آفتاباست آن پریرخ یا ملائک یا بشر؟
قامتاست آن یا قیامت یا الف یا نیشکر؟
هَدَّصبری ما تَوَلّیٰ؛ رَدَّ عَقلی ما ثَنا
صادَقَلبی ما تَمَشّیٰ؛ زادَ وَجدی ما عَبَر
گُلبُناست آن یا تن #نازکنهادش یا حریر؟
آهناست آن یا #دل #نامهربانش یا حَجَر؟
تِهْتُ؛و المَطلوبُ عِندی، کَیفَ حالی اِنّنَا
حِرْتُ؛وَ المأمولُ نَحوی مَا احتیالی اِن هَجَر
باغ فردوس است؛ #گلبرگش نخوانم یا #بهار
جان #شیرین است؛ #خورشیدش نگویم یا #قمر
قُللِمَن یَبغِی فِراراً مِنهُ: هَل لی سَلْوَةٌ
اَمعلَی التقدیرِ اِنّی اَبتَغیٰ، اَینَ المَفَر؟
بر فراز سرو سیمینش چو بخرامد به #ناز
چشم شورانگیز بین! تا نجم بینی بر شجر
یُکرِهُالمحبوبُ وَصلی؛ اِنتَهیٰ عَمّا نَهیٰ
یَرسِمُالمنظورُ قَتلی اِرتَضیٰ فی ما اَمَر
کاشاندک مایه نرمی در خطابش دیدمی
وَرمرا #عشقش به سختی کُشت، سهل است اینقدَر
قِیلَلی: فِیالحُبِّ اَخطارٌ و تحصیلُ المُنیٰ
دولَةٌاَلقیٰ بِمَناَلقیٰ بِروحی فِیالخَطر
گوشه گیرای یار! یا جان در میان آور! که #عشق
تیرباراناست؛ یا تسلیم باید یا حَذَر
فَالتَنائیغُصَّةٌ؛ ما ذاقَ اِلّا مَن صَبا
والتدَانی فُرصةٌ؛ ما #نالَ اِلّا مَن صَبَر
دختران طبع را یعنی سخن با این جمال
آبرویینیست پیش آن آن #زیبا پسر
لَحظُکَالقَتّالَیَغویٰ فی هلاکی؛ #لا تَدَع!
عِطفُکَالمَیّاسَیَسعیٰ فی بَلائی؛ #لا تَذَر!
آخر ایسرو روان! بر ما گذر کن یک زمان!
آخر ایآرام جان! در ما نظر کن یک نظر!
یا رَخیمَالجِسمِ! لَوْ #لا اَنتَ، شَخصی مَا انحَنیٰ
یا کَحیلَالطَرفِ!لَوْ #لا اَنتَ، دَمعی مَا انحَدَر
دوستیرا گفتم اینک عمر شد، گفت ای عجب!
طُرفهمیدارم که بی #دلدار چون بردی به سر
بَعضُخِلّانی اَتانی سائلاً عَن قِصَّتی
قُلتُلا تَسئَل! صُفار الوَجه یُغنی عن خبر
گفت #سعدی! صبر کن؛ یا سیم و زر ده، یا گریز!
#عشق را یا مال باید یا صبوری یا سفر
#آفتاباست_آن_پریرخ_یا_ملائک_یا_بشر؟ #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/429
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈