💕💕
#دکتر_هلاکویی
#حتما_بخوانید
💠 من برای فرزندم از این کارتهای آموزش لغات فارسی و انگلیسی نمیخرم. از دو سالگی مغزش را با یک مشت فکر مزخرف مثل “یاد نگرفتن لغات فلان مبحث” درگیر نمیکنم.
فرزندم را میبرم پارک، میگذارم آزادانه بدود. حتی گاهی زمین بخورد.
میگذارم فرزندم با بچههای همسن خودش گرگم به هوا بازی کند. میگذارم بهترین تفریحش وقتهایی که میرویم پیک نیک گل بازی باشد نه پز دادن سطح زبان انگلیسی به دختر عموهایش. من برای فرزندم خمیر بازی میخرم. خاله بازی میکنم با او. بعضی وقتها میگذارم دکتر بشود و با چوب بستنیاش معاینهام کند. اما به خاطر چشم و همچشمي او را به كلاس زبان انگليسي و فرانسه، باله و ژيميناستيك نميبرم.
💠 فرزندم که بزرگ تر بشود میگذارمش کلاس نقاشی. کلاس موسیقی. کلاس رقص حتی. فرزندم را برای ۱۵ گرفتن در دیکتهای که کلا هشت تا کلمه است دعوا نمیکنم. بخاطر ننوشتن مشقهایش سرش داد نمیزنم و هیچ وقت خریدن عروسک را جایزه بیست گرفتنش قرار نمیدهم. با معلمی که بخواهد درس نخواندن فرزندم را مایه خجالت بداند برخورد میکنم. و مدام به خاطر اینکه توانسته “جان مریم” را با انگشتان کوچکش به قشنگی بنوازد گونهاش را میبوسم.
💠 من میگذارم فرزندم توی خانه کنار من شیرینی درست کند. دست زدن به چرخ خیاطیام را برایش ممنوع نمیکنم.عکس گرفتن با دوربین خودم را ممنوع نمیکنم. همیشه لباسهای رنگی میدوزم برایش و بهش یاد آوری میکنم که رسالت بزرگی در شاد کردن دل مردم دارد. من فرزندم را برای انتخاب رشته دبیرستانش پیش مشاور نمیبرم. بهش زمان کنکور را یادآوری نمیکنم. تعداد تستهایش را نمیشمارم و میگذارم آن راهی را برود که از ته ته ته دلش دوست دارد.
💠 برای فرزندم و دوستهایش مهمانیهای کوچک خودمانی میگیرم. با دوستهایش دوست میشوم. رفت و آمد با قشر خاصی از افراد یا جنس خاصی از آدمها را قدغن نمیکنم. به او انقدر محبت ميكنم و به او احترام ميگذارم تا در رابطه با جنس مخالف خودش بتواند تصمیم درست را بگیرد. هر کدام از لوازم آرایشم را که بخواهد بهش میدهم و میگذارم خودش به این نتیجه برسد که با چه ظاهری قشنگ تر است.
💠 من میدانم که فرزندم شاید نابغه بزرگی نشود. شاید دانشجوی نمونهای نباشد. شاید حتی دانش آموز درس خوانی هم نباشد اما بی شک انسان بزرگی خواهد شد. فرزندم کسی میشود که قدر رنگها را میداند. ارزش بوها را میداند. و تک تک ثانیههایی که چیزهای ریز زندگی را میبیند از خودش، وجودش، تک تک سلولهای بدنش، از من و پدرش، از مردم کشورش و از خدای خودش راضی است. فرزندم کسی میشود که دیدنش حس خوبی به بقیه میدهد.
❤️ @maadar_khoob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔞شما هم ببینید باور نمیکنید 😳
والدین گرامی لطفا بیشتر مراقب بچه هاتون باشید🙏
❤️ @maadar_khoob
✨✨
🌹 بچه ها را متذکر خداوند کنید 🌹
مقصود این است در خانه فضایی درست کنید که فضای غفلت نباشد و فضای ذکر باشد. خانه ای که 3000 شبکه ماهواره ای درآن باز است نمی تواند فضای ذکر باشد. آسمانیان وقتی زمین را نگاه می کنند برخی خانه ها همچون ستاره می درخشند و برخی به چشم نمی آیند. که روایت داریم اگر بلایی بخواهد نازل شود ملائک برای اهل این خانه ها دعا می کنند و بلا دور می شود و می گویند اینان را ما می شناسیم. اگر در زمین ناشناخته ایم در آسمان ها شناخته شویم. در خانه ها روضه بگیرید قرآن بخوانید. در روایت از امیرالمؤمنین علیهالسلام داریم منزلی که خیلی قرآن در آن خوانده می شود:« تَهجُرُهُ المَلائِکةُ و تَحضُرُهُ الشَّیاطین» 5
دیگر چیزی که جوانان را از گناه دور می کند ازدواج آسان است. غریزۀ جنسی چیزی کمی نیست.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
❤️ @maadar_khoob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تست_هوش و دقت
تست بینایی
❤️ @maadar_khoob
چرا تا داد نزنم فرزندم به حرفم گوش نمیکنه⁉️
والد از کودک میخواهد؛ کاری را در همان لحظه انجام دهد!! و کودک یا آنرا به تعویق میاندازد یا اصلا انجام نمیدهد.
و والد اینبار با صدایی بلندتر آنرا تکرار میکند و ممکن است عصبانی شده؛
تند و پرخاشگرانه باشد.
▪️در این فرآیند کودک یاد میگیرد که تا زمانی که مامان یا بابا عصبانی نشده و داد نزده؛ میتونم کاری که میگه رو انجام ندم و اتفاقی نمی افته
👈نتیجه:
در مرحله اول خواستههای والدین رد میشود.
تا والدین دادنزنند ، حرفشان عملی نمیشود.
محیط خانه متشنج میشود.
👈راه حل
درخواستهایتان را با شیوههای منطقی بگویید به کودک زمان بدهید ، مثلا بگویید تا ده دقیقه دیگه تلویزیون را خاموش کن، یااا تا یک ربع دیگه، که عقربه بزرگ به عدد شش رسید بیا غذات رو بخور. برای درخواست از کودک کنار او بروید نه اینکه از آشپزخانه فریاد بزنید.
#تربیت_فرزند
❤️ @maadar_khoob
مادر خوب
خشم های انفجاری ما از این جا نشأت می گیرد، یک اتفاق می افتد، تداعی می شود و بخش کودک با خشم های انبا
حال یک تمرین در مورد درک احساس بچه ها با هم انجام می دهیم. برای کودک مان یک جوجه خریده ایم و او خیلی خوب با آن سرگرم شده و بازی می کند. ما هم سرگرم کاری هستیم و سخت درگیر آن هستیم ناگهان فرزندمون شیون کنان می آید که مامان یا بابا: جوجم مرد! واکنش شما در این لحظه چیست؟
حاضرین:
- من همه ی کارهایم را کنار می گذارم و با او همدردی می کنم یعنی ازش می پرسم: خیلی ناراحت شدی؟ غصه می خوری؟
- من حس او را می گیرم، بغلش می کنم و ناراحت می شوم.
- بهش میگم من هم بچه بودم این اتفاق برام افتاد برای همین الآن می فهمم که تو چه حالی داری!
- من میگم اشکالی نداره، خوب مرد دیگه!
-من میگم ناراحت نباش یکی دیگه برات می خرم.
- من مستأصل میشم و اصلاً نمیدونم که چی کار باید کنم؟
-من ازش اول می پرسم که چی کارش کردی که مرد؟
- من سعی می کنم حواسش را پرت کنم و میگم شاید نمرده!
- فعلاً کار دارم برو بعداً راجع بهش حرف می زنیم.
- من مراسم خاک سپاری برگزار می کنم.
- من از مرده و مردن می ترسم اصلاً نمیتونم کاری برایش کنم.
- من عصبانی می شم که چه قدر بهت گفتم بهش دست نزن، کشتیش دیگه!
- میگم آخی چرا مرد؟
-گفتم نخر این ها زود می میرن.
- من میگم فکر کن ببین چرا مرد؟
- دیدی عرضه نداشتی خوب ازش نگهداری کنی.
خوب همه ی نظرها را نوشتیم، حالاصحنه عوض می شود و شما از جلوی بیمارستانی رد می شوید و می بینید که من گریه کنان دارم می آیم بیرون؛ جلو می آیید سلام سلطانی چی شده؟ مادرم فوت کردند و دارم میرم برای مراسم. در این حالت چی کار می کنید و چی می گویید؟
بنابر نظرات شما و درک احساسی که شما می کنید:
من هم بچه بودم چند دفعه مادرم مرد! اشکالی نداره چیزی که فراوونه مادر! ای وای حالا چه خاکی به سرمان کنیم؟ راستش را بگو چی کار کردی؟ اون قدر این پیرزن رو شکنجه دادی تا مرد!ای بابا شاید نمرده! مادرت مرده اِاِه ببخشید من الآن کار دارم برو بعداً حرف می زنیم! ببین من از مرده و مردن می ترسم!خودت کشتیش! چه قدر گفتم مادر دار نشو! مادرت مرد حالا تو چی فکر می کنی؟! دیدی عرضه نداشتی از مادرت مراقبت کنی!
واقعاً شما با من این کارها را می کنید؟ یا یک تسلیت می گویید و می روید یا گاهی بعضی تشدید غم می کنند و حالا صاحب عزا باید بیاید و او را جمع کند. حالا من می خواهم بپرسم که آیا بین یک کودک که جوجه اش مرده و یک مرد بزرگسال که مادرش را از دست داده فرقی وجود دارد؟
خیر هیچ فرقی نیست. هر دو دچار فقدان شده اند و غم در فقدان می آید. غم یک احساس است؛ کودک جوجه اش را از دست داده و دچار فقدان شده آیا باید این گونه با او رفتار کنیم؟ نظراتی که نوشتیم همگی واقعیتی است که ما با کودک رفتار می کنیم و اجازه نمی دهیم که او از احساسی که دچارش شده عبور کند. تمام رفتارهایی که در بالا نوشتیم و به خصوص موارد خشن تر باعث می شوند که کودک در احساسش بماند و در زمان بزرگسالی درون او مملو از احساست متفاوت و ناخوشایند باشد. (ادامه دارد..)
#احساس {قسمت20}
[مباحث کودک متعادل]
❤️ @maadar_khoob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬پسر شجاع - کودک کار مجازی!
❤️ @maadar_khoob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕
کودکیمان را در کوچه های زمان گم کردیم و مهربانیمان را در میان سنگ و آجرآرزوهای بزرگسالی جا گذاشتیم ،
جهان امروز به دلهای مهربان و کودکانه، نیاز بیشتری دارد...
❤️ @maadar_khoob
💕💕
من فهرستی از آنچه در مدرسه به ما یاد نمیدهند را تهیه کردهام!
آنها به ما یاد نمیدهند که چگونه کسی را دوست بداریم،
آنها به ما یاد نمیدهند که چگونه در شُهرت به درستی زندگی کنیم،
آنها به ما یاد نمیدهند که چگونه در گمنامی، از زندگی لذت ببریم،
آنها به ما یاد نمیدهند که چگونه از کسی که دیگر دوستش نداریم جدا شویم،
آنها به ما یاد نمیدهند که به آنچه در ذهن دیگری میگذرد فکر کنیم،
آنها به ما یاد نمیدهند که به کسی که در حال مرگ است چه بگوییم.
آنها به ما هیچ چیزی را که ارزش یاد گرفتن داشته باشد یاد نمیدهند.
نیل گیمن
❤️ @maadar_khoob
چهار عامل دروغگویی بچهها:
۱- بی اعتمادی به پدر و مادر
۲- هراس از تنبیه
۳- آموختن دروغ از دیگران
۴- کمبود و جلب توجه به کمک دروغ.
❤️ @maadar_khoob
از زبان یک نوجوان
پدر و مادر عزیزم!
من دیگر کودک نیستم، الان دیگر سال های نوجوانی و جوانی ایم را میگذرانم.
یک روز مرا شاد و مودب و خوش رفتار میبینید.
روز دیگر در خود فرو رفته و غمگین.
من دیگر به مسایل متفاوتی فکر میکنم .
از شما پدر و مادر عزیزم توقعات تازه تری دارم.
مثلا
کمتر برام محدودیت بزارید.
کمتر منو بازجویی کنید.
اجازه بدید هر از چند گاهی تنها باشم.
توانایی های مرا دست کم نگیرید.
توجه کنید من در حال رشد و تغییر هستم .پس روش تربیتی من با کودکیم متفاوت میشود.
مرا لطفا درک کنید.
❤️ @maadar_khoob
والدینی هستند که هیچ محدودیتی برای کودکشان قائل نمی شوند و محدودیت هایی را که در نظر می گیرند غالبا لغو می کنند.
فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمایی معین بزرگ می شوند. والدین به آنچه کودکان می خواهند، تسلیم می شوند.
ما اغلب این قبیل کودکان را با صفت لوس توصیف می کنیم. کودکانی که هیچ گونه محدودیتی برای آنها منظور نمی شود، ممکن است در برخورد با دیگران دچار مشکل شوند.
❤️ @maadar_khoob
بچه ها باید در فضای آزاد بازی کنند. متاسفانه وابستگی بعضی از والدین برای فرار از عواقب بعدی آزادی کودکان، آنها را به نوعی پشت میزنشین، پشت کامپیوترنشین و پشت تلویزیون نشین کرده است.
امروز بچه ها را دائم مشغول بازی با تبلت و غرق در شبکه های اجتماعی می بینیم و متاسفانه ظهور قارچ گونه شبکه های اجتماعی باعث می شود کودک به تسخیر آنها درآید، بیشتر به انزوا کشیده می شوند و حالا تصور کنید اوضاع به همین منوال پیش برود؛ نسلی وابسته و بدون استقلال که لازم است هویت شخصیتی خود را بشناسند. بحران هویت اولین ارمغان نسل یکجا نشین است.
❤️ @maadar_khoob
به میزانی که....
به حرف های فرزندتون گوش بسپرید
بهش قدرت انتخاب بدید، اشتباهاتش رو ببخشید،
بهش اجازه بدید اشتباهات بی خطر کنه،
بهش نشون بدید من بهت اعتماد دارم، من در هر حالتی دوستت دارم
و همیشه پشتیبانتم....
به همان میزان فرزندتان از روی عشق و اعتماد و نه ترس و وحشت به حرف شما گوش می کند، با شما همکاری می کند، عزت نفس بالا تری دارد و یاد می گیرد در زندگی تصمیمات بهتری بگیرد و از زندگیِ شادتر و موفق تر بهره مند شود.
❤️ @maadar_khoob
مادر خوب
حال یک تمرین در مورد درک احساس بچه ها با هم انجام می دهیم. برای کودک مان یک جوجه خریده ایم و او خیلی
حال تک تک برخوردهایی را که بر شمردید بررسی می کنیم تا ببینید که وقتی این رفتار را با کودک می کنید چه اتفاقی در ذهن کودک می افتد:
-در مورد اول، کودک دچار غم شده وقتی از او سؤال می کنیم یعنی برخورد منطقی و کودک عصبی می شود.
-در مورد من هم بچه بودم .... وقتی خیلی تکرار شود این ابهام برای کودک پیش می آید که چرا هر بلائی سر من می آید، تو بچگی سر بابا و مامان هم آمده!
-اشکالی نداره، این برخورد توهین به احساس است.
-یکی دیگه برات می خرم، این مفهوم را می دهد که احساست را معامله کن؛ ما پول داریم و با پول همه چیز را می توان خرید.ما هم در این حالت می خواهیم احساس کودک را بخریم. یعنی احساس را رها کن و پول را جایگزین آن کن. این دقیقاً حالتی است که در حال حاضر در جامعه ی ما یک معضل است، «میدونی من تو رو چقدر دوست دارم؟ اندازه ی ماشینی که در پارکینگ است». یکی دیگه برات میخرم یعنی ول کن غمگین نباش و ما تمام مدت می خواهیم که غم کودک را به هر وسیله ای که شده از او بگیریم.
-درمانده و مستأصل می شویم، چون خودمان هم نمی دانیم که با احساساتمان باید چه کار کنیم و اصلاً در این زمینه مهارت نداریم و با این مقوله آشنا نیستیم.
-سرزنش کردن (خودت کشتیش، چی کارش کردی)، با این رفتار به کودک احساس گناه می دهیم؛ یعنی تو مسبب همه ی این مسائل هستی.
-بی عرضه دیدی نتونستی، با این رفتار به کودک احساس ناتوانی می دهیم و درک مقصر او را بالا می بریم.
-شاید نمرده، وقتی این حرف را می زنیم یعنی کودک را فریب می دهیم و او را وارد عرصه ی دروغ می کنیم.
-توضیح فلسفه ی مرگ، برخورد منطقی که هیچ دردی را دوا نمی کند.
به احساس کودک باید احترام بگذاریم، چه خوب و چه بد باید به احساسات کودک احترام گذاشت تا کودک یاد بگیرد که به احساسات خودش احترام بگذارد. مشکل ما بزرگترها این است که به احساساتمان احترام نمی گذاریم و آن ها را به خوب و بد تقسیم می کنیم و این طور تعبیر می کنیم که اگر احساس بد دارم پس آدم بدی هستم و اگر احساس خوب دارم، آدم خوبی هستم؛ پس باید دائم نشان بدهم که من چه قدر شاد و شنگولم، اصلاًغم و غصه ندارم و خشم هایم را در خودم می ریزم تا کسی نفهمد و همه قضاوت کنند که این آقا یا خانم چه قدر آرام و خوب است! چون به احساست ما احترام گذاشته نشده. احساس ها خوب و بد ندارند و همه محترم هستند. (ادامه دارد...)
#احساس {قسمت21}
[مباحث کودک متعادل]
❤️ @maadar_khoob