#بوکمارک
از آنچه به تدریج رخ میدهد بترس! فاصله های تدریجی، لرزش های تدریجی، سستی های تدریجی، شدن های تدریجی! این تدریجی ها صدای پای ارتداد است و بریدن از حق!
_ارتداد📚
وحید یامین پور
آماده هستین تا ساعت ۲۳:۳٠ بریم سراغ نیمساعت مطالعهیِ باتمرکزِ امشبمون؟
پس اگه دوست داشتین کتابی که دارید میخونید رو معرفی کنید. 👇😄
@majnoone_leyla
#کتابِخون💉
#موقت
#کتابِخون
#معرفیکتاب
بشنویم از فاطمه خانوم درمورد کتابی که داره میخونه با عنوان (چرا تو؟)
سلاااام
تااخر نخوندم ولی تا اونجا که رسیدم تقریبا زندگی نامه شمر بود . تو مقدمه ، مؤلف گفته میخوام وقایع دوران امام حسن مجتبی رو بیان کنم. نگاهی که مولف واسه بیان کردن اتفاقات انتخاب کرده خیلی جالبه .
ی جورایی داره شباهت ایجاد میکنه بین اتفاقات اون زمان و الان
اینجا داستان یکی از جنگ های حضرت علی رو میگه که شمر تو رکاب حضرت بوده ( فکر کنم صفینِ چون اسمش رو نگفت) . همونطور که میبینن از لغات امروزی مثل بلند گو و خمپاره استفاده میکنه.
هم عجیب و گیج کننده و هم جالب و تازه ✨
#چالشآخرهفته
#گوشیتکونی
این هفته مخصوص مرتبکردن گوشی و کامپیوترت هست. هر چی که ضروری نیست رو دور بریز. ✌️😇
از گروهها و کانالهای بیخود لفت بده.
عکس قبل و بعد این گوشی تکونی رو برام بفرست.
منتظرتم...🥰👇
@majnoone_leyla
May 11
#گوشی_تکونی
لپ تاپ تکونی هم داشتیم اما خب عکسش ثبت نشد
دمتون گرم بابت چالش
کلی وقت بود میخواستم اضافیها رو پاک کنم وقت نشده بود
به همین بهانه اومدم سراغش بالاخره
#چالشآخرهفته
یک عدد فاطمه ی نااااز😍
همینطور که با دستایِ کوچیکش خمیر پیراشکی رو باز میکرد و سرش پایین بود گفت:
مامان جون باغبونا هم مامانن؟
+برا چی مامان باشن بهارخانوم؟
_واسه اینکه اونا هم از درختا و گلها مراقبت میکنن تا بزرگ بشن!
لبخند زدم. برام شیرین بود دلیلِ حرفش.
+شایدم مامانا باغبونن!
خمیر رو مچاله کرد و انداخت کف سینی... انگار از سماجت خمیر برای شکل نگرفتنش خسته شده بود.
گفت: منم میخوام باغبون بشم تا مامان گلا باشم..
☆☆☆☆
گاهی وقتها باغبون زحمت میکشه و حواسش به رشد و مراقبت گلاش هست اما بعضی از این گلها اسیر آفت و علف هرز شدن و نمیخوان رشد کنن...
ما تو زندگیمون باغبون های مهربون زیاد داشتیم و داریم اما آیا واقعا تمایلی به رشد کردن و قد کشیدن داریم؟
#روزنوشت