eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
498 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
7هزار ویدیو
70 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🌹إِلٰهِى انْظُرْ إِلَىَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ ، وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطاعَكَ ، يَا قَرِيباً لَايَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ ، وَيا جَواداً لَايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ🌹 ‌ ‌ 🌷خدایا، بر من نظر کن، نظر به کسی که صدایش کردی و تو را اجابت کرد و به یاری‌ات به کارش گماشتی و او از تو اطاعت کرد، ای نزدیکی که از فریفتگان دور نمی‌شود و ای سخاوتمندی که از امید بستگان به پاداشش دریغ نمی‌ورزد.🌷 ‌ ‌┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
📜 روزی مرحوم آخوند ڪاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. ڪه شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد... با توجه با این ڪه مرحوم ڪاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينڪه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...! به هنگام خروج، با مرحوم ڪاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: چه ڪار می ڪردی؟ .... گفت: هیـــــچ. فرمود: تو هیچ ڪار نمیڪردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، ڪار بیخ پیدا می ڪند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟؟؟ گفت: نه! آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...! گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال ڪردند: پس چه ڪار می ڪردی؟ گفت: فقط آمده بودم به خـــــدا بگویم من یـــــاغی نیستم، همین! این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: مــــن یاغی نیستم خـــــدایا ما خودمون هم می دونیم ڪــــه عبادتی در شان خدایی تو نڪردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!... فقط اومدیم بگیم ڪــــــــــه: خـــــدایـــــا ما یاغی نیستیم.... بنده ایم.... اگه اشتباهی ڪردیم مال جهلمون بوده..... لطفا همین جمله را از ما قبول ڪن. الهی و ربی من لی غیرُڪ☘️ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💠حاج اسماعیل دولابی : دعا بکن؛ ولی اگر اجابت نشد، با خدا دعوا نکن! میانه ات با او به هم نخورد✋ چون تو جاهلی؛ و او عــالم و خبیــر ... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🍃 🌸 چند چیز عمر را طولانی می‌ڪند : ❣ 1⃣ خشنــود ڪردن پـدر و مـادر 2⃣ خــوددارى از مـردم آزارى 3⃣ احتـرام و بزرگ داشتن پيـران و بـزرگان 4⃣ صلــہ رحــم 5⃣ خـوددارى از بريـدن درختـان تر، مگـر در مواقع ناچـارى ❣ 6⃣ وضـوى ڪامل گرفتـن 7⃣ حفـظ صحـت 8⃣ خـوش گفتارى با مـردم 9⃣ خـوبے و احسان بہ مـردم 🔟 خـوشرفتارى با همسـايہ ❣ 1⃣1⃣ طـول دادن بہ رڪوع و سجود در نـماز 2⃣1⃣ طـول دادن به نشستن در سر سفره طـعام در موقع اطعام به ديگـرى 3⃣1⃣ احسـان ڪردن به خـانواده 4⃣1⃣ با وضـو بـودن 5⃣1⃣ زيارت امام حسـين عليہ السلام ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمونه های تذکر 👇👇👇 خانمی که ساپورت رنگِ پا پوشیده! عزیزم، میدونم خوبیهای زیادی دارین اما میخوام بگم این ساپورتی که پوشیدین از دور انگار هیچی پاتون نیست! بدنتون لخت دیده میشه! حالا شاید بعضیا به هر دلیلی بهتون نگن! ببخشیدا گلم، این شلوار، مناسبِ بیرون نیست! عزیز دلم، این شلوار در شأن شما نیست، بیرون از خونه ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💠سجده راه دفع امواج الکترومغناطیسی 💥 بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت میکند. شما امواج الکترو مغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنار هم بگذارید و نا خواسته این امواج را دریافت می کنید. 🌸همچنین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یکساعت هم خاموش نمی شوند. شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید.به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید! 🔻راه حل چیست؟ 💠با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه خواهد کرد! این شبیه زمین کردن ساختمانهایی است که احتمال برخورد سیگنالهای الکتریکی (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود. بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود! 👌آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند: بهتر است که پیشانی تان را بر خاک بگذارید! و آنچه شگفت انگیزتر است اینکه: بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است. ✅بنابراین سجده در نماز بهترین زمان برای تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است ! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
۱ 💠روش‌های‌خونسازی‌در طب ۱) خوراکی ها و مواد غذایی خونساز 🔹در طب سنتی، غذاهای خونساز از تنوع بسیار بالایی برخوردارند؛ هر غذای با طبع گرم و تری می‌تواند بالقوه خونساز باشد، چنین غذاهایی روی شخصیت افراد‌، رفتارها و حتی پندارهای افراد تأثیرگذارند: 🔸انواع گوشت‌ها خصوصاً گوشت گوسفند و بره جوان و گوشت بلدرچین که خوب پخته شده باشد (خوردن راسته گوسفند به همراه پیاز و زردچوبه زمانی که کاملا پخته شده است به رفع کم‌خونی کمک می‌کند). 🔸زرده تخم مرغ عسلی: منبع غنی از آهن است و در کودکان و افراد مسنی که مبتلا به کمخونی ناشی از فقز آهن هستند بسیار توصیه می‎‌شود. 🔸مویز، برگه زردآلو یا انجیرخشک میل کنید: ۱۰ تا ۱۲ عدد مویز را به مدت یک شب در آب بخیسانید. روز بعد پیش از صبحانه مویزها را میل کنید. این درمان را به مدت چندهفته ادامه دهید*... ⬅ ادامه دارد.... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
••🌸 •• : اگر از من میپرسیدند ؛برای چه در میان اینهمه آزادی خودت را اسیر یک چادر کرده ای! مسلماً پاسخ میدادم؛ حجاب ؛اما آرامشی دارد که هیچ چیزی در این زمین آرامشی ندارد! راه میروم بی آنکه جلب توجه شود! حرف میزنم بی آنکه به منظوری گرفته شود! در اجتماع حضور دارم بی آنکه چشمی دنبالم باشد! پرسیدند خوب در آخرت چه نصیبت میشود: پاسخم تنها دو کلمه بود: شفاعت حضرت زهرا(س) ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ۱۰ 💫دستپخت معرکه چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ... "واسه این ناراحتی، می خوای گریه کنی؟ ... " دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... "آره ... افتضاح شده ... " با صدای بلند زد زیر خنده ... با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم ... رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت ... غذا کشید و مشغول خوردن شد ... یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه ... یه کم چپ چپ ... زیرچشمی بهش نگاه کردم ... - می تونی بخوریش؟ ... خیلی شوره ... چطوری داری قورتش میدی؟ ... از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت ... - خیلی عادی ... همین طور که می بینی ... تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ... - مسخره ام می کنی؟ ... - نه به خدا ... چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ... جدی جدی داشت می خورد ... کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ... گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه ... قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ... سریع خودم رو کنترل کردم ... و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم ... نه تنها برنجش بی نمک نبود که ... اصلا درست دم نکشیده بود ... مغزش خام بود ... دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ... حتی سرش رو بالا نیاورد ... - مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی ... سرش رو آورد بالا ... با محبت بهم نگاه می کرد ... برای بار اول، کارت عالی بود ... اول از دست مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود ... اما بعد خیلی خجالت کشیدم ... شاید بشه گفت ... برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ... به‌کانال🍁لطفِ‌خدا🍁بپیوندید @lotfe_khodaa
به نام خدا ۱۱ 💫 فرزند کوچک من هر روز که می گذشت علاقه ام بهش بیشتر می شد ... لقم اسب سرکش بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود ... چشمم به دهنش بود ... تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم ... من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام ... علی یه طلبه ساده بود ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه ... هر چند، اون هم برام کم نمی گذاشت ... مطمئن بودم هر کاری برام می کنه یا چیزی برام می خره ... تمام توانش همین قدره ... علی الخصوص زمانی که فهمید باردارم ... اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد ... دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد ... مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی ... نباید به زن رو داد ... اگر رو بدی سوارت میشه ... اما علی گوشش بدهکار نبود ... منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده ... با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو بکنه ... فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم ... و دائم الوضو باشم ... منم که مطیع محضش شده بودم ... باورش داشتم ... 9 ماه گذشت ... 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود ... اما با شادی تموم نشد ... وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ... مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده ... اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت ... لابد به خاطر دختر دخترزات ... مژدگانی هم می خوای؟ ... و تلفن رو قطع کرد ... مادرم پای تلفن خشکش زده بود ... و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد ... به‌کانال🍁لطفِ‌خدا🍁بپیوندید @lotfe_khodaa
به نام خدا ۱۲ 💫 زینت علی مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و می خواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم ... هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده ... تا خبردار شده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه ... چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت ... نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم ... خنده روی لبش خشک شد ... با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد ... چقدر گذشت؟ نمی دونم ... مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین ... - شرمنده ام علی آقا ... دختره ... نگاهش خیلی جدی شد ... هرگز اون طوری ندیده بودمش ... با همون حالت، رو کرد به مادرم ... حاج خانم، عذرمی خوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید ... مادرم با ترس ... در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون ... اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه ... بدجور دلم سوخته بود ... - خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی؟ ... دختر رحمت خداست ... برکت زندگیه ... خدا به هر کی نظر کنه بهش دختر میده ... عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود ... و من بلند و بلند تر گریه می کردم ... با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاق ... با شنیدن صدای من داره از ترس سکته می کنه ... بغلش کرد ... در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار داد ... چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمی زد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... دانه های اشک از چشمش سرازیر شد ... - بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ... حق خودته که اسمش رو بزاری ... اما من می خوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید ... خوش آمدی زینب خانم ... و من هنوز گریه می کردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی ... به‌کانال🍁لطفِ‌خدا🍁بپیوندید @lotfe_khodaa
همچنان منتظر نظراتتون هستیم... لینک نظرسنجی مون: https://harfeto.timefriend.net/16165589307216 سوالی، پیشنهادی، انتقادی،.... هر چه از دوست رسد نیکوست😊 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏پیامهای پایتخت 6: -دروغ بگو -احترام نگه ندار -فقط خودت مهمی -پدر کیلو چند -افکار بقیه رو مسخره کن -همیشه بقیه مقصرن پیامهای نون خ 3: -همزبان مهمه -دروغگو رو سیاهه -اول خانواده بعد بقیه -اول خاک بعد جان -غیرت و ناموس خط قرمزه -نذار کسی ازت ناراحت باشه هر فیلمی ارزش دیدن نداره و هر سلبریتی هم الگوی مناسبی برای ما یا فرزندانمون نیست... درست انتخاب کنیم ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
چگونه جزء اصحاب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار بگیریم؟ 🔵 امام صادق علیه‌السلام سه راهکار برای این پرسش ذکر فرموده اند: 🌕 «… إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ و هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة» 📚 بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰ 🔹 دولتی برای ماست که خدا هر وقت بخواهد آنرا می آورد. اگر کسی خوشی‌اش به این است که از اصحاب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار گیرد، باید سه کار انجام دهد. 🔺 "فَلْيَنْتَظِرْ" 🔹 ابتدا "دیده‌ی زیبابین داشته باشد." نگاهش به عالم زیبا بوده و چشم براه دولت کریمه‌ی حضرت باشد. درها را بسته نبیند و گشایش و فرج را حتمی و قطعی بداند. 🔺 "وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ" 🔹 "اهل کار و عمل باشد" ولی عملی که در آن، پرهیز از منیّت شود. اگر طاعتی انجام داد و معصیتی را ترک نمود، پرهیز نماید که عمل را به نام خود ثبت نموده و منسوب به خود بداند. 🔹 ورع یعنی بر منیّت خود خط کشیده، خودی نبیند و هر عمل درستی را از فضل پروردگارش بداند. 📚 «هذا من فضل ربّی» (سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰) 🔺 "وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ" 🔹 در دوره ی غیبت،"تمام محاسن اخلاقی" مانند: صبر، شکر، رضا، تسلیم، حسن خلق، شکر، قناعت… را دارا باشد. 🔸 صحابه‌ی حضرت نباید معترض، عجول، ناشکر، ناشکیبا، غیر قانع در مادیات باشد. 🔹انجام این موارد برای کسی سهل است که منتظرباشد.. زیرا انتظار وصال به محبوب، خوش اخلاقی و فعالیّت و خویشتن داری به ارمغان می‌آورد. منتظر بدلیل آنکه امید فراوان به وصال داشته، با نشاط است و بدلیل نشاط، پر تلاش و اهل جدّ و جهد است. 🔸 به همین جهت شاید بتوان گفت شاخصه‌ی منتظر، امید و نشاط و تلاش است. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
کلفتی صداتو به رخ که صحبت کردنو یادت داده نکش! دلش بشکنه کل زندگی زمین میخوری...😊 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
هروقت‌میخواست‌براےجوانان یادگارےبنویسدمے‌نوشت : "من‌کان‌للہ‌کان‌الله‌له" هرکه‌باخداباشد،خدابااوست رسم‌عاشق‌نیست‌بایک‌دل دودلبرداشتن ... شهید‌ محمدابراهیم همت🌱 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
خودم دیدم، وقتی همه می گفتند این آخر خط است، با اشاره حالی‌اَم می کرد که به دلت بَد راه نده، تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست و هیچ آغازی بدون اِذن من سر نمی گیرد.... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام آن که خالق جهان است امید بی پناه وبی کسان است به نام آن که یاد آوردن او تسلی بخش قلب عاشقان است 🌺🍃روزتون زیبا در پناه امن الهی به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ به‌کانال🍁لطفِ‌خدا🍁بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا