مِشْکات
🌴 #داستان_های_قرانی 🌴 🔅 #قسمت_سی_و_دو 🔅 🌷 #قربانی_بزرگ 🌷 ... یا بُنَیّ اَری فی المنام انی اذبح
🌴 #داستان_های_قرانی های 🌴
🔅 #قسمت_سی_و_سه 🔅
♦️ #لوط_علیه_السلام ♦️
و لوطاً اذقال لقومه اتاتون الفا حشة ما سبقکم من احد من العالمین .
(سوره اعراف: 80)
✅ #ابراهیم_خلیل پس از استقرار در سرزمین فلسطین، رفته رفته دارای اغنام و احشام فراوان شد و بدلیل محدود بودن چراگاهها، برادرزاده اش لوط، به یکی از روستاهای آن منطقه به نام سدوم مهاجرت کرد.
✅اهالی روستا، مردمی منحرف بودند که گناهان گوناگون و آلودگی های فراوان در میان آنها رواج داشت. مردم آزاری، دزدی، غارتگری و در یک کلام مردمی شرور و درنده خو بودند.
اگر ناشناسی دوره گرد یا پیله وری غریب به آن سرزمین قدم میگذاشت، دورش را میگرفتند و هر کدام مقداری از کالاها و اموال او را میخوردند یا میبردند و او را بینوا و درمانده رها میکردند.
آه و ناله او هم در دل سیاه آنها اثر نمیگذاشت و با قهقهه های مستانه او را بمسخره میگرفتند.
کنار معابر می نشستند و سنگریزه هائی در میان انگشتان خود میگذاشتند و هر ناشناسی از آنجا میگذشت، او را هدف قرار میدادند و آزارش میکردند و به او میخندیدند.
✅نارواترین کاری که در آنها رایج بود و قرآن کریم شدیدترین انتقاد را نسبت به آن انجام داده، لواط یا همجنس گرائی بود.
کاری که آثار نامطلوب فراوان دارد. خانواده ها را از هم میپاشد و در دراز مدت، به انقراض نسل بشر می انجامد.
✅ #لوط از جانب خدا مأموریت یافت تا آن قوم را به سوی پاکی و تقوا دعوت کند و با مفاسد و زشتی ها به مبارزه برخیزد.
*لوط* با دلسوزی و محبت، دعوت خود را به اطلاع قوم رسانید و گفت: من از جانب خداوند برای شما پیام آورده ام. شما سابقه مرا میدانید. امانت و صداقت من بر شما روشن است. هرگز از من دروغ و خیانتی ندیده اید. در رسانیدن پیام خداوند نیز جانب امانت را رعایت میکنم و سخنی بر خلاف حق نمیگویم.
✅بیائید تقوا پیشه کنید و راهنمائیهای مرا به کار بندید تا به سعادت برسید. این را هم بدانید که من از شما مزدی نمیخواهم و بدنبال مال و مقام نیستم ، مزد من تنها با خدا است.
همجنس گرائی شما گناهی است بزرگ، شما همسران خود را که خداوند برای شما آفریده است رها کرده اید و به این کار ناروا پرداخته اید.
✅گفتند: ای #لوط دست از این سخنان بردار و ما را بحال خود بگذار تا ما هم بگذاریم زندگی کنی و در این منطقه به کارت ادامه دهی.
✅تلاش سی ساله #لوط، در راه هدایت و ارشاد آن قوم، تلاشی بی حاصل و مشت بر سندان کوبیدن بود. نه تنها آن قوم شرور، دست از راه و روش خود بر نداشتند، که در صدد اخراج و تبعید پیامبر بزرگوار خود بر آمدند.
در گوشه و کنار، بگوش مردم میخواندند که لوط و فرزندانش، افرادی هستند که میخواهند پاک و پاکیزه زندگی کنند جای آنها اینجانیست، باید از این روستا بروند مانع آزادیهای ما و عیش و نوش های ما نباشند.
✅ #لوط که از هدایت آن قوم کاملا مأیوس شد، دست بدرگاه خدا برداشت و دفع شر آنها را از خدا درخواست نمود.
گناه کثیف و غیر انسانی لواط، نه تنها اعتراض #لوط که خشم خدا را بر انگیخت و فرشتگانی را مأمور فرمود که آن منطقه را زیر و رو و آن قوم را نابود سازند.
فرشتگان که بصورت بشر در آمده بودند، در سر راه خود، به خانه #ابراهیم_خلیل وارد شدند و به عنوان میهمان تازه وارد بر سفره او نشستند.
✅ #ابراهیم که پیامبری مهربان و مهمان نواز بود، برای پذیرائی میهمانان، تلاش گسترده ای را آغاز کرد و گوساله ای را سر برید و گوشت آنرا بریان کرد و در برابر آنان نهاد.
✅میهمانان به تماشای غذاهای مطبوع اکتفا کرده و دست بسوی آن دراز نکردند.
غذا نخوردن میهمانان، #ابراهیم را نگران کرد ولی به زودی با بیان مأموریت خود _ هلاک کردن قوم لوط - او را از نگرانی در آوردند.
✅مأموریت فرشتگان، برای ابراهیم و همسرش ساره، خبری مسرت بخش بود، زیرا آن دو از وضع قوم لوط و آلودگی ها و سرسختی و لجاجتشان آگاه و نسبت به جان لوط و فرزندانش شدیداً نگران بودند.
در همان حال فرشتگان مژده فرزندی شایسته - #اسحاق - را به #ابراهیم و #ساره دادند.
✅ آری خداوند که پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند، اجر بانوئی همانند #ساره که در راه اهداف همسرش #ابراهیم سختی های بسیاری را تحمل نموده و برای نشر و گسترش اساس یکتاپرستی، دوش بدوش او فداکاری کرده بود، بوی عطا فرمود.
در دوران پیری و سالخوردگی، در حالیکه حدود نود سال از عمر #ساره گذشته بود و در چنین دورانی احتمال باروری زنان وجود ندارد، خداوند با #ابراهیم و #ساره، #اسحاق را عطا فرمود.
#ابراهیم که از مژده فرزند، آن هم از #ساره، به شدت مسرور شده بود، درباره قوم لوط با فرشتگان به گفتگو پرداخت.
او از قوم #لوط دل خوشی نداشت و آنان را مستحق عذاب میدانست ولی از هلاک آنها نیز خشنود نبود. بدین جهت درصدد برآمد، مهلت دیگری برای آن قوم بگیرد تا برای آخرین بار فرصتی در اختیار آنان گذاشته شود. اما قلم قضای پروردگار، هلاکت قطعی
🌷#قاسم برمیگردد
✍حسین قدیانی در اینستاگرامش نوشت:
ما چه شکایتی میتوانیم نزد خدا ببریم، وقتی معاصر مردی بودیم که رتبهی آدم را نزد پروردگار بالاتر برد؟
امثال #ترامپ، زبان #شیطان را باز هم جلوی خداوند دراز کرده بودند که ناگهان خون #سردار در پهندشت بینالنهرین بر زمین جاری شد تا بشریت، دگربار یاد این مهم بیفتد که ریشه در اشک #آدم دارد و
نوحهی #نوح و ایمان #ابراهیم و امید #موسی و نفس #عیسی و رسالت #محمد و ولایت #علی و کرامت #حسن و شهادت #حسین و سجدهی #سجاد و علم #باقر و مذهب #صادق و صبر #کاظم و رضایت #رضا و جود #جواد و جامعهی کبیرهی #هادی و زعامت #عسکری و انتظار فرج چکیدهی این همه: #حجتبن_الحسن.
نه! #فاطمه را یادم نرفت؛
مجزا میخواهم بنویسم، چرا که انس قهرمان قصهی ما با #صدیقهی_کبری انسی دیگر بود.
خدا « #مرد_میدان» را با رمز « #یا_فاطمةالزهرا» آفرید؛ با همین رمز، بزرگش کرد؛ با همین رمز، مهر #روحالله را به دلش انداخت؛ با همین رمز، او را به جبهه برد؛ با همین رمز، آتش #شلمچه را برایش سرد کرد؛ با همین رمز، آوردش تهران؛ با همین رمز، از #خامنهای، خلقا و منطقا #خمینی دیگری در منظرش ساخت...
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#نیمه_شعبان
#ولادت_باسعادت_منجی_عالم_بشریت
#سردار_دلها
#زمینه_سازان_ظهور
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌸12 نکته درباره قصه های قرآنی🌸
#قسمت_اول
🍃1 . بنا به تحقیق، 208 قطعه داستانی در #قرآن_مجید آمده است که برخی ادامه برخی دیگر می باشند و بعضی از آنها نیز کامل و مستقل می باشند .
🍃2_ 63سوره از 114 سوره قرآن کریم، حاوی قصه و حکایتی است و این یعنی آن که بیش از نیمی از سوره های قرآن، با هنر قصه پردازی به انتقال پیام خود پرداخته اند .
🍃3 . بیشترین قصه های قرآنی ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره می باشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد .
🍃4 . بیشترین داستان های قرآنی درباره حضرت #موسی و قوم #بنی_اسرائیل و #فرعونیان است . پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستان های حضرت #ابراهیم (ع) و داستان های حضرت #عیسی (ع) و مادرش حضرت #مریم (ع) است .
🍃5 . هیچ یک از داستان های قرآنی براساس خیال پردازی یا شخصیت های فرضی نیست و همه #قصه_های_قرآن واقعیت داشته اند و در واقع، روایتی الهی از یک رویداد حقیقی می باشند .
#نکته_های_ناب_قرانی
#داستانهای_قرانی
https://eitaa.com/m_rajabi57
مِشْکات
#داستانهای_قرانی #ندای_اسلام #قسمت_۱۱۸ #بخش_ششم در عین حال که صدق گفتار #پیغمبراسلام(ص) برای قیص
#داستانهای_قرانی🌴
🔹 #قسمت ۱۱۹🔹
#ندای_اسلام
#بخش_هفتم
..نامه دیگری از جانب رسول محترم اسلام(ص) به عنوان #پاپ_اعظم نگاشته شد.
پاپ لقب رئیس و رهبر #کاتولیک ها است و از کلمه یونانیپاپاس که به معنی پدر است، نقل شده. از وقت عروج عیسی بن مریم تا سال 726 میلادی برابر سال 108 قمری پاپ ها یکی پس از دیگری به ریاست کلیسا و زعامت روحانی انتخاب می شدند و فقط در امور دینی دخالت داشتند.
ولی از این تاریخ به بعد پاپ در امور سیاسی نیز دخالت کرد و در انتخاب یا برکناری فرمان روایان فعالیت هائی داشت.
✏️جنگ های صلیبی که بین مسلمین و مسیحیان روی داد و دویست سال طول کشید، به تحریک پاپ شروع شد و به طور خلاصه در تمام شؤون زندگانی مسیحیان پاپ دخالت های بی مورد می کرد و به خصوص در مورد دانشمندان و نظرات آنها که با انجیل تطبیق نمی کرد، شدت عمل نشان داده می شد. سازمان تفتیش عقاید انگیزیسیون بوجود آمد تا جلوی افکار دانشمندان را بگیرد.
چه بسیار دانشمندانی به واسطه نظریات علمی خود، گرفتار کلیسا و پاپ و آن سازمان خطرناک شدند و جان خود را از دست دادند. ولی آخر الامر در برابر پیشرفت علم و دانش، کلیسا شکست خورد و مجدداً پاپ به جایگاه اولیه خود، یعنی دخالت در امور دینی فقط، برگشت و از صحنه سیاست و فعالیت های مملکتی برکنار شد.
✏️مرکز فرمانروایی پاپ تا سال 1309 میلادی برابر سال 431 قمری شهر رم بود. ولی پاپ کلمان پنجم مقر ریاست روحانی را به شهر آوینیون فرانسه انتقال داد.
پاپ گروار یازدهم در سال 1377 میلادی برای دعوت مردم به رم رفت و چون وی چشم از جهان پوشید، اهالی شهر آوینیون فرانسه اقدام به انتخاب پاپ نمودند و در رم نیز پاپ دیگری انتخاب شد و به همین جهت تا هفتاد و یک سال میان پاپ های این دو شهر اختلاف و نزاع وجود داشت و همین اختلاف سبب شد که قدرت کلیسا کاسته و علاوه بر آن، پیروان مسیح به دو فرقه کاتولیک وپروتستان تقسیم شدند.
در زمان پیغمبر محترم اسلام(ص) ریاست روحانی مسیحیین را دانشمندی به نام ضغاطر که او راانر (ENOR) می نامیدند، به عهده داشت و سایر علمای مسیحی از او پیروی می کردند و نفوذش در میان تمام طبقات مسیحیین به حد کامل بود و برخی از مورخین می گویند که وی از پادشاه روم در نظر مردم محترم تر و گرانقدرتر بود.
✉️با همان نامه ای که از طرف #پیامبراسلام به #قیصرروم نوشته شد، نامه ای هم با پاپ اعظم روم ضغاطراسگوتر نگاشته شد و هر دو نامه توسط دحیه کلبی ارسال گردید.
✉️متن نامه چنین بود:
سلام علی من آمن. اما علی اثر ذلک. فان عیسی بن مریم روح الله و کلمته القاها الی مریم الزکیة و انی اومن بالله و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون و السلام علی من اتبع الهدی.
ترجمه:
درود و تحیت بر آن کسی که به خدا ایمان آرد. پس از درود. همانا #عیسی بن مریم روح و کلمه مقدس خداوند است که او را به #مریم القا فرمود و من ایمان دارم به خدا و به آنچه از طرف او به ما نازل شده است و به آنچه از جانب او به #ابراهیم و #اسماعیل و #اسحق و #یعقوب و #اسباط نازل گشته است و ایمان دارم به آنچه از طرف حق، به #موسی و عیسی و سایر پیامبران داده شد. ما میان پیغمبران الهی فرقی نمی گذاریم و ما تسلیم ذات اقدس الهی هستیم. درود بر آنکس که به راه هدایت ثابت قدم باشد.
در این نامه رسول محترم اسلام، تنها به تصدیق انبیاء عظام و بیان مقام واقعی عیسی بن مریم اکتفا فرمود و درباره سایر مسائل بحثی به میان نیاورد ولی همین نامه مختصر اثری عمیق در قلب پاپ اعظم گذاشت.
✉️وقتی نامه رسان، نامه را به دستش داد، وی پس از مطالعه آن قدری تأمل کرد و سپس به سفیر پیغمبر گفت:
به خدا سوگند که صاحب تو پیغمبر مرسل است و ما مسیحیان او را با وصفش می شناسیم و در کتاب خود نام و مشخصات او می یابیم.
پاپ پس از این بیانات، لباس پاکیزه پوشید و عصازنان به کلیسا آمد. مردم که در انتظار مقدم او بودند، مراسم احترام را به عمل آوردند. پاپ در حالیکه ایستاده و تکیه به عصا داده بود با بیانی محکم چنین گفت:
ای ملت روم! نامه ای از احمد به ما رسیده و ما را به سوی خدا دعوت کرده است. من شهادت می دهم که خدائی جز خدای یگانه نیست و محمد پیغمبر و فرستاده او است.
همین چند جمله کافی بود که جمعی نادان و متعصب و گروهی دنیا پرست را علیه او تحریک کند، شورشی بر پا شد و هیچانی عظیم در کلیسا بوجود آمد و کار به جائی رسید که آن مرد واقع بین و خداپرست را در داخل کلیسا کشتند و به این ترتیب نامش، در ردیف شهداء اسلام ثبت گردید.
کشته شدن پاپ با آن موقعیت و احترامش در میان مردم، موجب شد که پادشاه روم از قبول اسلام سر برتافت و برای حفظ مقام خود، با اسلام و مسلمین به جنگ پرداخت.
#ادامه_دارد..
#دوره_کامل_قصه_های_
https://eitaa.com/m_rajabi57
مِشْکات
#داستانهای_قرانی #قسمت۱۴۰ #بخش_چهارم: 🌴 🌴 #داستان #مباهله 🌴🌴 فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من
🌴 #داستانهای_قرانی 🌴
♻️ #قسمت ۱۴۱♻️
📍 #آخرین_سفرپیامبر(ص)📍
و اذن فی الناس بالحج یاتونک رجالاً و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق. (سوره حج:29)
✅از شبی که رسول محترم اسلام(ص) مخفیانه، با دلی افسرده، از مکه هجرت فرمود و با آن سرزمین مقدس خداحافظی کرد، تا پایان عمرش، بیش از سه بار بسوی مکه عزیمت ننمود.
در سفر اول، مواجه با مخالفت سران قریش و منجر به قرار داد صلح گردید که شرح آن قبلاً ذکر شد و رسول اکرم(ص) در آن سال موفق به حج نشد.
سفر دوم موقعی بود که فتح مکه واقع شد و آن بیت شریف از آلایش بتان پاک گردید ولی چون موسم حج نبود، نمی توان آن را به عنوان سفر حج یاد کرد.
در سال دهم هجرت، رسول اکرم(ص) ماموریت یافت که مردم را از دور و نزدیک با پیام و نامه و اعلام، دعوت کند تا برای حج، بسوی مکه معظمه رهسپار شوند. کسانی که توانائی داشتند، آماده شدند و در رکاب رسول اکرم(ص) با دقت تمام، ناظر و شاهد اعمال آن حضرت بودند که مناسک حج را فراگیرند و مطابق قول و عمل او، عمل کنند.
چهار روز به پایان ماه #ذیقعده مانده بود که کاروان از مدینه خیمه بیرون زد. کاروانی که مانند رسول اکرم(ص) کاروان سالار و رهبری داشته باشد، مسلم است که پرشکوه و جلال خواهد بود.
گفته می شود که در این سفر، یکصد و بیست چهار هزار مرد و زن، در رکاب رسول اکرم(ص) به جانب مکه رو آورده بودند.
در مسجد شجره که میقات مردم مدینه است احرام پوشیدند و محرم شدند. فریاد:
#لبیک_اللهم لبیک لاشریک لک لبیک. ان الحمد و النعمة لک و الملک لاشریک لک.
در و دشت را بلرزه در آورده بود.
روز چهارم #ذیحجه، این کاروان با عظمت وارد مکه شد.
#مکه ای که تا چند سال پیش بت خانه عربها بود.
ولی اینک نور توحید و یکتا پرستی و ندای لا اله الا الله و محمد رسول الله سراسر مکه را فراگرفته بود.
🌴رسول اکرم(ص) بر در #مسجدالحرام ایستاد و حمد و ثنای خداوند را به جا آورد و بر #ابراهیم خلیل، بنیان گذار خانه کعبه درود فرستاد. سپس به درون مسجد قدم گذارد و به طواف پرداخت.
#حجرالاسود را استلام کرد و بوسید و در پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز خواند، حجرالاسود بازگشت و دست بر آن مالید و متوجه صفا شد.
#سعی بین #صفا و #مروه را با توجه و دعا و خضوع کامل بجای آورد.
تا روز هشتم ذی حجه رسول اکرم(ص) در مکه توقف نمود و در ظهر روز هشتم، به سوی #منی رو آورد .
نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را با مسلمانان در منی به جا آوردند.
بامداد روز نهم با همراهانش به سوی #عرفات حرکت کرد.
هنگام ظهر، غسل نمود و داخل عرفات شد.
در صحرای عرفات خطابه ای در برابر آن اجتماع عظیم ایراد فرمود و در ضمن بیاناتش مردم را به تقوی و پاکدامنی توصیه و به انجام کارهای نیک و فضائل دعوت نمود.
از رباخواری نکوهش کرد و ان را خلاف قوانین اسلام به شمار آورد.
خط بطلان بر نظامات و مقررات بی اساس #جاهلیت کشید و مردم را از شر شیطان و کید او بر حذر داشت. درباره وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر فرمود:
در دین من، زنها بر مردها و مردها بر زنها حقوقی دارند که باید رعایت کنند. وظیفه زنان این است که جز شوهر خود، کسی را به خویشتن راه ندهند.
دامن به گناه و فحشا نیالایند.
مردها وظیفه دارند که خوراک و پوشاک همسر خویش را تامین سازند و زن را امانت خدا بدانند و این امانت را گرامی بدارند.
خداوند متعال تمام افراد بشر را از خاک آفریده و بازگشت همه بسوی خدا است.
تنها آنکس در میان افراد بشر گرامی تراست که پارساتر و پرهیزکارتر باشد. آنان که در این صحرا، سخنان مرا می شنوند، به کسان دیگر که حضور ندارند، ابلاغ کنند. شاید پس از این سال دیگر شما را دیدار نکنم.
پس از غروب آفتاب روز نهم از عرفات، به سوی مشعر عزیمت فرمود، نماز مغرب و عشا را در آنجا انجام داد و شب را در آنجا به سر برد. پس از اداء نماز صبح و طلوع خورشید از مشعر حرکت کرد و در سرزمین منی نزول نمود.
#رمی_جمرات و مراسم #قربانی را به جا آورد.
همان روز سر تراشید و متوجه خانه #کعبه گردید.
خانه خدا را #طواف کرد.
سعی صفا مروه را انجام داد و دیگر باره به منی بازگشت.
تا روز سیزدهم که آخر روزهای #تشریق است در آنجا ماند و در آن روز رمی جمرات نمود و بار دیگر به #مکه_معظمه مراجعت فرمود.
#ادامه_دارد..
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_ازآغازخلقت_آدم_تارحلت_خاتم_انبیاء_سیدمحمدصوفی
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
📝 #داستانهای_قرانی 📝
💠 #قسمت ۱۴۷💠
📍#بخش_پنجم📍
✅ #غدیر: ✅
🌴پر ماجراترین روزهای تاریخ اسلام🌴
بنابر نظر بزرگترین نویسندگان اهل سنت:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین. (سوره مائده: 67)
...اهل حدیث معتقدند که #پیغمبراکرم(ص) بارها به سوی علی نظر کرد و گفت:
این برادر من است.
و حدیث از #ابوهریره بدست ما رسیده که رسول اکرم(ص) در یکی از مجامع، به اصحاب خود فرمود:
اگر میل دارید علم #آدم و عزم #نوح و خوی #ابراهیم و مناجات #موسی و زهد #عیسی و هدایت #محمد(ص) را در یک نفر جمع ببینید، نگاه کنید به کسی که هم اکنون به سوی شما می آید.
مردم گردن کشیدند و دیدند علی بن ابیطالب است.
مردی نزد رسول اکرم(ص) از علی ع شکوه کرد.
پیغمبر فرمود:
از علی چه می خواهید؟ از علی چه می خواهید؟ از علی چه می خواهید؟ علی از من است و من از علی، و او بعد از من سرور همه مردم با ایمان است.
پیغمبر اسلام(ص)، علی را به سوی یمن فرستاد. گروهی از همراهان، از او خواستند که شتران بیت المال را به آنها تسلیم کند تا سوار شوند و شتران خود را لختی آسوده گذارند.
علی(ع) اجابت نکرد و تقاضای آنها را رد نمود.
چون به #مدینه بازگشتند، شکایت نزد رسول خدا(ص) بردند و سعد بن مالک سخنگوی آن قوم بود.
گفت: ای رسول خدا! از علی درشتی دیدم و بدرفتاری... و شرحی درباره روش علی ع، به عرض رسانید.
رسول اکرم(ص) دست بر ران او زد و گفت: ای سعد بن مالک! درباره علی سخن را کوتاه کن. به خدا سوگند می دانی که وجود او وقف در راه خدا است.
✅از این احادیث و غیر آن که ذکر نکردیم، معلوم می شود که رسول اکرم(ص) علی را برادر خود می شمرد. علی(ع) نیز از این برادری، بی اندازه شاد بود و نیز پیغمبر اسلام نظر مردم را به مزایای انسان کامل که در شخصیت علی مجسم بود، متوجه می ساخت، تا بدانند او بهترین کسی است که می تواند پس از وی، شرایط رسالت را به انجام برساند.
✅در روایات صحیحه حکایاتی آمده که ثابت می کند اوضاع نیز با یگانگی محمد و علی علیهماالسلام مساعدت می کرد و احوال و اوضاع را چنان آماده می ساخت که از #علی(ع) خصایصی ظاهر شود که دیگری با او شریک نباشد.
یکی آنکه علی در #کعبه متولد شد که قبله مسلمین است و این ولادت وقتی اتفاق افتاد که دعوت اسلامی در روح محمد(ص) مخمر شده و آن را ظاهر نکرده بود و منزل او منزل ابیطالب، و پدر علی(ع) بود.
علی نخستین بار که چشم باز کرد، محمد(ص) و خدیجه را دید،
نماز می گذاردند و نخستین کس بود که ایمان آورد و هنوز به سن جوانی نرسیده بود. چون او را ملامت کردند که بدون اجازه پدرت چرا اسلام را پذیرفتی؟ فوراً جواب داد:
خداوند بدون اجازه پدرم #ابوطالب مرا آفرید. اینک چه لزومی دارد که برای بندگی خداوند، از پدر اجازه بخواهم؟!
مدتها گذشت که دین اسلام در خانه محمد محصور بود.
فقط خود پیغمبر و همسرش خدیجه و پسر عمش علی و غلامش زیدحارثه مسلمان بودند.
#ادامه_دارد...
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_ازآغازخلقت_آدم_تارحلت_خاتم_انبیاء_سیدمحمدصوفی
https://eitaa.com/m_rajabi57