eitaa logo
معـــادشناســی
149 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔰نشر معارف و مطالبی نفیس برگرفته از کتاب #معاد_شناسی حضرت علامه حسینی طهرانی (قدّس سّره) 💐 باتشکر از همراهی شما 💐 📍https://eitaa.com/joinchat/1504051309C19f5b9894b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱حیات بخش که عبارتند از ارواح طيّب و طاهر انبياء و اولياء ، در و امان الهى وارد شده، بنابراين به اذن خدا و به امر خدا مى‌توانند زنده كنند و بميرانند؛ یعنی به ظهور زنده می كنند و به ظهور مى‌ميرانند. 🔻 @maad_shenasy
🌹مظهر المحیی حضرت عيسى بن مريم عليه الصّلاة و السّلام مرده را زنده می كرد، همانند اسرافيل كه مظهر است و به بدنها جان می دمد. حضرت موسى عليه الصّلاة و السّلام كه عصاى خود را انداخت و اژدها شد مظهر همين اسم بوده است. 🔻 @maad_shenasy
حاجب مأمون كه وظیفه داشت در مجلس عمومی، حضرت رضا علیه السلام را تحقير كند به آن حضرت گفت: مردم براى تو معجزاتى اثبات مى‌كنند كه براى احدى از مردم غير از تو اثبات نكرده‌اند؛ گوئى معجزه‌اى مانند معجزۀ حضرت إبراهيم كه مرغان كشته شده را زنده كرد آورده‌اى‌؟! اگر راست مى‌گوئى پس امر كن به اين دو شير و آنها را زنده كن و بر من مسلّط گردان! (مقصود او دو صورت شيرى بود كه روبروى هم بر مسند مأمون نقش كرده بودند) حضرت به غضب درآمده و به آن دو صورت صدا زدند: بگيريد اين فاجر را! و اين مرد فاجر را طعمۀ خود قرار دهيد و از او عين و اثرى باقى نگذاريد! آن دو شير برجستند و آن مرد را پاره كرده طعمۀ خود قرار دادند و استخوانهاى او را خرد كرده و جويدند و او را خوردند و خون او را ليسيدند - و مردم تماشا ميكردند و همه در تحيّر و حيرت فرو رفته بودند - پس از آن خدمت حضرت ايستادند و عرض كردند: اى ولىّ خدا در روى زمين! آيا امر مى‌كنى كه با مأمون نيز اين عمل را انجام دهيم‌؟ مأمون از استماع اين سخن غش كرد، و حضرت فرمودند: بايستيد! و آنها بحال خود برگشتند. 🔻 @maad_shenasy
🌱بمیر به اذن خدا يكى از بزرگان علمى نجف اشرف نقل كردند كه من درباره مطالبی که درباره مرحوم آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى طباطبائى رضوان الله عليه گفته می شد در شكّ بودم. با خود می ‏گفتم آيا اين مطالبى كه اينها دارند درست است يا نه؟ اين شاگردانى كه تربيت می کنند و داراى چنين و چنان از حالات و ملكات و كمالاتى می گردند راست است يا تخيّل؟ مدّتها با خود در اين موضوع حديث نفس می كردم و كسى هم از نيّت من خبرى نداشت. تا یک روز رفتم براى مسجد كوفه براى نماز و عبادت و بجاى آوردن بعضى از اعمالى كه براى آن مسجد وارد شده است. مرحوم قاضى رضوان الله عليه به مسجد كوفه زياد می رفتند، و براى عبادت در آنجا حجره خاصّى داشتند، و زياد به اين مسجد و مسجد سهله علاقمند بودند، و بسيارى از شبها را به عبادت و بيدارى در آنها به روز می ‏آوردند. در بيرون مسجد به مرحوم قاضى رحمة الله عليه برخورد كرده سلام كردم و احوالپرسى از يكديگر نموديم و قدرى سخن گفتيم تا رسيديم پشت مسجد، در اين حال در پاى آن ديوارهاى بلند مسجد در بيابان هر دو با هم روى زمين نشستيم تا قدرى رفع خستگى كرده و سپس به مسجد برويم. با هم گرم صحبت شديم، و مرحوم قاضى رحمة الله عليه از اسرار و آيات الهيّه براى ما داستانها بيان فرمود و از مقام اجلال و عظمت توحيد و قدم گذاردن در اين راه، و در اينكه يگانه هدف خلقت انسان است مطالبى را بيان نمود. من در دل خود با خود حديث نفس كرده و گفتم: كه واقعاً ما در شكّ و شبهه هستيم و نمی دانيم چه خبر است؟ اگر عمر ما به همين منوال بگذرد واى بر ما؛ اگر حقيقتى باشد و به ما نرسد واى بر ما! و از طرفى هم نمی ‏دانيم كه واقعاً راست است تا دنبال كنيم. در اين حال ناگهان مار بزرگى از سوراخ بيرون آمد و در جلوى ما خزيده به موازات ديوار مسجد حركت كرد. همينكه مار در مقابل ما رسيد و من وحشت كردم، مرحوم قاضى رحمة الله عليه اشاره ‏اى به مار كرده و فرمود: مُتْ بِإذْنِ اللَهِ! «بمير به اذن خدا!» مار فوراً در جاى خود خشك شد!!! مرحوم قاضى رضوان الله عليه بدون آنكه اعتنائى كند شروع كرد به دنباله صحبت كه با هم داشتيم، و سپس برخاستيم رفتيم داخل مسجد... 🔻 @maad_shenasy
🏷 احاطه عزرائیل بر آدمیان از ملک الموت سوال شد چگونه ارواح آدمیان‌ را در یک‌ ساعت‌ قبض می‌کنی‌ در حالیکه‌ بعضی‌ در مغرب‌ عالم‌ و بعضی‌ دگر در مشرق‌ عالم‌ هستند. ملک‌ الموت‌ در پاسخ‌ گفت‌: من‌ فقط‌ آنها را می خوانم‌ و آنها جواب‌ مرا می دهند. سپس‌ حضرت‌امام صادق‌ فرمود: پس‌ از این‌ پاسخ‌ ملک‌ الموت‌ علیه‌السّلام‌ گفت‌: همانا تمام‌ این‌ جهان‌ در مقابل‌ من‌ مانند یک‌ کاسه‌ای‌ است‌ که‌ در نزد یکی‌ از شما باشد، هر مقدار از آن‌ کاسه‌ بخواهد غذا تناول‌ می کند. تمام‌ این‌ دنیا در نزد من‌ مانند سکه ایست که‌ در دست‌ یکی‌ از شماست‌ و آنرا هر قسم‌ که‌ بخواهد می گرداند و پشت‌ و روی‌ آنرا می‌نگرد! 🔻 @maad_shenasy
🏷 ملک الموت هنگام قبض روح گناهکار إبراهیم‌ خلیل‌ علیه‌السّلام‌ به‌ ملک‌ الموت‌ گفت‌: آیا می‌توانی‌ با آن‌ صورتی که‌ روح‌ فاجر را قبض‌ می‌کنی‌ خودت‌ را به من‌ بنمائی‌؟ ملک‌ الموت‌ عرض‌ کرد: تو طاقت‌ و تحمّل‌ این‌ را نداری‌! حضرت‌ إبراهیم‌ علیه‌السّلام‌ فرمود: بلی‌؛ دارم‌! ملک‌ الموت‌ عرض‌ کرد: صورت‌ خود را از من‌ بگردان‌ و سپس‌ مرا ببین‌. حضرت‌ إبراهیم‌ بدین‌ طریق‌ به‌ ملک‌ الموت‌ نظر کرد، ناگهان‌ دید: مرد سیاه‌ چهره‌ای‌ با موهای‌ راست‌ شده‌ و بوی‌ متعفّن‌ و با لباس‌های‌ سیاه‌ به طوری‌که از دهان‌ و از دو سوراخ‌ بینی‌ او دود و آتش‌ زبانه‌ می‌کشد در مقابل‌ او حاضر است‌. حضرت إبراهیم غش‌ کرد... 🔻 @maad_shenasy
عزرائیل و فرشتگان مرگ مانند آئينۀ صاف و روشن بوده و خودنما نيستند؛ بلكه غيرنما بوده و در مقابل روح هر شخص محتضرى واقع شوند كمالات يا زشتی هاى او در آنها پيدا مى‌شود. یعنی شخصى كه در حال جان دادن است، صورت ملكوتيّه و صفات و اخلاق خود را (چه نيكو باشد و چه ناپسند) در صورت و جمال آنها مشاهده می كند. 🔻 @maad_shenasy
مرگِ هر یک‌ ای‌ پسر، همرنگ‌ اوست‌ آینۀ صافی‌ یقین‌ همرنگ‌ روست‌ پیش‌ تُرک‌ آئینه‌ را خوش‌ رنگی‌ است پیش‌ زنگی‌ آینه‌ هم‌ زنگی‌ است‌ ای‌ که‌ می‌ترسی‌ زمرگ‌ اندر فرار تو ز خود ترسانی‌ ای‌ جان‌، هوش دار 🔻 @maad_shenasy
شوق دیدار امیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ وعده‌ فرموده است‌ که‌ هنگام احتضار بر بالین‌ انسان‌ حاضر شود. به‌ این‌ وعده‌ دل ها اشتیاق‌ مردن‌ می کند، و برای‌ مشاهده‌ جمال ملکوتی آن حضرت پیوسته‌ جان های‌ مومنین لبریز عشق‌ و شوق‌ دیدار اوست‌. 🔻 @maad_shenasy
ملك الموت كه روح انسان را قبض مى‌نمايد، از عالم مادّه به انسان نزديك نمى‌شود؛ چون ملك الموت از ملائكه هست و آنها مادّى نيستند بلكه موجودات مجرّده هستند، و قرب و بُعد آنها قرب و بعد مكانى نيست. بنابرین ملك الموت از عالم مادّه براى قبض روح بسوى انسان نمى‌آيد! بلكه از ملكوتِ انسان روح او را مى‌گيرد؛ چون نفس انسان از عالم ملكوت است، فرشتگان همه از عالم ملكوتند، ملك الموت خودش هم از عالم ملكوت است. 🔻 @maad_shenasy
با روح کار دارند نه با جسم ديدار ملك الموت، بازشدن درهاى بهشت يا درهاى جهنّم، سكرات مرگ، و سائر حالاتى كه در هنگام مردن براى انسان مشهود می گردد همه روحى است نه جسمى. جسم می افتد روى زمين، و روح حركت می كند به محلّ خود كه بايد برود؛ ملك الموت در صدد است كه روح را خارج كند و با خود ببرد، با جسم كارى ندارد. 🔻 @maad_shenasy
ملك الموت كه بر شما سيطره دارد و خداوند او را مراقب نفس شما قرار داده است، شما را از این عالم به عالم برزخ می ‏برد و جسمتان را رها می كند، بگذار آن جسم در زير زمين متفرّق گردد و نابود شود، آنكه حقیقتِ شما نيست؛ آن لباس شما است.‏ بنابراين ورود انسان در عالم برزخ، ورود نفس انسان است بصورت برزخى و مثالى خود ، نه جسم. 🔻 @maad_shenasy
از وادی السلام یکی از شاگردان آیة الحقّ حاج میرزا علی آقا قاضی می گوید: مدّتها مي ديدم مرحوم قاضى که به وادی السلام می روند دو سه ساعتی در آنجا در درنگ می کنند. با خود می ‏گفتم: انسان بايد زيارت كند و برگردد و به قرائت فاتحه‏ اى روح مردگان را شاد كند؛ كارهاى لازم‏تر هم هست كه بايد به آنها پرداخت. اين إشكال در دل من بود امّا به أحدى ابراز نكردم، حتّى به صميمی ترين رفيق خود. گذشت و من هر روز براى استفاده از محضر استاد به خدمتش می رفتم، تا آنكه عازم بر مراجعت به ايران شدم، اما در مصلحت اين سفر ترديد داشتم؛ اين نيّت هم در ذهن من بود و كسى از آن مطّلع نبود. شبى بود می خواستم بخوابم؛ در آن اطاقى كه بودم در طاقچۀ پائين پاى من كتاب بود، كتابهاى علمى و دينى؛ در وقت خواب پاى من بسوى كتابها كشيده می شد. با خود گفتم برخيزم و جاى خواب خود را تغيير دهم، يا نه لازم نيست؛ چون كتابها درست مقابل پاى من نيست و بالاتر قرار گرفته، اين هتك احترام به كتاب نيست. بالاخره با خود گفتم كه هتك نيست و خوابيدم. صبح كه به محضر استاد مرحوم قاضى رفتم و سلام كردم، فرمود: عليكم السّلام صلاح نيست شما به ايران برويد! و پا دراز كردن بسوى كتابها هم هتك احترام است. بى اختيار هول زده گفتم: آقا شما از كجا فهميده ‏ايد؟ فرمود: از وادى السّلام فهميده ‏ام. 🔻 @maad_shenasy