eitaa logo
مِشْکات
103 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
با ، وداع می‌كنیم ...
با همه‌ے خوبی‌هایش و همه‌ے فرصت‌هاے بزرگے كہ از دعا و مناجات و توبہ و استغفار به رویمان گشود.
سختےهاے وداع با این ماھ بزرگ را شاید لذت حضور در ماھ پیامبر، شعبان، آسان سازد و اگر توشه‌اے در خور كسب نكردیم بہ امید شعبان، منتهاے امل و آرزویمان را در عمل بہ خواسته‌های محبوب و معبودمان به كار می‌گیریم.
گرچہ فرصت استثنایے رجب رفت اما لحظه‌هاے طلایے دیگر در راھ است؛‌
آنها را دریابیم.
خداحافظ ؛ اے ماھ ریزش رحمت پروردگار؛ اے ماھ بزرگ خدا و اے ماھ استغفار و روزھ و ‌ اے ماھ دعا و وصال.
و سلام بر تو اے ،‌ اے ماھ رسول رحمت،‌ اے ماھ استغفار و روزھ و اے ماھ دعا و وصال. 

 
⚘🍃⚘🍃⚘
@m_rajabi57
⚘🍃⚘🍃⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مِشْکات
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁 #سرزمین_زیبای_من 🇮🇷 #قسمت هشتم بالاخره موفق شدیم و دانشگاه مجبور به پذیرش من شد نبرد، است
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁 🇮🇷 نهم 🔰چندین ماه گذشت ، پرداخت اجاره اون دفتر کوچیک واقعا سخت شده بود ، با حقوقی که می گرفتم از پس زندگیم برنمی اومدم ، بعد از تمام اون سال ها و تلاش ها ، یاس و ناامیدی رو کم کم توی قلبم حس می کردم و بدتر از همه جرات گفتن این حرف ها رو به کسی نداشتم علی الخصوص مادرم که همیشه اعتقاد داشت، دارم عمرم رو تلف می کنم ، از یه طرف، برای رسیدن به اونجا دستم رو از دست داده بودم ، از یه طرف با برگشتم، امید توی قلب همه می میرد اما دیگه رسما به فکر پس دادن دفتر و برگشت پیش خانواده افتاده بودم که ... یکی از بچه ها اون شب، داشت در مورد برادرش حرف می زد، سر کار دچار سانحه شده بود و کارفرما هم حاضر به پرداخت غرامت درمانی نشده بود ، اونها هم با یه وکیل تسخیری شکایت کرده بودن و حدس اینکه توی دادگاه هم شکست خورده بودن کار سختی نبود ... همین طور با ناراحتی داشت اتفاقات رو برای بچه ها تعریف می کرد،خوب که حرف هاش رو زد ، شروع کردم در مورد پرونده سوال کردن ! خیلی متعجب، جواب سوال هام رو می داد ، آخر حوصله اش سر رفت ... - این سوال ها چیه می پرسی کوین؟چی توی سرته؟ چند لحظه بهش نگاه کردم ، یه بومی سیاه به یه مرد سفید،عزمم رو جزم کردم ، ببین مرد، با توجه به مدارکی که شما دارید، به راحتی میشه اجازه بازرسی از دفاتر رو گرفت،بعد از ثبت اطلاعات بازرسی به طور رسمی و استناد به این قوانین (...) میشه رای رو به نفع شما برگردوند، حتی اگر اطلاعات دفاتر، قبل از بازرسی توش دست برده شده باشه ، بازم میشه همین کار رو کرد اما روند دادرسی سخت تر میشه ... رسما مات و مبهوت بهم نگاه می کرد ، چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد، تو اینها رو از کجا می دونی؟ ناخودآگاه خنده تلخی رو لب هام اومد ، من وکیلم ، البته! فقط روی کاغذ؛ نگاهی متعجب و عمیقی بهم کرد، نه مرد ، تو وکیلی ! از همین الان .... روز دادگاه، هیجان غیر قابل وصفی داشتم ، اونقدر که به زحمت می تونستم برای چند دقیقه یه جا بشینم، از یه طرف هم، برخورد افراد با من طوری بود که به این فشار اضافه می شد ، انگار همه شون مدام تکرار می کردن تو یه سیاه بومی هستی،شکستت قطعیه ، به مدارک دل خوش نکن ... رفتم به صورت آب زدم ، چند تا نفس عمیق کشیدم و برگشتم،داشتم به راهروی ورودی دادگاه نزدیک می شدم که یه صدایی رو کاملا واضح شنیدم ... - شاید بهتر بود یه وکیل سفید می گرفتیم ، این اصلا از پس کار برمیاد؟ بعید می دونم کسی به حرفش توجه کنه، فکر می کنی برای عقب کشیدن و عوض کردن وکیل دیر شده باشه؟ این؟ وکیل سفید؟ نفسم بند اومد ،حس کردم یه چیزی توی وجودم شکست ، حس عجیبی داشتم ، اونها بدون من، حتی نتونسته بودن تا اینجا پیش بیان ، اون وقت " این اصلا از پس کار برمیاد؟ " ... " این؟ " باورم نمی شد چنین حرف هایی رو داشتم می شنیدم ، هیچ کسی جز من سیاه ، حاضر نشده بود با اون مبلغ ناچیز از حق اونها دفاع کنه اما حالا این جواب خیرخواهی و انسان دوستی من بود ... به سرعت برق، تمام لطف های اندکی رو که سفیدها در حقم کرده بودن از جلوی چشم هام رد شد ، حس سگی رو داشتم که از روی ترحم ، هر بار یه تیکه استخوان جلوش انداخته باشن ،انسان دوستی؟ حتی موکل های من به چشم انسان و کسی که توانایی داره و قابل اعتماده بهم نگاه نمی کردن ... لحظات سخت و وحشتناکی بود ، پشت به دیوار ایستادم و بهش تکیه دادم ، مغزم از کنترل خارج شده بود،نمی تونستم افکاری رو که از ذهنم عبور می کرد، کنترل کنم ، تمام زجرهایی رو که از روز اول مدرسه تجربه کرده بودم ، دستی رو که توی 19سالگی از دست داده بودم ، هنوز درد داشت و حتی نمی تونستم برای شستن صورتم ازش استفاده کنم ، مرگ ناعادلانه خواهرم، همه به سمتم هجوم آورده بود ... دیگه حسم، حس آزادی طلبی و مبارزه برای عدالت نبود حسم، مبارزه برای دفاع از حق انسان های مظلوم که کسی صداشون رو نمی شنید؛ نبود ، حسی که من رو به سمت وکالت کشیده بود حالا داشت به تنفر از دنیای سفید تبدیل می شد ، حس انسایت که در قلبم می مرد ... ✍🏻 نویسنده: ♻️ .... https://eitaa.com/m_rajabi57 🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁
مِشْکات
🌴 #داستانهای_قرانی🌴 ♦️ #قسمت ۸۲♦️ 🐳 🌊 #یونس_در_دریا 🌊🐳 #و اذ النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن
🌴 های_قرانی🌴 💠 ۸۳💠 ♦️ ♦️ کذبت قبلهم قوم نوح و اصحاب الرس و ثمود. و عاد و فرعون و اخوان لوط.  (سوره ق: 15) اصحاب رس: 🔹گروهی بودند که (بعد از بن ) در کنار رود بزرگی سکونت داشتند که نام آن بود. در اطراف آن رود بزرگ که هموازه آب فراوانی در آن جریان داشت، آبادی ها و مزارعی به وجود آورند که از هر جهت رضایت بخش بود. آب گوارا، درختان پرمیوه، نعمت فراوان ، هوای مطبوع و مناظر فرح آور ، به زندگی آنان جلوه و طراوات خاصی می بخشید. در کنار آن رودخانه درخت صنوبری بود که به واسطه مساعدت آب و هوا رشد فوق العاده ای نموده و سر به آسمان کشیده بود شیطان آن قوم را فریب داد و به پرستش آن درخت دعوت نمود. قوم هم وسوسه او را پذیرفتند و تن به عبادت درخت صنوبر دادند و پس از آن شاخه هائی از آن درخت را به آبادیهای دیگر بردند و پرورش دادند و به عبادت آنها پرداختند. رفته رفته اعتقاد آنان به درخت صنوبر قوت گرفت و یکباره خدا را فراموش کردند. برای صنوبر قربانی می کردند و در مقابل آن به خاک می افتادند. جهل و نادانی آن قوم از این درجه هم بالاتر رفت و آب آن رود بزرگ را بر خود حرام کردند و برای مصرف خودشان از آب چشمه های دیگر مصرف می نمودند. زیرا می گفتند حیات و زندگی خدای ما بسته به این آب است و جز خدا کسی نباید از آن مصرف کند. هر انسان و حیوانی از آن آب می آشامید بی رحمانه او را می کشتند. آن قوم هر سال روز عیدی داشتند که پای درخت صنوبر جمع می شدند و گوسفندانی قربانی می کردند و سپس آن قربانی ها را با آتش می سوزاندند. چون شعله و دود آن به سوی آسمان می رفت ، همه به خاک می افتادند و در مقابل درخت به گریه و تضرع و زاری می پرداختند و شیطان هم به وسائلی، آنان را دلگرم می نمود و از پرستش درخت خوشنودشان می ساخت. 💠سالها به این ترتیب گذشت و آن قوم در چنین گمراهی و ضلالت عظیمی به سر می بردند. خداوند برای رهبری و نجات آنان، پیامبری از نواده های از میان آنها بر انگیخت و او را مأمور هدایت قوم ساخت. او برای هدایت قومش، مانند سایر انبیاء، شروع به فعالیت و تبلیغ کرد و گاه و بی گاه، آنان را از پرستش درخت منع کرد و به عبادت خدای بزرگ، یعنی آفریننده جهان و جهانیان دعوت کرد. تبلیغات او، در دل آن قوم اثری به جای نگذاشت و ذره ای آنان را از پرستش درخت منصرف ننمود. اتفاقاً ایام عید آن قوم فرا رسید و برای انجام مراسم عید، هیجان و شوری در میان آن قوم دیده می شد. همه در تلاش بودند که در انجام تشریفات عید شرکت کنند. 💠آن پیامبر محترم، وقتی سرسختی قوم را دید، به درگاه خدا مناجات کرد و از خدا در خواست نمود که درخت صنوبر را بخشگاند تا این مردم بفهمند، درخت قابل پرستش نیست. دعای او مستجات شد و درخت یکباره خشگید و برگهای سبز و زیبای آن، زرد شد و بر زمین فرو ریخت. ولی این حادثه به جای اینکه دل مردم را تکان دهد و آنان را از عبادت درخت، سرد کند، عکس العمل های دیگری داشت. جمعی از مردم، خشک شدن درخت را در اثر سحر آن پیامبر دانستند و گروهی آن را اینطور تفسیر کردند که چون این مرد ادعای پیغمبری کرد و به خدای شما به نظر تحقیر و استهزاء نگریست و شما هم او را مجازات نکردید، خدای شما غضب کرد و به این صورت در آمد. اینک باید آن مرد را به سخت ترین وجه بکشید تا خشنودی معبود خود را فراهم سازید. 💠به دنبال این سخنان، تصمیم قطعی برای قتل آن پیامبر گرفته شد. چاهی عمیق کندند و آن پیامبر را در آن چاه افکندند و سنگی بزرگ بر روی آن گذاشتند. ساعت ها ناله پیامبرشان از میان چاه شنیده شد و سپس برای همیشه آن صدا خاموش گردید و آن فرستاده خدا در درون چاه از دنیا رفت. این رفتار ظالمانه و وقاحت قوم دریای غضب الهی را متموج ساخت و هنوز ساعتی نگذشته بود که آثار عذاب خداوند آشکار شد. باد سرخی به شدت وزید و آنان را بر زمین کوبید آنگاه ابر سیاهی بر آنان سایه افکند و در یک لحظه آن جمعیت تبهکار به آتش عضب پروردگار سوختند و عبرت عالمیان شدند.. وفی https://eitaa.com/m_rajabi57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋⚘ ختم سوره در ماه قمری که روز اول آن باشد.. ختمی مجرب و معجزه گر برای گشایش در گرفتاری های سخت و اداشدن دین و قرض و باز شدن گره های سخت. :👇 ⚘🍃🦋🍃⚘ @m_rajabi ⚘🍃🦋🍃⚘
🔹شروع از ای که اول ماه باشد ⚜روز دوشنبه اول ماه شعبان 25 اسفند1399 برای افزایش رزق و برآورده‌شدن حاجات مهم✅ برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه می‌کردند. @m_rajabi57 این بدین شرح است: چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه، روز سوم سه مرتبه، و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند : يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ. @m_rajabi57 در پنجشنبه‌های میان این چهارده روز، این دعا خوانده می‌شود: يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ. و حاجات خود بطلبد، انشاالله برآورده شود. ☄ هر چه سریعتر برای دیگران ارسال کنید تا در این ختم عظیم شرکت کنند غفلت نکنید. 📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴ https://eitaa.com/m_rajabi57 بفرستین برای دوستان و گروه های خود تا در ثواباشون شریک بشوید. 🦋دوستانتان را به کانال دعوت کنید.👇 http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖به آخرین دوشنبه سال خو‌ش آمدید. 🌸واپسین روزهای اسفندتون بخیر 💖نگاه خدا پناه تک ، تکتون الهی 🌸 🌸همچو گل خوشبو باد. https://eitaa.com/m_rajabi57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🍃🌸 🦋🍃🌸 🦋🍃🌸 🍃اولین روز از و‌آخرین دوشنبه سال، بر شما نورانی و خوش باد. 🌸 ༺🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃🌸🦋 🍃🌸🦋 https://eitaa.com/m_rajabi5 🍃🌸🦋 🍃🌸🦋 🍃🌸🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حدیث روز 💠 🌒 «شعبان»، ماه تقسیم روزی مؤمنان 🔻: إنَّما سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فيهِ أرزاقُ المُؤمِنينَ 🌾 ، «شعبان» ناميده شد؛ زيرا روزى‌هاى مؤمنان در اين ماه قسمت می‌شود. 📚 ، ص۶۲ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @m_rajabi57 •------☆-----•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اعمال مشترک ماه شعبان 🔸 گرفتن 🔸 فرستادن 🔸 دادن 🔸خواندن 🔸هر روز هفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود. 🔸هر روز هفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. 🔸در کل این ماه هزار بار ذکر «لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» گفته شود 🔸در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز اقامه شود؛ که در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام صد بار صلوات فرستاده شود. 🔸هنگام ظهر و نیمه شب، صلوات شعبانیه که از امام سجاد(ع) روایت شده، خوانده شود ♾ 💠 ♾♾ 💠 ♾♾ 💠 https://eitaa.com/m_rajabi57 ♾ 💠 ♾♾ 💠 ♾♾ 💠 ♾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مِشْکات
#ضرب_المثل 🥛🥣 ماستها را کیسه کرد 🥣🥛 #کاربرد اصطلاح بالا کنایه از: جا خوردن، ترسیدن، از تهدید کسی
: 🐔مرغے کہ تخم طلا مےکرد، مرد🐔 : وقتی بخواهند جواب قاطع و روشنی به افراد طمعکار بدهند به کار می رود. افرادی که در دوران ناداری و ناتوانی زیر بار اجحاف و تعدی رفته اند چون صاحب نفوذ و قدرت شوند در پاسخ زورگویان و متعدیان که روزگاری بر آنان ظلم و ستم روا می داشتند و از اقدام به هر گونه عمل ناجوانمردانه دریغ نمی ورزیدند عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و تمثیل قرار می دهند و آنان می فهمانند که دوران ظلم و تعدی سپری شده و آن عاملی که موجب تحکم آنان بوده است یعنی عامل ضعف و مسکنت دیگر وجود خارجی ندارد. اما و این ضرب المثل چیست؟؟ در پست بعد ببینیم👇 🐓 🐔 🐓 🐔 @m_rajabi57 🐓 🐔 🐓 🐔