تاب آوری به معنای توانایی روبه رو شدن، غلبه کردن و حتی قوی تر شـدن به وسـیله ی تجربـه ی مشکلات یـا آسیب ها است.💪
تحقیقـی بر روی بیمـاران مبتلابه سـرطان مری انجام شد و نشـان داد بـا بالا رفتن اعتقادات مذهبـی، تاب آوری بیماران #سرطانی بالا میرود.🚨
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نکات به ظاهر ساده ولی مهم رو فراموش نکنید
#روانشناسی
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
یه وایب قشنگ از استندهای چوبی😍
#کاردستی
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
نکته ...
از بهبهان تا پاریس...
جالب و خواندنی
احتمالاً بعد از خوندن متن، نگرش شما تغییر خواهد کرد...
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم، که با یک رودخانه فصلی، روستا دو تکه شده بود؛ اینور رود و اونور رود...!!!
ما کودکان روستا نسبت به اینور رود تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچههای اونور رود دعوا میکردیم! در حالی که هر دو گروه "اهل یک روستا بوده" و گاهی اونوریها پسرخاله و پسردایی و… اقوام نزدیک ما بودند.
اما ملاک برای ما "رود" بود!
بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم که اتفاقاً بچههای روستای کناری هم اونجا میاومدن!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچههای "روستای کناری" بحث و نزاع داشتیم...!!!
القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزا روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم و میرفتیم "روستای دورتر"...
جایی که ما و بچههای روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچههای "روستای دورتر"...!!!
آری، با "روستای کناری" هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه "روستای دورتر" متحد شدیم...!!!
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی در "بهبهان"...
اونجا بود که فهمیدیم که ایبابا ما و "روستای کناری" و "روستای دورتر" و…، همه «لر» هستیم و برادریم...!!
دشمن مشترک ما، "بهبهانیها" هستند...!!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان میشدیم و البته بهبهانیها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما میاومدند...!!
بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! اونجا بود که فهمیدیم، "عربها" اصل دشمن ما هستند و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستن و در نتیجه، ما و بهبهانیها متحد شدیم برعلیه اعراب...!!
بهبهانیها جُک میساختند علیه عربها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده میخواستند ما لرها حامی اونا بودیم...!!
عربها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری میکردیم...!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی...!
میان یک مشت "ترک"...!!
آنجا بود که ما لرها و بهبهانیها و عربها و دزفولیها و…، را یک کلمه خطاب میکردن؛ «"خوزستانیها"»...
دیگر ما لرها و بهبهانیها با عربهای اهواز و شادگان برای هم شده بودیم برادر و همپیمان برعلیه ترکها...!!
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و… را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم...!!
القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به "فرانسه" رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم اون طرفتر روی چمنها گرفتم خوابیدم...!!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آروم به من میزنه! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشه...!!
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟! رو چمنها ممنوعه...!!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدی من ایرانیام...؟؟!!
طرف خودش رو معرفی کرد. از ترکهای ارومیه بود. میگفت: اولاً اینجا کسی تو این موقع روز نمیخوابه! فقط ایرانیها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمیکشه، اون هم فقط کار ایرانیهاست...!!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی...!
اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم...!
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم، صرفا به دلیل "ایرانی" بودنمان...!!
اکنون که به سن پنجاه سالگی رسیدیم، حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشتهایم و درک میکنیم که؛
"انسانها" در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...، "همه «انسان» هستن و مثل خود ما...!!"
تعصبِ نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و…، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست...!
هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بیارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانیتر و انسانیتر میاندیشد...
#داستان_کوتاه
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هروقت دلت از عالم گرفت که خدا کجاست و چرا خدا ما رو رها کرده ...
شبتون بخیر 💫
#شبتون_در_پناه_خدا
یاعلی ❣
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
✍🏻 امام سجاد (علیه السلام) :
🌿 گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند عبارتند از:
💠نيت بد
💠پليدي باطن
💠دورويي با برادران ديني
💠باور نداشتن اجابت دعا
💠ترک كار خير و صدقه
💠گفتن كلمات زشت و ناسزا
💠تاخير در نمازهاي واجب تا وقتش بگذرد
📚معاني الأخبار،ص۲۷۱
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍳سلام صبحتون زیبـا
☕️روزتون ختم به زیباترین خیرها
🍳امیدوارم امروز حاجت دل پاک و مهربانتون
☕️با زیباترین حکمت های خدا یکی گردد
🍳روزتـون پـر از بــهترین ها
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ خطر بچهمثبتهای ضعیف!
⭕️ والدین مراقب باشند بچههاشون رو اینجوری بار نیارند!
#تربیت_فرزند
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا