eitaa logo
موسسه منهاج عشق آباد
490 دنبال‌کننده
523 عکس
80 ویدیو
28 فایل
موسسه فرهنگی قرآن وعترت منهاج عشق آباد https://eitaa.com/m_menhaj @m_menhaj
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعه شدن خانم مسیحی با عنایت امام رضا(ع) خانمی مسیحی، نزد حضرت آیت الله میلانی، به مذهب شیعه گرویده بود.نام او «رانیک اصلانیان» بود و حضرت آیت الله میلانی او را فاطمه نامیده بودند. آن خانم علت شیعه شدن خود را، عنایت امام رضا علیه السلام بیان کرده بود.« من گرفتار درد شدیدی شدم ومدت ها در یکی از بیمارستان های تهران، بستری شدم. توان هر کاری از من سلب شده بود، بالاخره به من اعلام کردند که سه مهره کمر شما سیاه شده است وکم کم به من فهماندند که این بیماری هیچ درمانی ندارد. معلوم است که چه حال و روزی داشتم، یکی از بانوان پرستار که از پرونده ام آگاه بود، گفت: شما به زیارت امام رضا علیه السلام بروید، خوب می شود.گفتم:من مسیحی هستم و ایشان امام شیعیان، چگونه نزد ایشان بروم وچه بگویم، بعد هم بیماری من که علاج ندارد. او گفت: ایشان طبیب هر دردی هستند و قدرت ایشان، مافوق انسان هاست، به علاوه ایشان امام رئوف هستند وکسی را نامید نمی کنند، حال هر که می خواهد باشد.بالاخره چاره نداشتم و از خانواده خواستم، هر طور شده مرا به مشهد ببرند.آنان کوپه قطاری برایم گرفتند و مرا روی صندلی ها خواباندند و در مشهد نیز به همان صورت مرا به داخل حرم بردند و دخیل بستند. روز دوم، درعالم رویا آقایی را دیدم که از درون ضریح به بیرون تشریف آوردند و به مهره های کمرم اشاره کردند. من که نمی توانستم تکان بخورم، بلافاصله ازجا بلند شدم و نشستم ، سپس ایستادم و بعد از آن به راه افتادم. همه متحیر مانده بودند و به ناگاه فریادهای خانواده، اطرافیان و سایر زائران در فضای حرم طنین انداز شد و سیل جمعیت برای تبرک لباس ها، به سمت من هجوم آوردند... به هر تقدیر به تهران برگشتم و به همان بیمارستان رفتم. آنان مجداً تمام آزمایشات وعکس برداری ها را انجام دادند و این بار به صراحت اعلام کردند که شما علاجی از نظر پزشکی نداشتید، الان هم هیچ مشکلی ندارید. من که اکنون عظمت و ولایت این خاندان را درک کرده ام، زندگی خود را مدیون عنایت ایشان می دانم و سعی خواهم کرد ازاین پس شیعه ایشان باشم.»
داستان علیا خاتون و پیراهنش   بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم    شمس‌الدین ایلدگز، حاکم آذربایجان در زمان سلجوقی بود، که به او اتابک هم می‌گفتند، مالیات سنگینی بر مردم خوی بسته بود، چرا که آنها را هم‌دست عثمانی‌ها برای کودتا تصور می‌کرد.  مردم خوی از پرداخت مالیات به ستوه آمده بودند و رعیت در عذاب بودند. علیا خاتون زن فرماندار منصوب شمس‌الدین در خوی بود. زن بسیار مومنه‌ای بود که قرآن در منزل‌اش درس می‌داد و جزء معدود زنان باسواد در آذربایجان بود.   روزی در کلاس درس قرآن یکی از زنان رعیت را دید که از شدت فقر تمرکز ندارد. خاتون گریست و  گفت باید تدبیری بیندیشم.  پیکی صدا کرد و پیراهنی زربافت داشت که هدیه و ارث مادرش بود بسی گران‌قیمت، آن را به پیک داد و گفت: نزد شمس‌الدین ببر و سلام مرا برسان و بگو این هدیه برای تو، از خراج سنگین مردم خوی صرف نظر کن، خدا خوشش نمی‌آید از فقر رو به نابودی هستند.  پیک پیراهن را آورد و شمس‌الدین وقتی پیراهن را دید، به غرور و غیرتش برخورد و گفت: چه شده است که زنی بر ما کرامت پیشکش می‌کند و سخاوت رخ‌مان می‌کشد، پیراهن را ببر و بگو، یک سال مالیات آنها را شمس الدین بخشید.  پیک پیراهن را آورد، و داستان را گفت. خاتون پرسید، آیا شمس‌الدین پیراهن مرا دید؟ پیک گفت: آری بسته را باز کرد و دید. خاتون گفت : چشم نامحرم بر آن افتاد، من دیگر بر تن نمی‌کنم. ببرید و بفروشید و با آن مسجد و پلی بنا کنید. مسجدی در شهر ساختند که بعدها از بین رفت ولی پل خاتون ماند. پلی که راه مسیر کاروان عثمانی به خوی از روی رود قطور بود.  نقل از کتاب جوامع الحکایات و والمواعظ الحسنات
با عرض تبریک مجدد ولادت حضرت فاطمه معصومه علیها سلام به اطلاع بانوان داوطلب شرکت در مسابقه (بر مدار آفتاب ) می رسد که به مناسبت این روز مبارک تعداد 6 قواره چادر نماز به تعداد جوایز مسابقه اضافه شد . از خیرین محترم هم به خاطر تامین هزینه جوایز تشکر می شود . موسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد
برای دیدن کل سوالات به لینک https://al-falah.ir/content/detail/2419 و برای ورود به مسابقه به لینک https://al-falah.ir/login/ مراجعه کنید
هدایت شده از 
‍ 🌺 حضرت امام صادق عليه السّلام : 🌺 تَرْکُ لُقْمَةٍ مِنَ الْحَرامِ أَحَبُّ اِلَی اللهِ مِن صَلَوة ألْفَيْ رَکْعَة. ⭕️ اگر کسی يک لقمه حرام را ترک کند، آثار و ثوابش بهتر از دو هزار رکعت نماز مستحبي است. ⭕️ هيچ ارزش ندارد. كسی كه شكمش پر از حرام است ، نمازش قبول نمی‌شود، نه نماز واجبش و نه مستحبش. در روايات متعددی داريم که اگر کسی يک لقمه حرام بخورد، تا چهل روز عباداتش مقبول نيست. زن و فرزندی كه به آنان غذای حرام می‌دهم، در روز قيامت از من شکايت می کنند و عبادات من هم هيچ اثری ندارد. ⭕️ انسانی كه می‌خواهد متقی باشد، ابتدا بايد حق‌الناس را بپردازد و چيزی از حقوق مردم بر گردنش نباشد. و اگر نميیتوانم فعلاً حق آنها را بپردازم، بايد تصميم بگيرم که بعد بپردازم و آن موقع می‌توانم لباس تقوا را بپوشم و روح تقوی در وجود من جلوه‌گر بشود. حضرت فرمودند که ردكردن يک درهم از حق الناس، در نزد خدا بهتر از هفتاد حج مقبول است.🌸
امام رضا علیه السلام :به خداوند خوشبین باش زیرا هر که به خدا خوشبین باشد خدا با گمان خوش او همراه است وهرکه به رزق و روزی اندک خشنود باشد ، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد ، و هرکه به اندک از روزی حلال خشنود باشد ، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دار السلام بهشت رساند تحف العقول ، ص (472)
صحبت گنجشک با امام علیه السلام راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت. امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»
برای دیدن کل سوالات به لینک https://al-falah.ir/content/detail/2419 و برای ورود به مسابقه به لینک https://al-falah.ir/login/ مراجعه کنید
صله‌ی امام رضا علیه السلام به یک شاعر با اخلاص مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان باسوز اهل بیت علیه السلام بود او سال‌ها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزه‌ی علمیه‌ی قم ،دقایقی چند روضه می‌خواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز می‌کرد . او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است ! خود نقل می کرد که یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم . پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمی‌شناختم. از این رو قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم ؟! به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیده‌ی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم .ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد . بی‌درنگ گفتم :« سرورم ! این کم است » ده تومانی دیگر داد باز هم گفتم : « کم است » تا به هفتاد تومان که رسید، دیگر خجالت کشیدم تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم . کفش‌های خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود :« شیخ ابراهیم ! » گفتم : « بفرمایید آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریخته‌ای، برایش مدح می‌گویی و صله می‌گیرید. صله را به من بده » بی‌معطلی پول‌ها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان .(4) ای که بر خاک حریم تو ملائک زده بوس رشک فردوس برین گشته ز تو خطه توس هرکه آید به گدایی به در خانه‌ی تو حاش لله که زدرگاه تو گردد مأیوس کرامات الصالحین ، ص 216. منبع: سایت تسنیم
هدایت شده از 
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند : با عقل ترین مردم خوش خلق ترین آنها است. اصول کافی ج 1 ص 27
هدایت شده از 
امام صادق علیه السلام از پیغمبر اکرم ص فرمود : چون مردیرا پر نماز و روز ه دیدید باو ننازید تا بنگرید عقلش چگونه است . اصول کافی جلد 1 ص..ح 31
*از بچگی هر وقت هر کاری خوبی میکردیم👈بهمون میگفتن : خیر ببینی* خیر ببینی پسرم خیر ببینی دخترم خیر ببینی جوون وقتی صبح از خواب بیدار میشیم ، به همدیگه میگیم : 👈 صبح به خیر. در طول روز به همدیگه میگیم : 👈 روز به خیر. شاید در طول روز ، این کلمه رو چند بار تکرار کنیم ، و برای همدیگه طلب خیر کنیم. ولی واقعاً این *خیر* ی که همه در جستجوی اون هستند، و از خدا میخوان. چیه؟🤔 قران کریم می‌فرماید : همه انسان‌ها شدیداً در پی خیر هستند. همه در جستجوی بهترین‌ها هستند. 🕋 إنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيد. (عادیات/۸) انسان بسیار دوستدار خیر است. ولی هر کس این خیر را در چیزی می‌بیند؟ یکی در خانه‌ی 🏡 خوب یکی در ماشین 🚘 خوب یکی در شغل💺 خوب یکی در همسر و فرزندان 👪خوب وووو ولی واقعاً این خیرِ راستین چیست؟ قرآن کریم می‌فرماید حضرت موسی وقتی خائف و ترسان از بین فرعونیان می‌گریخت ، این جمله رو زمزمه می‌کرد :👇 🕋 ربِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر. (قصص/۲۴) پروردگارا. من به آنچه از خیر بر من نازل کنی محتاجم یعنی خدایا من نمیدونم خیرم در چیست. ولی اون بهترین رو که خیر من در آن است ، بر من نازل کن. خیلی از ماها ، این آیه رو در قنوت نمازها میخونیم ، و مدام از خدا طلب خیر می‌کنیم. 😔 خیری که حتّی نمیدونیم چی هست. فقط همین قدر میدونیم که اون چیزی که مردم فکر می‌کنند ، نیست خُب 😍 حالا میخوای بدونی خیرِ واقعی چیه؟ یه آیه‌ در قرآن هست که بارها و بارها دیدیم و شنیدیم ، ولی به راحتی از کنارش عبور کردیم. 📢خدا به صراحت این خیر رو در قرآنش به همگان معرفی کرده :👇 🕋 بقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. بقية الله همان خیرِ شماست. اگر از اهل ایمان باشید. ♥️این خیر که همه دنبالش هستند ، چیزی نیست جز بقیه‌الله. جز پدر مهربانم👈 امام‌ زمان (عج) اون خیری که همه رهاش کردند ، و به بهای اندکی فروختند.😔 خیرِ واقعی یعنی اهلبیت. ✍در زیارت ‌جامعه‌ کبیره خطاب به اهلبیت میگوئیم :👇 ⚡ انْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اوَّلَهُ، وَ اصْلَهُ وَ فَرْعَهُ، وَ مَعْدِنَهُ وَ مَاْویهُ وَمُنْتَهاهُ. هر جا صحبت از خیر باشد، شما اهلبیت اوّل و آخر و اصل و فرع و معدن و جایگاه آن خیر هستید. *أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ الفرج جزاکم الله خیرا
داستان در یادِ مایی راوی: عبداللّه بن ابراهیم غفاری تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می گذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریا حرکت کردم تا امام رضا علیه السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند. زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام ، اشاره کردند که گوشه سجاده ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشته ای هم کنار پول ها قرار داشت. یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم خرجی خانواده ات است».
مسابقه بر مدار آفتاب در https://al-falah.ir/content/detail/2420
قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ستدفن بضعة مني بأرض خراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه.» رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «پاره‏ اي از تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏شود که هيچ گرفتاري او را زيارت نمي ‏کند، جز اين که خداوند پريشاني را از او مي ‏زدايد و هيچ گنهکاري به زيارت او نائل نمي‏ شود، مگر آن که خداوند گناهانش را مي ‏آمرزد.» وسائل الشیعه ج10 ص437
: 🔴نماز یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده ♦️سیدبن‌طاووس در کتاب اقبال‌الاعمال می‌نویسد:«انس‌بن‌مالک» می‌گوید: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در یکشنبۀ ماه ذی‌قعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم! کدام‌یک از شما می‌خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می‌خواهیم توبه کنیم. ♦️فرمود: غسل کنید؛و وضو بگیرید؛ و چهار رکعت نماز ـ در هر رکعت ۱بار «فاتحةالکتاب»،‌۳ بار «قل هو الله احد» و هر کدام از دو سوره معوذتین را ۱ بار ـ بخوانید؛ ♦️سپس ۷۰ بار استغفار کنید و آن را به «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» ختم کنید؛ آنگاه بگویید: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت». ♦️سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: هر بنده‌ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می‌شود: ای بندۀ خدا! عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد... ♦️و فرشته ای از زیر عرش ندا می کند: «ای بنده! بر تو، خاندان و فرزندانت مبارک باشد». و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند شد». و فرشته دیگری ندا می کند: «ای بنده! تو مؤمن از دنیا می روی، و دینت از تو سلب نمی شود، و (بعد از مردن) قبرت گشاده و نورانی خواهد شد». ♦️پس منادی دیگری می گوید: «ای بنده! پدر و مادرت از تو راضی خواهند شد، هرچند از تو راضی نباشند، و به خاطر تو، پدر و مادرت و فرزندانت آمرزیده شدند، و روزیِ تو در دنیا و آخرت گسترده خواهد شد». و جناب جبرئیل ندا می کند: «من (هنگام مرگ) با ملک الموت نزد تو می آیم تا با تو مدارا کند، و مردن بر تو خدشه ای وارد نسازد، و روح تو از بدنت به آرامی خارج شود». ♦️مرحوم محدّث قمی در مفاتیح الجنان می نویسد:ظاهر آن است که این استغفار مذکور و دعای بعد را، بعد از نماز باید به جا آورد. (مفاتیح الجنان، در اعمال ماه ذی القعده) ♦️نکته جالب در خصوص این نماز بحث حق الناس میباشد که در توضیح نماز آمده است در روز قیامت خصماء از او راضی میشوند. (انسان باید در جهت برآورده کردن حق الناس تلاش خود را انجام دهد و اگر فرد را پیدا نکرد یا احتمال مفسده ای داد، از طرف آن شخص صدقه دهد یا استغفار کند یا... ولی گاهی ممکن است حق الناسی نادانسته بر گردن انسان باشد که این نماز کمک میکند در روز قیامت آن فرد از انسان بگذرد
چقدر این متن زیبا و قابل تأمُّله : مادامى که گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است ؛ همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند. باد، باعث طراوتش میشود، آب، باعث رشدش میشود، و آفتاب، به او پختگی و کمال میبخشد. 🔸اما … به محض پاره شدن آن بند؛ و جدا شدن از درخت، آب، باعث گندیدگی؛ باد باعث پلاسیدگی؛ و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود! 💠بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در فساد ما مؤثر خواهند بود. پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود. ✋اتصالتان با خدای بزرگ مستدام باد
*کلاغی که مامور خدا بود* اقای شیخ حسین می‌فرمود: یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی، نوشابه، نون دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که... یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی.. دل همه برد ، حالا هرکه دلش میشه بخوره گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار خیلی بهمون سخت گذشت. توکوه گشنه همه ماست و سبزی خوردیم ،کسی هم نوشابه نخورد. خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن. وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگه. و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود. *اگر آقای انصاریان اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون گرفت* *حالت نگرفت، جونت نجات داد* خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه. 🔴امام عسکری فرمودند: هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است. الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ و للّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها .[بحار الأنوار : چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!!!
هدایت شده از 
امام باقر علیه السلام میفرمایند : عالمیکه از علمش بهره برد بهتر از هفتاد هزار عابد است. اصول کافی جلد 1 ص 40 ..ح 8
بازدید سرهنگ خبازی فرمانده محترم سپاه طبس و همراهانشان از موسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد . در این بازدید رجب زاده مدیر موسسه گزارشی از فعالیتهای موسسه ارائه نمود و فرمانده سپاه از فعالیتهای انجام شده و همکاری نزدیک موسسه با بسیج قدردانی و آمادگی هر نوع همکاری را با موسسه اعلام نمودند لازم به ذکر است که آموزشها طرح قرآنی صراط بسیج در این موسسه انجام می شود .
کوه و دیگ راوی: ابا صلت هروی همراه امام وارد «مرو» شدیم. نزدیک «دهِ سرخ» توقف کردیم. مؤذن کاروان، نگاهی به خورشید کرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است». امام پیاده شدند و آب خواستند. نگاهی به صحرا کردیم. اثری از آب نبود. نگران برگشتیم. امّا از تعجّب زبانمان بند آمد. امام با دست شان مقداری از خاک را گود کرده بود و چشمه ای ظاهر شده بود. وارد «سناباد» شدیم. کوهی نزدیک سناباد بود که از سنگ آن، دیگ های سنگی می ساختند. امام به تخته سنگی از کوه تکیه دادند و رو به آسمان گفتند: «خدایا!... غذاهایی را که مردم با دیگ های این کوه می پزند، مورد لطفت قرار ده و به این غذاها برکت عطا کن!» فکر می کنم خدا به برکت دعای امام، به کوه، نظر خاصی کرد. چون امام خواستند که از آن روز به بعد، غذایشان را فقط در دیگ هایی بپزیم که از سنگ آن کوه ساخته شده باشد. روز بعد، پس از کمی استراحت، امام به طرف محلی که «هارون» پدر مأمون در آن دفن شده بود، حرکت کردند. مأموران حکومتی جار زدند که امام می خواهد قبر هارون را زیارت کند، امّا امام با یک حرکت ساده، نقشه های مأموران را نقش بر آب کرد. آن حرکت هم این بود که کنار قبر هارون ایستادند و با انگشت، خطی در کنار قبر، کشیدند. بعد رو به ما فرمودند: این جا قبر من خواهد شد... شیعیان ما به این جا خواهند آمد و مرا زیارت خواهند کرد... و هرکس به دیدار قبرم بیاید، خدا لطفش را شامل حال او خواهد کرد. بعد رو به قبله ایستادند و نماز خواندند و با سجده ای طولانی، چیزهایی را زیر لب زمزمه کردند. اشک در چشمم جمع شده بود
لینک ورود به مسابقه https://al-falah.ir/content/detail/2420/
شفاي دردها مشهدي رستم پسر علي اکبر سيستاني فرمود: من دوازده سال قبل از اين تاريخ (سيزدهم ماه ربيع الثاني سنه 1335) از سيستان به مشهد مقدس مشرف و مقيم شدم پس از دو سال زوجه ام از دنيا رفت و بعد از آن درد شديدي به پاي راست و کمرم عارض شد. به نحوي که از درد بي تاب شده و قوه برخواستن نداشتم و به جهت ناداري و پريشاني نتوانستم به طبيبهاي ايراني رجوع کنم . لذا به حمالي گفتم تا مرا بر پشت نموده و به بيمارستان انگليسي برد و دکتر انگليسي در آنجا چهل روز باقسام مختلفه و دواهاي بسيار در مقام علاج برآمد. هيچ اثر بهبودي ظاهر نشد. بلکه پاي راستم که درد مي کرد روح از آن رفت و خشک شد به نحوي که ابدا احساس حرارت و برودت نمي کردم . لذا از درد پا راحت شده لکن کمرم مختصري درد مي کرد و به جهت بي حس ‍ شدن پا نمي توانستم حتي با عصا بايستم . دکتر هم چون از علاج من ناميد شد به حمّالي گفت تا مرا از مريضخانه بيرون آورده پهلوي کوچه اي که نزديک ارک دولتي بود گذاشت و من قريب ده سال در آن کوچه و نزديکي آن تکدّي مي کردم و بذلت تمام روزگار را مي گذراندم تا در اين اواخر بدرد بواسير مبتلا شدم . چون درد شدّت گرفت بسيار متاذي شدم و خود را به طبيب رساندم و او جاي بواسير مرا قطع کرد و بيرون آمدم از اثر قطع بواسير بيضتينم ورم کرد و مانند کوزه بزرگي شد و با اين حال درد کمرم نيز شدت کرد. و در عذاب بودم . روزي يک نفر ارمني از آن کوچه مي گذشت و شنيد که من از درد ناله مي کنم از راه شماتت گفت شما مسلمانها مي گوئيد هرکس به کنيسه ما پناه برد دردش بدرمان مي رسد پس تو چرا پناه نمي بري که شفا بيابي (مقصود او از کنيسه حرم مطهر حضرت ثامن الائمه (ع ) بود.) شماتت آن ارمني خيلي بر من اثر کرد بطوريکه درد خود فراموش کردم گويا بي اختيار شدم و باو گفتم که پدرسگ تو را با کنيسه ما چکار است . ارمني نيز متغيّر شده به من بد گفت و چوبي هم بر سر من زد و رفت . من با نهايت خلق تنگي و پريشاني قصد آستان قدس امام هشتم حضرت رضا (ع ) نمودم و چون قدرت راه رفتن نداشتم با سر زانوي چپ ، خود را کم کم کشانيدم تا به حرم مطهر رسيدم و بالاي سر مطهر خود را بريسماني بضريح بستم و عرض کردم آقا جان من از در خانه ات بجائي نمي روم تا مرا مرگ يا شفا دهي و مرگ براي من بهتر است زيرا که طاقت شماتت ندارم . پس دو روز در آستان آن حضرت بودم روز سوم درد کمر و بواسير شدت گرفت و يکي از خدام در حرم مرا اذيّت مي کرد که برخيز و از حرم بيرون شو. مي گفتم آخر من شلم و دردمندم و به کسي کاري ندارم و از مولاي خود شفا يا مرگ مي خواهم پس با دل شکسته بقدري عرض کردم يا مرگ يا شفا و مرگ براي من بهتر است تا خوابم برد. در عالم خواب ديدم دو انگشت از ضريح مطهر بيرون آمد و بر سينه ام خورد و صدائي شنيدم که فرمود برخيز!! من خيال کردم همان خادم است که مرا اذيت مي کرد. گفتم اذيت مکن بار ديگر دو انگشت از ضريح بيرون آمد و بر سينه ام رسيد و فرمود برخيز. گفتم نه پا دارم و نه کمر: فرمود کمرت راست شد! در اين حال چشمم را باز کردم ، ميان ضريح مطهر آقائي ديدم که قباي سبز در بر و فقط عرق چيني بر سر داشت و از روي مبارکش ضريح پر از نور شده بود. فرمود: برخيز که هيچ دردي نداري . تا اين سخن را فرمود فورا برخاستم و به سرعت دست دراز کردم که دامن آن بزرگوار را بگيرم و حاجت ديگر بخواهم از نظرم غائب شد. ملتفت خودم شدم که خواب هستم يا بيدار و ديدم صحيح و سالم ايستاده ام و از درد کمر و از مرض بواسير و ورم بيضتين اثري نيست .
کارت پستال دیجیتال ولادت امام رضا(ع) - اعیاد مذهبی https://digipostal.ir/rezacard
✅ آنانی که کرونا نگرفته‌اند بخوانند هشدار دلسوزانه یک پرستار در بخش درمان کروناویروس این ها را برای آدم هایی می‌گویم که نمی‌دانند افتادن در زیر دستگاه ونتیلاتور به چه معنی است و اصرار هم دارند که باید به کارهایشان برسند. اول از همه بگویم که ونتیلاتور یک ماسک اکسیژن نیست که بر روی صورتتان نصب کنند و شما هم در حالی که راحت لم داده اید مشغول مطالعه روزنامه و مجلات روز شوید. ونتیلاسیون برای بیماران کووید-۱۹ به معنی فرو کردن دردناک یک شلنگ به داخل حلق است که تا زمانی که زنده بمانید یا بمیرید در جای خودش باقی خواهد ماند. این کار در حالت بیهوشی و به مدت۲ تا ۳ هفته و بدون این که قادر به تکان خوردن باشید صورت می گیرد. بیمار اغلب بر روی شکم خوابانده می شود و شلنگی که از دهان به لوله هوا متصل است امکان می دهد که با ریتم دستگاه ریه اکسیژن بدنتان را تامین کنید. بیمار نمی تواند صحبت کند، نمی تواند غذا بخورد و یا هر کار طبیعی دیگری را انجام دهد – این دستگاه است که بیمار را زنده نگه می دارد. احساس ناراحتی و درد بیمار باعث می شود که پزشکان برای اطمینان از تحمل شلنگ توسط وی و تا زمانی که دستگاه مورد نیاز باشد داروهای مسکن تجویز کنند. این به معنی قرار گرفتن در یک حالت کما مصنوعی است. ۲۰ روز پس از قرار گرفتن تحت چنین درمانی، یک بیمار جوان ۴۰ درصد از ماهیچه های خود را از دست می دهد، دهان و تارهای صوتی اش صدمه می بیند و دچار عوارض ریوی و قلبی ممکن می شود. به همین خاطر هم هست که افراد مسن و افراد ضعیف تاب چنین درمانی را نمی آورند و می میرند. خیلی از ما در چنین وضعیتی قرار داریم..... اگر نمی خواهید به اینجا بیایید از خودتاندم محافظت کنید. باز هم می گویم، این آنفلوآنزا نیست! یک شلنگ را برای رساندن غذای مایع از طریق بینی یا پوست وارد معده شما می کنند، یک کیسه چسبناک را به باسن شما می چسپانند تا اسهال تان را جمع کند، لوله دیگری برای جمع آوری ادرار به شما وصل می شود، یک آی-وی برای ورود مایعات و دارو وصل می شود، یک آ-لاین برای نظارت بر وضعیت فشار خون متصل می شود که کاملاً وابسته به دوزهای دقیق محاسبه شده است. تیمی از پرستاران، سی 4آر ان آ، و ام آ می بایست هر یک ساعت یک بار اندام شما را مرتبا جابجا کنند و پتوی مخصوصی در زیرتان بگذارند که مایعی یخی در آن در جریان است تا به پایین آوردن دمای ۴۰ درجه ای بدنتان کمک کند. از خودتان محافظت کنید و فاصله را حفظ کنید. @zamane_ghadiim