#دم_اذانی ❤️ نماز اول وقت چڪشـی است بر سر نفـس از وقتش ڪہ گذشت مـی‌شود . . . چڪشـی بر سر نماز . @love_shahid.

❤️ اینجا مسجد ڪوفه است؛ جایی ڪه بزودی ان‌شاءالله مرکز حڪومت جهانی مهدی فاطمه خواهد شد، حڪومتی ڪه سراسر عدل و داد است. #اللهم_عجل_لوليك_الفرج #به_وقت_دل @love_shahid.

🎥شوخی در حرم امام رضا علیه‌السلام ڪه خیلی زود به واقعیت پیوست! «محمد الشیبانی» جوان رعنای عراقی ڪه راننده ابومهدی المهندس بود ، در حمله تروریست‌های امریڪایی به ڪاروان حامل او و سپهبد قاسم سلیمانی شربت شهادت نوشید . @love_shahid.

📽پاسخ حاج قاسم به صحبت جدید ظریف در خصوص مذاکره با آمریکا... ❗️میگویند رهبری هم مثل امام جام زهر را بنوشد! این جام زهر آن جام زهر نیست این جام ؛ جان ایران را میگیرد @love_shahid.

⭕️ ما مـدعیـان ِ عشق ، مَـن مَـن بلدیم ○● از راه شما ، شِعـر نوشتـن بلدیم ⭕️ هر چند ڪه بَرعَڪس شما ، تا ڪردیم ○● اما ز شما ، عَڪس گِرفتن بلدیم @love_shahid.

🔊 #پادکست 🔻 او خودش را ڪُشت ! 🎙علت نفوذ شهدا در قلوب مردم و جوانان و چرایی عدم تأثیر برخی ڪارهای فرهنگی در جامعه به روایت حاج حسین یکتا @love_shahid.

#خاطرات_شهدا 📖 #یا_مادر سوریه ڪه بود پیام داد گفت : خواب عجیبی دیدم بعد از اینڪه ڪلی اصرار ڪردم خوابش رو تعریف ڪرد . گفت : خواب دیدم وضع خراب بود و هوا سرد ؛ داشتم با پوتین نماز می‌خوندم ، یڪی اومد شروع ڪرد به حرف زدن و گفت : نمازت قبول نیست و منم به شڪ افتادم ، بعد از چند دقیقه تو خواب دیدم ڪه یه خانم چادری اومد جلو و گفت : پسرم ازت قبوله خدا خیرتون بده ان‌شاءالله ، تا به خودم اومدم فهمیدم حضرت زهرا رو دیدم و از خواب پریدم . شهید مدافع حرم ... #شهید_حسین‌_معز_غلامی @love_shahid.

ای بر دلم نشسته از تو ڪجا گریزم . 🎻🎵🎻🎵 . #دل_نَوا #سردار_دلها #به_وقت_دلتنگی @love_shahid.

🔴 دیر یا زود مابا قاتلین حاج قاسم سلیمانی ملاقات خواهیم ڪرد. اما نه برای مذاکره برای محاڪمه و مجازات این ڪیفر بزرگ @love_shahid.

بزرگترین بدرقه جهان امام خامنه‌ای : آن‌روزی ڪه ده‌ها میلیون در ایران و صدها هزار در عراق و ... به پاس خونِ فرماندهان سپاه قدس به خیابانها آمدند و بزرگترین بدرقه جهان را شکل دادند ، یڪی از ایام‌الله است . @love_shahid.

#خاطرات_شهدا 📖 #حضرت_زهرا_س عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد . ترڪش خورده بود بہ سرش ، با اصرار بردیمش اورژانس . می‌گفت : « ڪسی نفهمہ زخمی‌ شدم . همینجا مداوام ڪنید ». دڪتر اومد گفت : «زخمش عمیقہ ، باید بخیہ بشہ ». بستریش ڪردند . از بس خونریزی داشت بی هوش شد . یہ مدت گذشت . یڪدفعہ از جا پرید . گفت : « پاشو بریم خط ». قسمش دادم . گفتم : « آخہ تو ڪه بی هوش بودی ، چی شد یهو از جا پریدی »؟ گفت : « بهت میگم بہ شرطی ڪه تا وقتی زنده ام بہ ڪسی چیزی نگی . « وقتی توی اتاق خوابیده بودم ، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدند داخل .» « فرمودند : «چیہ ؟ چرا خوابیدی ؟» عرض ڪردم : « سرم مجروح شده ، نمی‌تونم ادامہ بدم ». حضرت دستی بہ سرم ڪشیدند و فرمودند : « بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست . بلند شو برو بہ ڪارهات برس . » بہ خاطر همین است ڪه هر جا ڪه می‌روید حاج احمد ڪاظمی‌حسینیہ فاطمه ‌الزهرا (س) ساختہ است … « سردار عشق و شهید عرفہ » #شهید_حاج_احمد_کاظمی @love_shahid.