eitaa logo
موسسه منهاج عشق آباد
490 دنبال‌کننده
609 عکس
172 ویدیو
32 فایل
موسسه فرهنگی قرآن وعترت منهاج عشق آباد https://eitaa.com/m_menhaj @m_menhaj
مشاهده در ایتا
دانلود
شفای زبان بریده مادر و دست بریده پسر به دستان مبارک حضرت زهرا (س) و حضرت عباس(ع)✳️✳️✳️ عالم جلیل القدر محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس (ع) را در مى آورند هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند تا نقش حضرت(ع) را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد جوانى را پیدا کردند ولى متأ سفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود بناچار او را در آن روز شبیه کردند وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍ مى گوید. پدرش مى گوید: مگر عباس (ع) را دوست دارى؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس(ع) قطع کنم. جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد، مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا (س) شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه(س) را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس(ع) بکنید. مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آن‌ها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من فاطمه (س) مادر حسین (ع) هستم. این را فرمود و از نظرم غایب شد. پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر، چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند. گفتم آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على (ع) هستم یک وقت دیدم کسى نیست. کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
هدایت شده از فرهنگ کوثر ۲
🌷گلشن معروف 🌷 درس هشتاد وهفتم 🔰گناهان رسانه ای یا گناهان زبان🔰 ❇️زبان دروازه صدور اندیشه ها نگرش ها وتبادل قرارداد ها واظهار علاقه ونفرت واعلام مواضع مثبت ومنفی انسان نسبت به اشخاص واشیاء وحقایق و وقایع جهان است . لذا زبان کلید خیرات وشرور شناخته می شود زبان رسانه خدادادی برا ی ارتباط فکری عاطفی وحقوقی بین افراد وملتها ودولتها وگروه های مختلف اجتماعی است . سه مساله خلقت انسان آموزش قرآن وآموزش بیان در آغاز سوره الرحمان به عنوان مهمترین نعمت های الاهی یاد شده است در این جا فهرستی از منکرات زبانی وگفتاری افراد ورسانه های اجتماعی را به محضر مخاطبان گرامی تقدیم می داریم. یامبر اکرم می فرماید: «بیشترین افراد اهل جهنم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از این گناهان اشاره می شود. ۱. غیبت وبیان معایب دیگران در غیاب آنان . ۲. سخن چینی ونمامی. ۳. دروغ گفتن و ارائه گزارش های جعلی وغیر واقعی ۴. دو زبانی ودورویی . ۵. بهتان و افتراء ونسبت دادن دروع به خدا واولیای او ودیگر انسانها . ۶. قذف وتهمت انحراف جنسی به زنان ومردان پاک دامن‌ . ۷. افشاء اسرار ملت ودولت اسلامی و مؤمنین ۶. دشنام وبدگویی به افراد وگروهها ۹. لعن و نفرین. بی جا وناروا ۱۰. طعن وسرزنش و دیگران. ۱۱. مسخره کردن و استهزاء دیگران. ۱۲. مدح کفار وظالمان وفاسقان. ۱۳. تند خویی واطهار غضب بر بیگناهان. ۱۴. نواختن موسیقی و غنای حرام . ۱۵. مزاح بی جا و خنده توام با آزار دیگران. ۱۶. مراء و جدال در اثبات حق یا باطل. ۱۷. خصومت ناروا .۱۸. سؤال های توام باانکار یا از مسائل نا مفهوم برای خود ودیگران. ۱۹. اظهار نظر بدون علم وآگاهی. ۲۰. گفتگوی بی هوده. ۲۱. انکار خداوند. ۲۲. پرستش غیر خدا . ۲۳. دروغ بستن بر خدا. ۲۴. تکذیب آیات خدا. ۲۵. کفران نعمت خدا ودیگران. ۲۶. شکوه کردن. از خدا ۲۷. اظهار ناامیدی از خداوند. ۲۸. دشنام دادن به خدا وفرشتگان واولیا. ۲۹. نسبت فرزند به خدا. ۳۰. نسبت بی عدالتی به خدا. ۳۱. ادعای خدائی کردن. ۳۲. از خدا درخواست بیجا کردن. ۳۳. دعای خیر برای ستمگران. ۳۴. نفرین کردن به صالحان وبیگناهان . ۳۵. چون و چرا کردن در کار خدا. ۳۶. خدا را متهم کردن خدا به رصایت به کار جاهلانه وطالمانه ۳۷. اظهار دوستی با ظالمان ۳۸. انکار رسالت پیامبر ص. ۳۹. مجنون خواندن پیامبر وامامان وصالحان. ۴۰. افشای اسرار امامان معصوم ع . ۴۱. عیب جویی از سخن امام ورهبری عادل ۴۲. تعیین وقت برای ظهور امام زمان ع. ۴۳. ادعای امامت . ۴۴. حلال خدا را حرام شمردن و حرام خدا را حلال دانستن. ۴۵. احکام را با قیاس صادر کردن . ۴۶. به ناحق شهادت دادن. ۴۷. تفسیر قرآن به رأی کردن. ۴۸. مؤمن را تحقیرکردن. ۴۹. فاسق را تکریم کردن . ۵۰. ارعاب ترساندن مومن وبی گناهان . ۵۱. اظهار دروعین فقر و تنگدستی. ۵۲.گفتن راز امت ودیگران به ناصالحان. ۵۳. تند زبانی به پدر و مادر . ۵۴. عیب جوئی از دیگران. ۵۵. نسبت زنا به کسی دادن. ۵۶. خلافکار را تشویق خاینان وخلافکاران. ۵۷. دادن القاب زست به مؤمنان. ۵۹. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. ۶۰. وعده دادن‌ به دروغ. ۶۱ بیان زیبایی زنان برای نامحرم . ۶۲. شوخی با نامحرم. ۶۳. فال بد زدن. ۶۴. عذرتراشی وتبرئه ظلم و ظالمان. ۶۵. قطع سخن برادر مسلمان . ۶۶. پیشگویی وکهانت وغیبگویی بی دلیل . ۶۷. تملق و منّت کشیدن. ۶۸. قران خواندن را ابزار گدایی کردن. ۶۹. امر سلاطین را امر خدا دانستن. ۷۰. در باره کیفیت خدا سخن گفتن♦️ . ✍ محمود مهدی پور
هدایت شده از فرهنگ کوثر ۲
⛳️امام حسين عليه السلام : بادِروا بِصِحَّةِ الأجسامِ في مُدَّةِ الأعمارِ ؛ تحف العقول ص ۲۳۹. امام حسين عليه السلام :در مدّت عمر ، در حفظ سلامت تن بكوشيد . ⛳️ امام حسين عليه السلام : لايَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ يُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَيِّرَهُ 🔅 امالی طوسی ص ۵۵. امام حسين عليه السلام :بر هيچ چشم مؤمنى روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى شود و چشم خود را فرو بندد ، مگر آن كه آن وضع را تغيير دهد . 🔅 ⛳️ امام حسين عليه السلام : أنَا قَتيلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلاّ استَعبَرَ 🔅 بحار الانوار ج۴۴ ص۲۸۴. امام حسين عليه السلام :من كشته اشكم ؛ هر مؤمنى مرا ياد كند ، اشكش جاری می شود. ⛳️ امام حسين عليه السلام : يا أُختاه لاتَنسيني في نافِلَةِ اللَّيلِ 🔅 بحار الانوار ج ۴۴ ص۴۴۱ امام حسين عليه السلام :اى خواهرم ! مرا در نماز شب فراموش نكن . ⛳️امام حسين عليه السلام : مَن عَبَدَ اللّه َ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّه ُ فَوقَ أمانِيِّهِ و كِفايَتِهِ ؛🔅 بحارالانوار ج۷۱ ص۱۸۳. امام حسين عليه السلام : هر كه خدا را ، آن گونه كه سزاوار او است ، بندگى كند ، خداوند بيش از آرزوها و كفايتش به او می دهد ⛳️امام حسين عليه السلام : لاتَقولُوا بِألسِنَتِكُم ما يَنقُصُ عَن قَدرِكُم🔅 جلاءالعیون ج۲ ص ۲۰۵ چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد . ⛳️ امام حسين عليه السلام : إنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَيكُم مِن نِعَمِ اللّه ِ عَلَيكُم فَلاتَمَلُّوا النِّعم 🔅 بحار الانوار ج۷۴ ص۲۰۵ نياز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد 🔅 ⛳️ امام حسين عليه السلام : مَن سَرَّهُ أن يُنسَأَ في أَجَلِهِ و يُزادَ في رِزقِهِ فَليَصِلْ رَحِمَهُ ؛🔅 همان ص ۹۱ هر كه خوش دارد مرگش به تأخير افتد و روزى اش افزون شود . با خويشانش پيوند برقرار كند . 🔅 ⛳️ امام حسين عليه السلام : مِن عَلاماتِ أسبابِ الجَهلِ المُماراةُ لِغَيرِ أهلِ الفِكرِ 🔅 تحف العقول ص ۲۴۸. از نشانه هاى نادانى ، جدل با بى فكران است . ‌⛳️ امام‌حسین‌علیه السلام‌ فرمود: مَن طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللّه ِ وَكَلَهُ اللّه ُ إلَى النّاسِ 🔅 امالی صدوق ص ۲۶۸ هركه با خشم خدا ، خواهان خشنودى مردم باشد ، خداوند او را به مردم وامى گذارد .
باتشکر از آقای عبدالله غلامی بابت این ویدئوی بسیار زیبا و معنوی
داستان مناظره هشام بن عبدالملک و طاووس یمانی ✳️✳️✳️ هشام بن عبد الملک، خلیفه اموی، در ایام خلافت خود به قصد حج وارد مکه شد. دستور داد یکی از کسانی که زمان رسول خدا را درک کرده و به شرف مصاحبت آن حضرت نائل شده است حاضر کنند تا از او راجع به آن عصر و آن روزگاران سؤالاتی بکند. به او گفتند از اصحاب رسول خدا کسی باقی نمانده است و همه در گذشته اند. هشام گفت: «پس یکی از تابعین(1)را حاضر کنید تا از محضرش استفاده کنیم.» طاووس یمانی را حاضر کردند. طاووس وقتی که وارد شد، کفش خود را جلو روی هشام، روی فرش، از پای خود در آورد. وقتی هم که سلام کرد بر خلاف معمول که هر کس سلام می کرد می گفت: السلام علیک یا امیر المؤمنین، طاووس به السلام علیک قناعت کرد و جمله «یا امیر المؤمنین» را به زبان نیاورد. بعلاوه فورا در مقابل هشام نشست و منتظر اجازه نشستن نشد و حال آنکه معمولا در حضور خلیفه می ایستادند تا اینکه خود مقام خلافت اجازه نشستن بدهد. از همه بالاتر اینکه طاووس به عنوان احوالپرسی گفت: «هشام! حالت چطور است؟» رفتار و کردار طاووس، هشام را سخت خشمناک ساخت، رو کرد به او و گفت: «این چه کاری است که تو در حضور من کردی؟» - چه کردم؟ - چه کرده ای؟! ! چرا کفشهایت را در حضور من در آوردی؟ چرا مرا به عنوان امیر المؤمنین خطاب نکردی؟ چرا بدون اجازه من در حضور من نشستی؟ چرا این گونه توهین آمیز از من احوالپرسی کردی؟ - اما اینکه کفشها را در حضور تو در آوردم، برای این بود که من روزی پنج بار در حضور خداوند عزت در می آورم و او از این جهت بر من خشم نمی گیرد. اما اینکه تو را به عنوان امیر همه مؤمنان نخواندم، چون واقعا تو امیر همه مؤمنان نیستی، بسیاری از اهل ایمان از امارت و حکومت تو ناراضی اند. اما اینکه تو را به نام خودت خواندم، زیرا خداوند پیغمبران خود را به نام می خواند و در قرآن از آنها به «یا داود» و «یا یحیی» و «یا عیسی» یاد می کند و این کار توهینی به مقام انبیا تلقی نمی شود. بر عکس، خداوند ابو لهب را با کنیه - نه به نام - یاد کرده است. و اما اینکه گفتی چرا در حضور تو پیش از اجازه نشستم، برای اینکه از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که فرمود: «اگر می خواهی مردی از اهل آتش را ببینی، نظر کن به کسی که خودش نشسته است و مردم در اطراف او ایستاده اند.» سخن طاووس که به اینجا رسید، هشام گفت: «ای طاووس! مرا موعظه کن.» طاووس گفت: «از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که در جهنم مارها و عقربهایی است بس بزرگ. آن مار و عقربها مامور گزیدن امیری هستند که با مردم به عدالت رفتار نمی کند.» طاووس این را گفت و از جا حرکت کرد و به سرعت بیرون رفت ✳️✳️✳️ 1 - تابعین به کسانی گویند که به شرف مصاحبت پیغمبر اکرم نائل نشده اند ولی صحبت اصحاب پیغمبر را درک کرده اند. منبع – سفینة البحار، ماده «طوس» شهید آیت الله دستغیب نیز این داستان را در کتاب سرای دیگر آورده است و در پایان می نویسد : «غرض تذلل بنده پیش بنده دیگر است . در حالی که هردو بنده عاجزند . تنها یکی چند روزی بر دیگری حکومت بدون حق داشت . آن هم امری اعتباری ، امروز رئیس است و فردا از ریاست می افتد . ضمنا بدانید منحصر به شاه و حاکم نیست . بعضی برای شاگردهایشان ، یا زن و بچه هایشان حکمرانی و ریاست به خرج می دهند . اگر دسترسی به بالا تر پیدا می کردند آنها هم چنین بودند . یعنی فرعون کوچکی که دعوی خدایی می کند .» ✳️✳️✳️ موسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد
مهمانوازی خصلتی بسیار ارزشمند 🍎🍏 مردم در موضوع مهمانوازی به چند گروه تقسیم می شوند . 1- گروهی که همیشه آمادگی پذیرای از مهمان را دارند و از آمدن میهمان چه بی خبر و چه باخبر خوشحال می شوند. 2- گروهی که مهمان نوازند اما دوست دارند که مهمان باخبر بیاد که آمادگی پذیرائی از او را داشته باشند 3- گروهی که به هیچ وجه دوست ندارند میهمان داشته باشند و میهمانی دیگران هم قبول نمیکنند 4- گروهی که با میهمانی دادن سخت مخالفند اما عاشق مهمانی رفتن هستند . 🍎🍏 🍀شما جزء کدام گروه هستید ؟🍀 حالا اگر یک مهمان بسیار عزیز که منتظرش هستیم بیاد و او کسی نیست جزء سرور و مولایمان حضرت صاحب الا مر (عج) شما دوست دارید جزء کدام گروه باشید ؟ ✳️گروه اول بسیار عالی چه سعادتی همونهایی که شب و روزشان انتظار است و خودشان را برای پذیرائی آماده کرده اند . ✳️گروه دوم بسیار خوب ارزشمند است همون هایی که دنبال علائم ظهورند تا اگر نزدیک است خودشان را آماده کنند . ✳️گروه سوم ای وای چه بدبختی همونهایی که اسم ظهور را که می شنوند مثل اینکه چند تا کشیده خورده اند و چند تا فحش شنیدند . ✳️گروه چهارم همونهایی هستند که منتظر ظهورند چون شنیدند بعدش وضع خیلی خوب میشه و اوضاع روبه راه حالا دوست دارید جزء کدام گروه باشید ؟؟
✅خشتی از طلا و خشتی از نقره ✍🏻رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: وقتي مرا به معراج بردند، وارد بهشت شدم. در آنجا فرشتگاني ديدم كه با خشت طلا و خشت نقره ساختماني مي سازند ولي گاهي دست از كار مي كشند از فرشتگان پرسيدم: شما چرا گاهي كار مي كنيد و گاهي از كار دست مي كشيد؟ سبب چيست؟ ✨پاسخ دادند: هر وقت مصالح ساختماني به ما برسد مشغول مي شويم و هرگاه نرسد از كار باز مي ايستيم.گفتم: مصالح ساختماني شما چيست؟ ✨جواب دادند: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر ✍🏻وقتي مؤمن اين ذكر را مي گويد ما ساختمان را مي سازيم. وقتي كه ساكت مي شود ما نيز دست از كار مي كشيم. 📚بحار جلد ۷۳ صفحه صفحه ۲۴۶ 📚بحار جلد ۱۸ صفحه ۲۹۲ 📚بحار جلد ۹۳ صفحه ۸۳
از اوقاتی که صلوات خیلی ثواب دارد شب و روز جمعه است . ختم 1000 صلوات در شب روز جمعه تاکید شده است . این عمل ارزشمند را فراموش نکنید .رفتگان را هم در نظر بگیرید . شفای بیماران و دور شدن بلای کرونا . انشاءالله لازم نیست 1000 صلوات را پشت سر هم بگیم آن را به ده 100 تا تقسیم کنید و از غروب پنجشنبه تا غروب روز جمعه کامل کنید . التماس دعا
استغفار 🤲 👌چرا این همه توصیه به استغفار شده است .؟ چرا هر حاجتی داری هردعایی و خواسته ای از خدا داری بایداول استغفار کنی ؟ ✳️با ذکر یک مثال موضوع روشن می شود . فرض کنید زمینی حاصلخیز دارید .آب خوب و با کیفیتی هم برای آبیاری دارید . بهترین بذر و کود را هم تهیه کرده اید . اما بک مشکل وجود دارد زمین پر از علف هرز شده . به نظر شما کاشتن بهترین بذر در ابن زمین پراز علف نتیجه دارد ؟ قطعا هیچ ثمری ندارد . باید اول زمین را از این علفهای هرز کاملا پاک کرد و بعد اقدام به کاشت بذر نمود . ✅قلب زمین کاشت دعا است وقتی آلوده به گناه شده است دعا کردن چه فایده ای دارد . باید ابتدا با آب توبه و استغفار آن را شستشو داد بعد دعا کرد .بعدانتظار داشت محبت و عشق خدا درآن جا بگیرد . وقتی پاک شد محبت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در آن جا می گیرد . 🤲شعبان ماه استغفار است . حداقل روزی 70 بار و شبی 70 بار فراموش نشود . البته با معرفت و توجه نه مسابقه تسبیح گردانی !!! یاعلی التماس دعا ✳️✳️✳️ موسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد
در محله شتربان، تبریز بین دو مسجد معجزلر و نائب صدر، گورستان متروکی است که در وسط آن چارطاق قدیمی کوتاهی توجه عابرین را از دور به خود جلب می‌کند. زیر این طاق قبری وجود دارد که همه از آن قبر یاد می‌کنند . مردم شب‌های جمعه با نذر و نیاز به زیارت آن می روند . روی سنگ قبر نوشته شده است « «انا الله و انا الیه راجعون، آرامگاه حمّال علیه‌الرحمه» ✳️✳️✳️ حمّال یعنی باربر الآن می گویند کولبر که معمولا سر مرزها از یک طرف مرز بار به دوش می کشند و به طرف دیگر می برند . در قدیم برای جابجایی بار در داخل شهر ها از افرادی به نام حمّال استفاده می کردند . ✳️✳️✳️ 🌷داستان حمّال تبریزی🌷 فرد بیسوادی درتبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی گذرانده بود تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود ، برای آنکه نفسی تازه کند ، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند ؛ می بیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا می کند که ورجه وروجه نکن ، می افتی ، در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر می خورد و به پایین پرت می شود. مادر جیغی می کشد و مردم خیره می مانند ، حمال پیر با لهجه ترکی فریاد می زند «ساخلیان ساخلار»، یعنی « نگهدارنده نگه می دارد » کودک میان آسمان و زمین معلق می ماند ، پیرمرد نزدیک می شود ، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل می دهد. جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی می پرسد : یکی می گوید تو امام زمانی ، دیگری می گوید حضرت خضر است ، کسانی هم می گویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد ، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کند ، به آرامی و خونسردی می گوید : ” خیر ، من نه امام زمانم ، نه حضرت خضر و نه جادوگر ، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار می شناسید ، من کار خارق العاده ای نکردم ، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود ، من اطاعت کردم ، یکبار من از خدا خواستم ، او اجابت کرد. او می فرمود: (حق کسی را نخوردم به کسی ستم نکردم دروغ نگفتم دزدی نکردم و…) حالا بعد از یک عمر اطاعت یک چیز از خداوند خواستم که به لطف خود خواسته ام (معلق ماندن بچه در هوا) اجابت شد. ✳️✳️✳️ این داستان درس بزرگی است برای همه خصوصا آنهایی که با چند کلاس سواد و کاغذ پاره ای به نام مدرک چی و چی و لباسی خاص و پست و منصبی فکر می کنند کسی هستند . عزتمند و آبرمند درگاه خدا کسی است که اهل طاعت او باشد در هر لباس و هرمکان و شغل و منصبی . ✳️✳️✳️ اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ خداوندا توفیق اطاعت و بندگی و دوری از گناه و درستی نیت و شناخت آنچه حرمتش لازم است روزیمان کن آمین یا ربّ العالمین ✳️✳️✳️ مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد
✳️چاره بلا به زيارت عاشورا✳️ علاّمه بزرگوار حضرت آقاى شيخ حسن فريد گلپايگانى كه از علماى طراز اول تهران هستند نقل فرمود از استاد خود مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم يزدى حائرى اعلى اللّه مقامه كه فرمود اوقاتى كه در سامرا مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، وقتى اهالى سامرا به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند. روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى اعلى اللّه مقامه جمعى از اهل علم بودند ناگاه مرحوم آقاى ميرزا محمد تقى شيرازى رحمة اللّه عليه كه در مقام علمى مانند مرحوم فشاركى بود تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم ميرزا فرمود اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟ همه اهل مجلس تصديق نمودند كه بلى ... سپس فرمود من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را هديه روح شريف نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجة بن الحسن عليه السّلام نمايند تا اين بلا از آنان دور شود. اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول زيارت عاشورا شدند. از فردا تلف شدن شيعه موقوف شد و همه روزه عده اى از سنى ها مى مردند به طورى كه بر همه آشكار گرديد. برخى از سنى ها از آشنايانشان از شيعه پرسيدند سبب اينكه ديگر از شما كسى تلف نمى شود چيست ؟ به آنها گفته بودند زيارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم برطرف گرديد. ✳️ جناب آقاى فريد سلمه اللّه تعالى فرمودند وقتى گرفتارى سختى برايم پيش آمد فرمايش آن مرحوم به يادم آمد از روز اول محرم سرگرم زيارت عاشورا شدم روز هشتم به طور خارق العاده برايم فرج شد. ✳️✳️✳️ نقل از کتاب داستانهای شگفت شهید دستغیب . داستان 143 ✳️✳️✳️ موسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد
✳️زهد حقیقی✳️ درویشی، نام ملا احمد نراقی (از زاهدان معروف )و تعریف کتاب معراج السعاده او را شنیده و به شدت مرید و شیفته وی شده بود. به همین سبب روزی درویش به قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهر کاشان می‏شود و چون دستگاه ریاست، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وی می‏بیند، اندکی از ارادتش نسبت به او کاسته می‏شود. از سوی دیگر ملا احمد نراقی هم در دیدارهایی که با درویش انجام می دهد متوجه این موضوع می گردد. بعد از چند روزی درویش می‏گوید که تصمیم دارد به کربلا برود. ملا احمد در جواب می‏گوید: چه بهتر که من هم چنین قصدی داشتم. پس صبر کن تا با هم حرکت کنیم. در این جا درویش می‏پرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ جواب می‏شنود: همین الان مهیا هستم. سپس با هم این سفر را آغاز می کنند. وقتی به چند فرسخی قم می رسند به خاطر رفع خستگی در کنار چشمه‏ای اتراق می کنند در اینجا درویش می‏گوید: کشکول خود را در خانه شما جا گذاشته‏ام. نراقی می‏فرماید: این که چیزی نیست وقتی از سفر بازگشتیم، آن را تحویل می‏گیری. او قبول نمی‏کند و می‏گوید: من به این کشکول خیلی علاقه‏مندم. ملا احمد سوال می‏کنم: آیا نمی توانی مدتی بدون کشکول باشی؟ او جواب می دهد: من تبرزین وکشکولم را می خواهم و آماده بازگشت به کاشان می‏شود. در این هنگام آن فقیه زاهد و پارسا می فرماید: "ای درویش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشان دارم، اینقدر وابسته نیستم که تو به این کشکول خود وابسته‏ای؟!" ✅نتیجه : خوبی برخی از افراد تا وقتی است که مال و جان و مقام و .... تامین باشد وای به روزی که این ها به خطر بیفتد آن وقت خداپرستی و ..... آنهارا ببین . هرچه می خواهی قرآن می خوانم ، نماز می خوام ، روزه می گیرم ولی اون 8 تای دیگر فروع دین را از من نخواه هم خرج دارد هم خطر جانی . حالا حجش را هم یه کاریش می کنم به خرجش می ارزد مردم به من میگن حاج آقا !!!!!!!!!!!!!!!! ✳️✳️✳️ مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد