eitaa logo
مُهمَل
38.3هزار دنبال‌کننده
584 عکس
445 ویدیو
14 فایل
- مگذار درد دل کنم و دردسر شود . . . ! * ثبت لحظاتِ زندگی با نگاهی شاعرانه * اینجا با هم «شعر» می‌خوانیم؛ ارسال اشعار. @Hamrah403 شنوای پیشنهادات و .. فعلا تبادل نداریم. ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چند نداری تو ز احساس نشانی من عاشق لبخند توام گرچه ندانی مغرور و بداخلاق بشو با همه، اما "با من به ازین باش که با خلق جهانی " 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
شمس‌الدین محمد کوسج شاعر قرن هشتم هجری قمری است که از زندگی وی اطلاعات زیادی در دسترس نیست و بخش کهن منظومهٔ حماسی «برزونامه» مشتمل بر حدود ۴۲۰۰ بیت به وی منتسب است. برزونامه در اصل دو منظومهٔ جداگانه درباره داستانهاى برزو بوده که هر بخش از آن توسط شاعرى به نظم درآمده است. گویا در قرن دهم هجرى شخصى این دو بخش را به یکدیگر پیوند مى‌دهد و از آن داستانى بلند مشتمل بر ۳۳۰۰۰ بیت به وجود مى‌آورد. برزو پسر سهراب است که پس از مرگ سهراب از شهرو زاده مى‌شود و در جوانى بى‌آنکه به نژاد خود آگاه باشد به تحریک افراسیاب با سپاهى عظیم به ایران مى‌آید و با نیاى خود رستم نبرد مى‌کند. سرانجام در یکى از نبردها نژادش شناخته مى‌شود و جنگ و ستیز به صلح و دوستى مى‌انجامد. این کتاب در بین منظومه‌هایى که بعد از شاهنامه سروده شده‌اند موفق‌تر بوده است به‌طورى که برخى از نسخه‌برداران از قرن نهم به بعد بخشى از آن را به دست‌نویسهایى از شاهنامه الحاق کرده‌اند. برخى کتاب برزونامه را به شخص دیگرى به نام ابوالعلاء عطاء بن یعقوب کاتب مشهور به عطایى رازى نسبت مى‌دهند. ابوالعلاء، عطاء بن یعقوب، از شاعران دربار غزنویان و معاصر مسعود سعد سلمان است. وى در سال ۴۷۱ هجری قمری وفات کرده است. در منابع اظهار نظر دیگری نیز وجود دارد که بخش دیگر برزونامه را سرودهٔ شاعری از سدهٔ دهم هجری به نام عطایی می‌داند. در دستنویس کتابخانه کمبریج از برزونامهٔ کهن، یک بار در پشت برگ اول و بار دیگر در پایان منظومه، به نام گویندهٔ آن تصریح شده است. عبارت پشت برگهٔ اول چنین است: «کتاب برزونامه، تصنیف مولانا شمس‌الدین محمد بن احمد میر بن محمد میر خم...» و عبارت پایانى منظومه، این چنین است: «تمام شد کتاب برزونامه از گفته مولانا شمس محمد کوسج...». 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
‌ در این سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند به دشت پر ملالِ ما، پرنده پر نمی‌زند یکی ز شب‌گرفتگان چراغ برنمی‌کند کسی به کوچه‌سار شب درِ سحر نمی‌زند نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سرنمی‌زند گذرگهی‌ است پر ستم که اندرو به غیرِ غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند چه چشم پاسخ است ازین دریچه‌های بسته‌ات برو که هیچ‌کس ندا به گوش کر نمی‌زند نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده‌ست گردنده فلک نیز به کاری بوده است هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین آن مردمک چشم نگاری بوده‌ست 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
نشان عاشق آن باشد که شب با روز پیوندد تو را گر خواب می‌گیرد نه صاحب درد عشاقی 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای صبح بیا و قفلِ شب را وا کن در کوچه بساطِ آشتی بر پا کن با نامِ خدا، فاتحِ سرسختی باش با خوب و بدِ خلق به نرمی تا کن 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
نِدای صُبح بِخیر از تو ،نَوای مَستی‌اش با مَن عَجب صُبحِ قَشنگی شُد،نگاهَت دَر نِگاهِ مَن 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما انا فتحنا الصلا بازآ ز بام از در درآ ای بحر پرمرجان من والله سبک شد جان من این جان سرگردان من از گردش این آسیا ای ساربان با قافله مگذر مرو زین مرحله اشتر بخوابان هین هله نه از بهر من بهر خدا نی نی برو مجنون برو خوش در میان خون برو از چون مگو بی‌چون برو زیرا که جان را نیست جا گر قالبت در خاک شد جان تو بر افلاک شد گر خرقه تو چاک شد جان تو را نبود فنا از سر دل بیرون نه‌ای بنمای رو کایینه‌ای چون عشق را سرفتنه‌ای پیش تو آید فتنه‌ها گویی مرا چون می‌روی گستاخ و افزون می‌روی بنگر که در خون می‌روی آخر نگویی تا کجا گفتم کز آتش‌های دل بر روی مفرش‌های دل می غلط در سودای دل تا بحر یفعل ما یشا هر دم رسولی می‌رسد جان را گریبان می‌کشد بر دل خیالی می‌دود یعنی به اصل خود بیا دل از جهان رنگ و بو گشته گریزان سو به سو نعره زنان کان اصل کو جامه دران اندر وفا 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
28.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتی ولی دردت هنوز تو سینه مَنه این قلب نیست، داغِ توئه داره می‌زنه هرنیمه شب ساعت یک، خوابم نمی‌بره 🎥 | «بعد تو» ◽️با صدای: حسین حقیقی ◽️تهیه‌کننده: محمدجواد موحد ◽️شاعر و آهنگساز: شروین معینی ◽️تولید: و مکتب 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal