کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
سرو #زیبا و به #زیبایی بالای تو نه
شهد #شیرین و به #شیرینی گفتار تو نیست
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
کس ندیدست تو را یک نظر اندر همه عمر
که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست
آدمی نیست مگر کالبدی بیجانست
آن که گوید که مرا میل به دیدار تو نیست
ای که #شمشیر جفا بر سر ما آختهای
صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست
جور تلخست ولیکن چه کنم گر نبرم
چون گریز از لب #شیرین شکربار تو نیست
من سری دارم و در پای تو #خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست
به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر
که مرا طاقت #نادیدن دیدار تو نیست
#سعدیا گر نتوانی که کم #خود گیری
سر #خود گیر که #صاحب نظری کار تو نیست
#کس_ندانم_که_در_این_شهر_گرفتار_تو_نیست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/615
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس درنیامدهست بدین #خوبی از دری
دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری
خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود
گوید دو آفتاب نباشد به کشوری
اول منم که در همه عالم نیامدهست
زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری
هرگز نبردهام به خرابات #عشق راه
امروزم آرزوی تو در داد ساغری
یا #خود به حسن روی تو کس نیست در جهان
یا هست و نیستم ز تو پروای دیگری
بر سرو قامتت #گل و بادام روی و چشم
نشنیدهام که سرو چنین آورد بری
رویی که روز روشن اگر برکشد نقاب
پرتو دهد چنان که شب تیره اختری
همراه من مباش که غیرت برند خلق
در دست مفلسی چو ببینند گوهری
من کم نمیکنم سر مویی ز مهر دوست
ور میزند به هر بن موییم نشتری
روزی مگر به دیده #سعدی قدم نهی
تا در رهت به هر قدمت مینهد سری
#کس_درنیامدهست_بدین_خوبی_از_دری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/139
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس این کند که #دل از یار #خویش بردارد
مگر کسی که #دل از سنگ سختتر دارد
که گفت من خبری دارم از حقیقت #عشق
دروغ گفت گر از #خویشتن خبر دارد
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد
هلاک ما به بیابان #عشق #خواهد بود
کجاست مرد که با ما سر سفر دارد
گر از مقابله شیر آید از عقب #شمشیر
نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
و گر بهشت مصور کنند عارف را
به غیر دوست نشاید که دیده بردارد
از آن متاع که در پای دوستان ریزند
مرا سریست ندانم که او چه سر دارد
دریغ پای که بر خاک مینهد معشوق
چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
کدام عیب که #سعدی #خود این هنر دارد
نظر به روی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد
#کس_این_کند_که_دل_از_یار_خویش_بردارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/568
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس از این نمک ندارد که تو ای #غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری
نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
ملکا مها نگارا صنما بتا #بهارا
متحیرم ندانم که تو #خود چه #نام داری
نظری به لشکری کن که هزار #خون بریزی
به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
صفت رخام دارد تن نرم #نازنینت
دل سخت نیز با او نه کم از رخام داری
همه دیدهها به سویت نگران حسن رویت
منت آن کمینه مرغم که اسیر دام داری
چه مخالفت بدیدی که مخالطت بریدی
مگر آن که ما گداییم و تو احتشام داری
به جز این گنه ندانم که محب و مهربانم
به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری
گله از تو حاش لله نکنند و #خود نباشد
مگر از وفای عهدی که نه بر دوام داری
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در #دلم نشستی و سر مقام داری
سخن لطیف #سعدی نه سخن که قند مصری
خجل است از این حلاوت که تو در کلام داری
#کس_از_این_نمک_ندارد_که_تو_ای_غلام_داری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/124
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کبر یک سو نِه اگر شاهد درویشانی
دیوِ #خوشطبع بِه از حورِ گرهپیشانی
آرزو میکندم با تو دمی در بستان
یا به هر گوشه که باشد که تو #خود بستانی
با من کشتهٔ هجران #نفسی #خوش بنشین
تا مگر زنده شوم زآن #نفس روحانی
گر در آفاق بگردی به جز آیینه تو را
صورتی کس ننماید که بدو میمانی
هیچ دورانی بی فتنه نگویند که بود
تو بدین حسن مگر فتنه این دورانی
مردم از ترس خدا سجده رویت نکنند
بامدادت که ببینند و من از حیرانی
گرم از پیش برانی و به شوخی نروم
عفو فرمای که عجز است نه بی فرمانی
نه گزیر است مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبر است که هم دردی و هم درمانی
بندگان را نبود جز غم آزادی و من
پادشاهی کنم ار بنده #خویشم #خوانی
زین سخنهای #دلاویز که #شرح غم توست
خرمنی دارم و ترسم به جوی نستانی
تو که یک روز پراکنده نبودهست #دلت
صورت حال پراکندهدلان کی دانی
نفسی بندهنوازی کن و بنشین ار چند
آتشی نیست که او را به دمی بنشانی
سخن زندهدلان گوش کن از کشته #خویش
چون #دلم زنده نباشد که تو در وی جانی
این توانی که نیایی ز در #سعدی باز
لیک بیرون روی از خاطر او نتوانی
#کبر_یک_سو_نِه_اگر_شاهد_درویشانی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/72
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کاروانی شکر از مصر به #شیراز آید
اگر آن یار سفرکرده ما بازآید
گو تو بازآی که گر #خون منت در #خورد است
پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید
نام و ننگ و #دل و دین گو برود این مقدار
چیست تا در نظر عاشق جانباز آید
من #خود این سنگ به جان میطلبیدم همه عمر
کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
اگر این داغ جگرسوز که بر جان من است
بر #دل کوه نهی سنگ به آواز آید
من همان روز که روی تو بدیدم گفتم
هیچ شک نیست که از روی چنین #ناز آید
هر چه در صورت عقل آید و در وهم و قیاس
آن که محبوب من است از همه ممتاز آید
گر تو بازآیی و بر #ناظر #سعدی بروی
هیچ غم نیست که منظور به اعزاز آید
#کاروانی_شکر_از_مصر_به_شیراز_آید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/438
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی #دلدار پرخمست
غم #شربتی ز #خون #دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست
تنها #دل منست گرفتار در غمان
یا #خود در این زمانه #دل شادمان کمست
زین سان که میدهد #دل من داد هر غمی
انصاف ملک عالم #عشقش مسلمست
دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست
خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست
ای کاشکی میان منستی و #دلبرم
پیوندی این چنین که میان من و غمست
#کارم_چو_زلف_یار_پریشان_و_درهمست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/34
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
غلام کیست آن لعبت که ما را
غلام #خویش کرد و حلقه در گوش
پری پیکر بتی کز سحر چشمش
نیامد #خواب در چشمان من دوش
نه هر وقتم به یاد خاطر آید
که #خود هرگز نمیگردد فراموش
حلالش باد اگر #خونم بریزد
که سر در پای او #خوشتر که بر دوش
نصیحتگوی ما عقلی ندارد
برو گو در صلاح #خویشتن کوش
دهل #زیر #گلیم از خلق پنهان
نشاید کرد و آتش #زیر سرپوش
بیا ای دوست ور دشمن ببیند
چه #خواهد کرد گو میبین و میجوش
تو از ما فارغ و ما با تو همراه
ز ما فریاد میآید تو خاموش
حدیث حسن #خویش از دیگری پرس
که #سعدی در تو حیران است و مدهوش
#قیامت_باشد_آن_قامت_در_آغوش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/383
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فراق را #دلی از سنگ سختتر باید
مرا #دلیست که با شوق بر نمیآید
هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم
بیا و گر همه دشنام میدهی شاید
اگر چه هر چه جهانت به #دل خریدارند
منت به جان بخرم تا کسی نیفزاید
بکش چنان که توانی که بنده را نرسد
خلاف آن چه خداوندگار فرماید
نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس
که مرده را به نسیمت روان بیاساید
مپرس کشته #شمشیر #عشق را چونی
چنان که هر که ببیند بر او ببخشاید
پدر که چون تو جگرگوشه از خدا میخواست
خبر نداشت که دیگر چه فتنه میزاید
توانگرا در رحمت به روی درویشان
مبند و گر تو ببندی خدای بگشاید
به #خون #سعدی اگر تشنهای حلالت باد
تو دیر #زی که مرا عمر #خود نمیپاید
#فراق_را_دلی_از_سنگ_سختتر_باید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/445
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر
گم شدم در راه سودا رهنمایا ره نمای
شخصم از پای اندر آمد دستگیرا دست گیر
گر ز پیش #خود برانی چون سگ از مسجد مرا
سر ز حکمت برندارم چون مرید از گفت پیر
ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای #دل
بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر
چون کنم کز #دل شکیبایم ز #دلبر #ناشکیب
چون کنم کز جان گزیر است و ز جانان #ناگزیر
بی تو گر در جنتم #ناخوش #شراب سلسبیل
با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر
گر بپرد مرغ وصلت در هوای بخت من
وه که آن ساعت ز شادی چارپر گردم چو تیر
تا روانم هست #خواهم راند #نامت بر زبان
تا وجودم هست #خواهم کند نقشت در ضمیر
گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم
لابه بر گردون رسانم چون جهودان در فطیر
بوالعجب شوریدهام سهوم به رحمت درگذار
سهمگن درماندهام جرمم به طاعت درپذیر
آه دردآلود #سعدی گر ز گردون بگذرد
در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر
#فتنهام_بر_زلف_و_بالای_تو_ای_بدر_منیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/412
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب یاران و دوستان هنر است
سخن دشمنان نه معتبر است
مهر مهر از درون ما نرود
ای برادر که نقش بر حجر است
چه توان گفت در لطافت دوست
هر چه گویم از آن لطیفتر است
آن که منظور دیده و #دل ماست
نتوان گفت #شمس یا #قمر است
هر کسی گو به حال #خود باشید
ای برادر که حال ما دگر است
تو که در #خواب بودهای همه شب
چه نصیبت ز #بلبل سحر است
آدمی را که جان معنی نیست
در حقیقت درخت بیثمر است
ما پراکندگان مجموعیم
یار ما غایب است و در نظر است
برگ تر خشک میشود به زمان
برگ چشمان ما همیشه تر است
جان #شیرین فدای صحبت یار
شرم دارم که نیک مختصر است
این قدر دون قدر اوست ولیک
حد امکان ما همین قدر است
پرده بر #خود نمیتوان پوشید
ای برادر که #عشق پرده در است
#سعدی از بارگاه قربت دوست
تا خبر یافتهست بیخبر است
ما سر اینک نهادهایم به طوع
تا خداوندگار را چه سر است
#عیب_یاران_و_دوستان_هنر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/45
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند
من #خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند
پیش از این گویند کز #عشقت پریشانست حال
گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفتهاند
پرده بر عیبم نپوشیدند و دامن بر گناه
جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفتهاند
تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کردهاند
یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفتهاند
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس
دوستی باشد که دردم پیش درمان گفتهاند
ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کردهاند
حال سرگردانی آدم به رضوان گفتهاند
داغ پنهانم نمیبینند و مهر سر به مهر
آن چه بر اجزای ظاهر دیدهاند آن گفتهاند
ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی
ماجرای #عشق از اول تا به پایان گفتهاند
پیش از این گویند #سعدی دوست میدارد تو را
بیش از آنت دوست میدارم که ایشان گفتهاند
عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال
این سخن در #دل فرود آید که از جان گفتهاند
#عیب_جویانم_حکایت_پیش_جانان_گفتهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/506
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
طوطی نگوید از تو #دلاویزتر سخن
با شهد میرود ز دهانت به در سخن
گر من نگویمت که تو #شیرین عالمی
تو #خویشتن #دلیل بیاری به هر سخن
واجب بود که بر سخنت آفرین کنند
لیکن مجال گفت نباشد تو در سخن
در هیچ بوستان چو تو سروی نیامدهست
بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن
هرگز شنیدهای ز بن سرو بوی مشک؟
یا گوش کردهای ز دهان #قمر سخن؟
انصاف نیست پیش تو گفتن حدیث #خویش
من عهد میکنم که نگویم دگر سخن
چشمان #دلبرت به نظر سحر میکنند
من #خود چگونه گویمت اندر نظر سخن
ای باد اگر مجال سخن گفتنت بود
در گوش آن ملول بگوی این قدر سخن
وصفی چنان که #لایق حسنت نمیرود
آشفته حال را نبود معتبر سخن
در میچکد ز منطق #سعدی به جای شعر
گر سیم داشتی بنوشتی به زر سخن
دانندش اهل فضل که مسکین غریق بود
هر گه که در سفینه ببینند تر سخن
#طوطی_نگوید_از_تو_دلاویزتر_سخن #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/241
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صبر کن ای #دل که صبر سیرت اهل صفاست
چارهٔ #عشق احتمال #شرط محبت وفاست
مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست
گر بزند حاکم است ور بنوازد رواست
گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست
ور چه براند هنوز روی امید از قفاست
برق یمانی بجست باد #بهاری بخاست
طاقت مجنون برفت خیمهٔ لیلی کجاست
غفلت از ایام #عشق پیش محقق خطاست
اول #صبح است خیز کآخر دنیا فناست
صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
درد #دل دوستان گر تو پسندی رواست
هر چه مراد #شماست غایت مقصود ماست
بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست
گر تو قدم مینهی تا بنهم چشم راست
از در #خویشم مران کاین نه طریق وفاست
در همه شهری غریب در همه ملکی گداست
با همه جرمم امید با همه #خوفم رجاست
گر درم ما مس است لطف #شما کیمیاست
#سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست
هر که #دل دوست جست مصلحت #خود نخواست
#صبر_کن_ای_دل_که_صبر_سیرت_اهل_صفاست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/222
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صاحب نظر نباشد در بند نیک #نامی
خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی
ای نقطه سیاهی بالای خط سبزش
خوش دانهای ولیکن بس بر کنار دامی
حور از بهشت بیرون #ناید تو از کجایی
مه بر زمین نباشد تو ماه رخ کدامی
دیگر کسش نبیند در بوستان خرامان
گر سرو بوستانت بیند که میخرامی
بدر تمام روزی در آفتاب رویت
گر بنگرد بیارد اقرار #ناتمامی
طوطی شکر شکستن دیگر روا ندارد
گر پستهات ببیند وقتی که در کلامی
در حسن بینظیری در لطف بی نهایت
در مهر بی ثباتی در عهد بی دوامی
لایقتر از امیری در خدمتت اسیری
خوشتر ز پادشاهی در حضرتت #غلامی
ترک عمل بگفتم ایمن شدم ز عزلت
بی چیز را نباشد اندیشه از حرامی
فردا به داغ دوزخ #ناپختهای بسوزد
کامروز آتش #عشق از وی نبرد خامی
هر لحظه سر به جایی بر میکند خیالم
تا #خود چه بر من آید #زین منقطع لگامی
#سعدی چو ترک هستی گفتی ز خلق رستی
از سنگ غم نباشد بعد از شکسته جامی
#صاحب_نظر_نباشد_در_بند_نیک_نامی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/87
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شراب از دست #خوبان سلسبیلست
و گر #خود #خون میخواران سبیلست
نمیدانم رطب را چاشنی چیست
همی بینم که خرما بر نخیلست
نه وسمست آن به #دلبندی خضیبست
نه سرمست آن به جادویی کحیلست
سرانگشتان #صاحب #دلفریبش
نه در حنا که در #خون قتیلست
الا ای کاروان محمل برانید
که ما را بند بر پای رحیلست
هر آن شب در فراق روی لیلی
که بر مجنون رود لیلی طویلست
کمندش میدواند پای مشتاق
بیابان را نپرسد چند میلست
چو مور افتان و خیزان رفت باید
و گر #خود ره به #زیر پای پیلست
حبیب آن جا که دستی برفشاند
محب ار سر نیفشاند بخیلست
ز ما گر طاعت آید #شرمساریم
و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست
بدیل دوستان گیرند و یاران
ولیکن شاهد ما بیبدیلست
سخن بیرون مگوی از #عشق #سعدی
سخن #عشقست و دیگر قال و قیلست
#شراب_از_دست_خوبان_سلسبیلست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/35
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سست پیمانا به یک ره #دل ز ما برداشتی
آخر ای بد عهد سنگین #دل چرا برداشتی
نوع تقصیری تواند بود ای سلطان #عشق
تا به یک ره سایه لطف از گدا برداشتی
گفته بودی با تو در #خواهم کشیدن جام وصل
جرعهای #ناخورده #شمشیر جفا برداشتی
خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو
چون تو را گشتم تو #خود خاطر ز ما برداشتی
لعل دیدی #لاجرم چشم از شبه بردوختی
در پسندیدی و دست از کهربا برداشتی
شمع برکردی چراغت بازنامد در نظر
گل فرا دست آمدت مهر از گیا برداشتی
دوست بردارد به جرمی یا خطایی #دل ز دوست
تو خطا کردی که بی جرم و خطا برداشتی
عمرها در #زیر دامن برد #سعدی پای صبر
سر ندیدم کز گریبان وفا برداشتی
#سست_پیمانا_به_یک_ره_دل_ز_ما_برداشتی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/167
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو سیمینا به صحرا میروی
نیک بدعهدی که بی ما میروی
کس بدین شوخی و رعنایی نرفت
خود چنینی یا به عمدا میروی
روی پنهان دارد از مردم پری
تو پری روی آشکارا میروی
گر تماشا میکنی در #خود نگر
یا به #خوشتر #زین تماشا میروی
مینوازی بنده را یا میکشی
مینشینی یک #نفس یا میروی
اندرونم با تو میآید ولیک
خائفم گر دست غوغا میروی
ما #خود اندر قید فرمان توایم
تا کجا دیگر به یغما میروی
جان نخواهد بردن از تو هیچ #دل
شهر بگرفتی به صحرا میروی
گر قدم بر چشم من #خواهی نهاد
دیده بر ره مینهم تا میروی
ما به دشنام از تو راضی گشتهایم
وز دعای ما به سودا میروی
گر چه آرام از #دل ما میرود
همچنین میرو که #زیبا میروی
دیده #سعدی و #دل همراه توست
تا نپنداری که تنها میروی
#سرو_سیمینا_به_صحرا_میروی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/52
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی
طوطی خموش به چو تو گفتار میکنی
کس #دل به اختیار به مهرت نمیدهد
دامی نهادهای که گرفتار میکنی
تو #خود چه فتنهای که به چشمان ترک مست
تاراج عقل مردم هشیار میکنی
از دوستی که دارم و غیرت که میبرم
خشم آیدم که چشم به اغیار میکنی
گفتی نظر خطاست تو #دل میبری رواست
خود کرده جرم و خلق گنهکار میکنی
هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف
با دوستان چنین که تو تکرار میکنی
دستان به #خون تازه بیچارگان خضاب
هرگز کس این کند که تو عیار میکنی
با دشمنان موافق و با دوستان به خشم
یاری نباشد این که تو با یار میکنی
تا من سماع میشنوم پند نشنوم
ای مدعی نصیحت بیکار میکنی
گر تیغ میزنی سپر اینک وجود من
صلح است از این طرف که تو پیکار میکنی
از روی دوست تا نکنی رو به آفتاب
کز آفتاب روی به دیوار میکنی
زنهار #سعدی از #دل سنگین کافرش
کافر چه غم #خورد چو تو زنهار میکنی
#سرو_ایستاده_به_چو_تو_رفتار_میکنی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/64
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست درآمد از درم دوست
لب #خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در #خود به #غلط شدم که این اوست
رضوان در خلد باز کردند
کز عطر مشام روح #خوش بوست
پیش قدمش به سر دویدم
در پای فتادمش که ای دوست
یک باره به ترک ما بگفتی
زنهار نگویی این نه نیکوست
بر من که #دلم چو #شمع یکتاست
پیراهن غم چو #شمع ده توست
چشمش به کرشمه گفت با من
در نرگس مست من چه آهوست
گفتم همه نیکوییست لیکن
اینست که بیوفا و بدخوست
بشنو #نفسی دعای #سعدی
گر چه همه عالمت دعاگوست
#سرمست_درآمد_از_درم_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/17
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سخن #عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم
هیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطر
که به دیدار تو شغل است و فراغ از دو جهانم
گر چنان است که روی من مسکین گدا را
به در غیر ببینی ز در #خویش برانم
من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که #خود را ز کمندت برهانم
گر تو #شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از #عشق تو فرهاد زمانم
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم
درم از دیده چکان است به یاد لب لعلت
نگهی باز به من کن که بسی در بچکانم
سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم
#سخن_عشق_تو_بی_آن_که_برآید_به_زبانم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/291
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی سیمتن چه خسبی خیز
آب شادی بر آتش غم ریز
بوسهای بر کنار ساغر نه
پس بگردان #شراب شهدآمیز
کابر آذار و باد نوروزی
درفشان میکنند و عنبربیز
جهد کردیم تا نیالاید
به خرابات دامن پرهیز
دست بالای #عشق زور آورد
معرفت را نماند جای ستیز
گفتم ای عقل زورمند چرا
برگرفتی ز #عشق راه گریز
گفت اگر گربه شیر نر گردد
نکند با پلنگ دندان تیز
شاهدان میکنند خانه زهد
مطربان میزنند راه حجیز
توبه را تلخ میکند در حلق
یار #شیرین زبان شورانگیز
#سعدیا هر دمت که دست دهد
به سر زلف دوستان آویز
دشمنان را به حال #خود بگذار
تا قیامت کنند و رستاخیز
#ساقی_سیمتن_چه_خسبی_خیز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/403
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زهی #رفیق که با چون تو سروبالاییست
که از خدای بر او نعمتی و آلاییست
هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر
نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست
هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار
برای #خود #نفسی میزند نه بسراییست
نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی
نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند #زیباییست
حکیم بین که برآورد سر به شیدایی
حکیم را که #دل از دست رفت شیداییست
ولیک عذر توان گفت پای #سعدی را
در این لَجَم چو فرو شد نه اولین پاییست
#زهی_رفیق_که_با_چون_تو_سروبالاییست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/629
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز هر چه هست گزیرست و #ناگزیر از دوست
به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست
به بندگی و صغیری گرت قبول کند
سپاس دار که فضلی بود کبیر از دوست
به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند
رضا مده که متاعی بود حقیر از دوست
جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت
نه نعمتیست که بازآورد فقیر از دوست
نه گر قبول کنندت سپاس داری و بس
که گر هلاک شوی منتی پذیر از دوست
مرا که دیده به دیدار دوست برکردم
حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست
و گر چنان که مصور شود گزیر از #عشق
کجا روم که نمیباشدم گزیر از دوست
به هر طریق که باشد اسیر دشمن را
توان خرید و نشاید خرید اسیر از دوست
که در ضمیر من آید ز هر که در عالم
که من هنوز نپرداختم ضمیر از دوست
تو #خود نظیر نداری و گر بود به مثل
من آن نیم که بدل گیرم و نظیر از دوست
رضای دوست نگه دار و صبر کن #سعدی
که دوستی نبود #ناله و نفیر از دوست
#ز_هر_چه_هست_گزیرست_و_ناگزیر_از_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/67
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با #شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان #شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
و گر #شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
که بی #شمشیر #خود کشتی به ساعدهای سیمینم
برآی ای #صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
ز اول هستی آوردم قفای نیستی #خوردم
کنون امید بخشایش همیدارم که مسکینم
دلی چون #شمع میباید که بر جانم ببخشاید
که جز وی کس نمیبینم که میسوزد به بالینم
تو همچون #گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من #بلبل چو بوتیمار بنشینم
رقیب انگشت میخاید که #سعدی چشم بر هم نه
مترس ای باغبان از #گل که میبینم نمیچینم
#ز_دستم_بر_نمیخیزد_که_یک_دم_بی_تو_بنشینم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/284
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈