#خاطرات_شهدا
روز های اول انقلاب گذشت
سختی های زیادی داشتیم ☝️
نبود نفت، در گیری های ضد
انقلاب، ترور ها و ....
نمی دونید چه ایامی بود
خوشحال بودیم که این روزها
می گذره و اوضاع بهتر می شه
مدتی گذشت تا اینکه جنگ شروع
شد با اینکه یک لحظه تحمل دوری
بچه هارو نداشتم، اما بخاطر خدا
اجازه دادم که به جبهه برند 😭
خیلی سخت بود ، خصوصا برای
من ... اما تحمل کردم و توکل کردم
به خدا
بچه هام یکی یکی رفتند 😔
روزهایی بود که یک پسرم مفقود
و چهار پسرم هم زمان در جبهه
حضور داشتند
خلاصه اینکه شش پسر من در
طول دوران دفاع مقدس به طور
مستمر در جبهه بودند ✋
یادمه که هر بار بچه ها می رفتند
براشون آش پشت پا درست می
کردم
مدتی بود که حساب کردم هر
هفته دوبار آش درست کرده بودم
همسایه ها اعتراض می کردند
که سیده خانم، چه خبره ؟ 😳
گفتم : باور کنید هر آش که پختم
پشت پای یکی از بچه ها بود
جواد میاد، جمال می ره، کمال
میاد جابر می ره ... بعضی بچه ها
چند روز به مرخصی می اومدند
و دوباره می رفتند 😞
بچه ها یکی یکی می رفتند و
میومدند. همیشه سینی آب و قرآن
دستم بود و اونها رو بدرقه می
کردم
روزها گذشت تا اینکه کمال در یکی
از عملیات ها به شدت مجروح شد
با هلی کوپتر به یکی از شهرها
بردنش
وقتی رفتم ملاقاتش
پارچه سفیدی روی بدنش انداخته
بودند تا من زخم هاشو نبینم 😧
اما در همون حال مردم و زنده
شدم
جراحت کمال شدید بود ، خواست
خدا بود که زنده مونده بود 😔✋
ولی با همه مجروحیت و مدت ها
بستری شدن در بیمارستان ،
هیچوقت به دنبال درصد جانبازی و
... نرفت.
می گفت ما برای این چیزا جبهه
نرفتیم
پسر دیگرم جلال هم اواخر جنگ توی
حلبچه مجروح شد
یادمه اون ایام همسایه ها می گفتند
خدا نکنه برای بچه های سیده خانم
اتفاقی بیفته، چون اینطوری که به
بچه هاش وابسته اس زنده نمی
مونه
همه می دونستند من طاقت دوری
فرزندم رو ندارم 😭
اما به همه می گفتم : بچه های
من از بچه های امام حسین ( علیه
السلام ) عزیز تر نیستند
آقا همه ی بچه هاش رو برای خدا
هدیه کرد. ☝️
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#مادران_آسمانی
#شهید_جاوید_الاثر
#شهید_جمال_محمد_شاهی
🕊
❤️🕊 @masjed_gram
#تلنگر
🔔تقوا، آژیرِ روح
✍ همه جاهای مهم، سیستم امنیتی دارند. مثل بانکها، ادارات و...
حتّی جسم ما هم دارای یک سیستم امنیتی خیلی قوی هست... که به محض ورود میکروب و آلودگی به بدن، اخطار میده..⚠️
ولی انسان دو ✌️ بُعد داره:
👈 #جسم و #روح
☝️ #روحِ ما، یعنی بُعد معنوی ما، هم نیاز به سیستم امنیتی داره
⛔️ #تقوا، سیستم امنیتی #روحِ ماست...
👈 یعنی اگر در روح ما، #تقوا باشه، در مقابل #گناه و القائاتِ #شیطان، آژیر میکشه...
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
و این یکی از بزرگترین موهبتهای خداست که هر کسی میتونه بهش برسه😍
📖قرآن کریم در این رابطه میفرماید:👇
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💟⇦إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ
📖 سوره اعراف، آیه ۲۰۱
💢 #متقین، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭِ ﻭﺳﻮﺳﻪﻫﺎﻯ #شیطان ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻣﻰﺍﻓﺘﻨﺪ
💢 ﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻴﻨﺎ ﻣﻰﮔﺮﺩﻧﺪ
👈 یعنی #تقوا مثل یک دزدگير در روح ما عمل میکنه...
🚨 تا یک وسوسه میاد سراغ ما، شروع میکنه به آژیر کشیدن...
اینهمه خدا در قرآن تاکید میکنه که:
📣 #تقوا داشته باشید..
📣 #تقوا داشته باشید..
📣 #تقوا داشته باشید..
👈 یعنی این دزدگير رو روی خودتون نصب کنید...
👌 با این تعریف، #تقوا فقط به معنی #گناه نکردن نیست... بلکه معنی گستردهتری داره...
🍁•|💛 @masjed_gram
سید رضا نریمانی_شهادت امام باقر (ع) - تک - غروب و دلتنگی، چشم به خورشید می_دوزه-1503903519.mp3
12.61M
#زمینه 🎧
🏴به مناسبت شهادت امامـ باقـر (ع) 🌹
▪️یا مظلومـــ امــام باقـر ...💔
🎤 #سید_رضا_نریمانے
◾️
▪️◾️ @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
🎙خاطره ای که توسط خود شهید
یک یا دو سال قبل از شهادتش برای
خواهرش بیان شد :
یک روز صبح زود شخصی به سنگر
ما اومد و پرسید مصطفی بصری
توی این سنگره؟
من جلو رفتم و گفتم مصطفی من
هستم
اون شخص با کمال تعجب بهم
نگاه کرد
بهم گفت دیشب در خواب ندایی
از آسمون شنیدم که میگفت :
بشارت میدم که تو و مصطفی بصری
شهید میشید
و من که تا به حال اسم شمارو
هیچ جایی نشنیده بودم. صبح زود از
سنگر خودمون به قصد پیدا کردنتون
راه افتادم ✋
و بدون اینکه بدونم چنین شخصی
وجود داره از هر سنگری سراغت رو
گرفتم تا به اینجا رسیدم
ومصطفی که همواره در نماز
شبهایش اللهم ارزقنا توفیق الشهاده
رو میگفت ...
اینجا بشارتش رو شنید 😍✌️
#شهید_مصطفی_بصری
❤️°•|🕊 @masjed_gram