از همان لحظه که قصدش کردیم❤️
زائر عرش برینش شده ایم...
در متون دینی این حقیقت بیان شده است که زائر، از همان لحظه ای که قصد زیارت و تشرف میکند، زائر است و باید خود را لحظه به لحظه در محضر حضرتش ببیند...
❤️چند لحظه همراه با دلی سوخته و قلمی بیدار...
#انسان گاه گاهی خود را #فراموش میکند؛
#فراموش میکند که بدن دارد؛ بدنی ضعیف و ناتوان که در مقابل عالَم و زمان کوچک و ناچیز و #آسیب_پذیر است.
#فراموش میکند که #همیشگی نیست و چند صباحی بیشتر نمی پاید.
#فراموش میکند که جسم مادی او نمیتواند با روح او #هم_پرواز شود؛
لذا این انسان #احساس_ابدیت_و_مطلقیت_و_غرور_و_قدرت میکند.
#سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود. بیخبر از #حقیقت تلخ و واقعیت های عینی وجود به پیش میتازد و از هیچ ظلم و ستم روگردان نمیشود.
🌹شادی روحش صلوات
هدایت شده از محمدحسین مطهر؎
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
#به_وقت_دلتنگی
حق او با گریه تنها نمی گردد ادا
پیر کن مارا خدایا در عزای فاطمه
التماس دعای #فرج
https://eitaa.com/mhmm110
زنی از خاک، از خورشید، از دریا قدیمی تر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی تر
زنی از خویشتن،حتی از اعطینا قدیمی تر
زنی از نیت پیدایش دنیا قدیمی تر
که قبل از قصه قالوا بلی این زن بلی گفته ست
نخستین زن که با پروردگارش یاعلی گفته ست
سیدحمیدرضا برقعی
https://eitaa.com/mhmm110
درنگاهتچیزۍاست...مثل
آرامشبعدازیكغم!
مثلپیداشدنیكلبخند
مثل
بوینمبعدازباران
درنگاهتچیزیست؛کهبهآنمحتاجم...💔
〖 @Daneshgar_ir 〗
برشی از فرمایش #امام_امت در نه دی سال گذشته
✅نگذارید این درس فراموش بشود؛ نگذارید این درس بینظیری که جلوی چشم ما اتّفاق افتاد فراموش بشود.
✅درس شروع مظلومانهی متّکی به ایمان و غیرت دینی و برکتی که خدای متعال به این جور حرکتی میدهد و این حوادث عظیم را پشت سرِ هم به وجود میآورد.
✅خداوند متعال در جای جای قرآن این نکته را که «فراموشی سراغتان نیاید» تکرار کرده است به مناسبت اُمم گذشته.
✅بنیاسرائیل یک روزی آن چنان قدرت معنویای پیدا کردند که با اینکه مردشان، زنشان، فرزندانشان زیر شکنجهی فرعون بودند، توانستند فرعون را مغلوب کنند، توانستند ایستادگی کنند، مقاومت کنند تا اینکه خدای متعال راه را برای آنها باز کند و فرج به آن عظمت را با غرق فرعون و فرعونیان به آنها عطا کند.
✅همین بنیاسرائیل بعد از اندکی، از آن حالت اوّلیه خارج شدند، دلها سخت شد، سنگین شد؛ آن توکّل، آن اعتماد به خدا، آن حرکت در راه خدا، آن صبر، آن استقامت را از دست دادند، نتیجه این شد که حضرت موسیٰ به بنیاسرائیل گفت : شما تا دیروز زیر فشار فرعون بودید، حالا زمان خیلی گذشته که فراموش کردید و میگویید: اجعل لنا الها...
✅[اینها همه] درس است؛ این، آن چیزی است که بنده همیشه تکرار میکنم.
#دنیای_عبرتها_و_نشانه_ها
https://eitaa.com/mhmm110
🌹قطعه ای از ثنای بی بی دوعالم...
ناطقه ي مرا مگر روح قدس کند مدد
تا که ثناي حضرت سیده ي نساء کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل
وهم چگونه وصف آئینه ي حق نما کند
بضعه ي سید بشر ام ائمه ي غرر
کیست جز او که همسري با شه لافتی کند؟
وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب
قصه اي از مروتش سوره ي «هل اتی» کند
مرحوم غروی اصفهانی
https://eitaa.com/mhmm110
🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷
نحوه صحبت کردنش را که از پشت تلفن میشنیدی احساس میکردی با یک مرد میانسال صحبت میکنی!🧐
بیش از حد سنش، سنجیده و پخته حرف میزد؛ برخلاف چهرهاش که به نوجوان ها شبیه بود!👌🏻🌿
یکی دوباری شاهد بودم که افرادی در ورودی دانشگاه، برای آمدن به داخل دانشگاه با عباس تلفنی صحبت میکردند و بعد که برای امضای برگه خروج به دفتر میآمدند و سراغ «آقای دانشگر» را میگرفتند، از دیدن عباس با آن سن و سال تعجب میکردند.😳⚠️
🔖محمدجواد نجفی_دوست شهید
〖 @Daneshgar_ir 〗
وقتی که هوای چشم، بارِش باشد...
در کنج دلت امید و خواهش باشد...
باید که دخیل مشهدِ جان گردی...
در صحن مطهّرش نوازش باشد...
#به_وقت_دلتنگی
https://eitaa.com/mhmm110
خاتم سلیمانی
به واژهای نکشیدهست مِنَّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور
کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست
به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر
به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم
دوباره پر شده از حرفهای دردآور
دوباره قصۀ تاریخ میشود تکرار
دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر
دوباره آمدهاند آن قبیلۀ وحشی
که میدرید جگر از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
به هوش باش مبادا که سِحرِمان بکنند
عجوزههای هوس، مُطربان خنیاگر
مباد اینکه بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحتِ دین مصطفی؛ کافر
چنان مکن که کسان را خیال بردارد
که باز هم شده این خانه بی در و پیکر
به این خیال که مرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه بخوابیم گوشۀ سنگر
زمان زمانۀ بیدردی است میبینی
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
هزار دفعه جهان شاهراه ما را بست
هزار مرتبه اما گشوده شد معبر
خوشا به حال شکوه مدافعان حرم
که سر بلند میآیند یکبهیک بیسر
اگر چه فصل خزان است، سبز پوشانیم
برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر
به دودمان سیاهی بگو که میباشند
تمام مردم ایران سپاهِ یک لشکر
به احترام کسی ایستادهایم اینک
که رستخیز به پا کرده در دل کشور
نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود
کسی که بود به هنگامه، مالک اشتر
بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد
رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر
به باوری که در اعماق چشم اوست قسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور
چگونه است که ما کشته دادهایم اما
به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر
چگونه است که خورشید ما زمین افتاد
ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر
چه رفتنیست که پایان اوست بسم الله
چه آخریست که آغاز میشود از سر
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
بدون دست علم میبرد چنان سقا
بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بیوضو نتوان خواند سوره کوثر
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش،
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
میان آتشی از کینه پایمردیِ تو
کشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
فقط نه پایۀ مسجد که شهر میلرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر
تمام زندگی تو ورق ورق روضهست
کدام مرثیهات را بیان کنم آخر؟
تو راهیِ سفری و نرفته میبینی
گرفته داغ نبود تو خانه را در بر
تو رفتهای و پس از رفتنت خبر داری
که مانده دیدۀ زینب هنوز هم بر در
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/mhmm110