الگوی کتاب نقاشی اش رو با دقت تمام رنگ میکنه. یه دفعه سرش رو میگیره بالا و بی مقدمه میپرسه:
+مامان بزرگترین پیامبرمون چندسالشه؟
_نمیدونم بهارخانوم
+از کی بپرسم بدونه ؟
_برای چی میخوای بدونی عزیزم؟
+برای همین که دونسته باشم!
میخندم و میگم: به چه دردت میخوره؟
با بی حوصلگی ادامه ی رنگ آمیزی اش رو انجام میده و میگه:
به هیچ دردی!
☆☆☆
دارم به زمانهایی فکر میکنم که بخاطر چیزهایی که به هیچ دردی نمیخورد هدر رفت!
واقعا دونستن بعضی از سوالات به هیچ دردی نمیخوره... چرا عمیق فکر نمیکنیم و پرسش هامون آبکی و سطحی شدن؟؟
چون وقتی برای اندیشیدن و مطالعه و تفکر نمیذاریم...
چقدر نمیدونیم😔
#روزنوشت
• | سیودو | فیاض •
#چالشآخرهفته چالش افلاطون😬 این هفته کمی معلمى كن. يكى از مهارتها يا بخشى از دانشت رو به كسى كه
از چالش افلاطون چه خبر؟؟
امروز زمان خوبیه برای تجربه ی معلمی😍
با هیجان میپره کنارم روی تخت...
چشماشو درشت میکنه و تند تند میگه:
مامان با دوستم تلفنی حرف زدم
_ دوستت؟
+آره
_چرا باهاش دوست شدی؟
+که باهاش دردودل کنم
_مگه تو دردو دل داری؟
+نه!
_پس چرا دوست داری؟
+چون همصحبتم باشه
_مگه همصحبت میخوای؟
کلافه شده بود از این سوال پیچ شدن...
پتو رو کشیدروی سرش و گفت:
نمیدونم چرا دوست دارم. فقط میدونم همه باید یه دونه دوست داشته باشن. لازمه!
☆☆☆
دارم فک میکنم به اینکه همه یه دونه دوست میخوان!
خدا حواسش به این نیاز بوده!
بخاطر همین یکی از اسمهایی که داره رفیق هست...
برای اونایی که دنبال دوست واقعی هستن!
یا اونایی که دوستی ندارن...):
یا رفیق من لارفیق له
#روزنوشت
#چالشآخرهفته
#چالشافلاطون
ایشون فاطمه خانوم هستن...
که معلم اند و یه عکس از شاگردان فرستادن و توی چالش شرکت کردن....
شما همیشه تجربه میکنی شیرینی تدریس رو...
گوارای وجودت🧡
خب خب🤩
موافقین بریم سراغ کتابِ خونِ امشبمون؟
اگه حاضر هستین، گوشی رو بذارین روی حالت پرواز و تا ۲۱:۳٠ بیخیالِ بقیهی حواسپرتیها بشیم. قبوله؟
منتظر برش های نابتون هستم. 👇
@majnoone_leyla
#کتابِخون💉
#موقت