#ریحانه
🔴چرا همش به خانوما میگن #حجابت به مردها بگن ....❓
✅داشتن #عفت زن ومرد نداره❗️
👌اگر خدا به زن ها عفت سر رو گفته به مردها عفت چشم رو گفته❗️
✔️توی قرآن هم اول به مردها گفته چشماشون رو حفظ کنن بعد به خانم ها❗️
💢اگر به پسران یاد دادیم که چه جوری چشم پاک باشن دیگه بعضی دخترها هم می فهمند که توچشم خیلی ها دیگه ارزش دیده شدن ندارن❗️
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_چهل_هشت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
ــ خونریزیم زیاد بود،برای همین سریع از هوش رفتم.
آهی کشید و ادامه داد:
ــ وقتی بهوش اومدم یاسر بالا سرم بود،سرگیجه داشتم وبی خبری از اطرافم بیشتر کلافم کرده بود،هر لحظه منتظر بودم تو بیای تو اتاق.اما یاسر حرفایی زد که اصلا باب میل من نبود اما باید اینکارو میکردم،نه اینکه مجبور باشم اما باید این قضیه تموم می شد.
دستی به صورتش کشید و کلافه گفت:
ــ قرار بود فقط چند ماه زنده بودنم مخفی بمونه اما کار طول کشید،تیمور یه خلافکار ساده نبود،مثل یه درخت بود با کلی شاخه،برای نابودیش باید اول شاخه هارو میشکوندیم.
این شد که کار چهارسال طول کشید.
سمانه با بعض زمزمه کرد:
ــ چرا خودتو تو این چهار سال نشون ندادی؟بلاخره فقط من.
ــ نمیشد سمانه،تیمور فک میکرد من کشته شدم ،و این به نفع ما بود،پس نباید خودمو به کسی نشون بدم،چندبار خواستم بهت نزدیک بشم اما بعد پشیمون شدم،چون مطمئن بودم اولین دیدار باتو جون تو به خطر میفته.
ــ میتونستیم مخفیانه همدیگرو ببینیم،چرا سختش کردی کمیل
دستان سمانه را در دست گرفت و گفت:
ــ تیمور اونقدرا که فک میکنی ساده نیست،من بعد از چهارسال اومدم دم در خونه و تو رو دیدم یه بارهم که اومده بودی سر مزار..
سمانه با شوک گفت:
ــ اون،اون تو بودی؟
ــ آره من بودم،بعد چند بار که دیدمت تیمور شک کرد،و اون شب لعنتی اون اومد سراغت،فهمیدیم که زیر نظری
سمانه با یادآوری آن شب و آن مرد وحشتناک ناخوداگاه لرزی بر تنش نشست.
ــ اون تیمور بود،شک کرده بود و برای همین خودش سراغ تو اومد،سمانه باور کن دست و پام بسته بود،تو این چهارسال به من سخت تر گذشت،دور از تو مادرم،صغری،خانوادم،دیگه امیدی جز یه روز بیام پیشتون امید دیگه ای نداشتم.
دست سمانه را نوازش کرد و با لبخند غمگینی ادامه داد:
ــ بعضی شبا تا صبح نمیخوابیدم،مینشستم خاطراتمونو مرور میکردم،دعواهامون،بیرون رفتنا،لجبازی های تو.
ــ حرص دادنای تو،زورگویی هات
کمیل نگاهی به اخم های درهم رفته ی سمانه کرد و بلند خندید
ــ اِ نخند،مگه من چیز خنده داری گفتم ،حقیقتو گفتم.
کمیل که سعی می کرد خنده اش را جمع کند سرش را به علامت "نه"تکان داد.
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_چهل_نه
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
سمانه نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد و کمیل را همراهی کرد.
کمیل خیره به سمانه لبخندی زد،سمانه که سنگینی نگاه کمیل را احساس کرد،سرش را پایین انداخت و احساس کرد گونه هایش سرخ شده اند.
کمیل که متوجه خجالت سمانه شد سعی کرد موضوع را تغییر بدهد.
ــ از آرش چه خبر؟تو مهمونی ندیدمش
سمانه آهی کشید و گفت:
ــ از کارای آرش فقط منو دایی و خاله خبر داریم،البته زندایی هم شک کرد اما با اخم و تخم های دایی دیگه بیخیال شد،دایی هم آرشو فرستاد شیراز اونجا درسشو ادامه بده،خیلی کم میاد.
کمیل سری تکان داد و زیر لب گفت:
ــ که اینطور،تو این مدت تو چیکار کردی؟
سمانه لبخند تلخی زد و گفت:
ــ سال اول که تو شک بودم،نمیتونستم کاری کنم،حتی دانشگاه هم بیخیالش شدم،همش تو اتاقت بودم و زانوی غم بغل گرفته بودم.
اهی کشید وادامه داد:
ــ اما بعد از چند ماه صغری ازدواج کرد،خاله داغونتر شده بود،دیگه به خودم اومدم،چند واحدی که مونده بودن پاس کردم،بعد با یکی از دوستام شریک شدم و یه موسسه فرهنگی راه انداختیم
ــ ولی تو رشته ات علوم سیاسی بود،علوم سیاسی کجا و موسسه فرهنگی کجا؟
ــ بعد اون اتفاق دیگه آخرین چیزی که بهش فکر میکردم رشته و علایقم بود،نه من نه خاله نمیخواستم زیر بار کسی بریم، برای همین باید زود میرفتم سرکار،اون موقع فقط میخواستم زندگی خاله سر بگیره و خاطرات تو ،تو این خونه کمرنگ بشه،نه اینکه فراموشت کنیم،نه،ولی خاله تو هر گوشه از خونه با تو یه خاطره داشت،بعضی شبا تا صبح برام از خاطراتتون میگفت
با بغض پرسید:
میدونی اون لحظه چی نابودم میکرد؟
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠اخلاق شهدایی
ڪمتر پیش مےاومد ڪه روحالله بیڪار باشہ ؛ همیشہ مشغول بود با برنامہ ریزی دقیق و خاص خودش تمام کارهایش را بہ ترتیب انجام مےداد☺️
گاهے بین ڪارهاش ، زمانهاے ڪوتاهے پیش مےاومد ڪه وقتش خالے بود ، حتے براے آن زمانهاے ڪوتاه هم برنامهریزے داشت ...✔️
یڪ #قرآن_جیبـے ڪوچڪ همیشہ همراهش بود و در زمانهاے خالیش مشغول قرآن خوندن مےشد 👌
ڪتاب زبان انگلیسے و عربـے را هم بہ همراه داشت تا در اوقات بیڪاری زبان بخونہ .
روحالله براے تڪ تڪ ثانیههاے زندگیش برنامہ داشت ... 😌🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
🕊|🌹 @masjed_gram
#ریحانه
🍃اواخر ماه رمضون بود؛ یک روز با بچهها افطارمونو بردیم پارک ...
🔅عدهای خانم #بدحجاب هم اومدن نزدیک به ما نشستن ...
🔺اذان که شد سفره پهن کردن و کلی دعا کردن🙏 برای همه گرفتارا و مریضا و ...
بعدم قبله رو از ما پرسیدن و #نماز خوندن، بعدشم مشغول بازی شدن ...
💭فکر کردم اینا که #نماز و #روزه رو انجام میدن، حتما دلشون نرمه برای موعظه😉
♻️رفتم جلو و گفتم: عزیزان خیلی خوبه که این همه دوستی و مهربونی و دعا در حق دیگران براتون مهمه و همتون اهل عبادتین😊👌
هر کسی این لیاقتو نداره☺️ ولی بدونید؛
«دین مثل یه #پازل میمونه که اگه بعضی از قطعههاش یا حتی یکیشو نذارید شکل مورد نظر در نمیاد»❌🙁
👈 و #حجاب یکی از مهمترین قطعههای پازل دینه ...✅
💚خداروشکر از حرفهام خیلی خوششون اومد و ازم تشکر کردن ...
#خاطره
#امر_به_معروف_در_پارک
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🌼🌼 در مملکت قرآن، منصب ها و موقعیت های اجتماعی، از رهبری گرفته تا استاندار و مدیر و آخوند و....!
🌺🌺 برای انسان مسؤولیت و تعهد مضاعف می آورد، حتی برای بستگانشان!
🌸👇باهم ببینیم:
🌐💠⚜⚜💠🌐
🕋«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا. وَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا»
📢 ای پیامبر، به زنانت بگو:
♦️اگر خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن، هستید بیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم،
♦️و اگر خواهان خدا و پیامبر او و سرای آخرت هستید، خدا به نیکوکارانتان پاداشی بزرگ خواهد داد
➖➖🚥➖➖🚥➖➖
📛👆 این عناوین، منتسب به پیامبر است! بنابراین ای مسئولین خودت که هیچ! همسر و اولاد و بستگانت نیز، حق برخورداری از امکانات و زر و زیور دنیا( حتی حلال) ندارند، مثل بستگان پیامبر
⭕️⭕️ جرم خودت که جای خود دارد! اگر بستگانت مرتکب جرم و خلافی شدند، دوبرابر مردم عادی باید مجازات شوند نه اینکه تحت قبای حمایت حضرتعالی، مصون باشند از تنبیه و مجازات!
⚠⚠️ وای بحال مملکتی که مرام و زندگی مدیران و مسؤولانش، هیچ شباهتی به خانه کاهگلی پیامبرشان ندارد.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
چه زيباست آغاز یک صبح شيرين
به نام سلام علی #آل_ياسين
سلامی که بوی خوش يار🍃 دارد
دلت❤️ را پر از #عشق دلدار دارد
چه زيباست آغاز هرروز خود را
#سلام علی آل ياسين بگوييم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
🌹🍃🌹🍃
@masjed_gram
1_22898120.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
[🍃\•⛅️] @masjed_gram
اقا جانم
از «جمعه» و از «عصر» آن دلگيرم
بى لطف حضور تو،«پدر» میميرم
اين جمعه چندم است؟اى منجى عشق
هجــران تــواين چنيـن شـده تقـديرم
اَلّلهُمَ عَجِّلْ لِوَلیکَ اَلْفَرَجْ
🌸 @masjed_gram
#تلنگر
⭕️⭕️ وقتی که دعای پیامبر (ص) هم اثر ندارد
📛📛 گاهی آدمی در سقوط به حدّی میرسه که دیگه هیچ چیز نجاتش نمیده، حتی دعا و استغفار پیامبر. مثل بیماری که روح از بدنش جدا شده، و تلاش همه پزشکان هم براش اثری نداره.
🌸👇باهم ببینیم:
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌴سوره توبه آیه 80🌴
🕋 اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاٰ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اَللّٰهُ لَهُمْ
👈 اگر برای منافقان استغفار بکنی یا استغفار نکنی، یکسان است. حتی اگر هفتاد بار برای آنها طلب مغفرت و آمرزش بکنی، خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشید.
🔹 جالب اینجاست که در آیه قبل، سخن از #مسخره_کردن دین هست «فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ».
🔹 سخن از منافقینی است که دین رو مسخره میکنند.
🔹 یعنی گناه مسخره کردنِ دین تا آنجاست که استغفار پیامبر (ص) هم کارساز نیست.
🔸 کسانی که هم دین رو مسخره میکنند،
🔸 هم احکام و دستورات دین رو،
🔸 و هم مومنین و دینداران رو...
🔸 بیشتر مواظب خودشون باشند.
🙏 خدایا،
نیاد اون روزی که دعای امام_زمان در حق ما به اجابت نرسه.
قرارگـــاهفرهـــنــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🌺❤️✨🍃🌹🍃✨❤️🌺
#انتخاب_همسر
🚨ازدواج کردنِ کسانی که از جنسِ هم نیستند و همدیگر را دوست ندارند ، با این عقیده که :
❌"بعــــدا به مرور زمان درست می شود"
🔻ماننــــد پوشیدن جورابِ لنگه به لنگه است.
🔹همان طور که آن جوراب ، کار آدم را تا وقتی توی کفش است راه می اندازد ، آن زوج هم تا حدی، کار هم را راه می اندازند...
🔸اما شما رویتان میشود با چنین جورابی ، بروید مهمانی ؟ یا مثلا ممکن است در اثر مرور زمان رنگ جوراب ها ، توی کفش عوض شود ؟ نه ! آن ها فقط هر روز کثیف تر و چرک تر میشوند. چنین زوجی هم به مرور مایه آزار یکدیگر میشوند.
✅پس در ازدواج ببینید باهمین شرایط فعلی طرف مقابلتان کنار میآیید یا خیــــر. اگر قابل توافق هست که مبارک است. اگر نیست قید این ازدواج را بزنید.
🌺❤️✨🍃🌹🍃✨❤️🌺
💍 @masjed_gram
#ریحانه
🔻یه راه گسترش #حجاب؛
"ترویج نگرش درست از واقعیت زندگیه، #مهربانی با دیگران، کم کردن خودخواهیمون و اهمیت دادن به آرامش بقیه اعضای جامعه و رضایت خدا ".
🔸فردی رو تصور کنین که ماشینش رو تو چالههای آب میندازه و اهمیتی به خیس شدن عابرینی که از کنارش رد میشن نمیده! این یه مصداق آدم خودخواهه...😒
🔹یا فردی که تو تاکسی، بیتوجه به سرنشينهای دیگه پشت سر هم سیگار بکشه ...
ایشون هم یکی از مصادیق خودخواهیه😡
✅"حجاب" یعنی من #خودخواه نیستم؛
• یعنی نمیخوام بخاطر نوع #پوشش من حتی ذرهای گرمای یه خونه کم بشه
• نمیخوام هیچ مردی بخاطر ظاهر و رفتار من حتی ذرهای نسبت به همسرش سرد بشه
• و نمیخوام به واسطه من کوچکترین آسیبی به زندگیها دیگران وارد بشه.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
📸 #گزارش_تصویری
💠ایستگاه صلواتی به مناسبت ولادت امام رضا علیه السلام
مسجدامام محمدباقر علیه السلام
پایگاه شهید حسن باقری
🌐 قرارگاه فرهنگی باقرالعلوم
#امام_رضا
🌺
✨🌺 @masjed_gram