8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵🔶چرا باید در فضای مجازی قوی شویم؟
#موشن_گرافی
@taghcheh1399
#حدیث_روز 🌺🌺🌺
🌸 امام على عليه السلام:🌸
🍀 ما أنْزَلَ الموتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ، مَن عَدَّ غَدا مِنْ أجَلِهِ.
🍀 هر کسی كه فردا را از عمر خود بشمارد مرگ را در جايگاه شايسته اش قرار نداده.
📚 بحار الانوار، ج 73، ص 166.
🆔 @m_setarehha
#در_مکتب_حاج_قاسم 🌺🌺🌺
🌸حاج قاسم دستپروردهی چنین پدر و مادری بود🌸
زنی 50 ساله به نام حسنیه از عشیرهی ما بود که مرض سل داشت و همه رهایش کرده بودند.
پدرم او را به خانه آورد و مادرم 4 سال از او پذیرایی کرد تا زمانی که حسنیه از دنیا رفت.
هرگز ندیدم مادرم با پدرم در این مورد بگومگویی داشته باشد.
برشی از کتاب "از چیزی نمیترسیدم"
««خاطرات خودنوشت حاج قاسم سلیمانی»»
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا 🌺🌺🌺
🌸اذان بیموقع🌸
غرق خواب بودیم که با صدای اذان، بیدار شدیم. چشمهایم از کمخوابی میسوخت. مجید با استفاده از بلندگو دستی اذان میگفت. با خودم گفتم چقدر زود صبح شد.
بچهها یکییکی، از خواب بیدار شدند. وقتی همه از چادرها بیرون آمدند، وضو گرفتند و آماده نماز شدند، مجید با بلندگو گفت: برادرها، هنوز وقت اذان نشده، الان ساعت دو و نیمه، اذان صبح ساعت چهار، برید بخوابید.
یکی از بچهها گفت: مجید، چرا این قدر مردم آزاری میکنی؟
بچهها به سمت چادرها رفتند تا دوباره بخوابند که مجید دوباره با بلندگو اعلام کرد که برادرها کجا میرید؟ وضو که دارید، اگه میخواهید ریا نشه، برید توی این بیابون، نماز شبتونو بخونید.
روز بعد، عدهای از بچهها گفتند دیشب اولین شبی بوده که لذت مناجات با خدا را چشیدهاند.
راوی: حمید حبشی پیرامون خاطرات شهید مجید افقهی
🆔 @m_setarehha