✍دلنوشته زیبای شهید ۵ روز قبل از شهادت...
✨من آن نوری هستم که از خورشیدِ درخشان ساطع و از لابه لای ابرها عبور کرده و به زمین رسیده است.
من آن قطره بارانی ام که از آسمان باریده و بدون اینکه بین راه بخار شود به زمین رسیده است.
من آن ترکش انفجارم که زمین و زمان را پشت سر گذاشته و به جمعی رسیده و آنها را متحول کرده است.
من آن زنبور عسلم که در به در دنبال این است که روزنه ای را پر کند.
من آن دانه ی شن طبسم به همراه خیل یاران تا بار دیگر اگر لازم شد حادثه ی طبس را بسازیم.
من آن گل از گل های بهارم که می در خشد و باید بدرخشد و کسی او را نمی شناسد و نباید بشناسد .
من آنم که می خوانم ،که می مانم ، می سازم ، می جنگم ،
من آنم که #یارمهدی می مانم ، من آنم که گوش به صدایم
من آن که به دنبال صدای جمیل و رسای آن مهدی (فتبعوه) هستم.
من آنم که باید بگیریم ، من آنم که باید بخندم ، من آنم که باید انتقام #سیلی زهراهای کوچک را بگیرم
به فرمان مولایم، سیدم ، آقایم ... مهدیم
#شهیدمدافع_حرم عسگر زمانی🌷
#شهدای_فارس