#زندگی_به_سبک_شهدا
وارد خانه که می شد قبل از حرف زدن لبخند می زد. عصبانی نمیشد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
#شهیدعلیرضاعاصمی
#یادش_باصلوات
🆔 @loveshohada28
ڪانال شهادت زیباست👆🍃
#زندگی_به_سبک_شهدا 💕
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران میگويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده ! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد . تو از خواستگارهایت خیلی ایراد میگرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است ... 😕
🌺 مثل این ڪه مـیخواستی
یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه
سرش مو ندارد قبول ڪردی ؟🤔
🌸 من گفتم : «مصطفـی ڪچل نیست . تو اشتباه میڪنی.»
🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه ، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن .😁
🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمیدونستم!»
و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ...
#شهید_مصطفی_چمران
#محبت_و_عشـق_واقـعی
✍ نشر بمناسبت سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س)
#صلوات
🆔 @loveshohada28
کانال شهادت زیباست🍃☝️
#زندگی_به_سبک_شهدا
ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ لحظه هایی ﻛﻪ با ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ…
نمازای دو نفره مون بود… ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑﻬﺶ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ… ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺗﺎیی… کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ…
ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ…
چقد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﻴﻪ… ﻛﻪ ﺩو نفر… ﺍﻳﻨﻘﺪه همو ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ…
منطقه که میرفت…
تحمل خونه بدون حمید… واسم سخت بود… .
وقتی تو نباشی چه امیدی به بقایم…؟
این خانه ی بی نام و نشان سهم کلنگ است
میرﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ…
ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ…. ﺑﻌﺪ ﻣﺪتی که برمیگشت…
واسه پیدا کردنم،همه جا زنگ میزد…
میگفتن:”بازم حمید،ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ…” ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍم میکرﺩ…
ظرف ﺩﻭ،ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ…
ولی من ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎله که… .
گلی گم کرده ام می جویم او را…
ﺍﮔﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻦ ﭼﻪ قشنگی ای ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎست…
ﻛﻪ خیییلیی ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ…
ﻣﻴﮕﻢ :”…عشق…”
عجیب درد عشق و عاشقی مانند افیون است…
که هر جا لذتی باشد درون درد مدفون است…
ﻭقتی ﺟﻮﻭﻧﺎی الان میگن ﻛﻪ ﻧﻪ…
ﺍصلا ﺍﺯ ﺍﻳﻦ خبرا نیست…
از حرفشون خیلی ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ میشم…
ﭼﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ عشقو درک نمیکنن…؟! ﺍﻻﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ ﺑﻴﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮو…
خیییلیﺑﮕﻦ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻟﻪ…! تو تقسیم کار خونه ست…
ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭی ﻧﺒﻮﺩ…
ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ کسی ﺯﺭنگی میکرد…
ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻪ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ یکی ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﻨﻪ…
این در حالی بود…
که قبل ازدواج…ﺗﻮ خونه بهم میگفتن…
ﺁﺷﭙﺰﻱ ﻛﻦ…
میگفتم ﺁﺷﭙﺰ میگیرم…
میگفتن ﻛﺎﺭ ﻛﻦ…
میگفتم ﻛﻠﻔﺖ میگیرم…
ﻫﺮ ﻛﺎﺭی میگفتن،ﻳﻪﺟﻮﺍﺏ تو آستینم ﺩﺍﺷﺘﻢ…
ﺑﺎ ﺣﻤﻴﺪ که ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩم… ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ…
حتی ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎسای ﺣﻤﻴﺪ ﻟﺬﺕ میبردم…
✍خانوم امیرانی،همسر شهید حمید باکری
🆔 @loveshohada28
کانال شهادت زیباست🍃☝️
مقام شهادت.mp3
7.46M
💠 صوت جلسه حجت الاسلام جوشقانیان
⬅️ 💥با موضوع: #مقام_شهادت💥
« #زندگی_به_سبک_شهدا »
یاد شهدا با صلوات🌹
🆔 @loveshohada28
کانال شهادت زیباست🍃👆
| @Loveshohada28 |🍃💝
#یا_انیس_القلوبــــ
💟 هرچے درست ڪنن میخوریم حتے قلوہ سنگ!😅
✍ اولین غذایے ڪہ بعدازعروسیمان درست ڪردم استانبولے بود.
از مادرم تلفنے پرسیدم .شد سوپ..🍲
آبش زیاد شدہ بود ... 😐
منوچهر میخورد و بہ بہ و چہ چہ میڪرد. 😋
روز دوم گوشت قلقلے درست ڪردم .. شدہ بود عین قلوہ سنگ🙆🏻
تا من سفرہ را آمادہ ڪنم منوچهر چیدہ بودشان روے میز و با آنها تیلہ بازے میڪرد قاہ قاہ میخندید 😂
و میگفت : چشمم ڪور دندم نرم تا خانم آشپزے یاد بگیرن هر چہ درست ڪنن میخوریم حتے قلوہ سنگ 😌😆
📚 بہ روایت #همسر_شهید منوچهر مدق
#زندگے_به_سبک_شهدا💚
| @Loveshohada28 |🍃💝
💠 زندگی به سبک شهید محمد اصلانی
«نباید غم و حسرت مردم را زیاد کنیم!»
🌷 طلبه جوانی بود، در ۱۸ سالگی به خواستگاری ام آمده بود. زندگی را با هم ساختیم. شرطمان در زندگی برای هم این بود که تلاش کنیم مثل حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) با هم مهربان باشیم.
🌷 ساده زندگی کنیم و در بندگی خدا همدیگر را کمک کنیم. اوایل اوضاع مالی معمولی داشتیم. اما شرایط مالی حاج آقا طوری بود که بتواند یک زندگی مرفه برایمان تدارک ببیند به خصوص که اعتبار خوبی بین دیگران داشت اما اعتماد و اعتباری که پیش خدا ومردم داشت برایش مهمتر بود. می گفت: «زندگی ما باید به متوسط جامعه و کمتر از آن نزدیک باشد. مردم؛ اقوام، همسایه و دوستان که خانه ما آمدند بگویند خانه و زندگی این روحانی مثل ماست نه اینکه معذب شوند و حسرت بخورند.»
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
------🕊🌺✨----
@loveshohada28
--------🕊🌺✨---
| @Loveshohada28 |🍃💝
#یا_انیس_القلوبــــ
💟 هرچے درست ڪنن میخوریم حتے قلوہ سنگ!😅
✍ اولین غذایے ڪہ بعدازعروسیمان درست ڪردم استانبولے بود.
از مادرم تلفنے پرسیدم .شد سوپ..🍲
آبش زیاد شدہ بود ... 😐
منوچهر میخورد و بہ بہ و چہ چہ میڪرد. 😋
روز دوم گوشت قلقلے درست ڪردم .. شدہ بود عین قلوہ سنگ🙆🏻
تا من سفرہ را آمادہ ڪنم منوچهر چیدہ بودشان روے میز و با آنها تیلہ بازے میڪرد قاہ قاہ میخندید 😂
و میگفت : چشمم ڪور دندم نرم تا خانم آشپزے یاد بگیرن هر چہ درست ڪنن میخوریم حتے قلوہ سنگ 😌😆
📚 بہ روایت #همسر_شهید منوچهر مدق
#زندگے_به_سبک_شهدا💚
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@loveshohada28
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
یکی از دوستان میگفت:
در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛
دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
حاج قاسم اینطوری حاج قاسم شد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6