اشک چشمان ارمیا را پر کرده بود:
_مرگ حقه پسر!تو چرا این حرف رو میزنی؟ عمر دست خداست.
ایلیا که سعی میکرد مردانه، اشک هایش را پنهان کند با دیدن اشک چشمان پدر و عمو، اشک از چشمانش راه پیدا کرد و حقحقش را در سینه ی حاج علی خاموش کرد.
مرد هم که باشی، بعضی وقت ها دلت زار زدن میخواهد.
مرد که باشی،مردانه زار زدن را بلدی.
مرد که باشی،مردانه تکیهگاه میشوی .
و اشکهایت بیصدا میشود. و تکان شانههایت، همان زار زدن دلت میشود...
سید محمد:
_دیگه تنها شدم. دیگه هیچکس برام نمونده. چطور بیکسی رو طاقت بیارم؟چطور طاقت آوردی ارمیا؟
ارمیا: _تو زن داری، بچه داری، زینب رو داری، ما رو داری. بیکسی یعنی هیچکس منتظرت نباشه. یعنی شبا که میترسی،کسی نباشه بغلت کنه و بهت بگه نترس، من هستم! تو بیکس نیستی.
سیدمحمد: _اگه پیشش بودم اینجوری نمیشد. تو تنهایی رفت. حداقل نبودم که دستش رو بگیرم. نبودم که تلاشمو بکنم. نبودم. ارمیا من خیلی وقته نیستم و اون خیلی وقته تنهاست. اگه آیه نمیومد بهش سر بزنه، معلوم نیست چند ساعت و چند روز جنازهی مادرم تو خونه میموند.
ارمیا خواست چیزی بگوید که صدایی مانع از حرف زدنش شد:
+روزی که گفتم زنم بشه، همتون گفتین عمو دنبال هوا و هوسه. اون روز همتون منو با چشم بد دیدین. اگه ازدواج کرده بود، تو تنهایی نمیمرد.
سید محمد ابرو در هم کشید:
_ما با ازدواجش مشکلی نداشتیم.
عمو غرید:
_پس چرا نذاشتین زنم بشه؟
سیدمحمد:
_چون زن داشتین.
عمو متعجب گفت:
_یعنی چی؟
سیدمحمد: _چطور اجازه میدادیم مادرمون زن دوم بشه؟مادرمم راضی نبود بره سر زندگی جاریش خراب بشه. بهش گفتیم ازدواج کنه، گفت با غریبه نمیتونه چون براش حرف درمیارن. با شما هم نمیتونه ازدواج کنه، چون زن داشتین. اینها به کنار، مامان میگفت براش غیرقابل قبوله که بخواد با برادرِ شوهرش زندگی کنه. سالها برادر بودید، نمیتونست با این موضوع کنار بیاد.
عمو: _باورم نمیشه. با این فکرای احمقانه یک عمر تنها زندگی کرد؟
سیدمحمد: _احمقانه نبود عمو! #اعتقاد بود. حرف دل و باور #عقلش بود. مامان تنها موند چون تنها راهی بود که داشت.
ِ
ارمیا دست سیدمحمد را گرفت:
_خدا رحمتش کنه.مادر خیلی خوبی بود.
عمو پوزخندی زد:
_چه عجب شما تشریف آوردید. اینقدر فخرالسادات سنگ تو رو به سینه زد، حتی تو خاک سپاریشم نبودی؟
سیدمحمد: _عمو...
ارمیا: _شرمنده مامان فخری شدم. اما دست من نبود. بیمارستان بستری بودم. میدونم که منو میبخشه.
عمو: _از اول هم ازدواجت با آیه اشتباه بود. بدبخت کردیش. این همه سال داره لگن میذاره
سید محمد حرفش را برید:
_بسه عمو. دوباره شروع نکنید.
عمو پوزخندی زد:
_خودت رفتی پی زندگیت و امانت برادرت داره....
•°•ادامه دارد......
•°•نویسنده؛ سَنیه منصوری
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
شرایط ظهور از نظر قران کریم.pdf
1.15M
📗 کتاب #pdf رایگان
شرایط ظهور از نظر قرآن کریم
نویسنده؛ محسن قرائتی
#امام_زمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
◾️ فرا رسیدن سالروز شهادت ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#یا_زهرا_س♥️
شعرے بہ نام نامے ما"در"شروع شد
اشڪے بہ حال غربت حے"در"شروع شد
این"در"ڪہ قافیہ ست مگوهاست در دلش
اصلاًتمام فاجعہ از "در" شروع شد..
#یا_صدیقه_الشهیده🥀
#شهادت_مادرم_زهرا_س_تسلیت_باد🥀
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝آی مردم ! آی مردم! علی از دنیاتون سیره ...
🎙مداحی نوستالژی حاج محمدرضا طاهری و حاج محمود کریمی بمناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
📎 #فاطمیه
🆔 @Nava_iranseda 👈
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانی تکان دهنده از متحول شدن یک جنایتکار!
با عنایت ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها
#صلیاللهعليڪیـافــاطمهالــزهــرا
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🚩 مقام شفاعت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در روز قیامت
جابر جُعفی از حضرت امام باقر علیهالسلام روایت نقل میکند که فرمودند:
⭕️ ای جابر! به خدا قسم در روز قیامت، حضرتزهرا سلاماللهعلیها شیعیان و محبّانش را (از دیگران) جدا میکند (و از غوغای محشر و جهنّمی شدن نجات میدهد)، همچنان که پرنده، دانۀ خوب را از دانۀ بد جدا میکند.
💠 «قال أبوجعفر علیهالسلام: والله يا جابر إنها ذلك اليوم لتلتقط شيعتها ومحبيها كما يلتقط الطير الحب الجيد من الحب الردئ.»
📜 تفسیر فرات کوفی، ص۲۹۹
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۴۳، ص۶۵
"ما در دو جهان، فاطمه جان،
دل به تو بستیم، محبّان تو هستیم،
نظر کن ز عنایت، به فردای قیامت..."
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شاهکار جدید مهدی رسولی
🎞 نماهنگ «بیمردم»
🔹رهبر انقلاب بعد از مراسم دیشب، به حاج مهدی گفتند:
این مرثیهی شما (اشاره به مداحی بی مردم) کار یک منبر نه بلکه کار چند منبر رو با هم کرد.
#فاطمیه🥀
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
طرف نوشته بود آمریکا مریخ رو فتح کرده، ما هنوز فکر اینیم با پای چپ بریم دستشویی یا راست!
خواستم بگم شهید شهریاری با پای چپ میرفت دستشویی، انگشتر عقیق هم دستش داشت و نماز شب هم میخوند، مشکل بسیار مهمی مانند غنی سازی ۲۰ درصد اورانیوم رو هم یک تنه حل کرد!
مشکل از پای چپ و راست نیست رفیق، مشکل از مغزهای پوسیده عاشقان غرب هستش، یعنی آنهایی که هیچ خدمتی برای کشور نداشتند جز خود تحقیری و...!
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روایتی از شهید محمود رضا بیضایی
از زبان برادر شهید
خداوند شهادت رو به کسانی میده که پرکار هستند ...
شادی روح مطهرش صلوات🌱
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa