4_5850463567093959300.mp3
5.88M
تفسیر صفحه ۳۹ سوره مبارکه بقره
قسمت اول
استاد قرائتی
🆔 eitaa.com/loving_god1
4_5850463567093959301.mp3
6.7M
تفسیر صفحه ۳۹ سوره مبارکه بقره
قسمت دوم
استاد قرائتی
🆔 eitaa.com/loving_god1
🌷گامی بسوی فهم مفاهیم قرآن کریم🌷
*کلمه قرآنی امروز*
شماره *۴*
🍒 *أَبرَص* 🍒
*أَبرَص*: *بَرَص* پیسی.کَکَ وسفیدی که دربدن ظاهرشودوجای جای بدن سفیدگردد.
*رَجُلٌ أَبْرَص*: مُصَابٌ بِالبَرَصِ وَهُوَ مَرَضٌ غَيرُ مُعدِِ يُصِيبُ جِلْدَ الإنْسَان.
📖 *...وَأُبرِئُ الأَکمَهَ وَ الأَبرَصَ وَأُحیِی المَوتَی' بِإِذنِ الله...*/آل عمران:۴۹
[(حضرت عیسی (ع)گفت:]وبه اذن خدا کورمادرزاد ومبتلا به بیماری پیسی را بهبود می بخشم ومردگان را زنده می کنم.
⏪شماره ۳
🆔 eitaa.com/loving_god1
🍃احادیث و آیات با موضوع
#قیامت #برزخ #قبر #بهشت #جهنم #مرگ
🔸حدیث شماره ۳۸🔸
🌸پیامبر صلی الله فرمودند: در بهشت ، درختى است که آن را ((محبوبه )) گویند. میوه آن درخت از انار، کوچک تر، و از سیب بزرگ تر؛ و سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل ، و از آن میوه نمى خورد، مگر کسى که هر روز مداومت نماید به گفتن :
اللهم صل على محمد و آل محمد و سلم
🌸هر که بر من صد بار صلوات فرستد، حق تعالى ، بر وى هزار بار صلوات فرستد و اگر هزار بار بر من صلوات فرستد، حق تعالى او را از فضل خود، ثواب ده هزار رکعت نماز عطا فرماید و بیاشامد او را در بهشت از شراب سلسبیل
⏪حدیث شماره ۳۷
🆔 eitaa.com/loving_god1
🔸دانستنیهای حضرت اسحاق
🔸قسمت دوم
🔸دین و شریعت اسحاق نبی همان دین حضرت ابراهیم یعنی اسلام ذکر شده که قرآن می فرماید: « و ابراهیم و یعقوب در آخرین لحظات عمر، فرزندان خود را به این آئین، وصیت کردند؛و هر کدام به فرزندان خود گفتند: فرزندان من! جز به آئین اسلام از دنیا نروید!»
🔸اسحاق بعد از وفات برادرش اسماعیل، در نبوت جانشین وی شد و بعد از وی تمامی پیامبران از نسل اسحاق بودند؛ به غیر حضرت محمد که از نسل اسماعیل بوده است. در قرآن، ۸ آیه مستقیم یا غیرمستقیم اشاره به نبوت اسحاق دارد؛
🔸به روایت عهد عتیق اسحاق در ۳۷ سالگی مادر خود را از دست داد و در ۴۰ سالگی ازدواج کرد اسحاق دارای دو فرزند پسر بود که از همان آغاز تولد با یکدیگر نزاع داشتند فرزند اول را عیص و دیگری را که به دنبال وی به جهان آمده بود، یعقوب نام نهادند
🔸اسحاق به عیص بیش از یعقوب علاقه داشت؛ زیرا او بزرگتر بود، در حالی که مادرشان«رفقه» یعقوب را چون کوچکتر بود بیشتر دوست میداشت. روزی اسحاق میل به غذا پیدا کرد و از عیص درخواست کرد برایش غذا بیاورد، ولی یعقوب به اتفاق مادرش قبل از عیص برای او غذا آوردند و اسحاق آن غذا را خورد و برای او دعا کرد. عیص از این قضیه آگاه گردید و بر برادرش خشمگین شد و او را تهدید کرد تا این که...
⏪قسمت اول
🆔 eitaa.com/loving_god1