یه کتاب خوب دیگه برای نوجوانان
📘کتاب بچههای ساختمان بیست
🌱«بچههای ساختمان بیست» نوشته سید سعید هاشمی، داستانی درباره یک نوجوان ساکن یک واحد سرایداری است. این واحد سرایداری کنار یک مجتمع آپارتمانی است و صاحب آن که پدر قهرمان داستان است، نگهبان مجتمع است. این پسر، ماجراهایی را که بچههای این مجتمع رقم میزنند، روایت میکند.
🔸️«اسم این آپارتمان بیست است. خیلی قشنگ است. خیلی قشنگتر از آن خانهی کوچولویی که تا حالا تویش بودیم. آنجا فقط یک اتاق کوچولو توی یک باغ بزرگ بود. همه چیزمان توی همان یک اتاق بود: تلویزیونمان، چراغ خوراکپزیمان، جعبهی کتاب و دفترهای من و رختخوابمان، اما خانهمان اینجا خیلی بزرگ است. یک اتاق دارد که تویش فرش است. آشپزخانه هم دارد که تویش شیر آب و چراغ و قابلمه و از این چیزهاست. دستشویی دارد. حمام دارد. ما توی آن باغ که بودیم حمام نداشتیم. مامان توی یک بشکه، آب، داغ میکرد و ما میرفتیم توی آن و خودمان را میشستیم، اما اینجا یک حمام دارد که از شیرش آب داغ میآید. روز اول که آقامعمار، ما را از باغش آورد اینجا، اول یکییکی رفتیم حمام. بابا هی میگفت: «خدا پدر و مادر آقامعمار را بیامرزد. اگر این سرایداری را به ما نمیداد، ما هنوز باید توی آن آلونک زندگی میکردیم.»
#کتاب
#کتابخوانی
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#معرفی_کتاب 📚
📊 بخش اول کتاب ارائه تاریخچه و سرگذشتی از انقلاب ایران و مسیری است که ایران طی کرده است. در این بخش انقلاب ایران و انقلابهای مشابه در جهان با یکدیگر مقایسه میشوند.
علاوه بر این، نظرات بخشی از اندیشمندان جهان را هم در این ارتباط میخوانیم.
در بخش بعدی اشارهای به برکات انقلاب شده است.🌱
در بخشهای سوم و چهارم، چالشها و ظرفیتهای مسیر پیش رو مرور شدهاند و توصیههایی کارآمد نیز در اینباره وجود دارد. ⚙🔩
┄┅═📕🌱═┅┄
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#خلاصه_کتاب
قورباغه ات را قورت بده در یک دقیقه:
1⃣ قانون اول: فکر نکن بخورش.
اگه دو تا قورباغه روی میز هست و تو قراره اونارو بخوری نگاه کردن بهشون و تعلل کردن هیچ چیزی رو حل نمیکنه همین الان قورباغه رو قورت بده
✅ کار سختی که باید انجام بدیو همین الان انجام بده.
2⃣ قانون دوم : اول زشته رو بخور
اگه دو تا قورباغه روی یک میز هست اول اونی که زشت تره رو بخور،اول اون کاری که سخت تره رو انجام بده
✅ وقتی اول صبح کارای سختو انجام بدی اعتماد به نفس پیدا میکنی برای ادامه روزت👌😍
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#مشهد_شهر_کتابخوان_ها
#سومین_دوره
#ثبت_نام
📚 سومین دوره رویداد فرهنگی
مشهد شهر کتابخوان ها
🔗در سطح ۱۷۰ محله شهر مشهد و بخش های رضویه و احمدآباد
✅همراه با جوائز ارزنده و خدمات تشویقی به گروه ها و مساجد
📍در محورهای :
🔸جام باشگاه کتابخوانان مشهد :
ثبت نام و جذب مربی
🔸شنبه های کتابخوانی مساجد :
ثبت نام امام جماعت یا مدیر فرهنگی مسجد
🔸پویش های فصلی و ماهیانه کتابخوانی
🟣مهلت ثبت نام:
20 شهریور ۱۴۰۳
🟣ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر :
https://B2n.ir/mashhad-shahr-ketabkhan
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
_📙🎈
سواد از طریق خواندن به دست نمی آید،بر اثر اندیشیدن به آنچه خوانده ایم به دست می آید😇👌
ـــــــــــ📚✨ــــــــــــــ
#کتاب
#کتابخوانی
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:جاده بهشت
✍به قلم:مجید پورولی کلشتری
🖨ناشر:جمکران
📚💠📚💠📚💠📚💠📚💠
کتاب «جاده بهشت» ماجرای نویسنده ای ست که شخصیت های داستانش برای یافتن حقیقت سفری شگفت انگیز را آغاز می کنند . سفری به جاده بهشت و کشف رازی بزرگ برای رسیدن به قایق نجات و عبور از رودخانه سنگی.
کتاب جاده بهشت به قلم مجید پورولی ، رمان جذابی درباره مدعیان دروغین در عصر حاضر است.
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی
📚#معرفی_کتاب 🌟عنوان:جاده بهشت ✍به قلم:مجید پورولی کلشتری 🖨ناشر:جمکران 📚💠📚💠📚💠📚💠📚💠 کتاب «جاده بهشت»
🍉 #برشی_از_کتاب
ایستاد برابرم و گفت: «آن نوزادی که توی شکم همسر شماست، خبر دارد که شما پدرش هستی؟»
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: «نه، هنوز بهدنیا نیامده که بخواهد من را ببیند و بفهمد! » سری تکان داد و گفت: «آن نوزاد، توی جنین تنگ و تاریک خودش حبس شده و خبر ندارد که چه پدر مهربانی منتظرش است. جهل دارد که شما پدرش هستی! بیخبر است! این دنیا و این زمین هم برای خیلیها مثل همان جنین است. یک جنین تنگ و تاریک. خیلیها جهل دارند که خدا برایشان یک پدر مهربان، یک امام هدایتگر قرار داده!» این را که گفت، دلم لرزید. حس اینکه امام زمان(عج)، پدر آدم باشد حس خوبی بود! انگار دیگر انسان، هیچ اندوه و دلهرهای نداشت. عبدالنّاصر ادامه داد: «دشمنان خدا خواستند دنیا را تاریک کنند. این بود که نقشه کشیدند تا این پدر مهربان را به قتل برسانند. خدا هم دلش به حال مردمان جهان سوخت، نخواست که پدر بمیرد و بچههایش یتیم شوند. این بود که پدر از نظرها مخفی شد. خیلیها فکر کردند پدر رفته یا مرده است؛ اما پدر تکوتنها و مظلوم، توی کوچهها و خیابانهایشان راه میرود و بچههایش را میبیند و میشناسد و به امور آنها رسیدگی میکند. »
#جاده_بهشت
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab