مادربزرگ ميگفت:
اين حرف و رفتار آدماست كه نشون ميده دوسِت دارن يا نه...
وگرنه كی قلب آدمارو ديده؟
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
.
⭕سید مهدی قوام و زن بدکاره
سید مهدی قوام منبری و روضه خوان مشهور شهر تهران بود، یکی از شبهای محرم الحرام در تهران قدیم،
بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا،
راننده میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار!
تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم.
ترمز کردم، حاجی پیاده شد، رفت به سمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم.
#محرم
#ما_ملت_امام_حسينيم
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو😍
ننه قورتت بده
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
كلهم ينتظرون قدومي
المحطة
والقطار
والتذكرة
همه آنها انتظار رسیدن مرا میکشند
ایستگاه
قطار
و بلیت
محمد خالد
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
فصل اول
زندگی خودت را
با فصل پانزدهم
زندگی کسی دیگر مقایسه نکن،
مسیر خودت را برو،
داستان زندگی خودت را بنویس
و هرگز جا نزن
#مارک_تواین
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
هدایت شده از عـاشـقـانـه هـای پـاڪ♥️
عطا : دیدی این ماشین مسابقه ای ها رو که با سرعت میرن
یهو ترمز میکنن دور خودشون می گردن؟!
معصومه: آره..
عطا: اونجوری دورت بگردم!!!
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از انگیزه های ازدواج بین گربه ها😁😍
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
اعترافات یک زن از جهاد نکاح...
رنگ صورت فرزانه عین گچ سفید شده بود... ازصدای پاها معلوم بود چند نفر دارن بالا میان... در اتاق پذیرایی باز بود اولین مرد از جلوی در رد شد ... دومی... سومی....
فرزانه گفت چه خاکی تو سرمون کنیم؟؟
توی دلم گفتم خدایا ما دختریم...
خدایا بلایی سرمون نیاد...
اشک روی صورتم چکید روی کاغذها...
تو اون لحظات زجر آور که داشتیم به تمام هویتمون فکر میکردیم از استرس و ترس فقط نگاه های خیس بود که بین من و فرزانه رد و بدل می شد... بعد از چند لحظه فرزانه چاقو را از توی کیفش در آورد بیرون...
شما دعوتید به یک عاشقانه ی پاک داستانی متفاوت، جذاب و فوق العاده تاثیرگذار در این کانال سنجاق شده 👇
https://eitaa.com/joinchat/1802108966Ce26d79d286
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی می پرسن برنامت واسه آیندت چیه؟😄
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
اینو حتما بخونین😅👇
در یڪی از دانشگاه ها
پیرامون #حجاب سخنرانی میڪردم
ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد
حاجاقااااااااااااا
چرا شما حجاب راساختید؟!!!!
گفتم: حجاب ،بافته ذهن ما نیست
حجاب را ما نساختیم بلڪه درڪتابخدایافتیم
گفت: حجاب اصلامهم نیست
چون ظاهر مهم نیست دلپاڪ باشه ڪافیه
گفتم: آخه چرایه حرفیمیزنیڪهخودت هم قبول نداری؟!!!!
گفت: دارم
گفتم: نداری
گفت: دارم
گفتم: ثابت میڪنمڪهاین حرفیڪه گفتی خودت قبولنداری
گفت: ثابتڪن
گفتم: ازدواجڪردی
گفت: نه
گفتم: خدایا این خانم ازدواج نڪرده و
اعتقاد دارهظاهرمهم نیست دل پاڪ باشه
پس یهشوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما
فریاد زد: خدانڪنه
گفتم: دلش پاڪه
گفت: غلط ڪردم حاج اقاااااااا
👤استاد قرائتی
♥️➣ @loveshq
〇عاشقانههایپاڪ⇧