فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عشق ،
هر " صبح "
به گنجشک ها نان می دهی ،
به من
جان ....!
#مریم_رضایی_حامی
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
مادری به دخترش گفت مواظب باش وقتی راه میری قدمهات روکجا میذاری دخترش گفت شما مواظب باشین
قدمهاتون رو کجا میذارید من پا جای پای شما می ذارم
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
.
👱📛 اينی که شما بيندازی آخر شب بروی خانه، سرِشب با رفيقها و دوست و آشناها و اينها بگردی، آخر شب هم بروی خانه؛ آن بيچاره هم تنها نشسته، يا شام خورده يا نخورده، چرت میزند تا شما برويد، اين بی اعتنايی به اوست. #محبت مثل يک برفی در اينجور رفتارها تدريجاً ذوب میشود.
💗رهبر انقلاب👈۶۳/۲/۱۴ و ۷۱/۹/۱۹
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
تــو فرق داری با همه دنیا ؛
من عاشقِ این حسِ تبعیضم ...
#روزبه_بمانی
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است 😍
سلطان جهانم به چنین روز غلام است 😁
🗣 به استحضار اعضای محترم کانال #عاشقانه_های_پاک میرسونم که
دو نفر از ادمین های عزیزمون ❤️
ازدواج کردند ... 👏💍
بنده از طرف خودم و همه ی تیم عاشقانه ها و شما دوستان عزیز
خدمتشون تبریک ویژه عرض میکنم 🎊
و براشون آرزوی خوشبختی و دل خوشی میکنم 😎
انشاءالله که زیر سایه امام زمان زندگی پر خیر و برکتی داشته باشن ...
انشاءالله خدا قسمت همه مجردای کانال بکنه 😅
... و از شما عزیزان هم پیشاپیش به خاطر صبوریتون به دلیل کاهش فعالیت های کانال سپاس گذاری می کنم ... 🙏❤️🌸
|مـــــ🌙ـــــاه دخت
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
صدایت میکنم باعشق😌
جوابم می دهی باجان😍
همین جان گفتنت عشقم😙
هـوایی می کنـد دل را...❤️
|مـــــ🌙ـــــاه دخت
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
💟 #داستان_عاشقانه_واقعی
🔥 #پیشنهاد_داغ
❤️ کتاب «یادت باشد» عاشقانهترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینبکبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!
💠متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» :
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمیخوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش میشـد صداتو ضبط میکردم با خودم میبردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست میمونم منو بی خبر نذار».
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».
#معرفی_کتاب
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
|بیپلاڪ
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
زندگی مشترکتون اینجا به بن بست بخوره
|مـq
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧